ویژگی اصلی سفیانی، دشمنی با شیعه است


خبرگزاری تسنیم: حجت الاسلام آیتی، نویسنده کتاب "تاملی در نشانه‌های حتمی ظهور" گفت : تمام روایت های شیعه بر این موضوع دلالت دارد که سفیانی دشمن درجه یک شیعیان است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، سفیانی شخصی است که در وادی یابس و در نزدیکی دمشق متولد می‌شود. نام او عثمان و نام پدرش عنبسه است. آبله‌رو، چشم زاغ، مو بور و سرخ روی، چهارشانه و قدش کمی بلندتر از حد متوسط است که در روایات بسیاری به آن تصریح شده است.

نکته بسیار مهمی که بارها مورد بحث قرار گرفته این است که آیا سفیانی در لشگر سوریه قرار دارد یا خیر ؟ او قبل از خروج با اظهار زهد و بی اعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و مندرس و نان و نمک خوردن و بذل اموال فراوان دلهای افراد جاهل و اراذل و اوباش و همچنین گروهی از علمای ساده لوح را نیز به خود جذب کرده بدینوسیله طرفدارانی پیدا می‌کند و از طرفی در این زمان سرزمین شام هم میدان تاخت و تاز چندین لشگر با یکدیگر هست که معروف‌ترین این لشگرها، لشگر اصهب و ابقع است و لشگرهای دیگر احتمالا حاکمان مناطق مختلف شام و مردمان آن سرزمین هستند.

با مرور همین چند سطر سئوالات بسیار زیادی در ذهن هرکس نقش می بندد، برای پاسخ به این سوالات به سراغ کسی رفتیم که کارشناس علائم ظهور است. نصرت الله آیتی طلبه جوانی است و باور اینکه نویسنده چنین کتاب معروفی باشد کمی سخت است. 

برای شروح بحث، منظور از سفیانی کیست و دقیقا نقش سفیانی در آخرالزمان به چه شکل ظهور می کند؟

سفیانی رهبر جبهه‌ای است که نزدیک به ظهور شکل می‌گیرد و قیام می‌کند. به صورت دقیق‌تر شش ماه قبل از ظهور این اتفاق می‌افتد. بهتر است از سفیانی به عنوان جبهه باطل یاد شود زیرا ممکن است قبل از ظهور جبهه باطل بسیاری ظاهر شده و به مبارزه با اسلام بپردازند. با این تعبیر می‌توان هر جبهه باطلی را سفیانی نامید؛ هرچند که مراد از سفیانی در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) یک فرد خاص است. 

در واقع می‌توان گفت سفیانی یکی از تکه‌های پازل جبهه‌ی باطل است . در آخرالزمان سختی‌ها بیشتر می‌شود و جبهه باطل تلاش خود را دو چندان می‌کند. از سوی دیگر در جبهه مومنان جدایی‌ها و بیشتر می‌شود و به تعبیر شهید مطهری اهل سعادت به اوج سعادت و اهل شقاوت نیز به اوج شقاوت می‌رسند. ولی آنچه که درسمت جبهه باطل بیشتر تبلیغات می‌کند سفیانی است.

در این هرج و مرج است که سفیانی در ماه رجب از وادی یابس خروج می کند و آن سرزمینی خشک و بی‌آب و علف است و تقریبا در حوالی مرز سوریه و اردن قرار دارد. شعار او «یا رب یا رب یا رب ثم النار» و از نشانه های خروج او خسف در سمت غربی مسجد دمشق و زلزله و خسف در روستایی در جنوب دمشق به نام جابیه است. پس از خروج تا چندین ماه مشغول مبارزه و درگیری برای از بین بردن نیروهای مختلف در شام است که همان کافران هستند و در این زمان به شیعیان کاری ندارد.

از امام صادق(ع) پرسیدند: وقتی سفیانی خروج می‌کند ما چه کار کنیم؟ حضرت فرمودند:  مردان چهره خود را پنهان کنند. بر زنان و فرزندان مشکلی نیست و چون بر پنج شهر شام مسلط شد شما بسوی ولی امر خود حضرت مهدی(عج) کوچ کنید. سپس کافران آنقدر همدیگر را می‌کشند تا اینکه سرانجام سفیانی بر همه آنها غلبه می‌کند و حکومت پنج شهر از شام فلسطین، اردن، دمشق، قنسرین و حمص را بدست می‌گیرد و در اثر جنگ بین این سه دسته شام به ویرانه مبدل خواهد شد.

منابع مهم شیعه مبنی بر وجود سفیانی در آخر الزمان چیست؟

کتب بسیار زیادی وجود دارد که احادیث دسته اول مهدویت را دسته بندی کرده‌اند. اصول کافی  کامل الدین و غیبت شیخ طوسی و نعمانی از منابعی هستند که مورد استناد شیعه قرار می‌گیرند. در باب سفیانی نیز قریب به صد حدیث ذکر شده است که در این احادیث از چگونگی قیام مکان قیام، شکل قیام و ... صحبت شده است.

اما نکته جالب این است که تمامی این توصیفات در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است. یکی از مشترکات اصلی همه‌ی این احادیث این است که سفیانی را به عنوان دشمن اصلی شیعه معرفی می‌کنند.

در این احادیث از سفیانی تعبیر به شخص شده است یا یک گروه خاص؟ یعنی ما باید سفیانی را یک اندیشه بدانیم یا یک فرد خاص؟

باید این سوال را به دو بخش تقسیم کرد. گاهی اوقات تفسیر نمادین است. در مورد دجال به این شکل است؛ یعنی تعابیر در احادیث به صورت محسوس نیست و ما به فرد خاصی نمی‌رسیم. اما در مورد سفیانی به این شکل نیست. یعنی اینکه سفیانی فرد و یا گروهی خاص نباشد محتمل نیست.

برای مثال از متن احادیث برداشت می‌شود جدال فرهنگ مادی خاصی است که در همه جا نفوذ می‌کند. با این قیاس سفیانی درون دنیای اسلام شکل می‌گیرد و هر انحراف شکلی و عقیدتی که به وجود می‌آید می‌تواند تعبیر به سفیانی شود. 

در مورد دجال ما مجبور به تعبیر نمادین هستیم؛ یعنی توصیفات در احادیث این ایجاب را برای ما ایجاد می‌کند. برای مثال عقل نمی‌پذیرد که دجال، الاغی باشد که یک پایش شرق و پای دیگرش غرب عالم باشد. به این خاطر مجبوریم بگوییم دجال یک نماد است و یک شخص خاص نیست.

اما در مورد سفیانی قضیه فرق می‌کند. حدیث و روایتی که خلاف عقل باشد نداریم پس دلیلی هم  ندارد که ما آن را تعبیر به نماد کنیم. در این بین قرینه‌ی دیگری نیز وجود ندارد، پس ما می‌توانیم از روایات، معنای ظاهری آن را اخذ کنیم. باید پذیرفت که سفیانی یک فرد یا یک گروه خاص است نه یک جریان فکری منحرف که از آن تعبیر به نماد بشود.

اما در مورد اینکه سفیانی مشخصا یک شخص است یا یک گروه، باید گفت در زمان گذشته نیز سفیانی‌هایی وجود داشته‌اند که ائمه معصوم ما هر کدام با یکی از آن‌ها مبارزه کرده‌اند. یعنی جبهه مقابل اهل بیت را در تمامی زمان‌ها می‌توان تعبیر به سفیانی کرد. ولی این تفسیر به معنی تعدد سفیانی نیست. از احادیث مشخص می‌شود که یک فرد خاص با عقبه فکری خاص، در زمانی خاص قیام کرده و در مقابل حضرت مهدی (عج) مبارزه می‌کند.

ممکن است این فرد هزاران لشگر و طرفدار داشته باشد اما این گروه یک رهبر بیشتر ندارد. علاوه بر این نکات، ما هیچ قرینه‌ای در احادیث نداریم یعنی علاوه بر اینکه خود ائمه صحبتی در این زمینه نداشته‌اند مردم عادی نیز در زمان  معصومین هیچ سوالی نپرسیده‌اند که سفیانی که قیام می‌کند سفیانی اول است یا دوم؟ پس به راحتی می‌توان دریافت که سفیانی یک نفر است اما رهبری گروهی را برعهده دارد.

جنایات سفیانی به چه شکلی رقم می خورد ؟

سفیانی یک لشگر بسوی عراق و لشگر دیگری به سوی حجاز می فرستد. لشگری که بسوی عراق می رود و در قرقیسیا با لشگری از کافران روبرو می شود و جنگ بزرگی بین این دو گروه ستمگر در می گیرد که به قولی صد هزار و به قولی دیگر شصت هزار کشته بر جای می گذارد. امیر المومنین(ع) در خطبه ای می فرمایند: سفیانی بخاطر بغض و کینه و عداوتی که با آل محمد(ص) دارد هر کس را بیابد که نام او محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، فاطمه، زینب، مریم، خدیجه، سکینه و رقیه باشد به قتل می رساند تا جایی که افرادش را به شهرها می‌فرستد و بچه های کوچک و اطفال خردسال را پیش او جمع می کنند و او دستور می دهد تا روغن زیتون را به جوش آورند و آن بچه های کوچک به او می گویند اگر پدران ما با تو مخالفت می کنند گناه ما چیست؟ او اعتنا نمی کند و هر کس که آن نامها را داشته باشد می جوشاند.

سفیانی پس از تثبیت حکومتش شروع به دشمنی و کینه ورزی نسبت به شیعیان کرده و فجایع وحشت زا و مرگباری را بوجود می آورد به گونه ای که امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: «منادی او ندا می دهد که هر کس سر یک تن از شیعیان را بیاورد هزار درهم پاداش اوست و در این هنگام همسایه به همسایه حمله برده و می گوید این شخص از شیعیان است پس گردن او را می زند و هزار درهم جایزه می گیرد» سپس عراق را وحشت فراوان فرا می گیرد و پس از آن وارد زورا که همان بغداد است، می شوند و دست به کشتار وسیعی می زنند.

امام صادق(ع) در این رابطه می فرمایند: تا سه روز همه چیز را مباح اعلام می کند و شصت هزار نفر را می کشد و خانه هایشان را ویران می کند و بعد از آن تا هجده روز اموال آنان را بین خود تقسیم می کنند.سپس به طرف کوفه و نجف می-روند و هزاران دختر باکره را به اسارت می گیرند ولی پیش از آنکه بلایی سرشان بیاورند سپاه یمانی و خراسانی همانند دو ناجی سر می رسند و اسیران را از چنگ آنان خلاص کرده و آنها را به قتل می رسانند بطوریکه حتی یک نفر از آنها هم زنده نمی ماند.

اما لشگری که بسوی حجاز می رود وقتی که به مدینه می رسد تا سه شبانه روز در مدینه قتل و غارت انجام می دهند و به قدری فجایع وحشتناک در آنجا بوجود می آورند که ناگفتنی است و بنابر بعضی از نقلها از فاجعه حره سنگین تر است. پس از آن بسوی مکه می روند تا به مبارزه با حضرت مهدی(عج) بپردازند. وقتی به سرزمین بیداء که در میان مکه و مدینه قرار دارد می رسند زمین آنها را با تمام ابزار و ادوات به امر خدا به کام خود فرو می برد و فرو رفتن آنها سریع و بی صدا اتفاق می افتد و از آن لشگر فقط دو نفرباقی می مانند که صورت‌هایشان به پشت برگشته تا نشانه ای از عذاب الهی باشند و این دو نفر به نامهای بشیر و نذیر بوده که بشیر این خبر را به امام زمان(عج) می رساند و نذیر هم به سفیانی و سپس لشگریان سفیانی و لشگریان حضرت ولی عصر(عج) در کنار دریاچه طبریه به یکدیگر می رسند و جنگ سختی بین طرفین در می گیرد و تمام لشگریان سفیانی نابود می شوند و فقط خودش باقی می ماند که حضرت او را نیز در کنار دریاچه طبریه زیر درختی گردن می زند و جهانی را از شر فتنه اش آسوده می کند. بدین ترتیب قضیه سفیانی تمام می شود.
در مورد مکان و قیام سفیانی و اینکه تحولات و ناآرامی‌های منطقه ارتباطی با سفیانی دارد یا خیر توضیح بفرمایید. 

 

تمامی روایت‌ها مبنی بر این است که قیام سفیانی از شهر شام آغاز می‌شود اما نه شام فعلی. شام قدیم بسیار وسعت داشته است و شامل لبنان، فلسطین، اردن و سوریه می‌شده است. با این تفسیر می‌توان گفت ممکن است سفیانی در هریک از این شهرها قیام کند و هیچ خللی به صحت احادیث وارد نکند. پس نباید انتظار داشت این قیام فقط در سوریه شکل بگیرد.

نکته مهم دیگر این است که تمامی احادیث نقل کننده مکان سفیانی، از  لحاظ فنی قوی نیستند و حوادث خاص تاریخی این شبهه را ایجاد می‌کند که شاید این احادیث برای مقصود خاصی بیان شده‌اند.

برخی اوقات در مورد یک اتفاق خاص احادیث زیادی وجود دارد و از این تعدد می‌توان مطمئن شد که خبر درست است. اما در مورد مکان قیام سفیانی اولا تعداد احادیث زیاد نیست و ثانیا چون عده‌ای با ادعای سفیانی بودن از شام قیام کرده‌اند این شک ایجاد می‌شود که اینگونه احادیث ریشه در جریان‌ها و گروه‌های خاص دارد. پس نمی‌توان با اطمینان گفت سفیانی به طور قطع و یقین از شام قیام می‌کند.

باید این نکته را در مورد همه نشانه‌های ظهور رعایت کرد که در  تطبیق نشانه‌های ظهور ذکر احتمال درست است. یعنی شاید‌ها و احتمالات را عنوان کنیم که با این شاید‌ها، امید در دل جامعه زنده بماند. اما در همین حد احتمال، و بیشتر از آن جایز نیست. اگر این احتمال به مرحله یقین برسد کاملا اشتباه است و نباید این قضاوت را انجام دهیم. زیرا ممکن است این ناآرامی‌ها از بین برود و سفیانی ظهور نکند حال باید چه کرد؟ پس بهتر است در مورد تطبیق نشانه‌های ظهور در حد احتمالات سخن گفت و نه به طور قطع و یقین.

به عنوان آخرین سوال، در مورد کتاب خود توضیح دهید و بفرمایید این کتاب چه تمایزی با دیگر کتب مشابه دارد؟

از من در زمینه ظهور و مهدویت بیش از 15 مقاله به چاپ رسیده است. اما شاخص کارهای من کتاب «تاملی در نشانه‌های حتمی ظهور» است که در سال 90 به چاپ رسید. در این کتاب 5 نشانه اصلی ظهور مورد بررسی قرار گرفته است. امتیاز اصلی این کتاب، این است که تمامی احادیث را به طور مفصل بررسی سندی کرده‌ایم و سعی کرده‌ایم کاری متفاوت نسبت به گذشته را به چاپ برسانیم. یعنی علاوه بر اینکه شما در این کتاب با نشانه‌های اصلی ظهور آشنا می‌شوید با احادیث و صحت آن‌ها نیز آشنا می‌شوید.

از اینکه وقت خود را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرارد دادید، سپاسگزاریم.

انتهای پیام/