از آخرین وضعیت ثبت چوگان در یونسکو تا گرانی مواد اولیه صنایع دستی
خبرگزاری تسنیم: سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو آخرین وضعیت ثبت پونده چوگان در یونسکو را تشریح کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدرضا مجیدی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو در پاسخ به سوالی مبنی بر آخرین وضعیت نامه رئیس سازمان میراث فرهنگی مبنی بر ثبت چوگان اظهار داشت: این موضوع، موضوعی است که در این روزها در رسانهها پیگیری میشود که آن هم موضوع ثبت بازی باستانی چوگان در فهرست میراث فرهنگی ناملموس است.
وی افزود: نظر به اهمیت آن، پیگیری این موضوع از طرف یونسکو مورد اهتمام است و در این رابطه باید گفت علاوه بر پیگیری نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در یونسکو، نامه معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به مدیر کل یونسکو دریافت و منتقل شد و مقرر گردید با دبیرخانه کنوانسیون میراث فرهنگی ناملموس و نمایندگان کشورهای مختلف رایزنی شود تا اینگونه مواریث فرهنگی و تاریخی که در جغرافیای امروز دنیا، مردم کشورهای مختلف به آن تعلق خاطر دارند به عنوان میراث مشترک به ثبت برسد.
سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو خاطرنشان کرد: پرونده نوروز نمونه خوبی است که چهار سال پیش چندین کشور به صورت مشترک آن را در فهرست جهانی ثبت کردند و اینک چند کشور دیگر متقاضی الحاق به آن هستند.
*پروانه کارگاههای تولیدی صنایع دستی برای شهرداری نامفهوم است/گرانی مواد اولیه داخلی توجیه ندارد
شهرام امیری، استاد دانشگاه گفت: پروانه کارگاههای تولیدی در برخی موارد برای شهرداری نامفهوم است چرا که شاهدیم شهرداری اعلام میکند باید کارگاه به حالت تجاری تغییر کاربری دهد درحالی که برای کارگاههای کوچک و استیجاری این امر امکانپذیر نیست.
وی در خصوص مشکلات تولید در صنایع دستی اظهار داشت: یکی از مشکلات تولید محصولات صنایع دستی فضای کارگاه های تولیدی صنایع دستی است که در این زمینه تعامل بین شهرداری و معاونت صنایع دستی کمرنگ است چرا که وقتی یک کارگاه تولیدکننده، پروانه تولید میگیرد در برخی اوقات شهرداری اعلام میکند که باید این کارگاه به حالت تجاری تغییر کاربری دهد در حالی که اگر کارگاههای تولیدی کوچک که برخی از آنها در خانههای کوچک و به صورت استیجاری هستند بخواهند تغییر کاربری دهند حتماً باید صاحب ملک باشند و با این وجود بساط بسیاری از کارگاههای تولیدی کوچک برچیده خواهد شد.
امیری با بیان اینکه به نظر میرسد اعتبار پروانههای تولیدی برای شهرداری مفهومی ندارد تصریح کرد: کارگاههای تولیدی 3 دسته هستند، دسته ای کارگاههای خانگی هستند که به تولید محصولات محدود یا کالاهای نفیس میپردازند، دسته دیگر کارگاه بزرگتر هستند که خط تولید دارند و دارای پرسنل هستند و کالای مشخصی را تولید میکنند و دسته آخر هم کارخانههایی هستند که صنعتیترند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: یکی از مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد این است که همه قوانین از جمله مالیات بر ارزش افزوده برای همه این کارگاهها یکسان است که باید تفکیک شوند و به کارگاه های کوچک توجه بیشتری شود.
امیری با بیان اینکه موضوع مهم دیگر در این زمینه گرانبودن مواد اولیه است ادامه داد: به دلیل تعدد رشتههای صنایع دستی، مواد اولیهها با هم فرق دارند به عنوان مثال در رشتههای چوب، غالب این مواد داخلی است و خوشبختانه در این حوزه خیلی محدودیت در کشور وجود ندارد اما در اینجا یک سوال وجود دارد که چرا با وجود داخلیبودن این مواد، قیمت آنها با افزایش قیمت دلار بالا میرود، به طوری که چوبِ کیلویی 700 تومان، الان کیلویی 7 هزار تومان شده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: افزایش قیمت مواد اولیه موجب میشود کارگاههای کوچک دچار تزلزل شوند و نتیجه این امر هم افزایش قیمت محصولات نهایی صنایع دستی است که هنرمندان تولیدکننده را با مشکل فروش محصولات خود مواجه میکند.
وی اضافه کرد: در این بین باید در نظر داشت که در برخی از رشتهها مانند میناکاری، مواد اولیه از خارج کشور وارد میشود که بسیار گران هستند که به این علت برخی تولیدکنندهها مجبور میشوند که از مواد اولیه چینی به علت ارزانقیمتی آنها استفاده کنند که خود این امر هم موجب میشود که کیفیت محصولات صنایع دستی پائین بیاید و پائینآمدن این کیفیت هم موجب کاهش صنایع دستی خواهد شد.
امیری با بیان اینکه در گذشته برای اینگونه مواد اولیه یارانه میدادند یادآور شد: دولت میتواند با کمک بخش خصوصی این مواد را یا ارزان وارد کنند یا یارانه ای به این حوزه اختصاص دهند.
*رونق موزهها و اماکن تاریخی؛ راه حل ارتقای فرآیند تعلیم و تربیت
محمدعلی نجفی، رئیس سازمان میراث فرهنگی در یادداشت خود عنوان داشت: گفت: سازمان میراث فرهنگی به منزله نماد حافظ دستاوردهای مادی و معنوی نسلهای فرهیخته ایران زمین، میتواند ظرفیتی عظیم برای تعلیم و تربیت نسل جدید باشد. ظرفیتها و سرمایههای این سازمان برای تعلیم و تربیت نسل جدید به واسطه در برگرفتن منابع غنی و متنوع فرهنگی و جاذبههای فراوان دیداری و گردشگری هم آموزشی و هم انگیزشی است. صاحب نظران تعلیم و تربیت بر این باورند که مستعدترین ظرفیتهای یادگیری خلاق و فعال، در آزادترین و غنیترین محیطهای فرهنگی امکانپذیر است.
به نظر میرسد یکی از راه حلهای اساسی برای ارتقای فرایند تعلیم و تربیت، ایجاد فضاها و ظرفیتهای خارج از فضای رسمی مدرسه است تا دانشآموزان به دور از فضای اجبار و فشار، به یادگیری و کشف محیط پیرامون خود اقدام کنند. از این رو استفاده از ظرفیتهای میراث فرهنگی و موزههای علمی، هنری و اماکن تاریخی و گردشگاههای مختلف میتواند راهکار مناسبی برای تأمین این هدف باشد؛ از جمله بازدید از موزهها و مراکز علمی، فرهنگی و هنری، زمینهای برای کاربردی کردن آموزشها و انتقال مفاهیم درسی به میدان تجربه، عمل و رفتار است.
به بیانی دیگر موزهها، نمایشگاهها و مراکز وابسته به سازمان میراث فرهنگی میتوانند به دانشآموزان کمک کنند که وجه عینی مفاهیم ذهنی را در محیطهای خارج از مدرسه درک کنند و این مراکز به عنوان پل ارتباطی بین آموزههای نظری و ذهنی با آموزههای عملی و مهارتی خواهند بود. مصوبه اخیر دولت که بر اساس پیشنهاد سازمان، ورود دانشآموزان را همراه معلمان خود به موزهها و سایر مراکز فرهنگی وابسته به سازمان رایگان اعلام کرد، با همین هدف صادر شده است.
اگر آموزش را به مثابه به کارگیری هماهنگ استعدادها برای عبور از نادانستهها به دانستهها تلقی کنیم و پایداری این دانستهها را از حوزه ذهنی و نظری به حوزههای عاطفی و رفتاری بدانیم، آنگاه در خواهیم یافت که فرصتهای آموزشی خارج از مدرسه تا چه اندازه میتواند در تحقق اهداف تربیتی به معنای وسیع آن کمک کند. یکی از ویژگیهای آموزش از این طریق، یادگیری به سبک مشاهده است. یافتههای روانشناسی یادگیری نشان میدهد که یادگیری از راه مشاهده، پایدارتر و عمیقتر از سایر یادگیریهاست. یادگیری برای دانشآموزان زمانی جالب و شوق انگیز است که در پرتو اندیشیدن، حس کردن، بازی کردن، نوآفرینی، فعالیت و عمل انتخابی انجام شود.
آیا محیط مدرسه و فضای معمولاً خشک و بیروح کلاس درس، فرصتی برای زایش چنین کنشهایی فراهم میکند؟ آیا روشهای تدریس و شیوههای ارزشیابی در مدرسه، توانایی ایجاد فرصتهایی برای ظهور احساسات، علایق و فعالیتهای آزاد دانشآموزان دارد؟
به راستی چگونه میتوان موزههای کم رونق را به مدرسههای پرشور تبدیل کرد؟ چگونه میتوان گردشهای «تفننی و تفریحی» صرف را به گردشهای «علمی و تخیلی» ارتقا داد؟ چگونه میتوان بین «آموزههای مدرسهای» و «بازدیدهای علمی و فرهنگی» پیوندی معنادار برقرار کرد؟ چگونه میتوان ضمن عبور آگاهانه از مسیر گذشته، به تولید و خلق سازههای پویای آینده دست یافت و چگونه میتوان ضمن تکیه بر بنیادهای فرهنگی و سنتهای دینی و ملی کشور خود از تکنیکها و دستاوردهای علمی و آموزشی کشورهای پیشرفته برای تقویت فرایند یاد دهی – یادگیری و راهاندازی شهرکهای علمی، فرهنگی، هنری و تاریخی بهره جست؟
چگونگی پاسخ به این سؤالات و ارائه راهکارهای علمی، عملی و ترسیم دورنمای «طرح جامع آموزش از طریق مشاهده و عمل» بخش عمدهای از دغدغههای ذهنی و عاطفی ما بود که قرار شد پشتوانههای علمی- اجرایی این طرح با مشارکت کارشناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت پیریزی گردد. برای فعلیت بخشیدن به یک تحول بزرگ در عرصه تعلیم و تربیت باید طرحی نو مبتنی بر ظرفیتها، واقعیتها و امکانات موجود درانداخت؛ طرحی که در وهله نخست متضمن یک شالودهشکنی بنیادین در نظام فعلی یاددهی - یادگیری است. یعنی باید قالبها و ساختارهای انجمادی را به بسترها و جویبارهای زاینده تبدیل کرد و یادگیری رسمی وابسته را به یادگیری آزاد و خلاق مبدل ساخت.
طرحی که آموختن، کشفکردن و تولید دانش را نه به عنوان یک «فرآورده» و «تکلیف از پیش تعیین شده» بلکه به منزله یک «فرآیند» و «نیاز زاینده» معرفی کند. در چنین شرایطی است که زمینه «تحول آموزشی» به قصد باروری و پرورش افرادی خلاق و اندیشمند مهیا میشود؛ افرادی که یادگیری را نه برای «اندیشهآموزی» بلکه برای «اندیشهسازی» و مدرسه را نه برای «کسب نمره» و «مدرک» بلکه برای «کشف دانش» و «کسب بینش» تلقی میکنند. برای دستیابی به اهداف این طرح باید محیط زندگی را به مدرسه و مدرسه را به محیط زندگی تبدیل و قلمرو آموختن برای زیستن و زیستن برای آموختن را همسو کرد.
یکی از منابع مهم و جامع این نوع یادگیری را میتوان از طریق موزهها، اماکن و بناهای تاریخی، باستانی، طبیعی، هنری و... جست و جو کرد. با این نوع نگرش و با چنین تصویری از جایگاه موزهها و سایر اماکن تاریخی و فرهنگی، قطعاً طرح دیدگاهی که بتواند این مرکز را به محیطهای یادگیری خلاق همراه با فضاهای ذهن انگیز و دلانگیز آموزشی تبدیل کند، دور از انتظار نخواهد بود. یکی از ویژگیهای یادگیری در محیطهای بیرون از مدرسه نظیر موزهها و نمایشگاهها این است که دانشآموزان از فضای رسمی و سطحی و در عین حال رقابتجویانه آزاد میشوند و میتوانند به دور از مرزبندیها و برچسبهای آموزشی، آموختن را نه برای دیگران که برای خود و دانش را نه از روی ترس مدرسه و خانه، بلکه از روی لذت و شوق شخصی فرا گیرند. در حقیقت رسالت اصلی تعلیم و تربیت قبل از هر چیز باید ایجاد علاقه به یادگیری، لذت بردن از دانستن و اشتیاق پایان ناپذیر برای کار و فعالیت باشد. در این راه سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری میتواند مشاور و خدمتگزار شایستهای برای آموزش و پرورش باشد.
در نقطه مقابل نیز طبیعی است که سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برای غنا بخشیدن به فعالیتهای خود و انجام درست مأموریتهای خویش در پژوهش، حفظ و معرفی مواریث فرهنگی، ترویج، توسعه و حمایت از صنایع دستی و معرفی، تقویت محتوا و گسترش فعالیتهای گردشگری در کشور، به همکاری و همراهی فرهنگیان و دانشآموزانی که آیندهساز میهن اسلامیاند، نیازمند است. همراهی فرهنگیان و دانشآموزان با فعالان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به شکلگیری سرمایه بزرگ اجتماعی خواهد انجامید که هم آموزش و پرورش از نتایج آن بهره خواهد گرفت و هم سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری و هم جامعه. حمایت از تشکیل انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در میان معلمان و دانشآموزان گام نخست این همکاری و همراهی خواهد بود. خوشبختانه با برگزاری نخستین نشست مشترک مدیران و فعالان بخش میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری با جمعی از مدیران آموزش و پرورش و فرهنگیان دلسوز و صاحب نظر، راه برای طراحی ساز و کارهای این همکاریها گشوده شده است و امید آنکه در آیندهای نزدیک نتایج این اقدامات به بار نشیند و اعتلا و ارتقای فرهنگ و تعلیم و تربیت با سرعتی بیش از گذشته تحقق یابد.
انتهای پیام/