شهید همت: تسخیر لانه جاسوسی یکی از دلایل حمله نظامی عراق به ایران بود

خبرگزاری تسنیم: «بعد از شکست دولت موقت، تصرف لانه‌ جاسوسی و کشف اسناد، حمله‌ نظامی طبس و پس از شکست کودتا در ارتش، آمریکا چاره‌ای ندید جز حمله‌ نظامی مستقیم از طریق یکی از وابستگان منطقه‌ای به ایران.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «به روایت همت» در برگیرنده  32 درس- گفتار برگزیده از مجموعه مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، بیانات توجیهی و ... شهید محمد ابراهیم همت در حد فاصل بهار 1359 تا زمستان 1362 خورشیدی است که طی یک روند پژوهشی توسط این نویسنده جمع‌آوری شده است.

بهزاد در این کتاب با رجوع به آرشیوهای مدارک دیداری، شنیداری و مکتوب موسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌‌های دفاع مقدس سپاه محمد رسول الله، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چندین ماخذ آرشیوی دیگر فراهم آمده است.

این 32 درس-گفتار که مقطع چهار ساله پایانی حیات دنیوی شهید همت از بدو حضور وی در پاوه تا 10 روز مانده به شهادت او در عملیات آبی خاکی خیبر را در بر می‌گیرد، واجد مهمترین جنبه‌های شخصیتی و دغدغه‌های عقیدتی،‌ آرمانی، سیاسی، فرهنگی و نظامی وی است.

بر خلاف بسیاری از کتاب‌هایی که طی سالیان گذشته که دوستان، همرزمان و نیروهای رزمنده درباره شهید همت سخن گفته‌اند در این کتاب فصل به فصل کتاب بیان دیدگاه‌های شهید همت به روایت خود وی است. کتاب باورها و دیدگاه‌های همت به عوالم لاهوت و ناسوت، تاریخ، سیاست و فرهنگ را در دل پچیده‌ترین حوادث تاریخی دفاع مقدس را روایت می‌کند. بخشی از درس‌گفتارهای شهید محمدابراهیم همت همزمان با سالروز تسخیر لانه جاسوسی که حضرت امام(ره) آن را مهمتر از انقلاب اول، پیروزی انقلاب اسلامی، دانستند، ارائه می‌شود. شهید همت در این درس‌گفتارها یکی از دلایل اصلی حمله آمریکا از طریق عراق به خاک ایران را حرکت دانشجویان پیرو خط امام(ره) و آشکار کردن توطئه‌های پنهانی آمریکا در لباس فعالیت‌های سفارتخانه در خاک ایران می داند. بخشی از این درس‌گفتارها به شرح ذیل است:

تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی، آمریکا در منطقه‌ خاورمیانه، مثلثی را ایجاد کرده بود، متشکّل از سه ضلع: دولت شاهنشاهی ایران، رژیم اَنوَرسادات  در مصر و رژیم اسرائیل، یا به قول امام؛ غُدّه‌ی سرطانیِ منطقه‌ خاورمیانه. اسرائیل از بدو موجودیت خودش، نقش یک غده‌ سرطانی را در منطقه ایفاء می‌کرد، مصر؛ از فردای خاتمه‌ جنگِ اکتبر 1973، نقش تأمین‌کننده‌ منافع آمریکا و تحمیل‌کننده‌ سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا به کشورهای عربی را به عهده گرفته بود و دولت شاهنشاهی ایران هم؛ عهده‌دار نقش تأمین‌کننده‌ نیازهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و نفتی ابرقدرت جنایتکار آمریکا در خلیج‌فارس و خاورمیانه بود.

به محض سقوط رژیم شاه، بر اثر آن حرکت عظیم و شتاب سریع و پویای انقلاب اسلامی در ایران، این سرنگونی چنان آمریکای جنایتکار را به وحشت انداخت، که قدرت تفکّرِ خلّاق و طراحی واکنش‌های منسجم و منظم برای مقابله با این واقعه را، از حکّام آمریکا سلب کرد. این؛ خودش یکی از خصلت‌های ویژه و بزرگ انقلاب ما بود. آمریکا که قادر نبود پیروزی این جریان عظیم را تحمّل کند، به انواع دسیسه‌ها دست زد. حرکت اوّل آمریکا، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در جهت سوق دادن انقلاب به رَوَند سازش، آغاز شد. در آن مقطع، سیاست آمریکا در قبال ایران، به‌طور کلّی، دنبال تحقق دو روند بود: اوّل؛ کُند کردن سیر و مانع‌تراشی در جهت‌گیری انقلاب اسلامی، و دوّم؛ به سقوط منتهی کردنِ انقلاب اسلامی. در جریان اجرایی کردن رَوَند اوّل و کُند کردنِ سیر انقلاب، آمریکا از شیوه‌های متنوع سازش و حمایت از جریان‌های انحرافی، به صورت مرحله‌ای و قدم به قدم استفاده می‌کرد و در هر مرحله از این روند، تجاربی هم کسب می‌کرد. در رَوَند دوّم، آمریکا به عنوان آخرین راه چاره، تحمیل جنگ را برای به سقوط کشاندن انقلاب اسلامی، در نظر گرفته بود.

طی اجرایی کردن آن رَوَندِ اوّلی، آمریکا از به‌کارگیری اهرم‌های سیاسی، اقتصادی و حتّی نظامی، در جنبِ روند اوّل، غافل نبود و مدام از این اهرم‌ها هم استفاده می‌کرد. در این روند، آمریکای جهان‌خوار به مارهایی که از مدت‌ها پیش از پیروزی انقلاب در آستین خودش پرورش داده بود و در جریان تشکیل دولت موقت به قدرت رسیدند، امید بسته بود. البته این قضیه هم واقعه‌ی جدیدی نبود. چه این‌که تاکنون در تمام انقلاب‌های دنیا، نظایر آن را دیده‌ایم. به محض این‌که در یک کشور مستضعفی، یک حرکت مردمی انجام شده و انقلابی در آن کشور پیروز شده، آمریکا با عناصر به ظاهر موجهی که آن‌ها را از مدت‌ها قبل از آن انقلاب، مخفیانه به خدمت گرفته؛ حتی در قالب گروه‌های چریکیِ تربیت شده در مکتبِ "چپ آمریکایی"، دست به کار شده و موجبات سقوط آن حرکت انقلابی را، فراهم کرده است.

از آن‌جا که انقلابی با عظمت‌تر و پویاتر و بامحتواتر و بدون وابستگی عقیدتی یا سیاسی به قطب‌های قدرت استکباری، نظیر انقلاب اسلامی ایران در جهان رخ نداده بود، پس طبیعی است که در این‌جا هم، آمریکا مجبور شد که برای مقابله با انقلاب ما، عناصر این‌چنینی خودش را، وارد عمل کند. آمریکایی‌ها بنا داشتند نظیر همان حرکت براندازانه‌ای را که طی دوره‌ نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ از 1329 تا 1332 و دوران به قدرت رسیدن و زمامداری دولت مصدّق انجام داده بودند، یک‌ بار دیگر در زمان نظام جمهوری اسلامی هم، به مورد اجراء بگذارند. یعنی با پر و بال دادن به جریان طرفدار سازش با آمریکا، از طریق گروه‌های دست‌نشانده‌ای نظیر "نهضت آزادی ایران" و "جبهه‌ ملّی"، رَوَندِ اوّلِ به سازش کشیدن انقلاب اسلامی را آغاز کردند. در جنبِ این روند، توطئه‌ها و تشنج‌آفرینی‌های دیگر عناصر آمریکایی، در کردستان، گنبد، خوزستان و...، به خوبی مشهود بود و حوادث آن زمان را، فراموش نمی‌کنیم.

ای بسیجی‌های عزیز!

به خاطر دارید که وزیر دفاع دولت موقّت ، در کنفرانس‌های مطبوعاتی، این مطلب خطرناک را عنوان می‌کرد که؛ ما به هواپیماهای شکاری ـ رهگیر اف‌ـ‌14 نیازی نداریم  [و حالا که آمریکایی‌ها می‌گویند حاضراند آن‌ها را یک‌‌جا از ایران خریداری کنند،] ما قصد داریم این هواپیماهای اف‌ـ‌14 [به ادعای او؛ پرهزینه و به درد نخور] را بفروشیم ! و هم‌چنین، داریوش فروهر؛ [عضو کابینه‌ی بازرگان] پس از یک حرکت کوچک نظامی [ضدانقلابیون مسلّح؛ یعنی کمین زدن آنها به ستون در حال جابه‌جایی نیروهای اعزامی سپاه اصفهان در سردشت و شهادت 59 تن از پاسداران در این واقعه] که پایه و مبنایی شد برای گیر افتادن بخش عمده‌ای از توان سیستم نظامی مملکت در کردستان، به عنوان رئیس هیأت حسن‌نیت، در کردستان حضور پیدا می‌کند و به جای مذاکره با معتمدین واقعی مردم مستضعف کردستان، با عناصر ساواک منحله و از حیث ماهیت تفکّرات و سوابق، وابسته به آمریکا، نظیر شیخ عزالدین حسینی و عبدالرحمن قاسملو [سرکرده‌ی حزب دمکرات] و شیخ عثمان نقشبندی [سرحلقه‌ فرقه‌ دراویش نقشبندیه و عنصر معتمد دربار پهلوی] و دیگر عناصر شناخته شده‌ مرتبط با رژیم سابق، ارتباط برقرار می‌کند و با آنها به عنوان "نمایندگان خلق کرد"، پای میز مذاکره می‌نشیند.

و لذا، احزابی چون دمکرات، کومه‌له و رَزگاری، آزادانه در کردستان شروع به فعّالیت علنی مسلّحانه می‌کنند و خودشان را برای تحمیل یک جنگ کوهستانی در مناطق کردنشین غرب کشور، برای زمین‌گیر کردن مقدار زیادی از توان دفاعی سیستم نظامی مملکت در آن مناطق، آماده می‌کنند. حرکت سیاسی غلطی که در کردستان به اجراء گذاشته شد، نمونه‌ دیگری از حرکت‌های انحرافی دولت موقّت محسوب می‌شود.

برکنار از این حرکت که نقش مهمی را در سست کردن اقتدار سیستم نظامی مملکت ایفاء می‌کرد، رویکردی که دولت موقّت در برخورد با مسائل سیاسی کشور در پیش گرفته بود، دقیقاً از جنس به بازی گرفتن آرمان‌های این امّت رزمنده و با هدف دور کردن امت از صحنه حضور در میدان‌های مبارزه بود. ضمن اینکه دولت موقت، هم‌زمان به جریان‌های سیاسی‌یی که خطِ سازش و یک رَوَندِ دلخواه آمریکا را به انقلاب ما تحمیل می‌کردند، رشد و پر و بال می‌داد.

به حول و قوّه‌ الهی و با تلاش ملّت بیدار و به برکت بیداری و هوشیاری حضرت امام و با حرکت به موقعی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سیزدهم آبان 1358 در تصرّف لانه‌ جاسوسی آمریکا انجام دادند، این توطئه شکست خورد. فاز ثانوی در روند برخورد آمریکا با انقلاب اسلامی ـ بعد از شکست خط دولت موقّت ـ معطوف بود به انحراف کشانیدن این انقلاب و این کار، از هیچ انسانی ساخته نبود، مگر ابوالحسن بنی‌صدر.

***

استعمار پس از تضعیف دولت مرکزی توسط اکراد و سرگرم‌سازی حکومت، می‌خواست بهره‌برداری خود را آغاز کند. بعد از شکست دولت موقّت، تصرّف لانه‌ جاسوسی و کشف اسناد، حمله‌ نظامی طبس و پس از شکست کودتا در ارتش، آمریکا چاره‌ای ندید جز حمله‌ نظامی مستقیم از طریق یکی از وابستگان منطقه‌ای به ایران.

***

وارد یک جنگی هم شده‌ایم، که الحق یک جنگ سخت و پیچیده است. دشمنی برخوردار از این همه امکاناتِ تسلیحاتی و پشتیبانی اطلاعاتی، جاسوسی، سیاسی و اقتصادی مرتجعین منطقه، آمریکا و اروپای غربی، روسیه و اروپای شرقی در برابر ما صف‌آرایی کرده است و ما در مقابل چنین دشمنی قرار گرفته‌ایم و غیر از ایمانِ به خدا، هیچ چیزی نداریم.

انتهای پیام/