توافق تاریخی، عهدنامه ترکمانچای یا فرصتی برای دیپلماسی


خبرگزاری تسنیم: روشن است که صریح ترین جمله ای که می توانست جای هیچ شبهه ای باقی نگذارد عبارت «پذیرفتن حق غنی سازی در خاک ایران» بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، توافق ژنو با واکنش های متفاوتی روبه رو شد عده ای آن را عهدنامه ترکمانچای خواندند و بسیاری به آن لقب پیروزی تاریخی دادند اما من نه استفاده از ادبیات عهدنامه ترکمانچای را منصفانه می دانم و نه موافق تاریخی بودن و پیروزی بزرگ خواندنش هستم بلکه معتقدم این سند، گرچه از نظر حقوقی «توافقنامه ای خوب» نیست اما از لحاظ سیاسی دستاوردهای مهم و قابل توجهی برای ما دارد.

پیش از ورود به بحث یادآوری می کنم که این توافقنامه «برنامه اقدام مشترکی» است برای 6 ماه و مهم تر از این «راه حل جامع» است که مطابق توافقنامه باید در این مدت نهایی شود لذا در عمل فعلاً فقط درباره جزئیات گام اول توافق صورت گرفته است چالش اصلی زمانی خواهد بود که قرار است راه حل جامع مورد توافق قرار گیرد لذا به نظر می رسد ابراز خوشحالی و شعف بیش از اندازه، مخصوصا توسط مسئولان دولتی کمی عجولانه باشد و تنها باعث بالا رفتن سطح توقعات مردم در داخل و تقویت باور نتیجه بخش بودن تحریم ها و اشتباه محاسباتی طرف مقابل می شود که تبعات این دو اتفاق قبل از مردم دامن دولت را خواهد گرفت.

با لحاظ کردن این نکته در تحلیل متن توافقنامه می توان بحث را به سه بخش تقسیم کرد: اول بررسی جزییات امتیازهای داده شده و گرفته شده مربوط به «گام اول» و سبک سنگین کردن کفه این امتیازها دوم مساله حق غنی سازی و سوم نگاهی جامع به هزینه فایده توافقنامه با در نظر گرفتن مقتضیات و شرایط.

سبک سنگین کردن امتیازهای گام اول

بررسی کامل جزئیات این امتیازات مجال بسیارزیادی را می طلبد اما در یک برآیند کلی و با تمرکز بر مباحث اصلی می توان با بررسی تعهدات ایران گفت تقریبا ما جز پروتکل الحاقی همه آنچه از لحاظ استراتژیک برگ برنده ما بوده است را از قبیل اکسید کردن و رقیق کردن تمام اورانیوم 20 درصدی، توسعه ندادن فعالیت های صنعتی جدید، تعطیل کردن غنی سازی در فردو، ثابت نگه داشتن تولید اورانیوم کمتر از 5 درصد، اجازه بازرسی های گسترده و... داده ایم و در مقابل اصلی ترین امتیازهایی که گرفته ایم بیش از افزوده نشدن تحریم ها، بازگشت بخشی از پول های بلوکه شده خودمان ، رفع برخی تعلیق هایی که حداقل برای مدت 6ماه از لحاظ استراتژیک چندان با اهمیت نیستند و ایجاد کانالی که امکان کنترل شده خرید در امور انسان دوستانه را اجازه می دهد نیست به گونه ای که غربی ها ساختار اصلی تحریم ها به خصوص تحریم های نفتی و بانکی را همچنان حفظ کرده اند. به عبارت دیگر ما به نوعی اکثر برگ های برنده خود را در راند مقدماتی مذاکره داده ایم و رقیب تمام برگ های برنده خودش را برای راند اصلی بازی نگه داشته است.

در عین حال نباید یک نکته مهم را فراموش کرد و آن بحث مربوط به «حق غنی سازی» است با این توضیح که اگر در سند مذکور مطابق گفته های آقای دکتر روحانی و ظریف "حق غنی سازی" در تصویر نهایی به ایران داده شده باشد می توان مدعی شد این امتیاز به اندازه ای دارای اهمیت باشد که باعث می شود یک طرفه بودن امتیازهای داده شده در گام اول را جبران کند چرا که گرچه غنی سازی طبق معاهده ان پی تی حقی است مسلم و نیاز نیست که کشوری آن را به ایران بدهد اما واقعیت این است در طول این ده سال همه جدال ما برای پذیرفتن این حق مسلم توسط این چند کشور زیاده خواه بوده است حال باید دید از نظر حقوقی آیا چنین حقی در توافقنامه به ایران داده شده است؟

بررسی حقوقی و سیاسی حق غنی سازی

دقت در متن برای ما روشن می کند که برای اولین بار در سندی رسمی به وجود برنامه غنی سازی تصریح شده است کارشناسان می دانند که از ابتدای پرونده سازی هسته ای برای ایران تا این توافقنامه طرف مقابل در هیچ سندی حاضر نشده بود از این عبارت یعنی «غنی سازی» استفاده کند و همیشه از عبارت هایی مانند «طبق معاهده ان پی تی حق استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای» استفاده می کرد اما این بار از کلمه غنی سازی استفاده کرده است و این مساله فارغ از بحث حقوقی که در ادامه به آن پرداخته می شود از نظر سیاسی دستاورد بسیار مهمی محسوب می شود.

درکنار دستاورد سیاسی مجاب کردن طرف مقابل برای استفاده کردن از عبارت «غنی سازی» می توان ادعا کرد که به نظر می رسد خلاف اظهارات برخی مسئولین، از نظر حقوقی «حق غنی سازی در خاک ایران» مورد تأیید قرار نگرفته است.چون این ادعا مهم و البته حقوقی است به ناچار باید بیشتر به آن پرداخت:روشن است که صریح ترین جمله ای که می توانست جای هیچ شبهه ای باقی نگذارد عبارت «پذیرفتن حق غنی سازی در خاک ایران» بود. اما به دلیل نبودن چنین عباراتی باید متن بیشتر مورد کاوش قرار گیرد به همین دلیل مستندات ادعای خود را به سه بخش تقسیم می کنم.

اول این که در توافقنامه عبارت های به کار برده شده برای غنی‌سازی مربوط به «راه حل جامع» چنان مشروط و محدود کننده است که به راحتی جای بهانه گیری و تفسیر به رای را برای طرف غربی باز می گذارد و مفرهای حقوقی کافی به آن ها می دهد عبارت هایی که شامل این موارد می شود: برنامه غنی سازی «مورد توافق دو طرف»، «که با اعمال محدودیت ها و اقدامات شفاف ساز....همراه خواهد بود». می توان انتظار داشت که مشابه رفتار غربی ها در توافقنامه پاریس ممکن است آن ها چنان شروطی برای توافق برسرغنی سازی بگذارند یا چنان محدودیت هایی را اعمال کنند که موافقت آن برای ایران ناممکن باشد به این ترتیب طرف غربی هیچ تعهد حقوقی درباره غنی سازی نداده است.

دومین بحث برمی گردد به قاعده حاکم براین توافقنامه که با این عبارت تعریف شده است: « این راه حل جامع به مثابه مقوله ای یکپارچه است که در آن هیچ چیز مورد توافق نخواهد بود تا زمانی که در مورد همه چیز توافق صورت گیرد.» براساس این قاعده حقوقی اگر در بخشی از موارد توافقی حاصل نشد دیگر بخش های توافق صورت گرفته نیز از نظر حقوقی بلا اثر خواهند شد. با این وصف مروری برتوافقنامه نشان می دهد که طرف غربی بندهایی را در توافقنامه گنجانده است که بتواند با بهانه گیری و مستمسک قراردادن آن ها کل توافق نامه را بلااثر کند یکی از مهمترین این مصادیق، ذکر کردن بحث قطعنامه های شورای امنیت آن هم با استفاده از عبارت« پایان رضایت بخش» توسط «شورای امنیت» است: «در فاصله میان گام های اولیه و گام آخر، گام های دیگری از جمله پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت»

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به‌معنای تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.