سیاست «تغییر عمده» عربستان راه به جایی نمی‌برد

سیاست «تغییر عمده» عربستان راه به جایی نمی‌برد

خبرگزاری تسنیم: کارشناس مرکز امنیت جدید آمریکایی، اختلافات اخیر عربستان و آمریکا را عمیق و قابل توجه برشمرده و مدعی است که روش تهدیدی عربستان راه به جایی نخواهد برد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز امنیت جدید آمریکایی، کارشناس این مرکز نگرانی عربستان از سیاست‌های آمریکا را به دلیل مسئله فلسطین، مصر و ایران دانسته و مدعی است که تهدید آمریکا به «تغییر عمده» کار به جایی نمی‌برد و عربستان باید از طریق مجامع بین‌المللی سیاست خود را پیش ببرد.

تفاوت میان سیاست گذاری آمریکا در خاورمیانه و سیاست گذاری نزدیکترین متحدان او در خلیج فارس، به یک اختلاف عمیق تبدیل شده است. اگرچه اختلاف در سیاست گذاری و انتقاد شخصی از سیاست‌های آمریکا در منطقه خلیج فارس مسئله تازه‌ای نیست، اما این اختلافات و ناسازگاری‌ها در این روزها جلوه بسزایی در نظر مردم دارد. شایان ذکر است که امتناع عربستان سعودی به طور عمومی از پذیرفتن کرسی متغیر شورای امنیت سازمان ملل، موضعی که پادشاهی عربستان مدتی طولانی برای به دست آوردن آن تلاش کرده و آماده شده بود، و ارائه طرحی توسط یکی از مقامات ارشد سعودی مبنی بر اینکه ریاض تغییر عمده‌ای در مشارکت امنیتی خود با آمریکا اعمال خواهد کرد، بسیاری از ناظران را در واشنگتن و نقاط دیگر شگفت زده کرده است.

خشم متحدین خلیج فارسی به موازات تعداد و اهمیت اختلافات سیاسی با واشنگتن بر سر یک سری از مسائل افزایش یافته است؛ رویکرد دولت اوباما به مسئله اسرائیل و فلسطین و تصمیم اخیر در خصوص کاهش کمک نظامی آمریکا به مصر از جمله این مسائل مورد اختلاف هستند. البته، بیش از هر چیز دیگر، دو مشکل اساسی موجب نگرانی‌های متحدین خلیج فارسی شده است.

مسئله اول، ایران است. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سایر قدرت‌های محافظه کار منطقه‌ای از اشتیاق شدید اوباما به دستیابی به توافقی با تهران و شتاب او برای همکاری با حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران، نگران هستند. آنها از معامله دیپلماتیکی هراس دارند که تدابیر کمی برای محدود کردن بلند پروازی‌های هسته‌ای تهران بیندیشد و با تخفیف فشارهای بین‌المللی، ایران را قادر سازد که به اهداف هژمونی خود دست پیدا کند.

متحدین آمریکا در خلیج فارس همچنین دولت اوباما را به دلیل آسان گرفتن بر حکومت اسد در سوریه به شدت مورد انتقاد قرار داده‌اند. آنها به طور آشکار از ناکامی آمریکا در انجام اقدام نظامی به دنبال استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط اسد، ناراضی هستند و ارزش معامله آمریکا و روسیه را برای نابودی ذخایر شیمیایی سوریه به اندازه همان کاغذی توصیف کردند که این معامله بر روی آن نوشته شده است. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر همگی از بابت فاجعه انسانی در سوریه نگران هستند، اما هدف اصلی آنها این است که ببینند اسد، نزدیکترین حکومت رجوع کننده به تهران، سقوط می‌کند و به این ترتیب، رقابت منطقه‌ای با ایران به طور قطعی به نفع آنها تمام می‌شود.

مسئله دوم این است که متحدان خلیج فارسی از بابت تعهد آمریکا به امنیت بلند مدت آنها در آینده نگران هستند. آنها می‌دانند که آمریکا دچار رکود شده و از لحاظ مالی نیز در مضیقه است. پس از بیش از یک دهه جنگ، آنها می‌دانند که مردم آمریکا از تعهدات خاورمیانه‌ای به ستوه آمده‌اند. آنها نگران مفاهیم انقلاب انرژی در آمریکای شمالی برای پیمان‌های امنیتی هستند. همچنین آنها نگران هستند که خواسته استراتژیک دولت اوباما در مورد «محور آسیایی»، آنها را با دو جریان گسترش ایرانی و افراط گرایی اسلامی تنها خواهد گذاشت.

این نگرانی‌ها قابل درک، اما بالاخره بی مورد هستند. معاملات دیپلماتیکی که آمریکا برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران و نابودی سلاح‌های شیمیایی سوریه به دنبال آنها است، مغایرتی با امنیت خلیج فارس ندارد. در مقابل، اینها برای ممانعت از دسترسی حکومت‌هایی که مخالف منابع خلیج فارس هستند، به خطرناک‌ترین سلاح‌های دنیا ضروری است. در حالیکه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، دخالت نظامی شدید‌تر آمریکا را در جنگ داخلی سوریه ترجیح می‌دهند، اما پیگیری یک راه حل دیپلماتیک گسترده‌تر، در نهایت تنها راه جلوگیری از تجزیه دولت سوریه و تأسیس مکانی امن برای افراط گرایان مرتبط با القاعده است؛ و این هدفی است که با هدف دولت‌های حوزه خلیج فارس مشترک است.

هیچ سناریویی نوشته نشده است که در آن دولت اوباما تسلط ایران را بر منطقه خلیج فارس در ازای امتیاز گرفتن در مسئله هسته‌ای یا سیاست گذاری سوریه تأیید کند؛ و این نتیجه‌ای است که با توجه به عدم تعادل نظامی و اقتصادی تقریباً در هر موردی غیر قابل تصور است. با توجه به دکترین نیکسون و کارتر، سیاست آمریکا است که از تسلط هر کشوری بر منطقه خلیج فارس جلوگیری کند. همانطور که اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل در ماه سپتامبر اعلان کرد، هیچ چیزی تغییر نکرده است. آمریکا همچنان به تضمین امنیت متحدان خلیج فارسی و جریان آزاد منابع انرژی، که برای اقتصاد جهانی مهم و حیاتی هستند، پایبند می‌ماند.

افزایش چشمگیر تولید نفت و گاز در آمریکا، که انتظار می‌رود طی چند سال آینده رخ دهد، بعید است به طور اساسی این معادله را تغییر دهد. بیشتر موجودی افزایش یافته نفت و گاز جذب تقاضای فزاینده دولت‌های آسیایی می‌شود؛ بنابراین بعید است قیمت نفت کاهش قابل توجهی داشته باشد. علاوه براین، در حالی که وابستگی مستقیم آمریکا به نفت منطقه خلیج فارس ممکن است کاهش یابد، اما بسیاری از متحدان آمریکا به شدت به منابع منطقه خلیج فارس وابسته می‌مانند. از آنجایی که مشتریان آمریکا به خرید نفت به قیمت بازار جهانی ادامه می‌دهند، هرگونه نوسان شدید در ثبات منطقه خلیج فارس در آینده یا تهدیدی از طرف سلطه نظامی ایران، به طور نا مطلوبی منافع ملی حیاتی آمریکا را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بالاخره، محدودیت‌های مالی و هدف استراتژیک مبنی بر بالانس مجدد آسیا، احتمالاً وضع آمریکا را در منطقه خلیج فارس، بسیار کمتر از آنی که بسیاری در این منطقه گمان می کنند، تحت تأثیر قرار خواهد داد. در حالیکه، حضور نظامی منطقه‌ای آمریکا در منطقه خلیج فارس تا حدی کاهش خواهد یافت، نیرو‌هایی که از جنگ در افغانستان حمایت می‌کردند، پراکنده شده‌اند، و کاهش‌های بیشتر که احتمالاً در طول زمان و ضمن اینکه دولت‌های حوزه خلیج فارس قابلیت‌های خود را بهبود می‌بخشند، اتفاق می‌افتد، واشنگتن برای ترک نظامی منطقه منتظر نمی‌ماند. در واقع، همانطور که رهنمود استراتژیک وزارت دفاع در سال 2012، که محور آسیایی را اعلان کرد، تأکید می‌کند، آمریکا همچنان به حضور نظامی آمریکا و کشورهای هم پیمان در کشورهای متحد و به حمایت از آنها در این منطقه (خاورمیانه) و اطراف آن بها می‌دهد.

مطمئناً، اختلافات سیاسی واقعی و گاهی اوقات عمیقی میان آمریکا و متحدان خلیج فارسی او وجود دارد. اما بسیاری از تنش‌های کنونی از سوء تفاهم نشأت می‌گیرد. دولت اوباما قبل از اینکه تصمیمات عمده‌ای اتخاذ کند، با دولت‌های مهم حوزه خلیج فارس مشورت چندانی انجام نمی‌دهد. آمریکا به اندازه کافی از ماهیت و اهداف کنونی خود در سیاست گذاری‌هایش صحبت نکرده و چشم انداز بلند مدتی از استراتژی خود در منطقه مطرح ننموده است.

در هر شراکت محکمی، هر دو طرف نیاز دارند که با طرف دیگر رک و بی پرده سخن بگویند و سعودی‌ها و سایر دولت‌های منطقه خلیج فارس قطعاً و به طور فزاینده‌ای در مورد اعلام نارضایتی خود از سیاست گذاری آمریکا صادق بوده‌اند. اما تهدید به تغییر استراتژیک، کوته بینانه، غیر واقعی و به شدت بی نتیجه است.

اول اینکه، هیچ یک از حامیان جایگزین احتمالی، از جمله چین، روسیه، دولت‌های اروپایی یا دوستان عربی، رابطه عمیق و متعهدانه‌ای را که دولت‌های حوزه خلیج فارس با آمریکا از آن بهره‌مند هستند، برای آنها فراهم نمی‌کنند. هیچ ارتش دیگری نمی‌تواند جریان آزاد نفت از منطقه خلیج فارس را تضمین کند و هیچ دولت دیگری نمی‌تواند کیفیت و شبکه حمایتی نظامی را، که به همراه تسلیحات آمریکا می‌آید، فراهم کند. اختلافاتی که دولت‌های حوزه خلیج فارس با دولت اوباما دارند، در مقایسه با اختلافاتی که این دولت‌ها با حامیان جایگزین، مانند روسیه و چین، دارند، بسیار اندک است؛ این دو کشور بارها در سازمان ملل از اسد حمایت کرده‌اند و به لحاظ تاریخی، روابط بسیار نزدیک‌تری با ایران دارند. خلاصه اینکه، به تعبیر ضرب المثلی در سیاست آمریکا، «تغییر عمده» به سمت غیر از این کشور، احتمالاً تغییر عمد‌ای به سمت نا کجا آباد است.

دوم اینکه، سعودی‌ها و سایر دولت‌های حوزه خلیج فارس با حمایت از اولویت‌های سیاسی خود از طریق مکانیسم‌ها و مؤسسات نهادینه شده، مانند سازمان ملل و روند ژنو در مورد سوریه، از نفوذ بسیار بیشتری بهره‌مند خواهند شد تا اینکه این کانال‌ها را با عصبانیت کامل و به دلیل نارضایتی از سیاست گذاری آمریکا رها کنند. عدم موافقت با این فرآیندها برای ابراز نارضایتی ممکن است در همان لحظه مناسب به نظر برسد، اما این اقدام به طور باور نکردنی کوته بینانه است.

مشورت و ارتباطات پیشرفته و درصد مناسب واقع گرایی می‌تواند برای ترمیم تنش‌های جاری میان آمریکا و متحدان خلیج فارسی او مؤثر باشد. در برخی حوزه‌ها به ایجاد اصلاحاتی در سیاست گذاری نیاز است. حتی در موضوعاتی که ظاهراً دو طرف با یکدیگر اختلاف عقیده شدیدی دارند، مانند نیاز به اصلاحات سیاسی در کشورهایی چون مصر و بحرین، احتمالاً بیش از آنچه که معمولاً فرض می‌شود، فضا برای اقدام مشترک وجود دارد؛ مخصوصاً اگر برنامه اصلاحی بر اساس الزامات مورد نیاز برای ثبات بلند مدت از نو تنظیم شده باشد.

به هر حال، در سایر حوزه‌ها، آمریکا و متحدان خلیج فارسی او مجبور هستند اختلافات را بپذیرند. البته، آنها باید دست کم سر فرصت بر سر این اختلافات گفتگو و از مشاجرات عمومی غیر ضروری جلوگیری کنند. اگر هر دو طرف بتوانند از اتهامات بیهوده متقابل پرهیز کرده و برخی چشم اندازها را حفظ کنند و به یاد داشته باشند که منافع عمیق، سرنوشت اشتراکی آمریکا و متحدان خلیج فارسی را به هم گره زده است، این شراکت چندین ساله باقی خواهد ماند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت