عباس می‌دهد، نخ معجر نمی‌دهد...


خبرگزاری تسنیم: چهارمین شب از ماه محرم، همزمان است با یادآوری رشادت‌های دو فرزند زینب(س) که در پاسداشت از حریم اسلام تن به شهادت دادند. این شب بهانه‌ای است برای یاد کرد بخشی از مصائب بانوی کربلا.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چهارمین شب از ماه عزای سالار و سید شهیدان، شب یاد کرد از دو فرزند حضرت زینب(س) است؛ شبی که در آن ضمن یاد از «محمد» و «عون» به عنوان دو تن از احرار کربلا و یاران صادق امام(ع) در قیام علیه ظلم و فساق در امت اسلام، بهانه‌ای است برای یادآوری دوباره از مصائب بانوی کربلا. بانویی که تمام زندگی‌اش را نه برای برادر که برای رضایت خدا و رسول او به خدمت گرفته است.

سروده‌های بسیاری برای نشان دادن قسمتی از فداکاری‌ها و رشادت‌های زینب(س) برای این واقعه به نظم درآمده که بخشی از آنها به شرح ذیل است:

محمد سهرابی:

گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیرالنسا که هست

یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه جا که هست

از درد گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات
زینب نمرده شانه، دارالشفا که هست

قربانیان خواهر خود را قبول کن
گیرم که نیست اکبر تو طفل ما که هست

گفتی که زن جهاد ندارد برو برو
لفظ«برو»چه داشت برادر؟ بیا که هست

خون را بیا به دست دو قربانی‌ام بکش
تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست

گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم
از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست

گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی‌کنم
بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست

***

اسماعیل علیان:

زینب که بود عالم غم را خدای صبر
در غربت دیار ستم آشنای صبر

معنا گرفت ماتم عظمی چو جاگرفت
بر شانه‌های زینب کبری همای صبر

مجموعه‌ی مصائب دنیا به او رسید
ایوب هم نبودچو او مبتلای صبر

در کودکی بدید که در کوچه‌های شهر
سیلی زدند مادر او را برای صبر

تا تیغ کینه فرق پدر را دو نیمه کرد
دختر گذاشت بر سر زخمش دوای صبر

از زهر فتنه جان برادر چو پر کشید
خواهر کشید بر سر و چشمش عبای صبر

خارج شد از منی به تمنای کربلا
تا کربلا بگشت برایش منایِ صبر

خون‌های کربلا همه می‌گشت پایمال
تا زینبی نداشت به لب کیمیای صبر

***

علی‌اکبر لطیفیان:

یا که خدا به خلق پیمبر نمی‌دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی‌دهد

حتی اگر چه فیض الهی به هیچ‌کس
غیر از رسول سوره کوثر نمی‌دهد

دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بی‌خود خدا به فاطمه دختر نمی‌دهد

زینب یگانه است خدا هم به فاطمه
تا زینب است دختر دیگر نمی‌دهد

زینب رشیده‌ای است که بر شانه کسی
تکیه به غیر شانه حیدر نمی‌دهد

زینب شکوه خواهری‌اش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی‌دهد

او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی‌دهد

زینب همان کسی است که در را عفتش
عباس می‌دهد، نخ معجر نمی‌دهد

***

حامد خاکی:

اگر که درد تو در ناله ام اثر دارد
و گر که از دل من روح تو خبر دارد

مزن به سینه ی من دست رد، نباید دید
برادری به دلش این همه شرر دارد

اگر چه خواهر تو بی‌بضاعت است، اما
ببین میان بساطش دو تا پسر دارد

یکی برای رسیدن به اکبر و قاسم
که شوق و شور پریدن به بال و پر دارد

که دیگری که امید دلش به اذن شماست
که ذره ای غمت از روی سینه بر دارد

و من تعجب از این می‌کنم، نمی‌دانم
برادرم به زبان نه چرا دگر دارد

برای نجمه و لیلا اگر نیاوردی
همین که نوبت من شد هزار اگر دارد؟

حلالشان شده شیرم که خونشان ریزد
به پای خون خدا پس نگو خطر دارد

انتهای پیام/