تلاش عربستان برای متحد کردن مخالفان سوری به نتیجه نخواهد رسید

خبرگزاری تسنیم: کارشناس اندیشکده کارنگی مدعی است که گروه‌های مخالف اسد به شدت دچار تفرقه شده‌اند و تلاش عربستان برای اتحاد آنها، به این تفرقه دامن می‌زند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده کارنگی، کارشناس این اندیشکده اختلافات عمیق میان گروه‌های شورشی و مخالف اسد را مورد بررسی قرار داده و مدعی است که عربستان عامل تشدید این اختلافات است. همچنین او عقیده دارد که تلاش عربستان برای تشکیل ارتش متحد سنی، بسیار خطرناک بوده و عواقب آن به خود عربستان باز می‌گردد.

گروه‌های مختلف شورشی در سوریه از اتحاد‌ها و ادغام‌های فراوان در طول یک ماه گذشته خبر داده‌اند. به لحاظ نظری، این حرکت به مثابه نشانه مثبتی قلمداد می‌شود و حاکی از آن است که بالاخره، فروپاشی شدید اپوزیسیون متوقف شده است. چنین تحولی می‌تواند شکل گیری تعداد کمی جبهه و گروه چند دسته‌ای برجسته را، که در طول یک سال گذشته در شورش مسلحانه آغاز شد، کامل کند.

البته، واقعیت کاملاً بر عکس است؛ اظهارات اخیر حاکی از سازماندهی مجدد است و نه اتحاد و همبستگی. همچنین آنها یک منطق رقابتی را به نمایش گذاشته‌اند که تحت تأثیر چشم داشت به سرمایه گذاری‌های خارجی قرار دارد و نشان دهنده چند دستگی سیاسی بیشتر و اختلافات عمیق‌تر است.

این پویایی مربوط به سوء عملکرد، مدت‌ها است که شورش مسلحانه را دچار آشفتگی کرده است، اما تحریک گرایش اخیر، نقشه‌ای از طرف عربستان سعودی برای تشکیل ارتش ملی جدید برای اپوزیسیون سوریه است. او قصد دارد نیرویی را ایجاد کند که در خارج از سوریه آموزش دیده و قادر باشد حکومت بشار اسد را شکست دهد و با رشد گروه‌های شورشی جهادی وابسته به القاعده مقابله نماید. گروه‌های شورشی که برای دریافت حمایت سعودی‌ها دوباره به خط شده‌اند، وانمود می‌کنند که اسلام گرای میانه رو هستند، اما در واقع سنی‌های افراطی هستند.

تلاش سعودی‌ها تنها به دو قطبی شدن شورشی‌ها منجر خواهد شد. احتمالاً ضرر کنندگان اصلی رهبران شناخته شده فعلی اپوزیسیون باشند؛ یعنی رهبران ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و اپوزیسیون سوریه و شورای عالی نظامی ارتش آزاد سوریه. در آخرین نشست در 22 اکتبر، گروه مرکزی دوستان سوریه، که عربستان سعودی نیز عضو آن است، از ائتلاف ملی خواستند که نمایندگی اپوزیسیون سوریه را در کنفرانس صلح ژنو2، که قرار است در اواخر ماه نوامبر برگزار شود، بر عهده گیرد. البته بسیاری از متحدان شورشی جدید، از جمله آنهایی که حمایت تسریع شده عربستان را دریافت می‌کنند، در پاسخ به آمادگی احتمالی ائتلاف ملی و شورای عالی نظامی برای حضور در کنفرانس ژنو، از به رسمیت شناختن آنها صرف نظر کرده و دیگران را نیز به این کار ترغیب کرده‌اند.

مگر اینکه شورشی‌های تحت حمایت عربستان سعودی به یک استراتژی سیاسی مورد توافق وفادار بمانند و قبول کنند که ائتلاف ملی نماینده آنها باشد، در غیر این صورت احتمال دارد که آنها نیز به فقدان اتحاد و قابلیت، مانند آنهایی که به دنبال جایگزین کردنشان هستند، دچار شوند. عربستان سعودی با سرمایه گذاری در گروه شورشی منتخب خود، پنجره موقعیت‌ها را به روی خود بسته و اهدافش را در سوریه تحلیل می‌برد.

تصمیم عربستان برای تشکیل ارتش جدید

تغییر رویه به سمت موضع قاطعانه فزاینده در مورد بحران سوریه، از دلهره و نگرانی رهبری سعودی در مورد توافق آمریکا-روسیه بر سر خنثی سازی قابلیت سلاح‌های شیمیایی سوریه حکایت دارد. این تلاش به طور مؤثری تصور اقدام نظامی به رهبری آمریکا علیه حکومت اسد را از میان برده و احتمالاً به اسد به عنوان یکی از شریکان جامعه بین‌المللی اعتبار دوباره می‌بخشد. ریاض مدت‌ها است که بر لزوم اقدامات شدیدتر تأکید می‌کند. چشم انداز بلند مدت در مورد توافق ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته‌ای، رهبری عربستان سعودی را برای سرنگونی اسد به شدت مصمم کرده است.

نخستین نشانه عمومی از تصمیمات عربستان سعودی، بیانیه‌ای در 8 آگوست بود که توسط احمد الجربا، رئیس ائتلاف ملی و منصوب شده از طرف عربستان سعودی اعلان و در آن گفته شد که او در حال همکاری با ارتش آزاد سوریه است تا 6 هزار نیروی متحد را برای مقابله با افسران ارتش در مناطق آزاد شده گرد هم جمع کند. سایر اعضای ائتلاف ملی فاش کردند که این نیرو به عنوان هسته ارتش ملی در نظر گرفته شده و با 7 تا 10 هزار نیرو تقویت شده است؛ از جمله 6300 پناهنده ارتشی که در اردن و ترکیه پناهنده شده بودند.

بنابر گزارش مقامات داخلی عربستان سعودی، آموزش تقریباً 5 هزار شورشی به مدت چندین ماه در اردن و با کمک مربیان پاکستانی، فرانسوی و آمریکایی در حال اجرا بوده است. اما منابع وابسته نزدیک به اردن تعداد بسیار کم‌تری را گزارش می‌کنند. در هر صورت، از پناهندگان، که متارکه سوریه را انتخاب کرده و از آن زمان در اردوگاه‌های افسری مجزا در تبعید به سر برده‌اند، انتظار زیادی نمی‌توان داشت. این مسئله احتمالاً تفکر شاهزاده سعود الفیصل بن عبدالعزیز، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، بندر بن سلطان رئیس سازمان اطلاعات سعودی و سلمان بن سلطان، جانشین وزیر دفاع را تحت تأثیر قرار داده که پرونده سوریه واگذار شده است. بنابر گزارشات داخلی، نقشه آنهایی که به شدت در مورد سوریه جنگ طلب هستند، این است که حتی به قیمت چندین میلیارد دلار یک ارتش شورشی 40 تا 50 هزار نفره تشکیل دهند.

به نظر می‌رسد این نقشه، دست کم از نظر طرح کلی، توسط وزرای خارجه عربستان سعودی، اردن و امارات متحده، که در روز 13 سپتامبر با رئیس جمهوری فرانسه ملاقات کردند، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این ملاقات به توافق نامه‌ای مبنی بر «اضافه کردن حمایت بین‌المللی به اپوزیسیون دموکراتیک» منجر شد که امکان مقابله با حملات حکومت را برای آن فراهم می‌کرد. یک ماه پس از آن، یک هیئت سطح بالای نمایندگی سعودی عازم پاریس شد تا برای انعقاد قرارداد تسلیحات و تجهیزات رسانی به ارتش آزاد سوریه و نیز ارتش ملی جدید، مذاکره کند.

عربستان سعودی به دنبال رویدادی که آن را به مثابه روی گردانی دولت آمریکا از ائتلاف کشورهایی که خواهان حمایت نظامی از اپوزیسیون سوریه هستند قلمداد می‌کند، برای تأمین آموزش ارتش جدید به پاکستان روی آورده است. البته با توجه به چالش‌های بزرگ امنیت ملی که نیروهای مسلح پاکستان با خروج نیروهای ناتو از افغانستان با آن مواجه هستند و ابهامات روابط نظامیان با غیر نظامیان کشور در طول انتخاب رئیس جدید ستاد فرماندهی، این مسئله ممکن است با مشکلاتی روبرو شود. منابعی که دسترسی مناسبی به وزارت دفاع پاکستان و سرویس‌های اطلاعاتی نظامی دارند، تأیید می‌کنند که نیروهای مسلح تمایلی ندارند یا قادر نیستند درخواست سابق سعودی‌ها را مبنی بر تأمین آموزش نیروهای ویژه برای شورشیان سوری پاسخ گویند. آنها دامنه پیشنهاد جدید سعودی‌ها را غیر قابل مدیریت تلقی می‌کنند.

اساساً، یافتن یک مکان با ثبات و مداوم برای استقرار و آموزش نیروی جدید کار دشواری است. مقاومت در برابر عمل کردن به عنوان پایگاه پشتیبانی برای شورشی‌ها یا حمایت از دخالت نظامی خارجی در سوریه، در اردن در حال تقویت است؛ جایی که از اواخر سال 2012 کانالی بود برای تسلیحات و آموزش‌هایی که عربستان بر آنها سرمایه گذاری می‌کرد. از آن زمان، پادشاهی اردن به بخشی از محور آشکاری متشکل از عربستان سعودی و امارات متحده عربی در رابطه با سوریه تبدیل شده است. اما نقشه جدید سعودی نیازمند تعهد اردن تا حدی است که از طرف نهاد نظامی و امنیتی مورد مخالفت قرار می‌گیرد و بعید است که اجرا شود.

تشکیل ارتش جدید شورشی

چشم انداز تشکیل یک ارتش شورشی در خارج از سوریه، بعید و ضعیف است. تنها راه عملی برای تشکیل چنین ارتشی، در هم آمیختن و تضمین گروه‌های مسلح در داخل سوریه است، اما همچنانکه اتحاد شورشی‌ها تغییر یافته و افزایش پیدا می‌کند، این کار نیز روز به روز دشوارتر می‌شود.

بسیاری از گروه‌های شورشی سوری با ادعای ادغام و اتحاد، طوری موضع گیری می‌کنند که از عربستان سلاح و پول دریافت کنند. در واقع، رقابت برای تأمین وجه از خارج مدت‌ها است که محرک قدرتمندی برای پویایی‌های سازمانی در شورش مسلحانه سوریه بوده است. تمام این حمایت‌ها از منابع دولتی نشأت نمی‌گیرد. برای اهدا کنندگان خصوصی در عربستان سعودی، کویت و امارات متحده عربی مرسوم است که به انتخاب خود از یکی از گروه‌های شورشی، که اغلب سلفی‌ها یا جهادی‌ها هستند، حمایت مالی کنند و صفحه فیس بوک این نیروها با افتخار این مسئله را تصدیق می‌کند.

یکی از مهمترین گروه‌های جدیدی که از دولت سعودی کمک مالی دریافت می‌کند، ارتش اسلام است که در 29 سپتامبر تشکیل شد. این ارتش با 43 دسته و گردان شورشی در منطقه دمشق و به رهبری زهران علوش، فرمانده تیپ محلی اسلام(ستون فقرات ارتش اسلام)، و دبیر کل جبهه آزادی اسلامی سوریه بنیانگذاری شد. هرچند ارتش اسلام، گزارش مطبوعات را مبنی بر تأمین مالی از طرف عربستان تکذیب کرد، اما هدف آن در خصوص «هم سو سازی تلاش‌های تمام فرقه‌ها و تشکیل یک ارتش رسمی» دقیقاً با هدف عربستان سعودی منطبق است.

تشکیل ارتش اسلام بلافاصله پس از انتشار پیشنهادی توسط انجمن علمای مسلمان در سوریه رخ داد؛ این پیشنهاد در مورد متحد کردن گروه‌های شورشی اسلام گرا زیر نظر ارتش واحد محمد با هدف بالا بردن توان ارتش به 100 هزار نفر تا مارس 2015 و 250 هزار نفر تا مارس 2016 بود. هرچند چنین ارتشی، بنابر اظهارات طراحان این پیشنهاد، از ایدئولوژی فرا فرقه‌ای و میانه روی حمایت می‌کرد، اما از «طریقت سنت و اجماع» پیروی می‌نمود که این مسئله آشکارا وابستگی آن به فرقه سنی را نشان می‌داد. از آن پس، ارتش اسلام بر سر تشکیل ارتش همه جانبه محمد با گروه‌های میانه‌رو اسلام گرای توحید و صقور الشام بحث و چانه زنی کرده است.

شکاف بین گروهی رو به گسترش است. وقتی علوش تشکیل ارتش اسلام را اعلان کرد، چندین تن از شرکای اصلی او در جبهه آزادی اسلامی سوریه شکایت کردند که از آنها مشورت خواسته نشده است و آنها نیز به نشانه اعتراض از اتاق عملیات‌های مشترک در منطقه دمشق خارج خواهند شد. پس از آن، پنج نفر از آنها در چهارم اکتبر «افتخارات مجمع اسلامی» را تشکیل دادند. در جایی دیگر، چهار گروه میانه‌رو سلفی در منطقه البو‌کمال در شمال شرقی در دوم اکتبر، تشکیل «ارتش مردم سنی و اجماع» را اعلام کرده بودند.

یک روز پس از اینکه ارتش اسلام تشکیل شد، گروه‌های حبیب المصطفی و الصحابه به همراه احرار الشام، قوی‌ترین گروه شورشی در سوریه، اعلان کردند که از «دفتر شورای حامیان کویتی» انقلاب سوریه در دمشق و ریف انصراف می‌دهند. آنها هژمونی گروه‌های معین، محرومیت سایرین و فقدان رویکردی مورد توافق را از جمله دلایل کناره گیری خود ذکر نمودند.

ظاهراً این پویایی رقابتی همچنین 106 گروه شورشی غیر اسلام گرا را تحریک کرده است تا اتحادیه سوری‌های آزاد را، به عنوان هسته ارتش آینده سوریه، در 13 اکتبر تشکیل دهند. فقدان گفتمان اسلام گرایی در بیانیه تأسیس آنها مانع از حمایت عربستان نمی‌شود، بلکه یکی از دریافت کنندگان محبوب، شیخ عدنان العرعور، واعظ برجسته اسلامی است. عرعور در شبکه گروه‌های شورشی به عنوان شخصی توصیف می‌شود که در نقشه جدید سعودی از او درخواست همکاری شده است و تمرکز او بر روی تشکیل ارتش سنی شورشی مورد تأکید قرار می‌گیرد.

به کار گیری جهادی‌ها یا تضعیف اسلام گرایان میانه‌رو

رهبری سعودی ممکن است به دلیل اعتقاد به این مسئله که دخالتش در حال حاضر قاطع خواهد بود و اینکه نقش او به شدت تعیین کننده است و آمادگی دارد برای تأمین وجوه بی حد و حصر اقدام کند، دلیل قانع کننده‌ای داشته باشد؛ بر خلاف نقش متوسطی که او در میان آنهایی که سال گذشته از شورش مسلحانه سوریه حمایت می‌کردند، بازی می‌کرد. اما احتمالاً این رویکرد غیر سودمند و بی نتیجه باشد. یک سال قبل خطوط جنگی ساده‌تر بود و ارتش آزاد سوریه در مقابل حکومت اسد می‌جنگید. امروز، همانطور که شاهزاده ترکی الفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات شرح داده است، رهبری عربستان سعودی به دنبال جنگیدن در دو جبهه است؛ یکی در مقابل اسد و خاندان او و دیگری در مقابل وابستگان القاعده در سوریه. اما ریاض برنده جنگ در مقابل جهادی‌ها نیست و تلاش‌های او احتمالاً اپوزیسیون را بیش از پیش دچار شکست و فروپاشی کند.

ظاهراً تعدادی از گروه‌ها در مقابل تلاش‌های عربستان سعودی بسیج شده‌اند. دولت اسلامی عراق و شام، که یک گروه صوری از شورشی‌های جهادی است و در سال 2006 در عراق تشکیل شده است، از اواخر آگوست علیه سایر گروه‌های شورشی در شمال سوریه برخاسته و کنترل مرزهای سوریه با ترکیه را از چنگ آنها در آورده است و وابستگان ارتش آزاد سوریه را در رقه و حلب مجبور کرده است که یا آنجا را ترک کنند یا از آنها تبعیت کنند. این گروه نیز همراه با سایر گروه‌های جهادی بر این باور است که توسط آمریکا یا متحدان آن، مانند عربستان سعودی، مورد هدف قرار می‌گیرد. این گروه همچنین با جبهه النصره، همتای وابسته خود به القاعده، و جنبش قدرتمند اسلامی احرار الشام به یک توافق رسیده‌اند که اختلافات را کنار بگذارند، یک شورای قضایی مشترک تشکیل دهند و عملیات‌های مشترک را علیه نیروهای حکومتی اسد شدت بخشند. این محور همراه با چندین گروه جهادی کوچک‌تر، که همچنان در حال ظهور هستند، ضربات زیادی را علیه نیروهای حکومتی در جنوب شرقی شهر حلب وارد می‌آورند. در حال حاضر جبهه النصره در مرزهای اردن نیز دست به عملیات می‌زند.

شبکه اتحاد‌هایی که توسط عربستان سعودی تشکیل شده است، باید قابلیت‌های خود را در این دریای متلاطم ثابت کند. در مقابل، گروه توحید، باوجود اینکه برای پیوستن به ارتش اسلام و تشکیل ارتش بزرگتر محمد از او دعوت شده است، در حملاتی که توسط دولت اسلامی عراق و شام در شمال سوریه از اواسط ماه سپتامبر صورت گرفته، بی طرفی خود را اعلان کرده است.

تحریک عربستان سعودی برای ایجاد ارتش سنی، ممکن است احتمال فروپاشی شورشیان را، حتی در میان گروه‌های سلفی و اسلام گرای میانه‌روی هم فکر که مورد هدف آن قرار دارند، به طور قابل توجهی افزایش دهد. برای مثال، گروه‌هایی که از پیوستن به ارتش اسلام امتناع کرده‌اند، از جمله چندین فرقه مسلح بزرگ در منطقه غوطه شرقی دمشق و اعضای جبهه آزادی اسلامی سوریه، وحدت و انسجام این ارتش را زیر سؤال برده‌اند.

فروپاشی ائتلاف ملی

هنگامی که چند دستگی در اپوزیسیون در حال عمیق شدن است، تمرکز برنامه سعودی بر روی ایجاد ارتش سنی قدرت کسانی را که نفع مشترکی در جلوگیری از قدرت گرفتن جناح جهادی‌ها در شورش مسلحانه دارند، تحلیل می‌برد. برخی از اعضای ائتلاف ملی درصدد پیوستن به این ارتش هستند و به گرمی در مورد ایجاد «شورای سیاسی مرکزی نظامی» تحت فرمان اسلام صحبت می‌کنند. اما این مسئله تنها بر بخت و اقبال رو به افول ائتلاف و شورای عالی نظامی تأکید می‌کند، که هر دو این گروه‌ها به صورت ظاهری از ژوئن سال جاری، زمانی که جربا به عنوان رئیس جدید ائتلاف انتخاب شد، تحت حمایت عربستان سعودی بوده‌اند. تمرکز قاطعانه بر روی یک رویکرد نظامی، دوام باقیمانده و نفوذی که ائتلاف ملی و شورای عالی نظامی هنوز در داخل سوریه از آن برخوردار هستند، تحلیل می‌برد.

ناامیدی سعودی‌ها از این دو نهاد قابل درک است. رهبری آنها اعتبار خود را از دست داده و فاقد یک استراتژی برای شکست حکومت، چه به لحاظ نظامی و چه به لحاظ سیاسی، با گسترش پیشنهادات محکم برای توزیع قدرت انتقالی است که شاید این پیشنهادات مؤسسان اصلی سازمانی و اجتماعی حکومت را متقاعد کند که آن را رها کنند. ائتلاف ملی نیز قادر نیست مناطق آزاد شده را مدیریت کند.

اما با روانه کردن سیل تسلیحات و سرمایه‌ها به طور مستقیم به گروه‌های شورشی در میدان، به جای ارسال از طریق شورای عالی نظامی، رویکرد سعودی با ضرورت‌ها و نیازهای تقویت و استحکام نظامی مقابله می‌کند. ریاض با نزدیک شدن به اپوزیسیون به رسمیت شناخته شده و تکیه کردن به سرمایه گذاری انبوه برای ایجاد ارتش متحد شورشی، نه کارایی نظامی آن را تضمین می‌کند و نه برای رسیدگی به ناکامی‌های مهم سیاسی اپوزیسیون سوریه کاری انجام می‌دهد.

تمرکز بر روی استفاده بهینه و مدیریت دقیق پویایی‌های شورشی‌ها روابط نظامیان با غیر نظامیان را در میدان دچار پیچیدگی می‌کند. برای مثال، وقتی نهادهای غیر نظامی در 13 اکتبر تشکیل شورای توسعه یافته غیر نظامی را برای شهر دوما در غوطه شرقی اعلان کردند، علوش، فرمانده ارتش اسلام آنها را به تفرقه اندازی در صدای مسلمین محکوم کرد، که این کار حرام بوده و باعث بر هم خوردن نظم می‌شود. اعلان تشکیل یک نهاد قضایی مستقل از طرف آنها نیز، از نظر علوش، سرپیچی غیر قابل بخششی در مقابل مجلس شورای محلی قلمداد می‌شد، که او در ماه مارس در تأسیس آن همکاری کرده و آن را تحت سلطه خود در آورده بود.

تمام این موارد مفاهیم قابل توجهی برای کنفرانس صلح ژنو2، که در پیش رو است، دارند. ائتلاف ملی با لحظه بسیار مهمی مواجه است، چرا که شرکای او در حال کاهش هستند. 12 گروه شورشی، که بیشتر آنها به طور صوری در زیر مجموعه ارتش آزاد سوریه قرار داشتند، در روز 24 سپتامبر به جبهه النصره، وابسته القاعده، پیوستند تا مقام نمایندگی ائتلاف را رد کنند. در روز 15 اکتبر، 50 گروه مسلح اعلان کردند که در حال تشکیل شورای فرماندهی انقلابی مستقلی در منطقه جنوبی هستند و از به رسمیت شناختن ائتلاف ملی انصراف می‌دهند؛ چرا که این ائتلاف اصول داخلی و انقلابی را زیر پا گذاشته است. دو روز بعد، علوش به طور جدی هشدار داد که اگر ائتلاف تصمیم داشته باشد در کنفرانس صلح ژنو2 در ماه آینده شرکت کرده و درصدد یافتن راه حلی سیاسی برای بحران سوریه باشد، ما درست مانند دشمن خود با آن رفتار خواهیم کرد، همانطور که با حکومت بشار اسد برخورد می‌کنیم. در 26 اکتبر نیز 19 گروه شورشی، از جمله هر سه عضو ارتش مشهور محمد، هر کسی را که در کنفرانس ژنو شرکت کند یا با حکومت مذاکره نماید، به مثابه کسی دانستند که گناه معامله بر سر خون مردم سوریه و خیانت را مرتکب شده است و باید پای میز محاکمه کشانده شود.

اهداف عربستان در سوریه در حال افول هستند

عربستان سعودی برای اندوهگین شدن از کشتار و ویرانی مداومی که بر مردم سوریه تحمیل می‌شود و نارضایتی از اقدامات دوستان و متحدان خود در گروه کشورهای دوست سوریه، دلیل قانع کننده‌ای دارد. اما رویکرد فعلی او، اهدافش را در سوریه در معرض تحلیل قرار می‌دهد.

تا کنون، نارضایتی شدید از سیاست گذاری آمریکا در قبال سوریه و نیز در مورد ایران و فلسطین، بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعات عربستان را تحریک کرده تا در مورد «تغییر کلی» در روابط دوجانبه این دو کشور هشدار دهد. اعمال تغییر در سیاست گذاری تا این میزان تقریباً غیر قابل دوام است. گسترش اختلاف، بلافاصله اردن و ائتلاف ملی را، که برای موفقیت نقشه‌های سعودی در سوریه از اهمیت بالایی برخوردار هستند، اما تأکید بسیاری هم بر قوت و دوام روابط خود با آمریکا دارند، در موضعی ناخوشایند و احتمالاً غیر قابل دفاع قرار می‌دهد.

تباین رویکرد‌های سعودی و آمریکا نیز مضافاً کنفرانس ژنو2 را دچار مشکل و پیچیدگی می‌کند. اگرچه اعلامیه نهایی دوستان سوریه در 22 اکتبر شرایط دشواری را برای شرکت در کنفرانس و پارامتر‌های سخت گیرانه‌ای را برای انتقال، که انتظارات ائتلاف ملی و عربستان سعودی را مورد توجه قرار می‌دهد، مطرح کرد، اما تأکید ریاض در محروم کردن تهران از این نشست، اختلاف احتمالی دیگری را با متحدان خود ایجاد می‌کند؛ متحدانی که آشکارا از تمایل خود برای موافقت با شرکت تهران در این نشست خبر داده‌اند.

رهبری سعودی احتمالاً چنین استدلال کند که نقشه او در خصوص افزایش فشار نظامی بر حکومت اسد او را وادار خواهد کرد تا شرایط مقرر شده توسط دوستان سوریه را برای شرکت در کنفرانس صلح بپذیرد. ترکی الفیصل ظاهراً با تصریح بر ضرورت کمک به اپوزیسیون برای دستیابی به سطحی از میدان بازی، بر این مسئله استدلال می‌کند. اما این استدلال با مشاجره عمومی غیر عادی و غیر منتظره با آمریکا بد جلوه داده می‌شود و به این تصور که نقشه سعودی می‌تواند شورشیان را به یک ارتش متحد ملحق کند، آسیب می‌رساند. به هر حال این کنفرانس شاید تشکیل نشود یا موفقیتی به دست نیاورد، اما این واقعیت که گروه‌های شورشی تحت حمایت عربستان با صراحت تلاش او را رد کرده‌اند، فرصت را برای عربستان به شدت تحلیل می‌برد. آسیب جانبی به ائتلاف ملی، بخش متفاوتی از رویکرد عربستان را تحلیل می‌برد و گل دیگری را وارد دروازه خودی می‌کند.

با این حساب، رهبری سعودی به شدت به شورشیان سنی سوریه وابسته می‌شود. اگر نقشه آن برای اتحاد آنها ناکام بماند، اعتبار ریاض تقلیل خواهد یافت. بدتر اینکه، عربستان سعودی ممکن است تجربه خود در افغانستان را تکرار کند؛ جایی که او گروه‌های مختلف مجاهدین را، که فاقد چهارچوب سیاسی یکپارچه بودند، تقویت کرد. این نیروها از زمان تسلط بر کابل، نتوانستند آن را اداره کنند و راه را برای غلبه طالبان هموار کردند. پس از آن، القاعده وارد میدان شد و پیامدهای آن متوجه عربستان گردید.

در مورد سوریه، تکیه سعودی بر تأمین مالی و تسلیحات به عنوان اهرم کسب نفوذ، تمرکز بر تشدید فشار نظامی بر حکومت بدون وجود یک استراتژی سیاسی مشخص برای شکست هم زمان آن و تمرکز بر تجهیز و تقویت گروه‌ها با ویژگی آشکار مسلمان سنی، خطر بروز نتایجی مشابه با قبل را به وجود می‌آورد. رهبری سعودی باید در مورد آنچه که در سوریه ایجاد می‌کند، دقت داشته باشد؛ احتمال دارد نیروی ارتش محمد سرانجام علیه خود عربستان به کار گرفته شود.

انتهای پیام/