تروریست‌ها: بعد از صدام بیچاره شدیم/جگرخواری قاتلان اجاره‌ای


خبرگزاری تسنیم : خبرنگار الاخبار در آخرین بخش از حضور خود در میان تروریست های تکفیری مسلح در کوه های القلمون گوشه هایی از شیوه زندگی آنها و همچنین اهانت آنها به عاشورای حسینی و عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را روایت می کند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، خبرنگار الاخبار در چهارمین بخش گزارش خود می گوید افراد مسلح، داستان آنچه وی را شهادت طلب آمریکایی به نام ابوعمر می خوانند، روایت می کنند . شیخ احمد الاسیر و ابوصقار به افراد مسلح توصیه می کنند محتاطانه عمل کنند و از راهزنان و ارتش و نیز شیعیان برحذر باشند.

تروریست های تکفیری و به تمسخر گرفتن عاشورا و توصیه به روزه گرفتن این روز

تروریست های مسلح می گویند ما و آنها(نیروهای ارتش سوریه و حزب الله) با قدرت حضور داریم ، یکی از افراد مسلح با به تمسخر گرفتن عاشورای حسینی و عزاداری و گریه برای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می گوید:" ای برادر! عاشورای آنها حزن و اندوه و به سر و صورت زدن و اذیت کردن خودشان است و عاشورای ما روزه و نماز و قرآن خواندن است.

جوانی می گوید افراد مسلح وابسته به دولت اسلامی  عراق و شام(داعش) نوشته هایی را توزیع کرده اند که خواستار روزه گرفتن روز عاشورا برای تقرب الهی شده اند.

به گفته خبرنگار الاخبار، سرکردگان گروه های داعش و  النصره در بیان خوبی های نیروهای خود غلو می کنند و از تواضع آنها تمجید می کنند.

تکفیری ها : از وقتی صدام شهید شد! بیچاره شدیم

ابواللیل پدر رعد حمادی که مسئول شلیک موشک به منطقه هرمل لبنان است و یک فرد پنجاه ساله است که در عملیات جنگی علیه ارتش سوریه هم مشارکت می کند، می گوید ما اهل سنت از زمانی که صدام شهید شد، بدبخت و بیچاره شدیم"  که فرد دیگری فورا می گوید ای شیخ، صدام قاتل بود، درست است که با شیعیان جنگید، اما فراموش نکن که او خیلی از مجاهدان را به قتل رساند. درگیری لفظی میان دو فرد مسلح تشدید می شود اما در ادامه همه توافق می کنند که صحبت کردن در این زمینه را پایان دهند.

"صاعق" جوانی 20 ساله است که از رفتارها و اقدامات تحمیلی دولت اسلامی عراق و شام(داعش) حرف می زند اما ابورائد فرمانده میدانی این گروه آنچه را وی گفت اصلاح کرده و می گوید " نگو که بر ما تحمیل می کنند، بلکه آنها تو را از امور دینت آگاه می کنند"

تروریست های تکفیری : فاتحه خواندن حرام است

خبرنگار الاخبار می گوید آنها(تروریست های تکفیری)  امور فراوانی را روایت می کنند که عجیب و غریب است اینکه " قرائت سوره فاتحه بر میت را حرام اعلام کرده اند" وقتی دلیلش را پرسیدم، پاسخی ندادند. یکی از آنها می گوید دولت اسلامی عراق و شام(داعش) به ما توصیه کرده است که "نگوییم غنیمت گرفتیم بلکه بگوییم جنگ کردیم و خدا به ما روزی داد."

یکی دیگر از افراد مسلح بر " ممنوعیت سیگار کشیدن و ضرورت داشتن ریش" تاکید می کند .

آنچه در هر جلسه ای این مساله تکرار می شود، داستان ابوعمر آمریکایی است . جوانی که در القصیر کشته شد و یکی از افراد مسلح می گوید" او جوانی مجاهد بود که پیش از آنکه  عملیات شهادت طلبانه علیه یکی از ایست های ارتش سوریه انجام دهد چند ماهی در القصیر اقامت داشت"

ابونایف یکی از شرکت کنندگان در نبرد القصیر می گوید ابوعمر آمریکایی یک دستگاه خودرو خرید و با پول خود، آن را بمب گذاری کرد.

تروریست های تکفیری درباره این تروریست آمریکایی ادعای جالبی مطرح می کنند و می گویند این آمریکایی از کشورش به سرزمین ما آمد، جانش را تقدیم خداوند کرد و خواستار شهادت شد و به این آرزویش رسید.

داستان جگر خواری یک تروریست تکفیری

خبرنگار الاخبار به تروریست مسلحی به نام ابوصقار اشاره می کند که فیلمی از او در حال خوردن جگر یک سرباز ارتش سوریه در رسانه ها پخش شد که یکی از افراد مسلح می گوید ابوصقار در القصیر مجروح شد اما با ما به  القلمون آمد.

خبرنگار الاخبار از تروریست ها می پرسد که ابوصقار (جگرخوار) اکنون کجاست که پاسخ می دهند ابوصقار اکنون در حلب  است و به همراه گروهی که نامش"قادمون" است به آنجا برای جنگ رفته است.

هنگامی که از شیخ احمد الاسیر(شیخ فتنه گر در طرابلس لبنان) پرسیدم که این پاسخ را شنیدم که هرگز شیخ الاسیر را ندیده اند. او به جوسیه آمد تا چند عکس بگیرد و سپس به سرعت آنجا را ترک کرد. وقتی درباره مکان حضورش و صحت این شایعه که وارد القلمون شده پرسیدم افراد مسلح پاسخ دادند ما شیخ را اینجا ندیدیم و نمی دانیم که آیا واقعا اینجا آمده است یا خیر. آنها اقدام اهل سنت در تنها گذاشتن این شیخ سلفی را تقبیح کردند.

تاکسی تروریست ها

به گزارش تسنیم، خبرنگار الاخبار می گوید از برخی عناوین در القلمون غافلگیر می شوی . افراد مسلح هر خودرو کوچک را "تاکسی" می نامند. آنها هر خودرویی از نوع پیک آپ را مکب و خودرو شورلت را الشفر نامیده اند.

بیشتر تروریست ها بی سوادند

خبرنگار الاخبار می گوید بیشتر اعضای آخرین گروه مسلحی که با آنها دیدار کرده، سواد خواندن و نوشتن نمی دانند با وجودی که تحصیل در سوریه رایگان است. برخی از آنها اصلا از آنچه در لیبی رخ داد، اطلاعی ندارند وقتی به آنها گفتم که قذافی کشته شده است، آنها می پرسیدند قذافی کیست؟ برخی گمان می کردند قذافی فردی است که در سوریه کشته شده است و وقتی به آنها گفتم که رئیس جمهور سابق لیبی بود، پاسخ دادند که اصلا اخبار را پیگیری نمی کنند.

انحراف تروریست ها از دین

وقت نماز عصر می شود، افراد مسلح برای نماز حاضر می شوند، بین دو جوان درگیری لفظی رخ می دهد که علت آن، این است که یکی از این افراد بدون اینکه وضو بگیرد به نماز ایستاد. او فقط تیمم کرد که فرد اولی به او می گفت که وقتی آب هست تیمم درست نیست که جوان حلبی در پاسخ می گفت که او مجاهد مهاجر است و مجاز است که وضو نگیرد. در این هنگام فرد  دیگری به داوری میان  دو جوان برخاست و گفت" اگر آب باشد تیمم باطل است ولی در حال جهاد، مجاهد باید در صورت وجود آب پیش از نماز وضو بگیرد،  اما نماز خواندن با کفش و همچنین به صورت شکسته جایز است."

وقت خداحافظی

خبرنگار الاخبار می گوید موقع خداحافظی فرا رسید، چمدان خود را بستم و آماده برگشت شدم. هنگام خداحافظی یک لباس ضد گلوله گرفتم و پس از گرفتن چندین عکس، در حالی که خورشید در حال غروب کردن بود، سفر برگشت را آغاز کردم که راه بازگشت خطرناک بود. راهزنان شبانگاه این منطقه را پر کرده بودند در حالی که احتمال حمله به خودروهایی که از سوریه به لبنان نفوذ می کنند، وجود داشت.

خبرنگار الاخبار می گوید افراد مسلح به من می گفتند مواظب ایست های بازرسی شیعیان در روستاهایشان در لبنان باشد و وقتی پرسیدم کدام ایست ها را می گویید برخی از آنها پاسخ می دادند ایست هایی که شیعیان در روستاهای خود برای بررسی مدارک شناسایی افرادی که عبور می کنند و بازداشت اهل سنت برپا کرده اند. و وقتی پرسیدم در کدام روستاهای لبنان چنین ایست هایی را برپا کرده اند. می گفتند در اللبوه و هرمل و دیگر مکان هایی که نامشان را نمی دانیم. تعجب و شگفتی من زیادتر می شد چرا که در جاده برگشت هیچ ایستی وجود نداشت .

افراد مسلح بار دیگر به من گفتند به هر حال محتاط باشد نبرد ما با شیعیان آغاز شده است.

خودرو من در راه بازگتش از روستاهایی عبور می کند که چند روز پیش عبور کرده بودم، به چهار راهی می رسد که تابلویی به چشم می خورد که نوشته بود روستای قاره. به سلامت برگشتم.

انتهای پیام/