احمدینژاد فقط دعا کرد نه حمایت/کاغذبازی و اصول مالکیتی کارِ معاونت صنایع دستی شده است
خبرگزاری تسنیم: برخی کارشناسان معتقدند از زمان الحاق سازمان صنایع دستی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کارِ این معاونت، کاغذبازی و اصول مالکیتی شده است که اصلاً لزومی ندارد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، صنایع دستی در کشور علیرغم وضعیت موجود که بهای کمی به آن داده میشوود و از اقبال کمی بین مسئولان و مردم برخوردار است یکی از مهمترین صنایعی است که روزگاری در این مرز و بوم، هنر و شغل ایرانیان بود و اینکه امروزه به داشتههای میراث فرهنگی خود افتخار میکنیم باید گفت که از هنر دست یک هنرمند صنایع دستی به عمل آمدهاند.
بر همین اساس در حوزه بسیار مهم این هنر اصیل، یکی از بخشهایی که چرخ متحرک آن محسوب میشود موضوع تولید است که در حال حاضر این چرخ یا پنچر است یا لنگ میزند چرا که هنرمندانی که بار حفاظت از این میراث گرانبها را به دوش میکشند با مشکلاتی عدیدهای مواجهند؛ مشکلاتی از قبیل عدم حمایت دولت، کمرنگبودن خلاقیت، گرانی مواد اولیه و غیره.
طبق آمارهای موجود بیش از 2 میلیون هنرمند صنایع دستی در کشور وجود دارد که متأسفانه رقم در آمدی صادرات محصولات این هنرمندان به یک میلیارد دلار هم نمیرسد و به گفته مسئولان تلاش ها برای رساندن صادرات این محصولات به این عدد تا پایان برنامه پنجم توسعه ادامه دارد در حالی که به نظر میرسد توان و ظرفیت بالایی در این حوزه وجود دارد که یا از آن استفاده نمیشود یا برنامه لازم در این حوزه برای استفاده از آن وجود ندارد.
برای برسی هر چه بیشتر این موضوع میزگردی با موضوع مشکلات و راهکارهای تولید در صنایع دستی با حضور ابراهیم نباتی مظلومی (استاد تراش روی شیشه)، شهرام مریخی، کارشناس تولید معاونت صنایع دستی و نیما ذاکری سعید، فعال و تولیدکننده صنایع دستی در 8 سرفصل در خبرگزاری تسنیم برگزار شد که قسمت اول این گفتوگو را در ذیل میخوانید.
* تسنیم: آقای دکتر نباتی! یکی از مهمترین نکاتی که در تولید باید به آن پرداخته شود موضوع تولید بر اساس سفارشات که باید از سوی دولت اتفاق بیافتد است که به نظر میرسد در این حوزه ضعفهای جدی داریم، لذا شاهدیم که در حال حاضر تولیدات صنایع دستی و طراحیهای آنها بیشتر بر اساس ذهن صنعتگر است، نظر شما چیست؟
*نباتی: در ابتدا موضوعی را عنوان میکنم و سپس به سوال شما میپردازم؛ ببینید! آن زمانی که سازمان صنایع دستی زیر نظر وزارت صنایع بود مشکلات ما هنرمندان صنایع دستی بسیار کمتر بود، چراکه به عنوان نمونه در آن زمان شرکتی بود که کارهای هنرمندان را میخرید و هم سودی به آن شرکت میداد و هم هنرمند سرگردانی برای فروش نداشت و جالب است که از نظر کیفیت تولید هم چون خود سازمان صنایع دستی کارشناسِ کار بود، کارهای خوب را به کشورهای خارج صادر میکرد ولی بعد از مدتی که سازمان صنایع دستی به میراث فرهنگی و گردشگری ملحق شد به یک بچه یتیمی تبدیل شد که کسی به آنها توجه نمیکند و این موضوع در همه مسائل هنرمندان اثر کرده است.
به عنوان نمونه بیمه هنرمندان یکی از این معضلات است، به طوری که در گذشته کارگاههایی که 5 نفر کارگر داشتند تحت بیمه بودند و 7 درصد را خود هنرمند و 3 درصد را کارفرما پرداخت میکرد و 20 درصد را دولت میداد اما بعد از الحاق سازمان صنایع دستی به میراث فرهنگی و گردشگری این موضوع از بین رفت و فقط 6 شغل از صنایع دستی مانند قلمزنی مشمول این قانون شدند، از طرفی چون ما نمایندهای در این حوزه نداشتیم که در مجلس و معاونت صنایع دستی از حق هنرمندان دفاع کند نتوانستیم در مقابل آن کاری انجام دهیم.
به عنوان مثال خودِ من 8 سال دنبال بیمه بودم اما انجام نشد، زمان آقای احمدینژاد در نمایشگاه برج میلاد با وی این مشکل که بیمه یکی از معضلات جدی برای هنرمندان شده ست را مطرح کردم و او گفت: در این رابطه هم دعا میکنیم هم حمایت میکنیم، اما یک سال بعد به مسئول مرتبط گفتم که آقای احمدینژاد این گونه گفتند انشالله دعا کردند ولی حمایتی نشده است.
*تسنیم: یعنی بیشتر مشکلات به بعد از الحاق سازمان صنایع دستی به سازمان گردشگری و میراث فرهنگی برمیگردد؟
*نباتی: بله، برای هنرمندان صنایع دستی، آن کسانی که ما را باید حمایت میکردند تا به الان برای ما کار خاصی انجام ندادند مخصوصاً از زمان الحاق، ولی قبل از آن سازمان صنایع دستی به صنعت و هنر اعتقاد داشت و حمایت هم میکرد، به عنوان نمونه دیگر، علاوه بر بیمه، یکی از مسائل دیگر که قرار بود برای هنرمندان ایجاد شود بازارچه فروش بود و برای این کار در میدان ونک جایی را درست کردند که متأسفانه آنجا را هم به کسانی دیگر فروختند یا واگذار کردند و نمیدانیم چه شد. لذا به نظر من باید از چهار قشر حمایت جدی کنیم یکی تولیدکننده، یکی مصرفکننده که چون نمیدانند دنبال جنس خارجی میروند و الان متأسفانه بازار ایران توسط کالاهای چینی پر شده است لذا این حمایت از مصرفکننده وقتی به دنبال جنس خارجی میروند کمرنگ است و رسانهها باید در این حوزه کار کنند و این محصولات را به مردم بشناسانند. قشر سوم هم تاجران هستند که به جای اینکه از تولیدکننده داخلی بخرند پولهای خود را در چین هزینه میکنند و یکی هم حمایت دولتی است که متأسفانه باید گفت که در هر 4 مورد، حمایتها کمرنگ است.
*تسنیم: آقای مریخی! نظر شما در مورد حمایتهای معاونت صنایع دستی بعد از الحاق به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چیست؟
*مریخی: ببینید! زمانی که سازمان بودیم درگیر کار بودیم و هم کارمان لذتبخش بود و هم هنرمندان راضیتر بودند اما از زمان تداخل با میراث فرهنگی و گردشگری، کار ما کاغذبازی و اصول مالکیتی شده است که به نظرمن اصلاً لزومی ندارد. یکی دیگر از موارد در این زمینه این بود که در آن موقع خودِ سازمان، مواد اولیه تهیه میکرد در اختیار رشتههای مختلف صنایع دستی قرار میداد، سفارش میداد، روی تولید نظارت داشت و جنسهای تولیدکننده فروش میرفت و گردش کار خیلی خوب بود اما الان دیگر نیست.
در حال حاضر یکی از تعاریف پایه صنایع دستی استفاده از مواد اولیه مرغوب و سنتیو اصیل است، چیزی که در بسیاری از رشتهها با ورود مواد اولیه چینی و نامرغوب اتفاقات نامیمونی را ایجاد کرده است و حتی در برخی موارد کیفیتها را پائینآورده است، از طرفی ما این معضل را در صدور کارتهای شناسایی داریم به طوری که از برخی کارگاهها بازدید میکردیم و کار را میدیدیم و مانع ادامه آن میشدیم به آنها میگفتیم باید مواد اولیه بومی و سنتی باشد وقتی شما وقتی از پلیاستر استفاده میکنید، نمیتوانیم به شما مجوز بدهیم چون با محیط زیست سازگاری ندارد و بازیافتی نیست.
*ذاکری: به نظر من برای تولید یک محصول صنایع دستی 6 مرحله لازم است اول اینکه باید پول وسایل مورد نیاز تولید را داشته باشید، بعد، مواد اولیه، سپس، فضای تولید، بعد، طراحی محصول، سپس ساخت محصول و در نهایت فروش محصول.
- در حوزه سرمایه برای خرید وسائل مورد نیاز یک هنرمند باید گفت که متأسفانه هنرمندان صنایع دستی کمبنیه هستند و بودجه فراوانی ندارند، یا وام میگیرند یا بودجه کمی دارند که بازدهی چندانی ندارد.
- در حوزه فضای مورد نیاز برای تولید یک محصول موضوع مهم این است که وقتی فضای مناسب نباشد نمیتوانیم محصول با کیفیت مناسب درست کنیم که متأسفانه بیشتر هنرمندان یا به طور خانگی کار میکنند که یکی از بزرگترین مشکلات آن این است که اولاً دستگاههای مناسب تولید کار را نمیتوانید داشته باشند و دوم اینکه شاید بوی آن وسایل در خانه اهل خانه را اذیت کند.
- سوم خرید لوازم برای خرید مواد اولیه با حداقل قیمت است که باید مواد اولیه وجود داشته باشد متأسفانه بیشتر رشتههای صنایع دستی مواد اولیهشان از چین میآید، در کار زیورآلات بیشتر سنگها کارِ چین است یا حتی در کار چرم دکمه از چین وارد میشود، تولیدکننده یراقآلات صنایع دستی هم نداریم، چون بزرگترین مشکل ما این است که زیرسازی برای صنایع دستی نداریم و بهایی به صنایع دستی داده نمیشود لذا مجبور میشویم بیشتر وسایل را تاجران از چین بیاورند و با هر قیمتی که دوست دارند به ما بفروشند. متأسفانه گفته میشود همه چیز داخل داریم اما ظاهراً نداریم، رنگ چرم از کشورهای اروپایی میآید، دگمه 3 هزار تومان بود، الان 15 تا 20 هزار تومان است این برای تولیدکننده خیلی ضرر است.
*تسنیم: اما برخی معتقدند ما مواد اولیه در داخل کشور به اندازه کافی داریم.
ذاکری: اگر تولید میشود من چرا دگمه چینی میخرم؟ تولیدکننده آن کیست و کجاست؟ الان پارچههای ما در بازار چینی است، منِ تولیدکننده نمیتوانم پارچه و دگمه تولید کنم، به چین آنقدر بها داده شده است که زیرساختهای ما را گرفته است، پیچ میخواهید بگیرید چینی است، حلقه جاکلیدی ، نخ و غیره چینی است.
*نباتی: در همین ارتباط باید بگویم که تصمیمگیریهای غیرکارشناسانه به تولیدکننده ضرر میزند و تولید را عقب میاندازد، چند سال پیش بود که صنایع دستی به اصفهان رفت که این اقدام بسیار غیرکارشناسانه بود، خیلیها نرفتند، نتیجه این کار افت تولید و افت اداری است، موضوع دیگر اینکه خواستند که واگذاری به بخش خصوصی شود ولی باید کارشناسانه می بود، پارچهبافی ما از بین رفت، در رشته من که کار شیشه است بوراکس از ترکیه میآید، کربنات پتاسیم از جای دیگر و اسیدهیدروفلوریک از چین میآید اگر کارخانجات ما کمک کنند وضع تولید بهتر میشود.
*تسنیم: آیا توان تولید را داریم؟
*نباتی: بله، چرا قبلاً داشتیم الان نداریم؟
*ذاکری: چهارمین حوزه طراحی محصول صنایع دستی است که در کشور متأسفانه استاندارد رشتههای صنایع دستی نداریم و نیز طراحی کاربردی ندارد، برخی رشتهها مثل قلمزنی سایز ندارد و هنرمند با توجه به ذهنیات خود آن را خلق میکند اما رشتههای دیگر که تولید انبوه میشود باید استانداردسازی کرد که طبق آن تولید صورت گیرد و در این صورت است که بازار هدف متمایل به خرید میشود.
-موضوع پنجم ساخت محصول است که یک محصول را اگر بخواهیم درست کنیم پیچ و خمهای زیادی دارد تا کار به نتیجه نهایی برسد، متأسفانه در ساخت محصول یکی از بزرگترین مشکلات استاندارد و کیفیت رعایت نمیشود و بیشتر هنرمندان شده است که یک کاری بزنیم و تمام کنیم و متأسفانه بازرسی و نظارت هم در این حوزه ضعیف است.
- موضوع ششم و آخر هم فروش محصول است که متأسفانه خیلی باید راجع به آن صحبت شود، هنرمند با توجه به نامی که دارد ذات و روحیه لطیفی دارد و با این روحیه نمیتواند در بازار قرار گیرد و افرادی باید هنرمند را حمایت کنند، اگر از هر 200 هنرمند بپرسید همه در فروش محصول مشکل دارند چرا اولین موضوع قیممت است که در سالها یاخیر 2 تا 3 برابر شده است و مردم هم رغبت کمی در استفاده از جنس داخلی دارند این موضوع هم البته به فرهنگسازی نیاز دارد.
*نباتی: مسئله این است من، تولیدکننده خوبی هستم ولی فروشنده خوبی نیستم، لذا من تولید میکنم کسی باید باشد این محصول را بفروشد، در تمام دنیا همین است، اگر من دنبال بروکراسی اداری بروم از خلاقیت و تولیدم میمانم لذا اعتراف میکنم نمیتوانم بازاریاب و فروشنده خوبی باشم و دولت باید در همین جا تولیدکننده را حمایت کند.در ترکیه خیلی حمایت میشدم هر یکسال از ما دعوت میکردند و به برترین فروشندهها مدال میدادند همچنین، فروش با ما نبود، یعنی سفارش میدادند ما تولید میکردیم و تعداد سفارشات آنقدر بالا بود که همه هنرمندان را جواب میداد.
گفتوگو از مسعود ملکی
ادامه دارد....
انتهای پیام/