راز دیدار با آیتالله/سرنوشت اهدای عضو از اعدامیها
خبرگزاری تسنیم: اهدای عضو از اعدامیها، یک رکورد هنری جهان برای ایران و مرگهای عجیب بیماران در لیست انتظار پیوند گوشههایی از مصاحبه با بانوی متخصص ریه کشورمان است که از دیدار خود با آیتالله سیستانی نیز سخن میگوید.
چند سالی است که درباره مقوله اهدای عضو از فرد مرگ مغزی برنامهها و صحبتهای متمادی صورت میپذیرد و در ایام بهخصوصی این مسئله بهصورت پررنگ به آن پرداخته میشود که میتوان یکی از این ایام را به زمان اهدای اندامهای حیاتی عسل بدیعی بازیگر سینما و یا اهدای عضوهای آن آتشنشان قهرمان عنوان کرد.
حال با توجه به اینکه مقوله اهدای عضو زمان و مکان نمیشناسد و یکی از توصیههای فعالان این عرصه نیز این است که در زمانهای متعدد به مسئله اهدای عضو و ارتقای فرهنگ سازی در این زمینه باید پرداخت، خبرگزاری تسنیم نیز درباره هر آنچه باید درباره اهدای عضو از فرد مرگ مغزی، شرایط آن و مطالب جالب و قابل توجه در این زمینه، با دکتر کتایون نجفیزاده رئیس واحد اهدای عضو بیمارستان مسیح دانشوری به گفتوگوی تفصیلی پرداخت.
تسنیم: خانم دکتر، لطف کنید یک بیوگرافی مختصری از واحد پیوند مسیح دانشوری تشریح کنید.
نجفیزاده: بیمارستان دکتر مسیح دانشوری فعالیتش را در زمینه پیوند ریه از سال 1379 شروع کرد، بهدلیل کم بودن تعداد اهدا کنندگان مرگ مغزی که از نظر بررسی ریه برای اهدای ریه معرفی میشدند، از سال 1383 این واحد فعالیتش را در زمینه اهدای عضو شروع کرد و خودش در منطقه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شروع به شناسایی موارد مرگ مغزی کرد.
از سال 1384 بهدنبال اینکه متوجه شدیم که مردم اطلاعات کافی راجع به مرگ مغزی ندارند و درست نیست که در آن لحظه بروز حادثه ما بخواهیم به آنها اطلاع رسانی کنیم شروع به فعالیتهای فرهنگی کردیم، برای فعالیتهای فرهنگی اول سایتمان را احداث کردیم، سایت ehda.ir که این سایت علاوه بر اینکه اطلاع رسانی به مردم میکند در زمینه مرگ مغزی و پیوند اعضا و اهدای عضو، افراد میتوانند از طریق این سایت درخواست کارت اهدای عضو کنند و کارت اهدای عضو بهصورت رایگان برای آنها ارسال میشود.
از فعالیتهای دیگری که ما انجام دادیم «جشن نفس» است، جشن نفس 10 سال است که برگزار میشود برای بزرگداشت خانوادههای اهدا کننده عضو و تقدیر از آنها برای کار بزرگی که انجام دادهاند، در این جشن همه خانوادههای اهدا کننده عضو این واحد و همین طور کلیه گیرندههای اعضای پیوندی و بیماران نیازمند حضور پیدا میکنند و کنار هم حماسه پیوند اعضا را به مردم نشان میدهند. هنرمندان و ورزشکاران زیادی هم در این واحد حضور پیدا میکنند، هنرمندان و ورزشکاران در این مراسم بدون چشمداشت مالی و بدون اینکه توقعی داشته باشند برای دل خودشان و برای کمک به فرهنگ سازی در این زمینه، حضور پیدا میکنند.
تسنیم: الان بعد از 10 سال از آن «جشن نفسی» که برگزار شده چه اندازه اهدا داشتیم؟ و چه اندازه پیوند صورت پذیرفته است؟
نجفی زاده: نتیجه فرهنگ سازی با کارهای مختلف فرهنگی «جشن نفس» و سایت اهدای عضو باعث ارتقاء آمار رضایت مردم به اهدای عضو از 5% به 32% بوده است، در نتیجه کارهای دیگری که ما در حوزه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی توانستیم انجام دهیم این آمار را به 96،3% برسانیم و برای پیمودن این مسیر از تجربیات تیم اسپانیا برای ایرانیزه کردن آن اسفاده کردیم، یعنی اینکه آن را با شرایط ایران تطبیق دادیم و در نتیجه منجر شد به اینکه ما بدانیم که در ایران مشکل چه چیزی وجود دارد تا بتوانیم با خانوادهها درست برخورد کنیم که نتیجه اش این بود که ما توانستیم آمار رضایتمان را به این تعداد برسانیم.
تسنیم: الان در اهدای عضو چه در رتبه ای را در دنیا و ایران داریم؟
نجفی زاده: ما رتبه سوم اهدای عضو را در دنیا کسب کردیم، منظورم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است که رتبه اول رضایت گیری از خانوادههای مرگ مغزی را دارد. ما حتی از آمریکا هم در اهدای عضو بالاتر هستیم، اولین رتبه اهدای عضو مربوط به کشور اسپانیا است.
تسنیم: اول کم سن ترین و پیرترین سنی که در مرکز اهدای عضو بحث اهداء و پیوند عضو انجام شده چه سنی بوده است؟
نجفی زاده: کمترین سنی که برای اهداء عضو داشتیم 11 ماهه بوده و بیشترین سنی که داشتیم 68 سال بود.
تسنیم: آن 11 ماهه، چه عضوش اهداء شد؟
نجفی زاده: کبد و دو کلیه اش اهداء شد یعنی برداشته شد.
تسنیم: مهمترین کسانی که اینجا پیوند و اهداء و پیوند صورت می گیرد که ما بعضی از آنها را می دیدیم ولی می خواهیم از زبان شما بشنویم، از شخصیتها و هنرمندان خیلی معروف برای ما بگویید؟
نجفی زاده: بیشترین کسی که واقعاً سیستم اهداء عضو را تکان داد مرحوم خانم عسل بدیعی بود، به خاطر اینکه این آدم که در طول زندگی خودش 2 بار فیلم اهداء عضو بازی کرده بود و چندین بار در جشن نفس ما حضور پیدا کرده بود و ما مصاحبه شان را در جشن نفس داریم که خودشان مرگ مغزی شدند و خانواده شان راضی به اهداء عضو شدند و نکته جالب این خانواده این بود که آقای داوود نژاد که داماد این خانواده بود پیوند کبد شده بود بنابراین این خانواده از معدود افراد هنری در دنیا هستند که هم فیلم اهداء عضو بازی کرده و خودش هم مرگ مغزی شده است و ما این مطلب و خبر را برای یکی از سایت مرتبط در آمریکا فرستادیم و آنها هم پذیرفتند.
همین طور آتش نشان بسیار معروفی که آقای امیر عباسی بود و برای اینکه جان یک دختر بچه را نجات دادند و بعد از مرگ مغریشان اهداء عضو بر روی وی صورت پذیرفت هم اثر خیلی زیادی در آمار سایت ثبت نام اهدای عضو ما داشتند و این نشان میداد که واقعاً وقتی مردم فداکاری را میبینند و در روحیه آنها تأثیر میگذارد و همان روحیه نوعدوستیای که دارند در واقع کمک میکند به اینکه درک کنند که چه اتفاق مهمی افتاده است.
تسنیم: خانم دکتر یک نوید و یک هشدار هم در زمینه اهداء و پیوند اعضا بدهید؟
نجفی زاده: یک چیزی به شما بگویم، یک آقای دکتر داروسازی جدیداً از ارومیه در اینجا اهداء بر روی وی انجام شد که خیلی جالب بود بعد از اینکه برگشتند به دلیل اینکه هم انسان خیلی شریف و خیلی معروفی در شهرشان بودند، فرماندار و شهردار همه برای آنان مراسم گرفتند و یک خیابان را به اسم آنان نامگذاری کردند و فکر میکنم اگر در سایتشان بگردید میتوانید اخبارش را پیدا کنید و این هم خیلی برای ما جالب بود.
تسنیم: لطفاً به نویدها و آن هشدارهایی که در زمینه اهدای عضو و پیوند وجود دارد نیز بپردازید.
نجفی زاده: هشدارها این است که کاری انجام دهیم که تعداد مرگ مغزی در کشورمان کم شود، یعنی ما خوشحال نمیشویم از اینکه 3000 تا 6000 مرگ مغزی در سال در کشور داریم، ما نمیخواهیم که کسی مرگ مغزی شود. بنابراین با بستن کمربند ایمنی در رانندگی و با رعایت ایمنی کار خیلی از مرگ مغزیها میتواند اتفاق نیفتد؛ بنابراین حیف است که بخواهیم جوان هایمان را از دست بدهیم، براساس آمارها هنوز شایع ترین عامل مرگ مغزی در ایران ضربه است، ولی در کشورهای دیگر به دلیل خونریزیهای مغزی و سکته مغزی است.
در ایران ما هم در سنین بزرگسال و هم در اطفال هنوز بالاترین علت مرگ مغزیمان ضربه است و این حیف است. یعنی ما خیلی از قشر جوانمان را به علت ضربه از دست میدهیم و این خیلی خیلی مهم است که از بروز مرگ مغزی، جلوگیری کنیم؛ ولی اگر مرگ مغزی روی داد خیلی مهم است که در کشور اسلامی ما که مردم فرهنگشان، فرهنگ امام حسین (ع) و ایثار است و نمیتوانند درد هموطنشان را تحمل کنند حتماً سعی کنند که کمکش کنند. بنابراین بهترین کار این است که اگر کسی مرگ مغزی شد اعضای خودش را با خودش به زیر خاک نبرد، البته برای خانواده خیلی سخت است که در آن موقع بخواهند این تصمیم را بگیرند ولی اگر بتوانند درست تصمیم بگیرند قطعاً امید خیلی زیادی است برای اینکه واقعاً هیچ مریض نیازمند پیوندی در لیست انتظار از بین نرود.
بنابراین چون اهدای عضو از مرگ مغزی نیاز به فرهنگ سازی دارد پیشنهاد ما این است که حتماً آموزش و پرورش در کتب درسی این مسئله را وارد کند. در کشور اسپانیا حتی در رشتههای غیرپزشکی نظیر مهندسی اهدای عضو یک واحد اجباری است و دانشجویان ملزم به گذراندن آن هستند و بدون گذراندن آن فارغ التحصیل نمیشوند؛ ولی در کشور ما حتی دانشجویان رشتههای پزشکی با اهدای عضو مرگ مغزی آشنا نمی شوند.
الان 3 سال است که دانشگاه علوم پزشکی کلاس مرگ مغزی برای دانشجوهای پزشکی گذاشته و میشود همه دانشجوهای پزشکی این دوره را بگذرانند و لازم است حقیقتاً همه دانشجویان رشتهها در دانشگاهها این رشته را آموزش ببینند. باید آگاهی عموم جامعه را بالا ببریم، خیلی جالب است که در اسپانیا از ما میپرسیدند که به نظر شما اگر ما بخواهیم اطلاع رسانی کنیم اول واجب است کادر درمانی را اطلاع رسانی کنیم یا مردم را؟ و جواب این بود که کادر درمانی را، به خاطر اینکه مردم اعتماد میکنند و خیلی خوب هستند و پذیرش دارند و همان موقع همکاری خواهند کرد ولی اگر کادر درمانی اطلاعات کافی نداشته باشد، نمیشود از عموم مردم هم انتظاری داشت.
در حال حاضر ما 108 بیمارستان در حوزه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی داریم. مشکلات بسیار زیادی را پشت سر گذاشته ایم تا اینکه بیمارستانها قبول کنند اصلاً مرگ مغزی وجود دارد. مرگ مغزی مهم است و باید در این مقوله رسیدگی بیشتری شود، وقتی که در کتب درسی این موضوع نیست، در اطلاعات کادر پزشکی و پیراپزشکی هم چنین مواردی نیست مسلم است که وقتی با چنین مسئله ای روبرو میشوند واکنش نشان میدهند و باید با آموزش کافی گروههای درمانی جلوی این ناآگاهی گرفته شود.
تسنیم: دغدغه شما در زمینه مسئله اهدای عضو چه در بحث سیاستگذاری و یا موارد دیگر چیست؟
نجفی زاده: بزرگترین دغدغه ای که ما داریم برای مردم نیست، زیرا مردم خیلی خوب هستند و خیلی خوب وضعیت را درک میکنند. ما الان بیشتر با وزارت بهداشت مشکل داریم، طبق قانون مصوبه هیئت وزیران سال 1381 کلیه دانشگاههای دولتی و خصوصی موظفند موارد مرگ مغزیشان را اطلاع بدهند، طبق همان قانون بیش از 40 دانشگاه و به نوعی کلیه دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور موظف هستند واحد فراهم آوری داشته باشند، پس چرا ندارند؟ ما الان 44 دانشگاه در کل ایران داریم و چرا از این 44 دانشگاه خیلی از آنها واحد فراهم آوری ندارند، ما فقط در 16 دانشگاه واحد فراهم آوری داریم که 4 دانشگاه آن فقط در تهران است و 3 مرکز فقط برای دانشگاه تهران است، بنابراین عملاً 13 دانشگاه دیگر از این بیش از 44 دانشگاه میماند.
مسئله بعدی این است که نظارت بازرسی باید وجود داشته باشد، یعنی واحدهای فراهم آوریای که هستند خیلی از آنها غیر فعال هستند، فقط اسمش هست که فراهم آوری دارند ولی فراهم آوری نیست. برای مثال مشهد خیلی خوب فعالیت میکند ولی تبریز خوب فعالیت نمیکند، ارومیه فعالیت نمیکند، چه کسی اینها را بازرسی خواهد کرد؟ چرا بازرسی و رسیدگی نمیشود که علت عدم فعالیت این واحد چیست؟
ما خودمان سعی کرده ایم در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی الگو باشیم، سعی کرده ایم به همه واحدهای کشور اطلاع رسانی کنیم و به آنها کمک کنیم که خودشان را بالا بکشند، ولی این باید یک اجبار باشد. یعنی هر واحد فراهم آوری ارزیابی شود، اگر درست کار نمیکند منحل شود و یک واحد فراهم آوری دیگری در آن شهر گذاشته شود. بنابراین مسئله این نیست که با نرمش و با سهل انگاری آن را پیگیری کنیم، یا باید این مراکز را داشته باشیم یا نداشته باشیم یا اصلاً کلاً اهدای عضو و پیوند را تعطیل کنیم.
مسئله بعدی هم راجع به مسئله رضایت گیری است، ما به همه تیمهای اهدای عضو اطلاعیه داده ایم که اگر بخواهند میتوانند بیایند اینجا و ما دوره آموزشی برای آنها بگذاریم و رضایت گیری را به آنها یاد بدهیم که چه کاری انجام بدهند که آمار آنها هم در گرفتن رضایت از خانواده فرد مرگ مغزی به 96% برسد.
مسئله بعد از پیوند هم مهم است، زیرا این مسئله به چه صورت است که بعد از پیوند کلیه، آن بیمار تحت پوشش بیماریهای صعب العلاج قرار میگیرد ولی این مسئله برای پیوندهای دیگر صدق نمیکند؟ مگر پیوندها با همدیگر چه فرقی دارند؟ مثلاً اگر فردی یک پیوند ریه و یا پیوند کبد میشود چه فرقی با پیوند کلیه دارد که آن تحت پوشش بیماریهای خاص و صعب العلاج است ولی آن دیگری نیست؟ خود خانم (فاطمه) هاشمی رفسنجانی خیلی دوست دارند که این اتفاق بیفتد، بنیاد خیریه بیماریهای خاص 4 سال تمام مریضهای پیوند ریه ما را تحت پوشش قرار دادند بدون اینکه بودجه ای از طرف مجلس به آنان داده شود و در آن 4 سال واقعاً مریضهای ما راحت بودند و نسخه شان را میبردند و در داروخانه بنیاد بدون اینکه پولی را پرداخت کنند داروشان را میگرفتند، حتی داروهای گران قیمتشان را میتوانستند دریافت کنند.
بنابراین باید پیوند حتماً تحت حمایت بیماریهای خاص قرار بگیرد و بنده فکر میکنم که راه حل همین است، چون بیماریهای خاص تجربه درباره پیوند کلیه دارد خیلی راحت میتواند تعداد بسیار محدود بیماران کبد، قلب و ریه را تحت پوشش قرار بدهد. مگر چه تعداد بیمار کبد، قلب و ریه داریم؟ روی همدیگر شاید 3 هزار بیمار نشوند در حالی که ما 23 هزار بیمار پیوند کلیه در ایران داریم، ما به هیئت امنای ارزی مراجعه میکنیم و میگوییم که شما پیوندها را پوشش بدهید که میگویند که ما پیوند قلب را پوشش میدهیم به خاطر اینکه کلاً هیئت امنا خیلی در رابطه با بیماری قلبی کار کرده است ولی پیوندهای دیگر را نمیتوانیم پوشش بدهیم. چرا؟هیئت امنای صرفه جویی ارزی برای این تأسیس شد که عمل های جراحی را که ارز می برند و لازم است فرد به خارج از کشور برود آن ارز را در کشور صرفه جویی کنند و تجهیزات را به داخل کشور بیاورند.
پیوند ریه ای که یک میلیارد تومان در خارج از کشور هزینه دارد، در ایران کمتر از یکصد میلیون تومان انجام میشود و برای بیمار نیز رایگان است، حال چرا چنین پیوندی که توانسته ارز کشور را حفظ کند، توسط هیئت امنای صرفه جویی ارزی حمایت نمیشود. البته خیلی حمایتهای کوچکی انجام میشود اما نه به آن اندازهای که پیوند قلب تحت پوشش قرار دارد. بنابراین به نظر میآید که همه سرها باید روی یک بالین باشد یا پیوند پوشش داشته باشد و یا پوشش نداشته باشد.
خوشبختانه خیلی از داروهای پیوند به دستور ریاست جمهوری بیمه شده اند ولی موضوع ورود داروها در چند ماه گذشته خیلی برای ما مشکلساز شد، نه تجهیزات پیوند وارد میشد و نه داروهای پیوند وارد میشد، شرکتها خریدهایی کرده بودند و خریدهایشان هم تا گمرک آمده بود ولی نمیتوانستند وارد کشور کنند و می رفتند در نوبت، بنده متوجه نمیشوم که نوبت برای ورود دارو چه معنیای دارد یا برای ورود تجهیزات پزشکی چه معنیای دارد که مثلاً در اولویت هشتم قرار بگیرند.
بنابراین سختی زیادی در این چند ماه در سیستم پیوند کشور بود، تجهیزات پیوند بیمارستانها کم است، بیمارستانها متأسفانه خودگردان شدند و خودشان باید هزینههایشان را تأمین کنند، بیمارستانها از کجا هزینههایشان را تأمین کنند؟ دانشگاهها پول ندارند به بیمارستان بدهند نیمی از مطالبات را می پردازند، بیمهها پول ندارند به بیمارستان بدهند، حال بیمارستان باید به بیمارها فشار بیاورد؟ بنابراین در فقر کامل میخواهند پیوند در آن بیمارستان انجام شود. وزارت بهداشت یک چهارم آن مبلغی که برای بیمار خرج میشود در بیمارستان پول پرداخت میکند و برای اینکه از بیمار چیزی گرفته نشود بقیه ¾ دیگر را چه کسی باید تأمین کند؟ خوب نتیجه آن این میشود که پیوند برای بیمارستان ضرر است.
یک بیمارستان یک پیوند بیمارستان را به خاطر افتخارش و اوج فعالیتهای علمی قبول می کند و در ادامه دو پیوند دیگر را نیز قبول میکند ولی وقتی تعداد پیوندها زیاد شد. چه؟ ما الان در این مرکز هفته ای یک پیوند قلب داریم. این یک پیوند قلب و یا گاهی اوقات دو تا پیوند قلب، بنابراین بیمارستان هر بار باید ضرر کند؟ اگر قرار باشد کاری انجام شود که برای بیمارستان ضرر باشد منطقی نیست. ما از وزارت بهداشت خواستیم که ما تعداد اهداء عضومان زیاد شده و شما پولی را که دارید برای اهداء عضو به بیمارستان پرداخت میکنید کافی نیست. الان با بالا رفتن هزینهها، ما در هر اهداء عضوی 6 میلیون تومان کمبود داریم و با توجه به 30 اهداء عضو در ماه، یعنی180 میلیون تومان در ماه کمبود داریم، جواب وزارت بهداشت هم این بود که شما باید تعداد اهدای عضوتان را کم کنید، آیا این پاسخ درستی است که ما اهداء عضو را کم کنیم، بیماران را هم در نظر نگیریم به خاطر اینکه پول بیشتری را نمیتواند وزارت خانه بدهد، بنابراین این مسئله به نظر نمیآید که منطقی باشد.
تسنیم: یک مسئله ای هست که نمی دانم شما تا به حال درباره آن فکر کرده اید؟ تصمیم گیری شده یا نه؟ ما در کشورمان به هر حال اعدامی داریم، آیا تا به حال فکر نشده از اندامهای سالم اعدامیها برای پیوند استفاده شود؟
نجفی زاده: افراد زندانی در همه کشورهای جهان، از جمله گروههای پرخطر محسوب میشوند، یعنی معلوم نیست که در زندان چه اتفاقاتی برای آنها افتاده است؟ یا به چه شکلی زندگی کرده اند؟ شرایط زندگی آنها اصلاً مناسب بوده و یا نبوده است؟ ما از گروه پرخطر اجازه اهداء نداریم، یعنی مثلاً اگر ما یک مرگ مغزی ای داشته باشیم که سابقه رفتار پرخطر داشته باشد حالا یا جنسی و یا از نظر اعتیاد اجازه اهداء نداریم، حتی اگر آزمایشهایش منفی باشد. به خاطر بعضی از ویروسها به مدت طولانی دوره خاموش و مخفی دارند. یعنی شما اصلاً در آزمایشات هم ویروسها را نمی بینید. بنابراین در این مسئله در دنیا هم بسیار راجع به آن بحث شده و یکی هم از نظر اینکه این کار شأنی دارد، یعنی اصلاً درست نیست که یک انسانی را به این قصد بکشیم که اعضایش را استفاده کنیم، در خیلی از مکاتب دنیا نمیپذیرند. این مسئله را در ایران با مسئولان صحبت کردیم که برای آنها هم قابل پذیرش نبود.
تسنیم: هیچ کشوری این کار را انجام نمی دهد؟
نجفی زاده: چرا. در چین این کار به طور خیلی رایج انجام میشد. ولی در کشورهای دیگر اصلاً پذیرفته شده نیست.
تسنیم: خانم دکتر شنیده ایم که شما همراه با آقای دکتر مسجدی دیداری با آیت الله سیستانی داشته اید.از این دیدار بگویید.
نجفی زاده: ما یک سفر با آقای دکتر مسجدی قائم مقام بیمارستان مسیح دانشوری و آقای دکتر زرقام حسین احمدی و آقای دکتر ابوالقاسم دانشور به قم داشتیم، آقای دکتر زرقام حسین احمدی جراح قلب ما هستند و آقای دکتر دانشور جراح ریه ما هستند. ما در قم خدمت 4 نفر از علما یکی آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله وحید خراسانی، آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله شهرستانی داماد آقای سیستانی رفتیم. آقای مکارم که کاملاً این مسئله را قبول دارند و حتی میفرمایند که واجب عینی است که وقتی نجات جان مسلمان وابسته به آن است بنابراین کسی نمیتواند بگوید که من اهداء نمیکنم.
آقایان آیت الله صافی و آیت الله وحید خراسانی اول مخالف بودند، ولی علتش هم این بود که فکر میکردند مرگ مغزی هنوز زنده است و به خاطر وجود اینکه یک بیمار نیاز دارد ما داریم یک آدم زنده را میکشیم که اعضای آن اهداء شود و وقتی که برای آنها توضیح دادیم گفتند که کارتان خیلی خوب است و خیلی کار درستی انجام میدهید و ما قول میدهیم که در مورد آن مجدداً بررسی کنیم و همین طور هم آقای شهرستانی داماد آقای سیستانی که کاملاً مسئله را پذیرفتند.
لبنان هم که بنده رفته بودم با نماینده آیت الله سیستانی و نماینده آیت الله خامنه ای در آنجا صحبت کردم، جالب بود با اینکه آیت الله خامنه ای فتوا دادند که اهدای عضو مشکلی ندارد نماینده ایشان مخالف بودند و بعد از آن که با ایشان صحبت کردیم و فتوا را نشانشان دادیم، بعد موافقت کردند، این مسئله مشکل بزرگی است زیرا ما در دفاتر علما جواب غیری از آنچه که علما نظرشان هست به مردم میدهند، خیلی از دفاتر اشتباه نظر میدهند و این مسئله خیلی بد است.
مثلاً فرض کنید که حضرت آیت الله خامنه ای که جوابشان درباره اهدای عضو از فرد مرگ مغزی مثبت است نماینده ایشان در یکی از دفاترشان چند وقت پیش به خانواده ای گفته بودند که حضرت آقا نظرشان منفی است و نباید اهداء کنید که همکاران ما با ایشان صحبت کردند و خیلی هم ناراحت شدند که شما از طرف چه کسی دارید این حرفها را می زنید؟ آیا مسئول هستید؟ بنابراین من یک خواهشی که دارم از علما این هست که همه افراد مسئول دفاترشان را هر چند وقت یک بار جمع کنند و راجع به مسائل مختلف برای آنها توضیح بدهند که جواب مردم را چگونه بدهند.قطعاً علاوه بر این مسئله مسائل دیگری هم هست که ممکن است اشتباه به مردم گفته شود.
حدود 2 سال پیش نیز خدمت آیت الله سیستانی به عراق رفتیم که خیلی جالب بود. میگفتند تا به حال هیچ خانمی پیش آیت الله سیستانی نرفته است و ما به آنجا رفتیم و اول با پسر ایشان صحبت کردیم و نکته جالب برای من این بود که پسرشان همه این مطالب را مطالعه کرده بودند. قبل از اینکه ما برسیم و بعد رفتیم خدمت خود آقای سیستانی و برای ایشان کاملاً توضیح دادیم و ایشان هم قول دادند که مجدداً این مسئله را بررسی کنند.
اگر اشتباه نکنم چندی قبل یک بیماری داشتیم که مقلد آیت الله سیستانی بودند و عنوان می کردند که انتهای همان فتوای قبلی که نوشته بودند جان مسلمانی اگر وابسته به اهدای عضو باشد حتماً این کار انجام شود که ما هم همین را میخواستیم و برای ما همین کافی بود که آن خانواده هم این اهداء را انجام داد.
تسنیم: خانم دکتر در بحث تحریمها اشاره های کردید که روند اهدای عضو به نوعی به سمت تعطیل پیش رفت؟
نجفی زاده: با سختیهای بسیار توانستیم این عمل های جراحی اهدای عضوها را انجام دهیم. بیمارهای که قبلاً پیوند شده بودند الان خیلی با مشکل مواجه شدند، یعنی اینکه مثلاً دارویی که باید روزی 2 عدد استفاده میکردند برای 3 ماه باید میرفتند 20 عدد 20 عدد از هلال احمر، 29 فروردین و 13 آبان میگرفتند حتی بیمارها دارو به هم قرض میدادند، مثلاً یک بیمار چند تا عدد قرص داشت تقسیم میکرد بین بقیه، یک جوری بالاخره گذراندیم ولی خیلی سخت بود.
تسنیم: اگر پیوند ریه پس بزند فرد میمیرد؟
نجفی زاده: خیر، به هر حال همه پیوندها پس زدن جزء خطراتشان هست، وقتی که پس میزند، ما دارو میدهیم و بعد دارو آن را کنترل میکند. شرط آن این است که مریض زود مراجعه کند، همین الان من یک بیمار دارم که در کرمان پیوند ریه شده و در کرمان زندگی میکند الان که سه شنبه است وی از پنج شنبه تب و لرز داشته، خونریزی معده داشته و نیامده و هر چه به وی می گوییم بیا میگوید که سخت است، بلیط پیدا نمیشود، تاکنون به 4 پزشک مراجعه کرده و این بیمار دیگر تضمینی برای ادامه زندگیش وجود ندارد. اگر کسی از خودش مراقبت نکند دیگر شما نمیتوانید تضمین کنید. ولی اگر بیمار به موقع مراجعه کند معمولاً مشکلاتش بعد از پیوند قابل حل است.
تسنیم: خانم دکتر تلخ ترین و شیرین ترین خاطره در زمینه فعالیتتان چیست؟
نجفی زاده: خاطرات خیلی خوبمان برای بیمارهای است که پیوند شدند، به خصوص آن لحظه ای که از دستگاه جداشون می کنیم، خود بیمار باورش نمیشود که میتواند نفس بکشد، اصلاً یک چیز عجیب و غریبی است یعنی آن بیماری که تا دیروز گوشه خانه نشسته بوده و اکسیژن استفاده میکرده، سرفه، خلط و همش عذاب میکشیده است، شما میآورید و میبرید پیوند میکنید و فردای آن روز از دستگاه جدایش میکنید و اکسیژن معمولی برایش میگذارید. چند روز بعد هم اکسیژن را بر میدارید. حتی خود بیمار هم باور نمیکند. و این همیشه زیباترین لحظه است.
لحظات تلخ نیز مربوط میشود به هر بیمار مرگ مغزی که اینجا خوابیده که برای ما تلخ است، به خصوص اینکه خیلی هم حساس هستیم، شاید چون خودمان خانم هستیم راجع به آدمهایی که فرزندشان مرگ مغزی میشوند حساسیت داریم. بعضی اوقات هست که آدم خودش هم با اینکه این همه تجربه دارد ولی تحمل نمیکند. مثلاً روزی صدایم کردند. یک بچه 6 ساله که بیماری ریوی داشت باید شستشوی ریه میشد، چند بار شستشوی ریه شده بود و یک مقدار بهتر شده بود، وقتی به اتاق عمل میرود در حین عمل اکسیژنش افت میکند و هر کاری که انجام میدهند بر نمیگردد، به من گفتند که یک بچه بسیار خوشگل و دوست داشتنی هست بیایید اینجا و ببینیدش که چه اتفاقی افتاده. من رفتم و دیدم که بچه کوچک روی تخت و مادرش هم کنارش روی تخت خوابیده و پدرش هم در موبایلش یک آهنگ گذاشته و بشکن میزند یعنی اصلاً تعادل روحیشان را از دست داده بودند و مادر از بچه جدا نمیشد. این صحنه برایم خیلی سخت بود.
مثلاً در مورد دیگری یک مادری بچه 10- 12 ساله اش اینجا مرگ مغزی شده بود و میخواستیم اعضای آن را اهداء کنیم، مادر باید ظهر برای جلسه پزشک قانونی می آمد ولی از صبح آمده بود و تا ظهر مویه کرده بود. من آمدم دیدم همه پرسنل واحد فرآهم آوری اعضا چشمهایشان ورم کرده و قرمز است، آن مادرهم فقط مویه میکرد ولی گریه نمیکرد مویه میکرد که خدایا این بلایی که سر من آوردی سر گرگ بیابان نیاور، دیدن این صحنهها خیلی سخت است.
همین امروز نمیدانم شما در حیاط بیمارستان دیدید یا نه، ما یک پسر 16-17 ساله به اسم علیرضا داشتیم که متأسفانه علیرضا منتظر پیوند بود و چند وقت پیش هم حالش قابل قبول بود. اصلاً فیلم گرفتیم از وی به عنوان اینکه مراحل پیوند را نشان بدهیم خودش کمک میکرد، مثلاً در قسمتهای مختلف میرفت همه معاینه اش میکردند، از وی فیلم میگرفتیم و یک پسر خیلی دوست داشتنی ای بود که متاسفانه عفونت کرد و 3 بار پشت سر هم عفونت شدید کرد و بستری شد و دوباره مرخص شد و 2 روز بعد بستری شد و دیروز همین دهنده ای بعد از 2 سال لیست انتظار به حدی بدحال شد که دیگر نمیتوانست پیوند بزند و حذف شد و نتوانست پیوند بزند و در واقع نفر بعدی انتخاب شد و امروز صبح فوت کرد، الان تمام خانواده اش روی زمین بیمارستان نشسته بودن و گریه میکردند.
فوت شدن مریضهای در لیست انتظار یکی از دردناک ترین چیزهایی است که ممکن است آدم تصورش را کند و آن هم چه زمانی؟ یک مریضی زمانی فوت کند که همان موقع دهنده برایش پیدا شده باشد.
تسنیم: چه تعداد متخصص ریه در ایران داریم؟
نجفی زاده: حدود 150 نفر که این تعداد خیلی کم است. چند سال پیش من از یکی از متخصصان کشور سوئد که 6 میلیون جمعیت داشت در مورد تعداد متخصصان ریه کشور متبوعش پرسیدم که گفت 400 متخصص در کشورشان دارند درحالیکه آن زمان ایران 60 میلیون نفر جمعیت داشت و 100 متخصص ریه بیشتر نداشتیم بنابراین اصلاً این تعداد کافی نیست. ایده آل آن را حساب کنید مثلاً سوئد 6 میلیون نفر 400 متخصص داشته، پس 60 میلیون نفر جمعیت ایران در آن زمان باید 4 هزار متخصص داشته باشد، در حالیکه ما با 150 متخصص ریه میخواهیم کل کشور را بگردانیم یعنی من فکر میکنم که حداقل یک هزار تا دو هزار متخصص ریه باید در کشور تربیت شوند.
تسنیم: شما خودتان در کانادا تحصیلات تکمیلی را گذراندید؟
نجفی زاده: بله تحصیلات تکمیلی را در کانادا گذراندم.
تسنیم: خانم دکتر ما چیزی به اسم عضو فروشی در ایران داریم؟
نجفی زاده: ببینید یک نفر میتواند یکی از کلیههایش را بفروشد، یعنی میتواند هدیه کند به یک نفر و در ازای آن میتواند پولی هم بگیرد اما اعضای دیگر را نمیشود این کار را کرد یعنی برای دهنده خطر ایجاد میکند بنابراین نمیتواند مثلاً یک نفر بیاید یک ریه سالمش را به کسی دیگر بدهد چون خطر برای دهنده ایجاد میکند، مثلاً کلیه را وقتی اهداء میکند خطر برای دهنده کم است ولی اگر ریه را اهدا کند خطر برای دهنده این قدر زیاد است که ما هیچ وقت این را توصیه نمیکنیم، خیلی از مردم هستند که عزیزشان دچار مشکل شده میگویند که ما حاضریم یکی از ریهمان را اهدا کنیم به عزیزمان؛ ولی نمیتوانند بنابراین آنها نمی توانند این کار را انجام بدهند و تنها بحثمان راجع به کلیه است.
تسنیم: کسانی که از خارج می آیند برای پیوند اینجا آنها را می پذیرید؟ حالا یا ایرانی یا خارجی باشند و یا در قالب توریست درمانی و یا هر تعریف دیگری که دارد.
نجفی زاده: خیر. البته تمام آنها میتوانند برای خودشان دهندهشان را هم بیاورند. یعنی میتوانند دهنده فامیل (نه غیر فامیل) را بیاورند و ایران پیوند بشوند ولی نمیتوانند بیایند ایران و در اینجا پیوند بگیرند و بروند.
تسنیم: پس ما اینجا تا به حال چنین مواردی نداشتیم؟ یا در قانون نیست یا اصلاً اینجا انجام نمیدهید؟
نجفی زاده: ممنوعیتش همان قضیه ای است که به شما گفتم که به اتباع بیگانه نمیتوانیم پیوند بزنیم، در این مورد هم همین طور است به اتباع بیگانه نمیتوان عضو اهدا کرد.
تسنیم: اگر یک پدر بیاید اینجا با فرزندش، البته خارجی باشد و بخواهد این اقدام را انجام دهد چطور؟
نجفی زاده: پدر به فرزند باشد یا فرزند به پدر میتواند پبوند دهد حتی اگر خارجی باشد.
تسنیم: خانم دکتر به هر حال 10 سال است که مشغول این شغل هستید آیا تا به حال تهدید شده اید؟ یا از طرف خانواده ای تحت فشار قرار گرفته اید؟
نجفی زاده: بله. همین بیماری که امروز صبح فوت کرد خانواده اش می گفتند که چرا بیمار من را پیوند نکردید؟ و جراح هایمان را تهدید میکرد که شماها پسرم را کشتید، بعد از اینکه فرزندش فوت کرده بود آمده بود درگاه واحد پیوند و همه را تهدید میکرد و به جراحها فحش و ناسزا میگفت.
تسنیم: این مسائل تهدید برای شما عادی شده است؟
نجفی زاده: زیاد پیش نمی آید، خیلی کم است. قدرت درک مردم خیلی خیلی بالاست، یعنی باورتان نمیشود چندین بار شده که بیمارم فوت کرده و برای من لوح تقدیر آوردند یعنی به جای اینکه بخواهند عصبانی شوند که چرا بیمار فوت کرده لوح تقدیر آوردند که شما خیلی برای بیمار زحمت کشیدید. مردم ما قدرت درکشان این قدر بالاست که قابل تصور در هیچ جای دنیا نیست، در کانادا من چیزهایی دیدم که باورتان نمیشود. مثلاً مریض آمده بود در طرح تحقیقاتی ما شرکت کند عفونت داشت و 100 دلار به خاطر شرکت در آن طرح به وی میدادند و بعد چون عفونت داشت نمیتوانست وارد آن طرح شود و من به آنها گفتم 20 دلار از 100 دلار الان به وی بدهید که برود و آنتی بیوتیکهایش را بخرد تا عفونتش که خوب شد بیاید بقیه طرح را انجام دهد و 80 دلار مابقی را بگیرد، گفتند که نه ما اصلاً نمیتوانیم همچنین کاری را انجام دهیم. گفتم بگذارید من به وی بدهم گفتند که شما چطوری میدهید؟ گفتم که من فکر میکنم که چند روز غذا نیاوردم. چه فرقی دارد مگر چقدر از من کم میشود مثلاً 20 دلار بدهم به یک نفر که برود دارو تهیه کند.
برای آنها قابل پذیرش نیست اگر یک نفر مشکلی پیدا کند حداکثر کاری که انجام میدهند این است که به پلیس زنگ میزنند ولی کسی به آن فرد کمک نمیکند. فرهنگ ما فرهنگ ایثار است، فرهنگ اهمیت دادن به هموطن و حتی غیر هموطن است، یعنی نمیتوانیم درد یک انسان دیگری مردم تحمل کنند، مردم حتی درد یک حیوان را نمیتوانند تحمل کنند. ما واقعاً با مردم مشکل نداریم، حتی ما مثلاً مریضی که زیر پیوند فوت میکند. ما داشتیم مریضی که زیر پیوند فوت کرد قبل از آن به خانواده توضیح دادیم که این خطر وجود دارد و ممکن است بیمارتان فوت کند، مسلماً خیلی ناراحت میشوند آن لحظه که این اتفاق میافتد ولی هیچ وقت پرخاشگری نمیکنند یا اینکه بخواهند بیایند و ما را مقصر بدانند، این را میدانند که همه نهایت تلاششان را کرده ایم تا اینکه بیمارشان بهبود پیدا کند.
تسنیم: خانم دکتر ما 7 میلیارد جمعیت در دنیا داریم، اگر همین الان در کل کره خاکی، یک مرگ مغزی احیاناً برگردد آیا تمام اهداِ عضوها برای پیوند متوقف میشود؟
نجفی زاده: یک سوال از شما میپرسم. اگر یک مرده ای را که میخواهند خاکش کنند زنده بشود شما بقیه مردهها را خاک نمیکنید، بنابراین خاک میکنیم به خاطر اینکه محال است که یک مرده زنده شود. درسته؟ مگر اینکه حضرت عیسی(ع) دوباره بیایند و بعد بخواهند مرده ای را زنده کنند. برگشت مرگ مغزی به همین اندازه امکان دارد. یعنی اینکه یک مرده ای را که میخواهیم خاکش کنید اما خاکش نکنیم و بگوییم شاید زنده شود، وقتی مغز تخریب میشود، مغز از گوش بیرون میزند، از حلق بیرون می زند و آن مغز دیگر شبیه ماست شده و قوامش را از دست داده چطوری امکان دارد ترمیم شود؟ چنین چیزی محال است.
تسنیم: حال این سئوال مطرح میشود شارون نخست وزیر اسبق اسرائیل مرگ مغزی شده است یا در کما ؟ و چگونه است که الان بعد از 6-7 سال هنوز مرگ قطعی اش را عنوان نمیکنند. یعنی اگر مرگ مغزی شده باشد چرا این همه برای نگهداریش تلاش میکنند.مگر مرگ مغزی را می توان نجات داد؟
نجفی زاده: ببینید در این مسئله برای این فرد مقوله کما رخ داده است، در کما یک حالتی وجود دارد، اولاً کما میتواند در عرض چند ساعت خوب شود، چند دقیقه خوب شود یا چند سال طول بکشد تا خوب شود. ممکن است یک نفر که در کما هست به زندگی برگردد، ممکن هست که برگردد ولی نباتی برگردد. نباتی آن فردی هست که در کما نیست، چشمانش باز است ولی متوجه افرادش نیست. نفس میکشد، غذا در گلویش میریزند ولی متوجه اطرافش نیست. ممکن است سالهای سال چنین افرادی زنده بمانند، ممکن است حتی این فرد برگردد برای اینکه سلولهای مغزی کاملاً از بین نرفته، سلولهای مغزی عملکردشان را از دست داده اند و ممکن است عملکردشان یک روزی برگردد و ممکن است که هیچ گاه برنگردد.
ما با پیشنهادهای زیادی از طرف خانواده هایی که این جور افراد را نگهداری میکنند مواجه هستیم که میگویند اعضای عزیزمان را اهداء کنید، ما فکرهایمان را کرده ایم و راضی شده ایم که اهداء کنیم. عزیزمان زندگی نباتی دارد. ولی وقتی از آنها میپرسیم که مریضتان کجاست؟ میگویند در خانه. میگوییم مرگ مغزی نمیتواند در خانه باشد چون مرگ مغزی نفس ندارد و بعد میفهمیم که نباتی است. میگوییم که چشمانش باز است؟ میگویند که باز است. میگوییم که نمیتوانیم اهداء را انجام دهیم کنیم. شما فقط در صورتی اجازه اهداء دارید که مطمئن باشید و قسم خورده باشید و ثابت کرده باشید که تمام سلولهای مغزی و ساقههای مغزی تخریب کامل شده باشند. حتی اگر خانواده راضی باشند این اهدا امکان ندارد.
تسنیم: خانم دکتر اگر یک کسی را اینجا بیاورند که مرگ مغزی باشد و والدین و بستگانش را پیدا نکنید چه اتفاقی میافتد؟
نجفی زاده: فرد مجهول الهویت را ما اجازه نداریم اهداء کنیم.
تسنیم: حتی اگر کارت داشته باشد؟
نجفی زاده: فرقی ندارد. حتی اگر مجهول الهویه باشد، مثلاً اگر فردی در خیابان تصادف کرده باشد، خانواده اش پیدایش نکنند اجازه اهداء وجود نخواهد داشت.
تسنیم: خانم دکتر اگر مطلب ناگفته ای هست و دوست دارید در این مصاحبه عنوان شود بفرمایید
نجفی زاده: ببینید اهداء عضو ابعاد مختلفی دارد. مثلاً شما کمتر چیزی را میبینید که هم بعد پزشکی داشته باشد و هم بعد اجتماعی و هم بعد فرهنگی و هم بعد اعتقادی. اهداء عضو با همه این موارد در ارتباط است. برای همین هم، برای اینکه در کشور ارتقاء پیدا کند. ما یک آمار نامناسب سالانه 10% تا 25% مرگ در لیست انتظار را داریم و متاسفانه 10% تا 20% از مریضهایی که در لیست انتظار هستند دیگر در سال بعد زنده نیستند، ما الان برای جشن نفسمان کاری که میکنیم این است که به همه بیماران زنگ میزنیم ولی آن روز؛ روز اشک و آه است چون وقتی با خانوادههای بیماران تماس میگیریم متوجه میشویم 25% مریضهای نامزد پیوند در لیست انتظار فوت کرده اند.
ما الان یک متخصص گوش و حلق و بینی داریم که خودشان مشکل ریه گرفته واقعاً دارد میمیرد یعنی اگر من پیامکهایش را بخوانم شما نمیتوانید تحمل کنید، به هر حال ما کاری نمیتوانیم انجام دهیم. دهنده به اندازه کافی نیست. ما سالی 10 تا 12 پیوند ریه در این بیمارستان انجام میدهیم به خاطر اینکه ریهها اکثراً نامناسب هستند و این همه بیمار در لیست انتضار میمیرند، اگر همه ارگانها دست به دست هم بدهند به خصوص رسانهها که وظیفه شرعی آنهاست، باید اطلاع رسانی درستی انجام دهند.
ما با وزارت ارشاد مشکلمان حل شده، مثلأ می توانیم به وزارت ارشاد بگوییم که این فیلم فلان مشکل را دارد. مثلأ فیلمی را برای ما آورند و گفتند که ارشاد جلوی آن را گرفته است و عنوان کرده که اول فیلم را ببرید کارشناسی کنند بعد برای ما بیاورید. ما کارشناسی کردیم و گفتیم که 2 جا در فیلم اشتباهاً اصطلاح مرگ مغزی استفاده شده در صورتی که بدون اینکه فیلم تغییری کنند فقط در آن قسمت عنوان کما درست شود، کارگردان و تهیه کننده عنوان کردند که من 70 میلیون تومان خرج این پخش سی دی خانگی کرده ام و اگر بخواهم دوباره اینها را جمع کنم و تصحیح کنم از دستم میرود. به آنها گفتیم که دیه یک آدم چقدر است؟ 70 میلیون تومان است، پس شما فکر کنید که با این کارتان چند نفر را میکشید آنها گوش نکردند و رفتند و با روشی دیگر دور زدند و آن فیلمها را در شهر پخش کردند ولی در نهایت وزارت ارشاد متوجه شد و همه فیلم ها را جمع کرد.
بنابراین همکاری وزارت ارشاد تا به حال در این مورد بسیار خوب بوده و طبق تفاهمنامهای که ما داریم هر فیلم یا فیلم نامهای که راجع به اهدای عضو و پیوند پیش آنها میآید میفرستند و ما بررسی میکنیم. در تلویزیون هنوز این اتفاقها نیفتاده است، یعنی هنوز یک فیلمی پخش میشود و متأسفانه در آن یک چیز وحشتناکی میبینیم و هر چقدر که ما پیگیری میکنیم میگویند علتش این است که در تلویزیون از کانالهای مختلف برای پخش میرود، یعنی همه آنها از یک مسیر عبور نمیکند که بتوان جلوی آن را گرفت.
ما یک توصیهای کردهایم به مسئولان صدا و سیما و گفتیم که شما یک پوشهای داشته باشید، مثلاً اگر یک فیلمی مطلبی راجع به اهدای عضو داشت باید این چیزها در آن گفته نشود، مثلاً اینکه مرگ مغزی زنده میشود، یا اعضا خرید و فروش میشود، یا مثلاً پارتیبازی است، این چیزها نباید در آن باشد. اگر مثلاً راجع به نازایی است این چیزها نباید در آن باشد. راجع به هر چیز پزشکی یک صفحه باشد که قوانینش نوشته شده باشد. از متخصصان همان رشته هم بخواهید که قوانین بنویسند و واقعاً فیلمها را با این معیارها چک کنند.
ما همیشه اعلام کردهایم هر زمان فیلم یا فیلمنامهای را برایمان بفرستند در اسرع وقت، یکی دو روز همهچیز را جواب میدهیم و ایرادها را میگیریم و به آنها توصیههایمان را ارائه میکنیم، حتی راهکارها به آنها میدهیم که چهکاری انجام دهند که با کمترین هزینه بتوانند آن مسئله را حل کنند. ولی متأسفانه هنوز در تلویزیون شاهد چنین چیزهایی هستیم، برخی مواقع یکسری اتفاقات در برنامههای زنده میافتد. مثلاً یک نفر میآید و میگوید که من مرگ مغزی بودهام و به میگفتند که اعضا باید اهدا شود ولی من زنده و خوب شدهام، البته خوشبختانه مجریهای ما یاد گرفتند که مرگ مغزی و کما متفاوت است و همانجا خودشان قضیه را اصلاح میکنند و نمیگذارند این اشتباه برای مردم ایجاد شود. ولی امیدوارم که در تلویزیون هم راهکارش پیدا شود که چطور میتوان این مشکلات را برطرف کرد.
گفتوگو: علی رمضانپور، گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام/