گفتوگو با ایرانی آزاد شده از زندانهای مالزی
خبرگزاری تسنیم: آنها هیچ مدرکی علیه من نداشتند. از طرفی مالزی پلیسهای فاسدی دارد. خانوادهام وکیل گرفتند و میلیونها تومان خرج کردند تا بالاخره بعد از چند ماه آزاد شدم.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، صدور حکم اعدام برای ایرانیان در مالزی همچنان ادامه دارد. چند روز قبل دادگاه شاه علم مالزی، دو ایرانی دیگر را به اتهام حمل روانگردان شیشه به اعدام محکوم کرد. این دو نفر به نامهای «کاظم» و «میکاییل» وقتی میخواستند وارد کوالالامپور شوند توسط پلیس دستگیر شدند. علاوه بر این دو مرد باید نام دو خواهر به نامهای «فاطمه» و «تهیمنه» را نیز به فهرست بلند بالای ایرانیانی که در مالزی به اعدام محکوم شدهاند، افزود.
بنابر آمار غیررسمی حدود 70 ایرانی در مالزی به دلیل همراه داشتن شیشه به مرگ محکوم شدهاند. از سویی بیش از 500 نفر نیز به همین اتهام در زندانهای مالزی به سر میبرند و شرایط وخیمی دارند. طبق قوانین مالزی، پلیس این کشور میتواند به هرکس که در ارتباط با قاچاق مواد مخدر مظنون شد او را دستگیر و برای 2 تا 8 سال بدون محاکمه زندانیاش کند. یکی از هموطنانمان که بر اساس همین قانون ماهها در زندانهای مالزی در بند بود جوانی 27 ساله به نام «آرش» است. او در آنجا مدیر یک صرافی بود و در کنار فعالیت صرافی موسسه کرایه خودرو هم داشت. اما چندی پیش به اتهام همکاری با گروههای تبهکاری دستگیر شد و همین اتهام که هیچوقت ثابت نشد، کافی بود تا چند ماه از عمرش را در زندانهای مالزی بگذراند.
*****
*چطور شد که به مالزی سفر کردی؟
من اوایل سال 86 برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم. آن زمان آنجا برای زندگی کردن شرایط مناسبی داشت. از طرفی مردم مالزی نیز با ایرانیان برخورد خوبی داشتند. بعد از آنکه تحصیلاتم به پایان رسید یک صرافی راه انداختم. به جز من فقط دو، سه ایرانی دیگر در آنجا صرافی داشتند و اوضاع کاری خیلی خوب بود. در کنار این کار من موسسه کرایه اتومبیل داشتم. سعی میکردم از همه وقتم برای کار کردن استفاده کنم. همهچیز در آنجا خوب بود تا اینکه پای قاچاقچیان مواد مخدر به مالزی رسید.
*ورود قاچاقچیان به مالزی چه تاثیری در زندگی تو داشت؟
آنها چند ایرانی بودند که از ایران به مالزی شیشه قاچاق میکردند. مثلا شیشه در ایران کیلویی 8 میلیون تومان بود و آنها همان مواد را در مالزی کیلویی 80 میلیون تومان میفروختند. من خودم به طور مستقیم در این ماجرا دخالتی نداشتم اما یکی، دو نفر از خلافکارها پیش من میآمدند و من پولهایشان را برایشان به ایران حواله میکردم. کمکم پلیس مالزی به این موضوع حساس و برخوردهای خشن در این باره آغاز شد.
*چطور شد که قاچاقچیان شیشه را از ایران به مالزی قاچاق کردند؟
اوایلی که به مالزی رفته بودم، میگفتند شیشه اول از مالزی به ایران برده شد. آقایی به نام حسن، نخستین مرتبه این کار را کرد و چون مواد اولیه ساخت شیشه که شیمیایی است در ایران در دسترس است این آقا و دوستانش شیشه درست کردند و نخستین مرتبه شیشه را به مالزی بردند.
*چطور شد که دستگیر و زندانی شدی؟
یک روز یکی از همین خلافکارها که یک خودرو از من کرایه کرده بود من را دید و سوار خودرویش شدم. او من را در نزدیکی خانهام پیاده کرد اما همان زمان ماموران سر رسیدند و به طرف خودرویش تیراندازی کردند. من از هیچچیز خبر نداشتم و گوشهیی پناه گرفتم اما ماموران سراغم آمدند و گفتند من هم همدست او هستم. چند ساعت بعد پلیس، خودروی مرد قاچاقچی را پیدا کرد و در صندوق عقب آن دو کیلو شیشه کشف شد. با وجود اینکه گفتم خودرو را کرایه داده بودم، باز هم من را دستگیر کردند.
*برخورد پلیس مالزی در رسیدگی به اتهام شما چطور بود؟
خیلی خشن بودند. هنوز من را به اداره پلیس نبرده بودند که سر و صورتم زخمی شده بود. حتی یکی از ماموران توی صورتم آب دهان انداخت. آن روز خیلی عذاب کشیدم. موادی که کشف کرده بودند دو کیلو بود اما خودم با چشمانم دیدم که 300، 400 گرم از رویش برداشتند. به من گفتند چیزی نگو تا کمکت کنیم اما هیچ کمکی هم نکردند.
*از شرایط بازداشتگاه پلیس مالزی بگو.
زندانیانی که برای حمل مواد مخدر دستگیر شده بودند در سلول انفرادی که شبیه قفس بود، نگهداری میشدند. این افراد پیراهن و شلوارک نارنجی رنگ میپوشند و باید 14 روز در همین شرایط بمانند. اما زندانیان معمولی به طور دستهجمعی نگهداری میشوند و در یک فضای کوچک، 15 تا 20 نفر نگهداری میشوند. اینها لباسشان بنفش است. در بازداشتگاه از پتو و ملحفه و بقیه امکانات خبری نیست.
*وضعیت تغذیه چطور بود؟ چه غذاهایی به زندانیان میدادند؟
صبحها مقداری چای داخل کیسه پلاستیکی میریختند و میدادند. نهار و شام هم چند قاشق برنج و یک ماهی کوچک سیاه مثل ماهی کیلکا.
*در این مدت چطور از تو بازجویی میکردند؟
معمولا از ساعت 9 صبح تا 2 عصر چند مامور از اداره بوکیت امان که اداره اطلاعات مواد مخدر مالزی است میآمدند برای بازجویی. یک نفر حرفهایم را تایپ و یک نفر بازجویی میکرد و یک نفر هم مسوول کتک زدن بود. از من درباره پدربزرگم سوال کردند تا اینکه چرا آمدم مالزی و هر سوالی که به ذهنتان برسد، میپرسیدند. بعد از گرفتن این اطلاعات شروع کردند به بازجویی درباره مواد مخدر. چه راست میگفتم و چه دروغ، کتک میخوردم. رحم هم نمیکنند. چک و لگد میزدند و سیگار روی دستم خاموش میکردند و... چون میدانند دادگاه هم از آنها حمایت میکند.
*چرا برخوردشان تا این حد خشن بود؟
چیزی که پلیس مالزی خیلی از آن ناراحت بود اینکه چرا مثلا یک خارجی توانسته در کشورشان خوب کار کند و وضعیت مالی خوبی داشته باشد. از این موضوع ناراحت بودند.
*در ادامه چه اتفاقی برایت افتاد؟
بعد از چند روز من را بردند دادگاه و گفتند آزادم اما وقتی از دادگاه بیرون آمدم دوباره به من دستنبد زدند و گفتند به دلیل قانونی به اسم «ال. ال. پی. کی» من باید به زندان بروم.
*این قانون چه مفادی دارد؟
بر اساس این قانون پلیس مالزی میتواند به هر کس که درباره مواد مخدر مظنون شد او را دستگیر و زندانی کند. زندانی شدن از 2 تا 8 سال میتواند ادامه داشته باشد. به همین دلیل من را به زندان سینپای رنگام در شهر جوهوربارو که تا کوالالامپور حدود 300 کیلومتر فاصله داشت، بردند.
*در زندان چه شرایطی داشتی؟
آنجا از بازداشتگاه بدتر بود و حتی دستشویی هم نداشت. یک ظرفی بود که باید داخلش دستشویی میکردی. یک کاسه آب هم میدادند که باید هم از آن میخوردی و هم خودت را میشستی. هر روز صبح چند دقیقه وقت داشتی که آب برداری و تنگ را خالی کنی. در همین مدت میتوانستی از یک حوض کثیف و سبز رنگ 7، 8 کاسه آب روی سرت بریزی. در زندان هم بازجوییها به شکل بدی ادامه داشت. روی سرم آب جوش میریختند. آنقدر مشت به شکمم میزدند که تا مدتها نمیتوانستم ادرارم را نگه دارم. حتی برای 20 روز من را در یکی سلول انداختند که مثل سیاهچال کاملا تاریک بود.
*آیا توانستی در زندان ایرانی پیدا کنی؟
از شانس بد من آن زمان هیچ ایرانیای در آن زندان نبود و فقط با یک مرد آفریقایی که انگلیسی بلد بود صحبت میکردم. او هم جرمش همین بود که پلیس به او مظنون شده بود.
*شرایط بهداشتی و پزشکی زندان چطور بود؟
اگر در آنجا مریض میشدی و ناراحتی شدیدی داشتی میبردند یک درمانگاه داخل زندان که آنجا فقط قرص استامینوفن تجویز میشد. دکتر آنجا همان قرص را داشت و برای هر بیماری فقط همین قرص را تجویز میکرد.
*چطور شد که بالاخره آزاد شدی؟
آنها هیچ مدرکی علیه من نداشتند. از طرفی مالزی پلیسهای فاسدی دارد. خانوادهام وکیل گرفتند و میلیونها تومان خرج کردند تا بالاخره بعد از چند ماه آزاد شدم.
در سالهای اخیر نام دادگاه «شاه علم» به دلیل صدور احکام اعدام برای ایرانیان بیشتر از سایر دادگاهها شنیده میشود. درباره این دادگاه صحبت کن.
فرودگاه اصلی کوالالامپور در ایالت سلانگور این کشور قرار دارد و دادگاه اصلی آنجا همان دادگاه «شاه علم» است. معمولا افرادی که در فرودگاه گرفتار میشوند را برای محاکمه به این دادگاه میبرند.
*معمولا چه کسانی به عنوان قاچاقچی توسط پلیس دستگیر میشوند؟
کسانی که معمولا افراد رده چندم باندها بودند. به اینها فدایی میگویند. چون از ایران به آنها بستهیی میدهند و میگویند این بسته را ببر مالزی. اگر رد شود که دو تا سه میلیون تومان گیرش میآید. اگر هم گرفتار شد که خودش میداند.
*قاچاقچیان از چه شگردهایی برای حمل شیشه استفاده میکنند؟
یا داخل چمدانشان یا اینکه میخورند. کسانی که مواد میخورند راهی برای فرار ندارند چون میدانند چه چیزی خوردهاند. اکثر این افراد حکمشان اعدام است. چون راهی برای فرار ندارند که بگویند نمیدانستم چی خوردهام. به همین دلیل هیچ تلاشی نمیکنند و وکیل هم نمیگیرند. اما افرادی که در چمدانشان مواد پیدا میکنند حدود 10 درصد شانس دارند. چون میگویند بار برای من نبوده یا اینکه چمدانم جابهجا شده که از آنها هم آزمایش دیانای میگیرند و همهچیز معلوم میشود. افرادی که در چند وقت اخیر حکم اعدام گرفتهاند بیشترشان در فرودگاه گرفتار شدند.
*آیا کسی از آنها را میشناسی؟
پسر جوانی حدود 22 ساله با چمدان، مواد آورده بود. گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت به عشق یک جفت کفش کتانی. من یک کتانی میخواستم اما پول نداشتم بخرم. یکی از دوستانم گفت بیا این چمدان را ببر مالزی. من دوبرابر این پول را به تو میدهم. تو چند روز هم برای خودت در مالزی تفریح کن. اگر هم دستگیر شدی من برایت وکیل میگیرم و حداکثر بعد از دو هفته آزاد میشوی. بیشتر افرادی که در مالزی گرفتار شدند نه از قوانین خبر داشتند و نه میدانستند مالزی چه جهنمی است. همهشان فریبخورده و بیچاره هستند.
منبع: اعتماد
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.