سناریوی عملیاتی «فتنه »در ۳ حوزه خارجی، دولت و جامعه


خبرگزاری تسنیم: جریان فتنه تلاش می کند در کنار اقداماتی که در دو حوزه خارجی و دولت انجام می شود، حساسیت اجتماعی نسبت به این جریان و سرنوشت سران و کادرهای آن را نیز برانگیزد.

یادداشت اختصاصی تسنیم با عنوان «سناریوی عملیاتی فتنه در 3 حوزه خارجی، دولت و جامعه» به‌قلم مهدی محمدی به‌شرح ذیل است:

ظرف یک ماه گذشته سر وصدای بسیار زیاد و غیر طبیعی درباره احتمال تغییر وضعیت سران فتنه به راه افتاده است. منشا اصلی این سر و صداها در بیرون از ایران است، جایی که از 24 خرداد به این سو تصور می کند می تواند میانه روی و اعتدال دولت تدبیر و امید را به سرعت به رادیکالیسم چپ تبدیل کند.

در این مدت چند پروژه به طور همان تعقیب شده است:

1- نخست اینکه جریان ضد انقلاب و برخی رسانه های داخلی که گویا تصور می کنند اکنون فضا برای «اراده یک روایت متفاوت از حوادث سال 88» آماده است، با تلاش فراوان سعی کرده اند به مسئله حصر یک جنبه حقوق بشری داده و آن را حتی المقدور بین المللی کنند.

بیش از دو سال است که ضد انقلاب خارج از کشور سعی می کند دولت های خارجی را وادار کند موضوع حصران رهبران فتنه و حبس برخی چهره های کلیدی دخیل در آن را به عنوان بخشی از شروط خود برای بهبود روابط با ایران لحاظ کنند. دقیقا همین جریان است که در این مدت سعی کرده به طرف غربی بفهماند باید تحریم ها علیه ایران را از موضوع هسته ای فراتر برده و تحریم های اصلی خود را با اتکا به موضوع نقض حقوق بشر درایران اعمال کند.

با اینکه این پروژه تا حدودی پیش رفته اما به نظر نمی رسد طرف های خارجی تا وقتی که درگیر مسائل امنیتی جدی تری در حوزه هسته ای و منطقه ای با ایران هستند، بخواهند برگ های معدود مانده در سبدشان را برای کسانی هزینه کنند که اساسا معلوم نیست توانایی آنها –صرف نظر از ادعایشان- برای محقق کردن اهداف غرب در ایران چقدر است.

با این حال پناه بردن جریان فتنه به دامان طرف خارجی اکنون امری کاملا  واضح است. از سال 88 به این سو و به موازات از دست رفتن تکیه گاه های اجتماعی جریان فتنه و رویگردانی مردم از آنها، تکیه جریان فتنه به دولت ها، نهادها و مکانیسم های خارجی به طور روز افزون افزایش پیدا کرده است.

فعلا طرف خارجی مسئله حصر و حبس را در اولویت خود قرار نداده است اما حدس زده می شود با وضعیت فعلی مذاکرات طرف غربی بخش بزرگی از تحریم های خود را برای مرحله ای ذخیره کرده است که می خواهد موضوعات حقوق بشری و منطقه ای را در دستور کار مذاکرات با ایران قرار بدهد. آن روز است که احتمالا غربی ها با جدیت و جسارت بیشتری فرآیند مداخله در امور داخلی ایران را آغاز خواهند کرد.

همین حالا هم اگر به ادبیات امریکایی ها مراجعه کنید یکی از مهم ترین حرف هایی که زده می شود این است که هدف امریکا از تلاش برای نهایی کردن یک توافق اولیه با ایران چیزی جز این نیست که جریانه اصلاح طلب (یا به قول آنها میانه رو) در داخل ایران تقویت شود.

2- پروژه دوم سوق دادن دولت به بسیج امکانات رسانه ای، سیاسی و اطلاعاتی خود برای حمایت از سران فتنه است. اکنون فشار رسانه ای زیادی بویژه از خارج از کشور به دولت وارد می شود به این منظور که دولت وادار به ورود به این حوزه شود اما جریان فتنه در تبدیل کردن این فشار به فشار سیاسی و اجتماعی چندان موفق نبوده است. عمده ترین نقطه تمرکز فشارها بر دولت اکنون این است که رفع حصر جزو وعده های روحانی در دوران انتخابات بوده و اکنون وی باید به این وعده عمل کند. اما از آن طرف، ظاهرا دولت به خوب تشخیص داده است که این دامی است که برای آن پهن شده است.

اولا سخنان آقای روحانی در جلسه دفاع از کابینه اش در مجلس خصوصا آنجا که وی از «کسانی که اردوکشی خیابانی راه انداختند» انتقاد کرد نشان می دهد که دیدگاه او درباره فتنه آن چیزی نیست که این جریان انتظار دارد.

ثانیا روحانی به خوبی می داند که اگر عنان و اختیار تصمیمات سیاسی وامنیتی دولت خود را به دست جریان چپ بسپارد، این جریان عمیقا مایل خواهد بود که دولت را به تندروی های هرچه بیشتر وادار کند. از دید اصلاح طلبان روحانی در واقع یک رییس جمهور عاریه ای است که همه پیروزی ها خود را دربست مدیون سرمایه اجتماعی چپ است و بنابراین این جریان به خود هم حق و هم اختیار تعیین تکلیف برای وی را می دهد. منتها نکته ای که ظاهرا دولت متوجه شده این است که درخواست اصلاح طلبان برای ورود دولت به حوزه های ساختارشکنانه و درگیری با نظام در واقع تمامی ندارد و اگر دولت پا در این وادی بگذارد مجبور خواهد بود هر روز به بازی جدیدی تن بدهد که نه جزو اولویت های آن است و نه فایده ای برای آن دارد. به این ترتیب دولت آقای روحانی به رحم اجاره ای اصلاح طلبان تبدیل می شود با این هدف که جنین مورد نظر خود را در آن رشد داده و 4 سال دیگر به صحنه بیاورند.

بنابراین بی توجهی دولت به سر و صداهایی که از جانب جریان فتنه درباره حبس و حصر رخ می دهد در واقع اقدامی هوشمندانه است. اگر دولت به هر بهانه ای – مثلا بحث حقوق شهروندی که به زودی قصد طرح آن را دارد- گرایش خود به فتنه را آغاز کند، اولا از اولویت های مردم دور خواهد شد، ثانیا در روابط خود با نظام که درحوزه های امنیت ملی و سیاست خارجی به عمق بخشیدن بدان نیازمند است دچار مشکلات جدی می شود ثالثا در دامی قرار می گیرد که اصلاح طبان برای 4 ساله کردن ریاست جمهوری روحانی پهن کرده اند. 

3- سومین پروژه ماهیتی اجتماعی دارد. جریان فتنه تلاش می کند در کنار اقداماتی که در دو حوزه خارجی و دولت انجام می شود، حساسیت اجتماعی نسبت به جریان فتنه و سرنوشت سران و کادرهای آن را نیز برانگیزد. مهم ترین ابزار این جریان برای پیش برد این پروژه استفاده از حربه مظلوم نمایی است که اوج آن خبرسازی و تولید سر و صدا در ماجرای ملاقات دختران موسوی با والدینشان بود. این پروژه البته به دلیل محدودیت های رسانه ای از یک سو و مهم تر از آن بی اعتنایی مردم به هر موضوعی است که بخواهد ناآرامی و تنش به زندگی آنها تزریق کند.

بعید است که صحنه گردانان اصلی این پروژه ها در سرویس های اروپایی بویژه فرانسه به این موضوع توجه نکرده باشند که جامعه ایرانی اکنون علاقه ای به پیگیری سرنوشت کسانی که روشن شده جزو مسببان اصلی آغاز دور جدید فشار تحریم بر ملت ایران بوده اند ندارد با این حال می بینیم که سوژه سازی درباره این افراد ادامه دارد.

به نظر می رسد در مقطع فعلی مهم ترین هدف سوژه سازی پی در پی درباره سران فتنه و تزریق آن به محیط داخلی کشور این است که جریان فتنه تصور می کند مسئله رفع حصر از سران فتنه تنها موضوعی است که می تواند اضلاع به شدت متفرق این جریان در داخل و خارج از کشور را حول یک موضوع مجتمع و متحد کند.

مدتهاست جریان فتنه درصدد یافتن محوری برای تولید اتحاد میان اجزاء خود است و در این زمینه سناریوهای متعددی هم مورد آزمون قرار گرفته (جبهه جمهوری خواهی، جبهه دفاع از قانون اساسی و ...) اما هیچ کدام نتوانسته حداقلی از انسجام را درون این جریان تولید کند. آخرین نسخه ای که سیاستگذاران خارجی جریان فتنه به آن رسیده اند این است که مسئله حصر را به عنوان موضوع محوری مطرح کرده و روی آن مانور مستمر بدهند.

بنابراین در حوزه اجتماعی این پروژه دو جنبه دارد: 1- تبدیل کردن مسئله حصر به محور اتحاد همه اجزای فتنه سبز 2- متمرکز کردن همه نیروها روی همین یک مسئله به امید افزایش احتمال نتیجه بخشی فشارها و جلوگیری از پراکنده شدن نیروهای رسانه ای و سیاسی این جریان در تعقیب اهدافی که نمی توان حول آنها اجماع ایجاد کرد.

به عنوان جمع بندی، از تمرکز جریان فتنه روی موضوع حصر باید استقبال کرد. این تمرکز آنها را از جامعه دور خواهد کرد، دولت را با آنها دچار مسئله حاد می کند و آخر از همه سرمایه گذاری روی هدفی است که نظام هرگز از آن کوتاه نخواهد آمد و بنابراین از همین حالا یک سرمایه گذاری شکست خورده است.

انتهای پیام/