بسترها و پیامدهای پیروزی ایران در مذاکرات ژنو

خبرگزاری تسنیم: یک تحلیلگر مسایل راهبردی عوامل و بسترهای دست بالای ایران در مذاکرات ژنو و پیامدهای آن بر تحولات منطقه را بررسی کرد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری الشرق الجدید در مقاله‌ای به قلم امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مورد پرونده مذاکرات هسته‌ای بین ایران و شش کشور صنعتی نوشت:

با وجودی که مسلم است که پرونده هسته‌ای ایران با وجود  کارشکنی‌ها و مانع‌تراشی‌های غربی به سمت حل شدن پیش می رود و اگر  دور اول مذاکرات در ماه گذشته را بتوان فرصتی برای تحقق جدیت طرفین و تلاش آنها برای اعتماد سازی فیمابین دانست، می توان گفت دور اخیر مذاکرات اولین شکاف را در دیوار مانع تراشی ها برای رسیدن به تفاهم با گفتگوها ایجاد کرد.

حال این سوال مطرح است که اسباب و بسترهایی که این رویکرد خاص را در این دور از مذاکرات ایجاد کرد و غرب را که پیشتر مدعی تلاش ایران برای رسیدن به سلاح هسته ای بود به این نتیجه رساند که این گمان بر اساس اطلاعات نادرست و واقعیت های غلط بوده، چیست و چه چیز الان تغییر کرده که غرب این آمادگی را به دست آورده تا بیشتر مسایل طرح شده از سوی ایران را به عنوان راه حل موضوع بپذیرد.
غرب به رهبری آمریکا در طول یک دهه تمام فشارهای سیاسی و اقتصادی و مالی را بر ایران روا داشته و تا تهدید به جنگ و حمله به تاسیسات هسته ای ایران برای ممانعت از ادامه حق مشروع این کشور در دستیابی به فن آوری صلح‌ آمیز هسته ای و استفاده از انرژی اتمی در راستای اهداف مسالمت‌آمیز در طب و زراعت و انرژی استفاده کرده است؛ این در حالی است که بهره مندی از این فن‌آوری امکانات بیشتری را به ملت ایران در راستای پیشرفت و توسعه فراهم می‌کند و هیچ یک از قوانین بین المللی را نیز نقض نمی‌کند.

اما با این وجود غرب گمان بیهوده خود را دستاویز قرار داده و از دستیابی ایران به سطح تولید سلاح هسته ای و دستیابی به این سلاح ابراز نگرانی می کند، غرب مدعی است که در این صورت موازنه‌های منطقه‌ای و بین المللی به هم می‌ریزد و این موضوع بر منافع کشورهای بزرگ تاثیر منفی می‌گذارد، آنها حق در اختیار داشتن سلاح اتمی را به عنوان یک سلاح راهبردی سرنوشت ساز برای کسانی می‌دانند که دستاوردهای پیروزیهای جنگ جهانی دوم را حفظ کرده و در این راستا از حق وتو برخوردارند تا در شورای امنیت هیچ کشوری نتواند با منافع آنها به صورت مستقیم یا با منافع متحدان راهبردی آنها مخالفت کند.

غرب تصور می کرد که تحمیل تحریم ها و شکنجه های متعدد می تواند ایران را تسلیم کند و این کشور را در برابر اراده غربی ها فروتن نماید؛ آنها مدعی بودند حتی در صورت نیاز به حمله نظامی نیز در این حال می‌توانند راحت تر این حمله را انجام دهند، چرا که ایران دچار ضعف و رکود می شود، اما ایرانی ها در مقابل تمامی این فشارهای شدید پایداری از خود نشان داده و خود را علاوه بر سیاست خارجی از داخل در سه جنبه در موقعیت راهبردی مقابله با این فشارها قرار دادند.

- در بعد نظامی و دفاعی؛ ایران در این بعد موفق شد توانمندی‌های نظامی خود را با وجود محاصره افزایش داده و به فن‌آوری های پیشرفته نظامی در زمینه صنایع نظامی بویژه در عرصه توانمندی های موشکی و دفاع هوایی دست یابد؛ در بعد دریایی نیز ایران وارد دریاهای بزرگ شد و به این ترتیب خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای بزرگ به جایگاه جهانی رساند؛ این علاوه بر توانمندی‌های نظامی و زمینی است که باعث افزایش توان نظامی ایرانی‌ها در خشکی شده و به این ترتیب راه را بر هر حمله احتمالی به ایران بست.

- در ابعاد اقتصادی؛ ایرانی‌ها در این بعد شعار خودکفایی را سر داده و در بسیاری از زمینه‌ها در این راه پیشرفت‌هایی داشتند، ‌آنها بسیاری از تحریم‌های اعمال شده علیه خود را به فرصتی برای کار و تولیدات داخلی با قدرت داخلی تبدیل کرده و موانع دستیابی به ملزومات مردمی را از پیش روی خود برداشتند.

- در زمینه فنآوری هسته ای نیز ایرانی  ها با وجود تمام انواع تحریم ها و فشارها و تهدیدات تلاش های خود را متمرکز کرده و موفق شد پیشرفت خیره کننده ای به دست آورد و به غنی سازی 20 درصدی رسید و تعداد سانتریفیوژهای ایران را نیز هزاران برابر افزایش داد، ایرانیها همچنین تاسیسات هسته ای جدید راه اندازی کرده و موفق شدند به چرخه سوخت هسته ای دست پیدا کنند که در بخش های پزشکی به آن نیاز داشتند.

در عرصه منطقه ای و بین‌المللی نیز ایرانی ها موقعیت ژئو پلتیک خود و فعالیت های خود در محور مقاومت را دنبال کردند و فشارها و تحریم ها ایران را از این روند باز نگذاشت و مانع از انجام تعهدات خود در این عرصه نشد. آنها حتی در بسیاری از حالت‌ها این حمایت ها را افزایش داده و بارهای اضافی سنگینی را نیز در این راستا بر دوش کشیدند.

ایرانی ها همچنین افزایش توسعه فضای راهبردی خود را نیز افزایش دادند تا جائیکه ریسک غربی‌ها در مورد حمله محور صهیونیستی-غربی- تکفیری به سوریه را بالا برد، این در حالی بود که آنها پیشتر شرکت ایران در حمله احتمالی به سوریه و دفاع این کشور از مقامات دمشق را بعید می دانستند.

اما تجاوز طلبان هنگامی که شکست محاسبات خود را دیدند، یقین پیدا کردند که ایران برای هر شرایطی آماده است و از سوریه دفاع خواهد کرد؛ چرا که از همان لحظه اول معتقد است تجاوز به سوریه تنها این کشور و موقعیت آن را هدف قرار نداده، بلکه تمامی محور مقاومت و ساختارهای آن را نشانه رفته است. به این ترتیب است که ایران دفاع از سوریه را دفاع از خود می داند و این مواضع دفاعی را به صورت علنی نیز اعلام کرده است؛ ایران در این راستا پیام‌های واضحی را به تجاوزطلبان از جمله آمریکا رسانده مبنی بر اینکه در رویارویی نظامی در منطقه و اجرای تهدیدات آمریکا علیه سوریه خطرات زیادی برای آنها خواهد داشت.

محور غربی- صهیونیستی آمریکایی به رهبران آمریکا اعتقاد داشتند و فکر می کردند که آنها می‌توانند ایران و محور مقاومت را از آستانه سوریه ضربه بزنند؛ آنها فکر می کردند سقوط سوریه و از بین رفتن قلعه میانی این محور باعث فروپاشی آن خواهد شد و بعد از آن به سادگی ایران و حزب الله را می توان مهار کرد. بعد از این مرحله نیز این امکان وجود داشت که عراق را از فکر هماهنگی با این محورها یا ائتلاف با آنها بازداشت. اما موفقیت های دفاعی سوریه این گمانها را ناامید کرد و توهمات این کشور را در مورد از بین بردن محور مقاومت از بین برد، بویژه اینکه تحولات اخیر نشان می‌دهد این محور آمادگی فعالیت در خارج از محدوده مرزهای خود برای دفاع از خود در هر سرزمینی که نیاز به دفاع باشد، دارد.

در سایه این تحولات بود که غرب و بویژه آمریکا به این نتیجه رسیدند که سیاست مقابله با ایران سودی برای آنها ندارد و با وجود این که می توان خسارت ها یا ناراحتی هایی برای ایران بویژه در عرصه های مالی داشته باشد؛ اما نمی تواند ایران را تسلیم اراده آمریکا نماید. در مقابل ایران قادر است روند پیشرفت و توسعه درونی خود را با وجود این سختی ها و احیانا فشارها طی کند، علاوه بر این شاخص‌ها غرب به این نتیجه رسید که تجاوز به سوریه نمی تواند اهداف مورد نظر را محقق کند و قادر به از بین بردن محور مقاومت نخواهد بود.

از سوی دیگر آمریکا به خطرات خروج از افغانستان بدون تفاهم با ایران پی برده است؛ این کشور یقین دارد که ایران هرگز به دنبال در اختیار گرفتن سلاح هسته ای نبوده و نیست،‌ اما تحریک این پرونده تنها برای تسلط بر ایران و وابسته کردن این کشور و ممانعت از دستیابی آن به منابع بیشتر انرژی است. از سوی دیگر سوریه با حمایت ایران به صورت داوطلبانه با لغو برنامه شیمیایی خود و از بین بردن سلاح های شیمیایی موافقت کرد و به معاهده منع گسترش سلاح های شیمیایی پیوست تا به همه جهان اعلام کند که محور مقاومت به دنبال به دست آوردن سلاح‌های کشتار جمعی نیست.

با وجود تمام اینها غرب و بویژه آمریکا به این نتیجه رسیده اند که بهترین راه تعامل با ایران، تفاهم و توافق با این کشور است. از سوی دیگر ایران نیز منافع خود را در این می بیند که بر حق خود در دستیابی به فن‌آوری هسته ای تاکید کند و جامعه جهانی این حق را به رسمیت بشناسد و از تدابیر فریبکارانه و تجاوز طلبانه خود نظیر تحریم ها و محاصره این کشور از سوی شورای امنیت یا تحریم های یک جانبه دست بردارد.

این اعتقادی است که غرب به آن رسیده و ایران نیز از آن استقبال می کند؛ همین موضوع است که فرصت تاریخی را ـ بنا به اظهارت دکتر روحانی- برای رسیدن به توافقی مناسب با ایران و برای برانگیختن خشم دشمنان این کشور ( بویژه اسرائیل و عربستان) فراهم کرده است، البته با وجود لغزش در دور اخیر مذاکرات این توافقنامه چند روز بعد امضا خواهد شد، چرا که تنها راه موجود در برابر غرب است و در غیر این صورت اگر کشوری تحت فشار اسرائیل و کشورهای خلیج تسلیم شود، در آینده پشیمان خواهد شد.

به هرحال ما اعتقاد داریم که این توافقنامه با وجود برخی تاخیرها امضا خواهد شد؛ ما اعتقاد داریم که این توافق نتایج مهمی خواهد داشت که می‌تواند بر روند تحولات بین المللی و حوادث منطقه تاثیر بگذارد.

پیروزی ایران در نبرد دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای به معنای پیروزی دیگری برای محور مقاومت است که بر تمرکز پیروزیهای خود که از سال 2000 در لبنان شروع شده، افزوده است. پیروزی هایی که در سال 2006 در لبنان تکرار شد و این بار در سوریه رقم خواهد خورد. پیامدهای این پیروزی عبارتند از:

- دستیابی محور مقاومت به بازدارندگی بیشتر در دفاع و شکست دادن تمامی تلاش ها برای براندازی و از بین بردن این محور.

- ترسیم نقشه جغرافیای سیاسی در منطقه در راستای نتایج درگیری ها، این نقشه می تواند نقش اساسی برای محور مقاومت در ترسیم برنامه ها و مشخص کردن رویکردهای این کشور داشته باشد.

- این پیروزی پیامدهای مثبتی بر حل مسالمت آمیز بحران سوریه خواهد داشت و وحدت و ثبات و تصمیم گیری مستقل و تمامیت ارضی سوریه را حفظ خواهد کرد.

انتهای پیام/