محبت امام حسین(ع) انسان را تطهیر می‌کند/ ماجرای سخن گفتن آیت‌الله بهجت با سه نفر

خبرگزاری تسنیم: آدم که به مجلس امام حسین(ع) می‌آید، به خصوص اگر لحظاتی توجهش به سینه‌زنی و گریه، برای امام حسین باشد، این لحظات باعث شست‌و‌شوی و تطهیر انسان می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق تهران، شب گذشته و در چهارمین شب ایام محرم‌الحرام طی سخنانی در حسینیه آیت‌الله حق‌شناس به شرح حدیثی درخصوص ارزش و قیمت محبت اهل بیت (ع)پرداخت. متن کامل سخنان این استاد اخلاق در ادامه آمده است؛

نماز جماعت را ترک نکن تا عاقبت به‌خیر شوی

این شب‌ها جوانان و نوجوانان دعای عاقبت به خیری  برای خودشان بکنند. چون از 15- 16 سالگی تا پایان عمر، اسنان ده هزار رنگ عوض می‌کند. حالا نمی‌خواهیم عدد بگوئیم. نمی‌دانیم چه می‌شود مگر اینکه خدا کمک کند.

یک بار بنده از مسجد با حاج‌آقا حق‌شناس آمده بودیم بیرون، ایشان فرمودند -حالا این برای من شاید شده باشد- «نماز جماعتت را رها نکن تا عاقبت به خیر شوی».

محبت امام حسین(ع) باعث شست وشوی انسان می‌شود

ابوبصیر روایتی از حضرت امام صادق (ع) درباره کسی که لحظات آخر عمرش زبانش دیگر نمی‌تواند حرف بزند، نقل کرده. با این حدیث می‌توان قیمتی بودن محبت امام حسین(ع) را فهمید. باور کنید آدم که به مجلس امام حسین(ع) می‌آید، به خصوص اگر لحظاتی توجهش در سینه‌زنی و گریه دقایقی، خیلی به امام حسین است، این لحظات باعث شست‌و‌شوی انسان می‌شود. این قیمتی است.

کسی که امام حسین(ع) را دوست دارد و به آخرین لحظات عمرش رسیده و دیگر نمی‌تواند صحبت بکند، بنابر حدیث، اول رسول خدا(ص) تشریف می‌آورند و در سمت راست و بالای سر او می‌نشیند. این جا اسم نبرند ولی در روایات دیگر هست که امیرالمومنین(ع) تشریف می‌آورند و در دست چپ می‌نشینند. اینجا اسم نبردند. فرمودند آن کسی که خدا می‌خواهد. ما این فرد را امیرالمومنین می‌دانیم.

«فیقول له رسوالله» پیامبر (ص) می‌فرمایند همه آرزوهایت پیش رویت است. آدم خیلی آرزو در این دنیا داشته و نشده. «أمّا ما کنتَ ترجوا فهو ذا» آنچه امید داشته‌ای از راحتی و... در پیش روی توست. «أما ما کنت تخاف منه فقد آمنت منه». از هر چیزی که می‌ترسیدی در امانی و همه ترس‌ها از بین رفت.

دوستی، گذشت می‌آورد

دوست صادقِ امام حسین(ع) کیست؟ دوستی گذشت می‌آورد. پدر که فرزندش را دوست دارد، به محض اینکه سر فرزند درد می‌گیرد، هر چه پول دارد برای راحتی فرزند خرج می‌کند و از وقت و پول و راحتی می‌گذرد. نشانه محبت، گذشت است. اینکه وقتی آمدی هیات، این یک گذشت است. این گذشت فقط برای این دهه نباشد. آدم بعد محرم یک ذره کار برای امام (ع) بکند. هر چه این جا بیشتر وقت بگذاریم، آن دنیا بیشتر گیرت می‌آید. تو یک ریال می‌دهی، یک میلیارد تومان نصیبت می‌شود. مثال عرض کردم. اما آنچه که دوست داشتی در پیش روی توست. از آنچه می‌ترسیدی، امان یافتی و به ایمنی رسیدی.

«ثم یفتح له باب إلی الجنّة». از همان لحظه آخر عمر، دری به سوی بهشت برایش باز می‌شود. این خانه تو در بهشت است. اینجا را می‌خواهی یا خانه خودرا؟ اصلا خانه خودش را یادش می‌رود. در احادیث دیگر می‌فرمایند که شما، زن و بچه و برادر و خواهر داشتی. بالاخره آدم به آنها علاقه دارد. آنجا نشان می‌دهند رفقای تو رسول خدا(ص)، امیرالمومنین(ع) بزرگان و نیکان هستند. آنها را می‌خواهی یا خواهر و برادر و ... را. آنوقت فرد فوت کرده، دوستی‌‌های این جهانی یادش می‌رود. به او می‌گویند می‌خواهی بازگردانیمت؟ آن چیزها را که ببینی ذره میل به برگشتن نداری. اگر بخواهی هم می‌توانی به دنیا برگردی و همه چیز برایت طلا و نقره باشد. ولی می گویی « لا حاجة فی الدّنیا... » من دیگر یک ذره میل به دنیا ندارم.

در آخرین لحظات، فردی که در حال موت است، رنگش سفید می‌شود و پیشانی‌اش عرق می‌کند. وقتی روح از بدن خارج می‌شود، دو مرتبه به او می‌گویند می‌خواهی بازگردی؟ می‌گوید: نه! اصلا نمی‌خواهم. او آخرت را اختیار می‌کند. بعد امام می‌فرمایند که فرد را غسل می‌دهند و بالا و پائین می‌کنند و کفنش می‌کنند و می‌گذارند تا ببرندش. آنجا روحش در پیش رو جمعیتی که آمدند، حرکت می‌کند.

مرحوم عسگراولادی عمرش به پاکدامنی گذشت

امروز صبح ما تشییع جنازه آقای حاج حبیب‌الله عسگراولادی بودیم. خدا رحمتش کند. یک عمر به پاکدامنی گذرانده بود. وقتی جوان بود یادم هست در مسجد امین‌الدوله، با رفقای خودشان هیات‌های موتلفه را درست کرده بودند و شب ها که درب مسجد بسته می‌شد، می‌نشستند مشورت می‌کردند که چه کار کنند. این‌ها مقدمه انقلاب بودند. خدا رحمتشان کند.

ارواح مومنین از عالم آخرت به پیشوازش می‌آیند. آدم اگر درست شود، خیلی است. سلامش می‌کنند؛ پیشوازش می‌آیند و بشارتش می‌دهند که چه چیزهایی خدای متعال برای تو آماده کرده است. وقتی او را در قبر می‌گذارند روحش به او باز می‌گردد. مثلا تا نیمی از بدنش را روح می‌گیرد و سوال جواب داخل قبر آغاز می‌شود. همه چیز را درست کرده بود. رفتار درستش، اعتقادات درستش را تصحیح کرده بود.

قوت اعتقاد، فرد را قیمتی می‌کند

ببینید! عمل آدمی اعتقادات او را تقویت می‌کند و شک را از بین می‌برد. برای آدم یقین به بار می‌آورد. وقتی مثلا 10 بار برایش پیش می‌آید که دروغی بگوید و سود ببرد ولی نمی‌گوید، در واقع روی اعتقاداتش چکش می‌زند تا قرص و محکم‌تر شود. هر چه قوت اعتقاد بیشتر شود، آدم قیمتش بیشتر است.

من به صد هزار تومان، دینم را می‌فروشم. یکی از دوستان می‌گفت یک آشنایی 10 سال پیش، معامله‌ای برایش پیش آمده بود که 2 میلیارد سود داشت.  آن زمان 2 میلیارد خیلی بیشتر بود. الان ما یک میلیارد تومان را هنوز ندیدیم. به او گفتند که براساس فتوای آیت‌الله بهجت که مرجع شماست، این معامله درست نیست. او هم معامله را رها کرد. باور کنید این فرد برنده شده.

هر عمل درست شخصیتت را می‌سازد

هزار تا امتحان برای جوانان پیش می‌آید. یک موسیقی خیلی... نمی‌توانند. دستم نمی‌رود خاموشش کنم. یک منظره است خیلی.... نمی‌توانم رویم  را  بگردانم. نمی‌توانم تلویزیون یا اینترنتم را خاموش کنم. یا می‌توانم؟ هر عمل درستی که انجام می‌دهی، بالخصوص مقابله با گناه و هوا و هوس، شخصیت آدم را می‌سازد. آدم شخصیت پیدا می کند.این شخصیت 2 زار می‌ارزد و یک شخصیت را در ترازو هر چه می‌گذاری نمی‌توانی بخریدش. نکیر و منکر سوال می‌کنند. اینکه تمام عمر پایش ایستاده بود، به راحتی می‌تواند جواب دهد و مشکلی ندارد. وقتی اینجوری شد و تمام شد. دری که گفتیم از بهشت که لحظه مرگ باز شده بود، از آنجا نورهای بهشتی و خنکی‌های‌ بهشت و بوی خوش عطر بهشتی به مشامش می‌رسد.

ابوبصیر می‌گوید: آقا پس فشار قبر چه شد؟ مگر کسی از فشار قبر نجات پیدا می‌کند؟ امام می فرمایند: مومن که فشار قبر نمی‌بیند. آدم اگر درست است، فشار قبر ندارد. هیچ مشکلی ندارد. در این دنیا سختی است و برای مومنین شاید سخت‌تر باشد ولی عیبی ندارد 50 سال بعد تمام می‌شود ولی بعد هیچ مشکلی نیست. فرمود: این زمنیی که می‌گویی می‌خواهد مومن را فشار دهد، وقتی مومن روی آن راه می‌رفته، زمین به این آدم افتخار می‌کرده و به زمین دیگر می‌گفته خوش به حال من که این آدمِ درست، روی من راه می‌رود. آدم درست، آدم درست، آدم درست. ما افتخار می‌کنیم اینچنین آدم‌هایی رادیدیم. فقط دیدیم.

خاطره‌ای از آیت‌الله بهجت

ما یک وقت با دوستان همراه آیت‌الله بهجت داخل خانه ایشان رفتیم. رسیدیم خدمت ایشان و فرمایشاتی در حدود 15 دقیقه داشتند. بعد که آمدیم بیرون دوستم می‌گفت همه حرفها را با من بود. من هم می‌دانستم با من است و دوست دیگر هم  می‌گفت که همه حرف‌ها را با من است. با 3 نفر صحبت کرد  با هر یک تکی صحبت می‌کرد. ما افتخار می‌کنیم که یک بار ایشان را دیدیم. البته بیشتر دیدیم ایشان را.
زمین افتخار می‌کند که این فرد رویش راه رفته است. زمین می‌گوید تو وقتی روی من راه می‌رفتی، افتخار می‌کردم، حالا وقتی که آمدی به درون من خواهی دید که چگونه با تو رفتارخواهم کرد. آنوقت قبر تا جایی که چشم کار می‌کند باز می‌شود.

کیفیت رفاقت با اهل‌بیت(ع)

در حدیثی دیگر آورده‌اند که می‌گوید به حضرت صادق(ع) عرض کردم فدایت شوم، وقتی قبض روح می‌شویم آیا می‌شودکه مومن از قبض روح خودش کراهت داشته باشد؟ فرمودند لا ولله! نه به خدا قسم. وقتی که فرشته قبر به سراغ او می‌آید، می‌گوید یا ولی الله. هیچ ناراحتی برایت نیست. قسم به آن کسی که پیامبر(ص) را مبعوث فرموده، من با تو خوش رفتارترم. دلسوزترم برای تو از یک پدر مهربان. چشم‌هایت را باز کن و نگاه کن. در آن لحظه پیامبر(ص) در برابرش تجسم پیدا می‌کند. همه ائمه می‌آیند. ملک الموت می‌گوید هذا رسول الله(ص)، امیرالمومنین(ع)، فاطمه(س) و الحسن(ع) و الحسین(ع) و ائمه(ع) رفقائک.

این رفقا را آدم تحصیل کرده است. اگر با امیرالمومنین(ع) رفیق نباشم، آن دینا که رفیق درست نمی‌شود. من قبلا با امیر المومنین(ع) رفیق بودم. علی را دوست دارم، رفیق من است. رفیق به این توانایی. سلطنت عالم آخرت با امیرالمومنین(ع) است. یک رفیق در چه لحظه‌ای به داد آدم می‌رسد!

در ادامه حدیث آمده فرد چشمهایش را باز می‌کند. یک منادی از طرف خدا او را ندا می‌کند و  می‌گوید یا ایتها النفس المطمئنه! مطمئن به کی؟ الی محمد(ص) و اهل بیتی. ارجعی الی ربک راضیه بالولایته. برگرد پیش پروردگارت با  رضایتی که نسبت به امیرالمومنین داشتی. او تو را پسندید و انتخاب کرد.

همه چیز آخرت را خودمان می‌سازیم

عرض کردم ما آن دنیا چیزی نداریم مگر اینکه خودمان آن را تهیه کرده باشیم. همه خوبی‌های آنجا را، خودم درست کردم و خدای ناکرده بدی‌ها را هم خودم درست کردم. اگر آتش است، خودم ساختم و اگر گل است، خودم کاشتم. ببینید یک ذره از کارهای ما از دست نمی‌رود. مثقال ذره. مثقال یعنی وزن یک ذره. ذره چیست؟ وقتی نور در تاریکی می‌افتد داخل آن انسان یک ذراتی را می‌بیند. به وزن این ذره خوبی کرده باشی می‌بینی. یک ذره ابرویت نابجا جمع شده باشد. من این را می‌بینم. سرد با مادرت صحبت کرده یا گرم صحبت کردی، این را آن دنیا می‌بینی.

یک آقای بزرگواری در مشهد بود که خدمتش بیشتر از یک بار توفیق نشد برسیم. ایشان استخاره کن مشهدی‌ها بود. تلفن قدیمی جلویش بود. زنگش هم کم کرده بود که صدا اذیتش نکند. تلفن هر یک یا دو دقیقه یک بار زنگ می‌زد که آقا استخاره کن. ایشان گوشی را برمی‌داشت و ابتدا می‌گفت «سلام علیکم» و بعد هم می‌گفت «چشم» و قرآن باز می‌کرد و نگاه می‌کرد. آیا این هر سلامی که این فرد می‌کند، گم می‌شود؟ یک چشم گفتی. خیلی چشم خوبی هم می‌گفت. هر چشمی که گفتی، برایت نوشتند و یک درخت گل برایت ساختند. روزی مثلا 500 بار سلام و چشم می‌گفت. اینها گم نمی‌شود. حالا مثال مادر و پدر را عرض کردم.

دل‌خوشی پدر و مادر سرنوشت را عوض می‌کند

آقا دل پدر خوش باشد یه چیزی می‌شود ها! پدر دلش خوش باشد لازم نیست دعا بکند ها! لازم نیست دعا بکند. دلش خوش می‌شود، عالم برای شما عوض می‌شود. باور کن سرنوشت آدم عوض می‌شود به دل خوش پدر و مادر.

بعد شما رضایت داشتی به ولایت امیرالمومنین(ع). من انتخاب کردم و می فهمم چه چیز خوبی را انتخاب کردم. خب! اگر من می‌خواهم انتخاب کنم، می‌شود همینطوری انتخاب کرد؟ دو تا کلمه انسان از استاد خوبی بشنود، و دو تا کتاب مطالعه کند می‌فهمد ما چه حرفی داریم. این آقای دکتر تیجانی که اسمش هم مشهور است، کتب قشنگی دارد و همه کتبش را می‌شود خواند. قلمش هم خوب است. یک مقدار هم داستانی نوشته که چی بوده. یک وقت وهابی بوده و بعد برگشته و به چه دلیل برگشته. من می‌فهمم که انتخابی که کردم برای پدر و مادرم نیست. اگر برای پدر و مادرم باشد، یک بلایی شاید سرش بیاید ولی وقتی انتخاب خودم است و با دلیل انتخاب کردم، این به درد می‌خورد.

گفتیم من آنطرف هیچی ندارم مگر اینکه خودم کردم. انتخاب و عمل خودم بوده. یک دل را من خوش کردم. بعد می‌فرمایند راضیه بالولایه مرضیه بالثواب. چه ثوابی؟ قابل مقایسه نیست و نمی‌توان در دنیا با چیزی مقایسه کرد. بعد می‌گویند برو در جمع بندگان من. بندگان من چه کسانی هستند؟ محمد(ص). وارد بهشت من شو. بهشت صد جور داریم. خدا می‌فرمایند «به بهشت من وارد شو». این را منادی خدا می‌گوید. بعد می‌گوید برای این آدم هیچ چیز در عالم محبوبتر از این نیست که زودتر تمام شود و برسد. زودتر برسد به کارها و زحماتی که کشیده.

انتهای پیام/