محیالدین واقعی امام خمینی(ره) است/ «علمداران» گوش به فرمان ولایتاند
خبرگزاری تسنیم:یکی از خواهرانش در کربلا مدفون است؛ میگوید: یک یادگاری در آنجا داریم. معتقد است امام خمینی(ره) مجدد نهضت حسینی در دوران ماست و او محیالدین واقعی چه عربی، چه فارسی، و..است تا اشخاص دیگری که این عنوان را به نام خودشان زدهاند.
خبرگزاری تسنیم: مهدی ارضی، پسرعموی حاج منصور ارضی است که در خانواده و خاندانی مذهبی، در محله امیریه تهران متولد شده است. به گفته خودش از 9 سالگی به دستگاه و هیئت امام حسین(ع) وارد شده و اولین مداحیاش را در ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) در دبستان «احمدیه» انجام داده است. علت ورودش به عرصه مداحی تشویقهای مکرر مرحوم حاج حسن ارضی -پدرش- میداند، پدری که نیمقرن کمیلخوان سالهای دورِ حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) و از نزدیکان ذاکران بزرگی چون حاجاکبر ناظم، شیخ رضای سراج و شیخ محمدحسین زاهد بوده است.
در کنار مجالس هفتگی پدرش، رفاقتی با مداحان مشهور پیدا میکند و در کنار این جلسات محفل کوچکی به نام «مهدیجان» راهاندازی میشود که بیشتر پاتوق جوانها بوده است. شمع مجلس «مهدیجان» 16 سالی است که با حضور مهدی ارضی روشن مانده و جایی در دل جوانان باز کرده است. به عقیده حاجمهدی ارضی سبک نوحهخوانی در هیئتهای کنونی را میشود به سه قسم تقسیم کرد: «سنتی»، «پاپ»، و «پاپ - سنتی» دانست. او خودش را در بخش «پاپ - سنتی»ها جای میدهد؛ سبکی که به زعم او هم سینهزنی و شور هیئات جدید را دارد، البته نه آنقدر که ریتم و آهنگ بر مجلس مسلط باشد، و هم مقید به وعظ و منبر و معارف اهل بیت(ع) است.
بخش نخست گفتوگوی مهدی ارضی با خبرنگار تسنیم پیشتر در «تکیه تسنیم» منتشر شد. وی تأکید داشت که ما در فرهنگ نوکریمان به این معتقد هستیم که امام حسین(ع) دنبال یک حرکت مردمی، اجتماعی و یک اساس بیداری بخش در سطح عالم بود، ایشان به دنبال حرکتی ذوقیِ فردی و یا شهادت طلبانهای نبود که بخواهد در خفا کاری انجام دهد، یا بخواهد در جستوجوی یک حرکت حزبی یا گروهی باشد. و اینک بخش دوم این گفتوگو:
*تسنیم:چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از مداحان نسبت به ورود برخی از سبکها و ملودیها به مداحی هشدار دادند و فرمودند برخی آهنگها فینفسه حرام هستند و چنانچه وارد عرصه مداحی اهل بیت(ع) شوند، آن وقت حرمتاش دو برابر خواهد شد؛ نظر حضرتعالی در تفسیر این بیانات رهبر انقلاب چیست؟
مداحان به هر قیمتی از سبکها استفاده نکنند
بله حرمتشکنیاش 10 برابر، 100 برابر و هزار برابر است. ما به این مورد قائل نیستیم و به دوستانمان که امروز میداندار هستند و زحمت بسیاری کشیدهاند، توصیه میکنیم که دوستان نباید به هر قیمتی کار خودشان را ادامه داده و آن را حفظ کنند که یکی از موارد آن استفاده از همین سبکها است. دریای کرم امام حسین(ع) بسیار وسیع است و کسی نمیتواند منکر کرم مولا باشد. حتی به فردی که در اوج پستی به ایشان نزدیک شده، وعده میدهد که اگر از اقدام خود دست بکشد تا وی را در آخرت شفاعت و کارش را درست کند. میخواهم بگویم کرم مولا بالاست، ولی وای به روزی که آدم چوب بساط امام حسین(ع) را بخورد. استفاده ابزاری از این سبکها صحیح نیست و قطعا در استفاده از سبکهای حرام نارضایتی و خشم حضرات را در پی خواهد داشت.
*تسنیم: الان برخی سبکها به سرعت متولد میشوند و در بازه زمانی کوتاهی حضور دارند و تمام میشوند و سال بعد سبک جدیدتری میآید. به نظر شما علت ماندگاری و تأثیر نفس ذاکران و نوحهخوانهای قدیمی و پیشکسوتهای این کار و پیرغلامانی مانند حاجاکبر ناظم، شیخرضا سراج، نادعلی کربلایی و بزرگانی که در قید حیات هستند چیست و چگونه است که هر چه این بزرگان بیشتر پای دستگاه امام حسین(ع) بودهاند، نفس گرمتر و گیراتری داشتهاند؟
تقوا محور نوکری ماست و آن کسی که صاحب نفس شده، تقوا داشته است. هر وارداتی یک خروجی دارد، آن نوکر امام حسینی که به واردات خودش توجه دارد، خروجیاش اثر کلام میشود، همین میشود که طرف یک خط شعر گفته و امام حسین(ع) به او آن چنان برکتی و اثر کلامی داده که بعد از 100 سال هرکسی میخواهد در واحد جفت کند، باید بگوید «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...». وقتی این را نگوید؛ مستمع میگوید، مداح بی سواد است که نمیداند باید اینجا «بر مشامم را...» بخواند. این اثر کلام برای آن تقوا بوده که چنین محصولی داشته است. لقمهاش را رعایت کرده، به درآمد و حرام و حلالش توجه داشته، به نگاهش، چشمش، مطالعهاش و وقتاش توجه کرده است. او این واردات را کنترل کرده که پاکیها را به خودش انتقال داده و در این صورت نفس، نفس حسینی میشود.
بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری...
این اثر کلام میشود که آن مرشد بیسواد نابینا «السلام علیک یا ابا عبدالله» میگوید و جمع را به هم میریزد. این بوده که مرشدی (مرشد باقر، مرشد رجب، یا مرشد امیر) هم با آنکه سواد آنچنانی نداشت، مثلاً با گفتن «بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری/ من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم» مردم را واله و بیهوش میکرد. او هم همان حرف را دارد میزند، ولی این اثرِ کلام و تقوا دارد، نماز اول وقت داشته، دنبال حلال و حرام بوده و اثر کلام پیدا کرده است، حتی اگر سواد و محفوظات هم نداشته باشد، اثر دارد.
الان ما آقایانی داریم که یکیشان حاج منصور است؛ برای مردم که حرف میزنتد مردم به هم میریزند؛ چون تقوای کلام، تقوای چشم، تقوای زبان، تقوای گوش و... را رعایت کرده است. خیلی از بزرگان ما خیلی از این چیزهایی را که ما گوش میدهیم، قبول ندارند و گوش نمیدهند و معتقدند روی مبحث ما تاثیر میگذارد، آیا من خواننده جوان این را باید رعایت بکنم یا نکنم تا صاحب آن نَفَس بشوم؟ خیلی از آقایان را نام بردهاند که صاحب نفس بودهاند که یا با واسطه یا بیواسطه؛ برایشان یک انقلاب درونی به وجود آمده و در جهت حرکت نوکری، تاثیرگذار شدهاند. خیلی از علما، بزرگان، سخنورها و خیلی از مادحین اینطور بودهاند.
نمونه باواسطهاش همان حکایت مرشد بود که گفتم و نمونه بیواسطهاش هم داستان جناب شوشتری است. ایشان میفرمود که من خیلی بدصدا بودم و صدایم قابل استفاده نبود، مقتل روضه یا شعر در ذهنم نمیماند و نمیتوانستم آنها را در محفوظاتم نگه دارم، برای همین نمیتوانستم از آنها در مجالس استفاده کنم. یک شب که از روی ناراحتی گریه بسیار کرده بودم و به آقا سیدالشهداء(ع) توسل داشتم در عالم رؤیای صادقه خدمت سیدالشهداء رسیدم؛ حضرت باعنایتی به حبیب اشاره کردند و یا شاید خودشان چیزی دادند، از آن به بعد تاریخ به ما میگوید وقتی شیخ شوشتری در مجلسی دهان باز میکرد، آنقدر نفس ایشان تأثیر داشت باید آمبولانسها دمِ در آن جلسه حضور میداشتند تا بتوانند زخمیها و غش کردههای جلسه را مدد برسانند. حیف است آن فضا را رها کنیم و به دنبال اقتباس سبکها از افعال حرام و خیلی از حرکتهای آن طرفی باشیم و باید بدانیم که نیازی نیست بساط اما حسین(ع) را از این طرق گرم کنیم.
*تسنیم: بزرگان ما و از جمله رهبر معظم انقلاب خطاب به شعرای آیینی تأکید کردهاند که از خواندن شعرهای متوسط و ضعیف در شأن اهل بیت(ع) پرهیز کنند همچنین ایشان در جای دیگر فرمودهاند که هیچ اشکالى ندارد از شعرى با زبان مردم البته با مضمون درست و صحیح استفاه شود. با این حال برخی از مادحین معتقدند که هرچند اشعار محتشم، نیّر تبریزی، عمان سامانی، آیتالله غروی اصفهانی و... بسیار والا و فاخرند، اما به دلیل قدیمی و مهجور بودن واژهها و مضامین برای نوجوانان و جوانان امروز به صورت کامل قابل فهم نیستند و باید از اشعار سادهتر و همهفهمتر با سبکهای جدید استفاده کرد. نظرتان درباره این موضوع چیست؟
امروزه از اشعار گذشتگان استفاده چندانی نمیکنند یا نمیشود کرد. لااقل نسل جدیدی مداحان، کمتر به آن سمت میروند؛ البته یک بخش مهمش بخاطر استفاده از واژگانی است که امروز دیگر تعریفش هم برای مردم سخت است؛ اگر بخواهی یک غزل بخوانی، باید معنای لغات آن را برای مخاطب توضیح دهی. حیف که نمیشود از آن همه معارف بازمانده از بزرگانی که صاحب نفس و صاحب اشعار قدیم بودند، استفاده کرد. از جهتی هم امروز شعر «بهروز» میخواهیم؛ یعنی شعری که مفاهیم حماسی و رزمی را در داشته؛ در عین حال حلال و حرام، پندیات و موعظه را نیز بگوید و در آن حرف روز زده شده باشد؛ ولو یک مصرع؛ و اینها در کتب قدیمی کمتر پیدا میشود.
ولی اینکه اصل بر مبنای شعر و شعرخوانی باشد، اصل لاینفکی است؛ باید این گونه باشد و هیئتها سعی کنند حداقل اگر سنتی محض نیستند، از آن در بخش روضهخوانی و بخش شعرخوانی استفاده کنند که شعر کلاً منسوخ نشود؛ یعنی ما داریم میبینیم که شعرخوانی را کنار میگذارند و باید طوری باشد که حداقل این ضربه به این سرمایه ملی و فرهنگی وارد نشود. بزرگانی چون محتشم، نیّر تبریزی، مرحوم کمپانی و... همه شاخص هستند، اما نکته مهم آن است که امروز و در دوران جدید به مسائلی نیاز پیدا کردهایم که در اشعار این بزرگان نیست. بخصوص بعد از انقلاب یک هجمه سنگین فرهنگی علیه انقلاب داشتهایم. قبل از انقلاب یک ضعف بزرگ این چنینی در اشعار وجود داشت که معرفت بحث شور انقلاب، شور حماسه، کاربرد امروز و دین در سیاست خیلی کمرنگ بود و ما نمیتوانستیم از آن استفاده کنیم.
شعرای قوی که بهروز شعر میگویند، حرف روز جامعه را میزنند و به صنعت شعر آگاه و مسلط هستند، تعدادشان کم نیست. خیلی از آقایان هستند که میتوانیم از آنها اسم ببریم مثل شیخ رضا جعفری، محمد سهرابی، ژولیده، پرچمی و حاجآقای لطیفیان که خودشان جزء پرچمداران هستند. آقای سازگار و انسانی را مثال نزدم، چون خواستم در بخش جوان، حماسی، انقلابی امروز و هیئتی سنتی ـ پاپ امروز مثال زده باشم. آقای سازگار «سنتی محض» است، شاید شما یک جا بتوانید شعرشان را استفاده کنید و در آن قالب بزنید، اما ایشان در اصل، سنتی محض است.
*تسنیم: هنوز معنای سنتی-پاپ کمی مبهم و نامعلوم مانده است، مثلا شعر آقایان شیخرضا جعفری، محمد سهرابی و... چه ویژگیهای لفظی و محتوایی دارد که شما از آن به «سنتی-پاپ» تعبیر میکنید؟
هم مضمون و هم واژگان نشان دهنده سبک «سنتی-پاپ» است، اصطلاحات شعر آقای سازگار، یا آقای آهی یا آقای انسانی وقتی کنار اشعاری مثل لطیفیان و سهرابی قرار میگیرد به وضوح میتوان دید که در اشعاری مثل سرودههای آقای لطیفیان از واژگان روز که اصطلاح امروزی ما است، استفاده شده و شاید بزرگانِ قبلی، اینها را سبُک میدانستند ولی آنها استفاده کردند و برای جوان امروزی ملموستر است.
*تسنیم: خودتان در مداحیهایتان بیشتر از اشعار چهکسانی میخوانید؟
من بیشتر از اشعار آقایانی که اسم بردم، استفاده میکنم. اگر بخواهم در قالب سنتی استفاده کنم باید از آقای انسانی، آقای آهی، آقای سازگار، نام ببرم که بیشتر اشعار این سه بزرگوار را استفاده میکنم.
*تسنیم: معمولا هر یک از ذاکران، نوحهخوانان و روضهخوانان متأثر از شرایط روحی، عاطفی و شخصیتی به یکی از ذوات مقدسه اهل بیت(ع) ارادت بیشتری دارند، شما نسبت به کدام یک از این حضرات ارادت و توجه خاص دارید.
این سوال در چند مصاحبه و نیز توسط رفقا به کرات از من پرسیده شده؛ اجازه بدهید این به عنوان یک سرّ برای خودم باقی بماند. این یک واقعیتی است که معمولا هر کس رشته دل خود را به یکی از بزرگواران محکمتر میبندد و با توسل، کارها حتی امور روزمره خود را با آن سپری میکند.
در کربلا یک یادگاری داریم
پدرم با حضرت رقیه(ع) انس عجیبی داشت؛ البته یک حوادثی هم ایجاد میشود و این حوادث خیلی مهم است، شبیه داستان از دست دادن دختر سه یا چهار ساله حاجمنصور. حاجحسنآقا پدرمان در سفر ششماهه خود، وقتی میخواستند از کربلا به مکه مشرف شوند، به کربلا که میرسند، روزهای اول سفر یکی از خواهران ما مریضاحوال میشود و درمان راه به جایی نمیبرد؛ در همان جا فوت میشود و ما اکنون یک یادگاری در آنجا داریم.
انقلابهای درونی در ایجاد این احساس بسیار مهم است. به این معنا که آدم یک چیزی را لمس بکند - مثلا بچه 6 ماهه و فرزند کوچکی یا یک جوانی را از دست بدهد – در مورد ایشان این اتفاق افتاده بود. من در مورد آقای انسانی شنیدم که در قدیم؛ پسری 17 -18 ساله را از دست دادهاند، میخواهم بگویم خود این مسائل در انس با اهل بیت(ع) یک جرقه است و طرف را نزدیکتر میکند. این را هم بگویم که روزیِ همهمان دستِ حضرت زهرا است، یعنی «مادر» محوریت دارد، خدا نکند کسی مادرش را از دست بدهد یعنی محوریت زندگیاش از بین میرود. هزار نفر هم بیایند کار او را نمیتوانند انجام دهند. لذا من معتقدم حضرت زهرا(س) به تمام نوکرهای خود و نوکران بچههایش توجه دارد.
*تسنیم: نظرتان درباره برخی باورهای محرم در هیئات مثل چای ریختن در هیئت، کفش جفت کردن و... چیست؟
من خودم شخصا معتقد هستم که میان کسی که دم در کفش جفت میکند یا کسی که چای میریزد، با خواننده، سخنران، مستمع، سینهزن، میاندار و ... تفاوت چشمگیری نیست. چون اینها حلقههای زنجیری هستند که دارند چرخه آسیاب و محوریت کار را میگردانند، گمان میکنم از نظر اهل بیت(ع) در کار این افراد و مزدشان تفاوت چندانی نیست و احساسم این است که آنها به یک چشم به همه نگاه میکنند. برای همین است که معتقدم آقایانی که پستهای مختلف دارند خیلی باید ارزش آن را بدانند. مردم محبت دارند و ارادتشان به امام حسین(ع) باعث میشود تا تک تک این پستها و کارها بها پیدا کند و در حد توان خود از آنها قدر دانی کرد.
*تسنیم: درباره نسبت هیئت و دستگاه امام حسین(ع) با سیاست بگویید؛ مجالس اهلبیت(ع) خصوصا تکیه و هیئت امام حسین(ع) در کنار فضای معنوی و روضه و مناجات، پایگاه سیاسی مردم هم بوده است. اما برخی از نوحهخوانان و ذاکران به بهانه دوری از سیاست و اهل آن، از خواندن اشعاری درباره انقلاب، شهدا و دفاع مقدس پرهیز میکنند و ادعایشان این است که دستگاه اهل بیت(ع) ربطی با سیاست ندارد. نظر شما در این مورد چیست؟
یک شعاری وجود دارد که معمولا از آن استفادههای مختلفی میشود که «دین از سیاست جدا نیست». ما نوکری را همان دینداری میدانیم، نوکری امام حسین یعنی حلال و حرام، تقوا، دیانت و تابعیت به شریعت. ما این را قبول نداریم برخی که دارند نوکری میکنند، و بعضی کارهایشان با شرع نمیخواند؛ میگویند این را امام حسین(ع) برای ما جبران میکند. ما این را قبول نداریم، امام حسین(ع) لحظه آخر در خطبه آخر یا یکی مانده به آخر خود میفرماید: «شما دیندار نیستید و شکمهایتان از حرام پر شده است که صدای پسر پیغمبر(ع) در شما اثر ندارد».
ما نوکریم و میخواهیم یک کاری انجام دهیم که اثر کلام پیدا شود. او خودش مظهر همه اسما و صفات خدا (غیر از ربوبیت) بوده است. ما همه چیز را برای آنها میدانیم؛ یعنی تمام مظاهر اسماء و صفات خدا را این 14 نور مقدس میدانیم. بعد او که خودش مظهر نور است، برای من حرف میزند ولی چون من شکمم از حرام پر شده، چون به شریعت و دینداری معتقد نبودم، حرف مظهر نور را متوجه نمیشوم، تازه سنگ هم به آن میزنم چه برسد به جسارتهای دیگر.
ما «دینداری» و «نوکری» را در یک واژه تعریف میکنیم. بندگی خدا و بندگی در قالب نوکری امام حسین، همه را در قالب شریعت میدانیم و به عدل و حکومت حق معتقدیم. ما معتقدیم فقط یک حقیقت وجود دارد؛ چند معنا از حق و چند معنا از باطل در فرهنگ ما نیست، ما یک حق و یک باطل داریم و مابین اینها برای چیزی موجودیت قائل نیستیم؛ یعنی میگوییم یک طرف امام حسین(ع) است تا زمانی که ایشان نور بودهاند، یعنی از آدم هم میگذرد. از این طرف هم شیطان وجود دارد که مظاهرش یزید، خلفا و یا هرکسی که ظلم کردهاند، است. اگر میگوییم حرف و حکومت امام حسین حق است و تعریف کرده که دین به تمام اجزاء زندگی انسان کار دارد و دین حتی در فردی ترین موضوع انسان هم دخالت کرده، پس یعنی نمیتوان به سیاست کاری نداشت.
بیمعرفتی است حرکت شهدا را بازی و سیاسیکاری بدانیم
در اصطلاح عوام میخواهی صحبت کنی میگویی این آقا سیاست زندگی ندارد و نمیتواند زندگیش را بگرداند، مگر شما میتوانی چنین چیزی که موجودیت یک جامعه را میخواهد تعریف کند، کنار بگذاری. ما با سیاسیکاری به معنای نامردی و نارو زدن کاری نداریم، اما اگر سیاست به معنای کلان به این معنی است که ما در تمام اجزاء زندگی میخواهیم کاری دینی انجام دهیم و میخواهیم خدا و اهل بیت(ع) را در تمام اجزاء زندگی بیاوریم و میخواهیم طبق دستورالعمل کار کنیم پس به آن قائل هستیم و باید بدانیم سیاست بخش عظیمی از آنها را تشکیل میدهد.
حرکت امام، با آن سابقه سنگین کاری که آن زمان انجام دادند همه سیاسی است، درمورد خون شهدا، همه کسانی که با عقل، از روی فکر و معرفت رفتهاند و کاری انجام دادهاند واقعا بی معرفتی است که کسی بخواهد آن را به معنای سیاسی کاری، بازی و رسیدن به اهداف خاصی بداند. الان در بیت خود حضرت امام(ره) از این سوء استفاده میشود و این به خاطر دنیاطلبی برخی افراد است که دنبال معرفت نیستند. ما نمیخواهیم آنطور باشد، ما میخواهیم اگر کاری انجام شد بر مبنای عدل الهی، شرع الهی و پیام رسولان خدا باشد، حالا اسمش سیاست، اقتصاد، علوم روز، نجوم، هیئت و یا هرچیز دیگری که میخواهد باشد.
*تسنیم: از «اجتماع علمداران» بگویید؛ چه شد که این حرکت کلید خورد و راهاندازی شد؟ هدفتان از تشکیل این اجتماع چه بود؟
ما حرکت علمداران را دقیقا در همین راستا و در همین تفکر راه انداختیم. بحث هتک حرمتها مختص امروز نیست و از قدیم هم بوده، ولی شاید جنبشی و حرکتی نبوده که رسما بخواهد به عنوان یک حرکت مردمی به آن پاسخ بدهد. در این مواقع نظام یک مسئولیت و دستگاه دیپلماسی یک مسئولیت دیگر دارد، از دولت هم میشود انتظاراتی داشت. مردم هم این میان وظایفی دارند ما خواستیم یک حرکت مردمی در کنار این موضوع داشته باشیم، البته قبل از ما حرکتی به عنوان «مدافعان حرم» هم شکل گرفت ما به آن هم ارج مینهیم و از آن تقدیر میکنیم. شاید ما هم در همان راستا باشیم و هر دو یک حرف بزنیم.
جنبش مردمی ما گوش به فرمان ولایت است، میخواهد در قالب هیئتها کاری انجام دهد؛ چیز جدیدی هم نیست، قبل انقلاب در همین هیئتها برای پیروزی انقلاب، کار میکردند. دوران مشروطه، دورانی است که هرکسی آمده عَلمِ آزادیخواهی و علم عدالتخواهی را بلند کرده است، همین دستهجات و هیئتها و منابر همه در جبههها مشوق و موثر بودند. بعد از انقلاب نیز نقش هیئتها در فتنههای مختلف مشخص بود که یکی از اصلیترین این فتنهها، فتنه88 بود و نقش هیئتها، تشکلهای مذهبی، در آن محسوس بود. هر کس منکر این بشود کجفهم یا ساده لوح است، اینها آمدند کار کردند، حالا ما میخواهیم باز به صورت تشکلیتر، تشکیلاتیتر و منسجم تر کار کنیم.
محیالدین واقعی امام خمینی(ره) است
الان هم که بحث حضرت امام مطرح شده و بعد از آن هتک حرمتهایی که درمورد اهل بیت، سوریه، شامات و اصحاب پیغمبر(ص) شد و وهابیت دارد رویش کار میکند، و هزینههای سنگینی میدهد، دارند از آن هدفگیری میکنند. ما هم میخواهیم امروز این کار را انجام دهیم. هتک حرمت نسبت به حضرت امام در چند هفته اخیر اتفاق افتاد. ما امام را از اهل بیت(ع) جدا نمیدانیم و اتفاقا ایشان را علمدار بحث اهل بیت(ع) و مجدد نهضت حسین(ع) میدانیم، کسی که خودش آمده و احیاگر بوده است. ما معتقدیم محیالدین واقعی ایشان است تا اشخاص دیگری که به نام خودشان زدهاند. محیالدین واقعی چه عربی، چه فارسی و چه هر اسمی که شما بگذارید، خمینی است. او کسی است که آمده پای علم امام حسین(ع) ایستاده است. از آنهایی که پای او خون دادند، و از بچههایشان که زندگی و اموالشان را دادند، با جان و دل دفاع میکنیم.
انتهای پیام/