برنامه هسته‌ای ایران به نقطه بی‌بازگشت رسیده است

برنامه هسته‌ای ایران به نقطه بی‌بازگشت رسیده است

خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل ایران در اندیشکده امریکن اینترپرایز در جلسه استماع کمیسیون امور خارجه مجلس نمایندگان آمریکا به ارائه نظرات خود در مورد وضعیت برنامه هسته‌ای ایران و مذاکرات آن با غرب پرداخت.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده امریکن اینترپرایز، دنیل پلتکا، کارشناس مسائل ایران در این اندیشکده با حضور در جلسه استماعی با موضوع ایران و مذاکرات هسته‌ای در کمیسیون امور خارجه مجلس نمایندگان ایران، به ارائه ارزیابی خود از وضعیت برنامه هسته‌ای ایران و مذاکرات این کشور با غرب پرداخت.

آقای رئیس، اعضای محترم کمیسیون، بسیار مفتخرم که در کمیسیون امور خارجه مجلس نمایندگان حاضر شده‌ام. بسیار متشکرم.

شما برای شاهدان امروز خود، چندین مورد مسئله خاص را مطرح کردید و پیشنهاداتی را در مورد اقدامات آتی ارائه کردید.

با ارزیابی مذاکرات کنونی با ایران بر سر برنامه تسلیحات هسته‌ای این کشور و بررسی کارآمدی تحریم‌ها، سیاست کلان ما در قبال ایران و کیفیت مذاکراتمان، چند موضوع آشکار می‌شود. اگر از بالا به کل ماجرا نگاه کنیم، خواهیم دید که به رغم برتری بسیار چشمگیر اقتصادی، نظامی و حتی سیاسی کشور ما در برابر دشمنانش، به دشواری دستاورد قابل توجهی در مذاکرات مربوط به برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای حاصل کرده‌ایم. تلاش‌های آمریکا در طول سالیان دراز در قبال برنامه‌های هسته‌ای کره شمالی،‌ پاکستان و هند را در نظر بگیرید. با این که به هیچ وجه نمی‌خواهم ماهیت این سه کشور را یکسان فرض کنم، اما یک طرح و چارچوب کلی یکسان آشکار می‌شود: به رغم تلاش‌های بسیار برای بازگرداندن، انهدام، خنثی سازی یا ایجاد هر تغییر دیگری در نتیجه برنامه هسته‌ای هر کدام از این کشورها، در همه موارد شکست خوردیم به جز یک مورد، که آن هم لیبی بود، جایی که قذافی به این نتیجه رسید که اگر برنامه هسته‌ای خود را رها نکند ما از قوه قهریه استفاده خواهیم کرد. در واقع تنها جایی که حکومت‌ها سرنگون شده‌اند یا نظام‌ها تغییر کرده‌اند (همانند فروپاشی شوروی یا پایان یافتن نظام آپارتاید)، کشورها مسیر مذاکره و دور شدن از برنامه‌های هسته‌ای خود را در پیش گرفته‌اند. این درس باید هرگونه ارزیابی مربوط به ایران را جهت بخشد.

همچنین از جهت ماهیت دشمنانمان، خوش اقبال بوده‌ایم. برای چندین دهه، جهان خواهان آن بوده است که ایران از پیشرفت مستمر خود به سمت توان تسلیحاتی هسته‌ای چشم پوشی کند و برنامه‌های موشکی پیچده و رو به رشد خود را رها کند. تنها به این دلیل که جمهوری اسلامی بسیار جسور بوده است و تنها به دلیل مدیریت اقتصادی ضعیف این کشور، تحریم‌ها کارآمد بوده است. جمهوری اسلامی سیاست منطقه‌ای را در پیش گرفته است که همسایگان او را به وحشت انداخته و از آن دور کرده است. ایران در عراق و سوریه نفوذ بسیار جدی دارد و کشورهای حاشیه خلیج فارس را تحت فشار قرار اده است. جمهوری اسلامی می‌کوشد نسخه‌ای ایرانی از هژمونی بر منطقه اجرا کند.

علاوه بر این، رؤسای جمهور مختلف آمریکا همواره متوجه اختیاراتی قانون برای آنها تضمین کرده است بوده‌اند، هم از طریق متمم اختیارات اقتصادی بین‌المللی در مواقع اضطراری و هم به واسطه قوانینی که به طور خاص مربوط به ایران و تکثیر تسلیحات تخریب جمعی بوده است. اجرای این اختیارات بیشتر به شخصیت افراد و نه ظرفیت بستگی داشته است (در اینجا باید به تلاش‌های پیشروانه استوارت لوی در سه‌شنبه گذشته اشاره کنم.)کنگره هم ثابت کرده است که بسیار مشتاق به تهیه پیش نویس و حتی تصویب قوانین جدید است تا اینکه بخواهد دولت را به اجرای قوانین موجود وادار کند. بسیار جای تعجب است که کمیته‌های نظارتی به مقامات وزارت خارجه که تمایل به اجرای قوانین تصویب شده ندارند، اجازه چنین کاری می‌دهند و وکلایی که تحریم‌های تصویب شده را به مثابه دستوراتی توصیه‌ای از جانب کنگره می‌پندارند.

طرح و تصویب تحریم‌ها پس از انتخابات ماه ژوئن در ایران، کاهش سرعت پیدا کرده است. برخی روزنامه‌نگاران بر این باورند که این تغییر موضع در قبال تحریم‌ها به مثابه موضعی است که دولت اوباما در قبال تیم روحانی گرفته است. من نمی‌توانم بگویم که این کاهش سرعت عمدی بوده است یا خیر، اما به خوبی آشکار است که رئیس جمهور بسیار مشتاق است تا با تهران معامله کند. باید اضافه کنم که این امر، امر نکویی است. هر رئیس جمهوری باید تلاش کند که به برنامه هسته‌ای ایران پایان دهد و مانع تلاش‌های ایران برای تسلط یافتن بر خاورمیانه شود. سؤالی که باقی می‌ماند بسیار ساده است، چگونه و بر اساس چه اقداماتی؟

متأسفانه این اقدامات دائماً در حال تغییر هستند. در هر دور جدید از ادوار مذاکراتی با ایران، دولت اوباما انگیزه‌های شیرین‌تری را برای ایران مطرح کرده و مطالبات کمتری از ایران داشته است. این به ایرانی‌ها اجازه داده است تا بازی را برای مدت زمان بیشتری ادامه دهند و برنامه هسته‌ای خود را استمرار بخشند و امید داشته باشند تا در دور آتی مذاکرات نتیجه بهتری بگیرند.

در آوریل سال 2013، تیم مذاکراتی گروه 1+5 از ایران خواست که:

• همه فعالیت‌های غنی سازی بالای 5 درصد اورانیوم در داخل ایران را به حالت تعلیق درآورد.
• همه فعالیت‌های غنی سازی در تأسیسات زیرزمینی فوردو را به حالت تعلیق درآورد و فعالیت‌های نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را در این تأسیسات افزایش دهد، از جمله شمار دوربین‌هایی که ارتباط مستمر و زنده با مرکز فرماندهی آژانس در وین دارند.
• انتقال همه سنگ معدن اورانیوم، از جمله سنگ معدن غنی شده تا 5 درصد به تأسیسات هسته‌ای در نطنز و قرار دادن آنها تحت نظارت پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی.
• حذف همه اورانیومی که بیش از 5 درصد غنی شده‌اند از تأسیسات فردو. جمع‌آوری همه اورانیومی که تا 20 درصد غنی شده و استفاده از آن به عنوان ذخیره لازم برای راکتور پژوهشی تهران، که استفاده پزشکی دارد.

پیش از این، گروه 1+5، آمریکا و گروه ایی‌یوـ3 خواهان تعلیق هرگونه غنی سازی شده بودند. پیش از آن گروه مذکور خواهان حذف هرگونه فعالیت غنی سازی و پایان یافتن تبدیل یو‌اف‌6 به ماده پیشینی لازم برای غنی سازی شده بود. این بار، تعلیق تنها برای مدت شش ماه مطالبه شده است. به هیچ وجه انتقال مواد شکافت پذیر غنی شده در داخل خاک خود ایران مطالبه نشده است چه برسد به انتقال آنها به خارج از کشور. معلوم نیست که دولت بر متوقف کردن تأسیسات آب سنگین اراک اصرار کند یا خیر. هنگامی که از یکی از مقامات دولتی در مورد پارچین سؤالاتی را پرسیدم، وی پاسخ داد که پارچین مشکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.

در نهایت در مورد این مسئله که چگونه ایران از برنامه‌های تسلیحاتی هسته‌ای خود عقب نشینی می‌کند، باید این احتمال بسیار نزدیک به یقین را در نظر داشته باشیم که ایران، تأسیسات هسته‌ای مخفی در اختیار دارد. در واقع آمریکا نتوانست هیچ سایت هسته‌ای مخفی در ایران یافت کند تا اینکه به طور کامل پیشرفت کردند و در بیشتر مواقع توسط بازیگر ثالث شناسایی شد. در صحبت با همه مقامات آمریکایی و دیگر کشورها که با امور اطلاعاتی آشنایی دارند، هیچ یک از ایشان منکر آن نخواهند بود که ایران یک یا چند سایت هسته‌ای مخفی در اختیار دارد.

البته دولت همواره خود را پیشرو تصور کرده چرا که برگ برنده اقدام نظامی را در دست دارد. من بر این باورم که ایرانی‌ها احتمال حمله نظامی آمریکا را در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، صفر می‌دانند. اگر ایشان پیش از آنکه اوباما قول بدهد به سوریه حمله کند و سپس زیر قول خود بزند، چشم انداز سوریه، اوضاع را سامان می‌داد. هم خط قرمز آمریکا و هم خط قرمز اسرائیل برای انجام اقدام نظامی در طول چند سال گذشته به طوری دچار تحول شده است که هرگز چنین اظهاراتی به عنوان ابزاری بازدارنده تلقی نخواهند شد. در سال 2003، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از ایران درخواست کرد که «همه فعالیت‌های مربوط به غنی سازی خود را به حالت تعلیق درآورد، از جمله وارد ساختن مواد هسته‌ای بیشتر به نطنز...». در سال 2005، جرج بوش گفت که «ما نمی‌توانیم به ایرانی‌ها اجازه دهیم تا ظرفیت غنی سازی داشته باشند.» در سال 2009، باراک اوباما گفت که: «ما می‌خواهیم مطمئن شویم که تا پایان امسال پیشرفتی واقعی و جدی رو به جلو داشته‌ایم و من بر این باورم که می‌توانیم به طور واقعی ارزابی کنیم که آیا ایران در مذاکرات خود جدی است یا خیر.»

همچنین است در مورد اسرائیلی‌ها: در سال 2005، شارون گفت که اسرائیل نمی‌تواند با ایران مجهز به تکنولوژی هسته‌ای زندگی کند. در سال 2011 ایهود باراک گفت: «ایرانی‌ها به تدریج و با برنامه ریزی قبلی وارد جایی می‌شوند که من آن را محدوده مصونیت می‌خوانم. نمی‌توانم با اطمینان بگویم و نمی‌توانم بگویم که سه ماه یا چهار ماه تا آن زمان فاصله داریم. اما ظرف مدیت دو یا سه سال چنین خواهد شد.» سال گذشته هم اعلان کرد که کمتر از یک سال برای جلوگیری از دست یافتن ایران به تسلیحات هسته‌ای وقت داریم. همچنین بنیامین ناتنیاهو سال گذشته گفت: «خط قرمز باید دقیقاً اینجا کشیده شود... پیش از آنکه ایران دومین مرحله غنی سازی هسته‌ای خود را که برای تولید بمب لازم است کامل کند. پیش از آن زمانی که ایران قادر باشد ظرف مدت چند ماه یا چند هفته اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای، غنی سازی کند.» بر اساس اظهارات شمار بسیاری از کارشناسان ایران به این نقطه رسیده است.

حتی شورای امنیت سازمان ملل خطوط قرمز خاص خود را ترسیم کرده و شش قطعنامه را به تصویب رسانده است که از ایران می‌خواهد «همه فعالیت‌های مرتبط با غنی سازی خود را متوقف کند.» بار دیگری که دولت اوباما کسی را به نادیده گرفتن جامعه بین‌الملل یا زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی متهم کرد، به خاطر بسپارید.

آیا تحریم‌های اضافی ایرانی‌ها را متقاعد خواهد کرد که لازم است به برنامه هسته‌ای خود پایان دهند؟ آیا اقدامی جدی از جانب کنگره دولت را متقاعد خواهد کرد که مطالبات بیشتری از ایرانی‌ها داشته باشند؟ بله و خیر. تنها این تحریم‌های شدید بود که ایران را پای میز مذاکرات آورد. ایشان هنوز با حداقل مطالعات دولت اوباما توافق نکرده‌اند، بماند آن دسته از مطالبات سخت‌تر سازمان ملل و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی. تنها اقدامات سخت‌تر ایشان را در پشت میز و ادامه مذاکرات باقی نگاه خواهد داشت. با این حال در مورد دولت، ما باید درک کنیم پس از آنکه امتیازی داده شد، بازگشت از این فرایند دشوار است. آنچه که تحریم‌های جدید به جهانیان نشان خواهد داد این است که این آمریکا نیست که دریچه سیل‌بند را به روی ایران باز می‌کند، و اینکه این آغازی برای پایان یافتن انزوای ایران نیست، و اینکه حتی اگر دولت رویکرد خاص خود را در قبال برداشتن تحریم‌ها در مورد ایران در پیش گیرد، کنگره در هر جایی که ممکن باشد مقابله خواهد کرد.

نکته آخر اینکه، امروز در مورد برنامه هسته‌ای ایران صحبت کردیم، با اینکه ایران همچنین یک برنامه موشکی بسیار پیچیده و پیشرفته دارد. علاوه بر این، تهران حامی اصلی حکومت اسد در سوریه است و عامل اصلی موفقیت‌های وی در این کشور؛ تنها حامی حزب‌الله و یکی از حامیان حماس می‌باشد؛ در افغانستان، عراق، بحرین و یمن فعالیت دارد. در مورد بسیاری از این مسائل، آمریکا اقدامات بسیار اندکی را ترتیب داده است. ما هزینه چندانی بر ایران به خاطر این رفتار‌ها وارد نمی‌کنیم؛ لذا راه برای ایران هموار می‌شود تا خاورمیانه را دچار بی‌ثباتی کند. با اینکه موضوع این جلسه استماع سوریه نیست، اما تصمیم ما مبنی بر عدم تحمیل هزینه بر ایران به خاطر فعالیت‌های کنونی در سوریه، به این معناست که ما به راحتی اهرم فشاری را که می‌توانیم از آن در مذاکرات هسته‌ای بهره ببریم، از دست داده‌ایم.

کمیسیون همچنین در مورد فضای داخلی ایران که حسن روحانی در آن قرار گرفته است، مسائلی را مطرح کرد. ویل فالتون، همکار بنده در مؤسسه امریکن اینترپرایز، روحانی را به عنوان یک اصلاح طلب واقعی ارزیابی کرده که در چارچوب جمهوری اسلامی قرار گرفته است. او تمایل دارد نظامی را که توسط محمود احمدی نژاد در معرض خطر قرار گرفت، ابقا کند. به نظر می‌رسد روابط روحانی با سپاه چندان مطلوب نیست اما با این حال از حمایت رهبری برخوردار است. گفته می‌شود که لازم است درک کنیم که وظیفه روحانی بازگرداندن ایران به حالت ثبات است نه اینکه از گزینه تسلیحات هسته‌ای چشم پوشی کند یا با حکومت‌های سنی همسایه مصالحه کند. مقامات آمریکایی که خود را به مثابه کلیدی برای اعتبار روحانی می‌پندارند، بهتر است نگران اعتبار خودشان باشند. تلاش‌های ایشان برای مدیریت خُرد سیاست‌های داخلی آمریکا ناموفق بوده است؛ تلاش‌های ایشان برای مدیریت ایران بدون هیچ شکی شکست خواهد خورد.

متشکرم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon