عربستان و اسرائیل، کارشکنان اصلی مذاکرات هستهای هستند
خبرگزاری تسنیم: کارشناس اندیشکده واشنگتن طی مصاحبهای اعلان کرد که عربستان و اسرائیل از هستهای شدن ایران به شدت هراس دارند و با وجود اختلافات فراوان، در این مورد در یک جهت حرکت میکنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه اندیشکده واشنگتن، اندرسون، کارشناس این اندیشکده طی مصاحبهای به بررسی نقش احتمالی عربستان در مذاکرات هستهای پرداخته و اعلام کرده که اسرائیل و عربستان دستهای پنهانی هستند که اجازه نمیدهند مذاکرات هستهای ایران به نتیجه برسد.
دور اول مذاکرات هستهای ایران در ژنو در اوایل این ماه با شکست روبرو شد. این اتفاق در حالی رخ داد که گروه 1+5 در رسیدن به توافق در مورد معامله کوتاه مدتی، که موجب تخفیف تحریمها شده و به ایران اجازه میداد که به غنی سازی اورانیوم در سطوح پایین ادامه دهد، ناکام ماند. از قرار معلوم، گفتگوها با تقاضای فرانسه مبنی بر اینکه ایران باید ساخت راکتور آب سنگین خود را در اراک متوقف کند پایان یافت. گمانه زنیهایی وجود دارد که عربستان سعودی و اسرائیل، دستهای پنهانی بودهاند که مسیر مذاکرات را تعیین کردهاند. در همین خصوص مصاحبهای انجام شده است با سیمون اندرسون، کارشناس مؤسسه اندیشکده واشنگتن، که در ادامه آن را میخوانید.
سعودیها به طرز عجیبی موضعی بسیار مشابه با اسرائیل دارند. آنها از طرف ایران احساس خطر میکنند. آنها احساس میکنند که از طرف ایران هستهای بیشتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت. آنها اعتراضات و ادعاهای ایرانیها را که برنامه هستهای آنها برای اهداف غیر نظامی است، باور ندارند. آنها نسبت به موضع آمریکا بد بین هستند و از اینکه آمریکا قصد دارد وارد یک معامله بد شود، احساس نگرانی شدید میکنند. سعودیها کمتر از نتانیاهو، اما نه به طور پنهانی، در لابی کردن در نبود آمریکا بسیار فعال بودهاند. جایی که آنها ظاهراً تسلیم شدهاند، مسلماً در حال لابی با فرانسه و انگلستان و نیز سایر گروههای مهم بودهاند.
شما از گفتگوهای آنها با فرانسه چه میدانید؟
اطلاعات جزئی و محدودی در این باره در دسترس است. یکی از آنها ماجرایی است که وال استریت ژورنال آن را با عنوان «رئیس سازمان اطلاعات عربستان سعودی از آمریکا جدا میشود» در 21 اکتبر منتشر کرد. آن شاهزاده بندر بن سلطان بوده که با دیپلماتهای اروپایی سخن گفته است. دیپلمات اروپایی مطرح در این ماجرا، سفیر فرانسه بوده است. منظورم این است که او اینطور نگفته است. وال استریت ژورنال آن را فاش نکرده است. اما من میگویم که آن سفیر فرانسه بوده است.
در گزارشی که پس از آن منتشر شد و من از منبع آن کاملاً مطمئن نیستم، به این سؤال پاسخ داده شد که اگر شما قصد ندارید با آمریکا همکاری کنید، پس قصد دارید چه کسی را جایگزین آن نمایید؟ و من دقیقاً مطمئن نیستم که چطور این سؤال مطرح شده بود. پاسخ این سؤال، فرانسه و اردن بود. این مسلماً پاسخی است که در خصوص سوریه نیز صدق میکند. بنابراین، این قسمتی از اطلاعات است.
دومین قسمت از اطلاعات این است که در اوایل ماه اکتبر، یعنی هفتم یا هشتم اکتبر، وزیر دفاع فرانسه به جده سفر کرد و این اقدام به مثابه تلاشی برای تضمین قرارداد دفاعی جدید به حساب میآمد. او در همان روزی که عدلی منصور، رئیس جمهور موقت مصر با شاه عربستان دیدار داشت، به آنجا رسید، که از نظر سعودیها این دیدار بسیار پر اهمیت بود. چون آنها از اینکه مرسی در قاهره کنار رفته است راضی هستند و رژیم جدید را تأیید کردهاند. البته، علیرغم اینکه ملک عبدالله روز پر کاری داشت، وزیر دفاع فرانسه را نیز به حضور پذیرفت. بنابراین، من گمان میکنم که این مسئله قابل توجه است.
پس از آن، جان کری نیز در روز 21 اکتبر با سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان در پاریس قرار ملاقات داشت. اخباری مبنی بر اینکه سعود الفیصل در پاریس بود و نیز گفتگوی او با فرانسه، همگی به نوعی باهم جور در میآیند. شما همیشه نمیتوانید در صحنه قتل رد پا پیدا کنید، اما در این مورد میتوانید؛ البته اگر تشبیه من مورد پسند شما باشد.
نظر شما در مورد عربستان سعودی و اسرائیل چیست؟ آنها مسلماً در چهارچوب مخالفت با ایران، همراهان عجیبی برای هم هستند. آیا در مورد این مسئله ارتباطی میان این دو است؟
نه، هیچ گزارشی مبنی بر هماهنگی بین اسرائیل و عربستان به دست نرسیده است، اما همه گمان میکنند که این هماهنگی وجود دارد. من میدانم و در واقع چند سال پیش گفته شده است که در اواخر دهه 1990، سعودیها و اسرائیل ارتباط اطلاعاتی از طریق کانال مخفی را توسعه دادند؛ این همان موقعیت تلفن قرمز مشهور است که به وسیله آن، حتی اگر آنها با یکدیگر خوب نباشند و با یکدیگر توافق نداشته باشند، میتوانند به جای اینکه از طریق شخص ثالث تبادل اطلاعات کنند، حداقل به یکدیگر بگویند که دلیل این عدم توافق چیست. من شک ندارم که سطح پیشرفتهای از ارتباطات میان این دو کشور وجود دارد، اما نه در سطح اطلاعاتی بلکه در سطح سیاسی؛ بطوریکه هر دو طرف به تفکر رهبران سیاسی طرف مقابل واقف شوند.
اسرائیلیها همچنین رابطهای تقریباً مخفی با امارات متحده عربی دارند و این رابطه برای مدتی ادامه داشته است و تنها با تصور امارات از ایران تقویت میشده است.
در اینجا دو سؤال اساسی وجود دارد. در روز 20 نوامبر، اعضای 1+5 قصد دارند گفتگوها را از سر گیرند. این مسئله فرصت بیشتری را در اختیار سعودیها و اسرائیل قرار میدهد تا اوضاع را نابسامان کنند. سؤال اول اینکه آیا شک و نگرانیهای آنها در نظر شما درست است؟ دومین سؤال اینکه ما در طول چند هفته آینده انتظار دیدن چه چیزی را میتوانیم داشته باشیم؟
بله در حقیقت روزشمار چند هفته آینده بسیار شلوغ و پر ماجرا خواهد بود. قابل توجه است که یوکیا آمانو، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در تهران بود و این توافق نامه را به امضا رساند. اما این که این توافق نامه چه چیزی را تحت پوشش قرار نمیدهد، جنبه دیگری است که آژانس انرژی اتمی بر ایران فشار وارد کرده تا مسئلهای را، که آژانس آن را «جنبههای احتمالی نظامی» میخواند، حل کند. این در اصل بدان معنا است که ایرانیها در پارچین مشغول انجام چه کاری بودند؟ ایرانیها ادعا دارند که در آنجا کاری انجام نمیدادهاند. موضع آژانس، که موضع مناسبی هم است، این بود که اجازه دهید ما همان هیچ چیز را پیدا کنیم. ایرانیها در پاسخ گفتند که هیچ چیز در آنجا وجود ندارد، هیچ چیز در آنجا برای نگاه کردن وجود ندارد و این موقعیت چندان رضایت بخشی نیست.
مسئله دیگری که در اواخر ماه رخ میدهد این است که جلسه بعدی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین برگزار میشود، که در آن ایران دوباره مورد بحث قرار خواهد گرفت. این جلسه در 28 نوامبر شکل میگیرد. بحث آن در اصل بر روی گزارش اخیر آژانس انرژی اتمی در مورد ایران متمرکز خواهد شد، که پیش از جلسه میان دولتهای عضو توزیع خواهد شد. هرچند قرار بر محرمانه بودن این گزارش است، اما ظرف مدت چند ثانیه فاش میشود. زمانی که این گزارش منتشر میشود، معمولاً 10 روز قبل از جلسه، یعنی 18 نوامبر، بوده و این مسئله قابل توجه است، زیرا این رویداد قبل از دور بعدی مذاکرات ژنو خواهد بود. تنها میتوان تعداد سانتریفیوژها را حدس زد، اگر سانتریفیوژهای بیشتری نصب نشده باشد؛ زیرا در این زمان، آنها تقریباً 19 هزار سانتریفیوژ نصب کردهاند که تقریباً 10 هزار عدد از آنها در حال فعالیت هستند که هزار عدد از آنها سانتریفیوژهای پیشرفته آیآر2ام هستند. اگر این اعداد تغییر کرده باشند، که احتمالاً تغییر آنها صعودی بوده است، نشان از پیشرفت آنها دارد و احتمالاً دلیل بر نیات خوب آنها است. البته من در مورد کاربرد واژه «نیات خوب» مردد هستم، چون من نگاه تقریباً بد بینانهای دارم و گمان نمیکنم که آنها قصد خوبی داشته باشند. اما چه کسی میداند؟ ممکن است آنها به اندازه کافی زیرک باشند که واقعاً سانتریفیوژهای بیشتری نصب نکنند و تعداد کمتری را به کار بیندازند؛ و این چیزی است که ما را بیش از پیش دچار آشفتگی خواهد کرد.
ما در مورد نیات هستهای عربستان سعودی چه میدانیم؟ شایعاتی پیرامون هستهای شدن عربستان سعودی به کمک پاکستان وجود داشته است که پس از آن تکذیب شدهاند.
بسیار خوب، باید انتظار تکذیب را، حداقل از طرف پاکستان، داشته باشیم. عربستان سعودی بیانیهای منتشر کرد، اما این یک تکذیب نامه نبود. آنها این بیانیه را در روز پخش این برنامه به بیبیسی دادند؛ چون بیبیسی اعلام کرده بود که قصد دارد این برنامه را پخش کند. شما چه چیزی در مورد این مسئله میتوانید بگویید؟ بنابراین، بیبیسی این بیانیه را منتشر کرد. اگر شما آن را بخوانید، متوجه میشوید که چیزی را تکذیب نکرده است. با این اوصاف، من گمان میکنم که آن یک تعبیر جالب است.
من به طور کامل متقاعد شدهام که چنین قراری وجود دارد. من آن را قبلاً به عنوان یک توافق، و شاید هم بالاتر از توافق، توصیف کردم. یک روز دیگر یک نفر مرا تأیید کرد و گفت که یادداشت تفاهمی بین آنها وجود دارد که حاکی از یک سند مکتوب عینی است. من باید این موضوع را دنبال کنم. البته، تا جایی که به من مربوط میشود، این طرز فکر هر دو کشور است و ما میدانیم که آنها اینطور فکر میکنند و بسیار علاقمند هستیم که این داستان را در همینجا پنهان کنیم، چون اگر عربستان سعودی قصد هستهای شدن داشته باشد یا موضعی فریبکارانه اتخاذ کند، خاورمیانه را دچار تغییر کرده و دیپلماسی آمریکا را بیش از پیش دشوار میسازد.
آیا این تهدیدی است برای توقف ایران یا به نظر شما سعودیها در انجام آن جدی هستند؟ منظورم این است تا وقتی که اسرائیل سلاحهای هستهای دارد، هر کس دیگری نیز میخواهد آن را داشته باشد.
بله، البته جواب این مسئله این است که اسرائیل احتمالاً از اواخر دهه 1960 و مطمئناً از اوایل دهه 1970 سلاح هستهای داشته است. حالا عربستان سعودی تنها به فکر داشتن آن است یا شاید تنها ظرف ده سال گذشته به فکر انجام آن بوده است. به عبارت دیگر، فکر کردن در مورد انجام آن، در پاسخ به ایران بود و نه در پاسخ به اسرائیل. صدام، رهبر سابق عراق، به دنبال سلاح هستهای بود و معمر قذافی، رهبر سابق لیبی نیز سرگرم آن بود، اما به تعبیری، صدام و قذافی نظر مرا ثابت میکنند؛ آدمهای دیوانه همواره به دنبال سلاح هستهای هستند. بنابراین، اسرائیلیها خواهند گفت که ما به آدمهای دیوانهای با سلاح هستهای مانند آنها نیاز داریم. اما سلاح هستهای با کشورهای عاقلتر را شاید نپذیرند.
طعنه و کنایه در اینجا این است که مهمترین مخالفان این توافق نامه هستهای کسانی هستند که از ایران غیر هستهای سود بسیار بیشتری میبرند. عربستان سعودی و اسرائیل مهمترین مخالفان هستند. اگر معامله صورت نگیرد، همسایگی آنها تا چه حد خطرناکتر میشود؟
همسایگی آنها بسیار خطرناک میشود. در حال حاضر شما متوجه هستید که ما از یک معامله صحبت نمیکنیم. ما در مورد مذاکره صحبت میکنیم و یک چهارچوب کاری. موضع اسرائیل، به تعبیری که نتانیاهو به طور علنیتر از هر کس دیگری اعلان کرده است، مانند فرانسه، در مورد ایرانیها بسیار سادهتر است.
نظر شخصی من نیز همین است. یعنی به منظور پیشروی در مذاکرات، ما تقریباً داستان ایران را باور میکنیم که میگویند: «برنامه هستهای ما صلح آمیز است. این برنامه همیشه صلح آمیز بوده است. ما هرگز قصد و نیتی نداشتهایم که نشان دهد این برنامه غیر صلح آمیز است. بنایراین، آن را قبول کنید و ما احتمالاً در مورد آن مذاکره خواهیم کرد که شما میتوانید وارد شوید و بررسی کنید». البته و در حقیقت، برای انجام این کار، ما مجبوریم تحریمها یا برخی از آنها را بر داریم.
نوشتهای در ویکلی استاندارد منتشر شده است، که الیوت آبرامز آن را از یک پیام دیپلماتیک آمریکایی نقل میکند که نخستین بار توسط نیویورک تایمز منتشر شده بود. این نوشته به قبل از تصرف سفارتخانه آمریکا در تهران باز میگردد که کاردار وقت یادداشتی به وزارت امور خارجه آمریکا در مورد چیزی شبیه به مذاکره با نظام انقلابی جدید به رهبری آیت الله خمینی نوشت و این یادداشت هنوز به صورت فوق العاده خوانده میشود. در واقع، الیوت آبرامز میخواهد موضوعی را در اینجا مشخص کند. البته با صراحت میگویم که بر اساس یادداشتی که او گزارش میدهد، گمان میکنم موضوعی قانونی و درست باشد.
بنابراین، آیا ما شاهد توافق نامهای موقتی در ماه نوامبر خواهیم بود یا این نیز بی نتیجه خواهد ماند؟
من گمان میکنم چیزی که اسرائیل، فرانسه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی میخواهند، تقریباً حفظ این جبهه است که ایران کاسهای زیر نیم کاسه دارد؛ به جای اینکه بگویند ما تنها در صورتی این کار را میتوانیم انجام دهیم که فرض کنیم ایران بی گناه است و ما تنها سعی داریم اقداماتی را در پیش گیریم که بی گناهی آنها را تأیید نماییم. این مسئله بر این کشورها مسلط میشود که به طرز ناامید کنندهای ساده و بی تجربه هستند.
حالا در مورد سایر کشورها چه؟ مانند انگلستان؟ من مطمئن نیستم که انگلستان در کجای این ماجرا قرار میگیرد. همچنین مطمئن نیستم که آلمان در کجا قرار دارد. چین و روسیه ساختار 1+5 را میپسندند، زیرا این ساختار به آنها وضعیت جهانی میبخشد، اما من گمان نمیکنم که آنها هیچ اصل اخلاق خاصی را به خطر بیندازند. موضع آمریکا نیز از نظر من تقریباً خوش بینانه است و ظرفیت این را دارد که خوش بینانهتر توصیف شود.
انتهای پیام/