۱۶ آذر؛ شصتمین سالگرد تولد شعار «مرگ بر آمریکا»
خبرگزاری تسنیم: ۱۶ آذر سال ۱۳۴۲ سالروز به شهادت رسیدن دانشجویانی است که در اعتراض به سخنرانی معاون رئیسجمهور آمریکا در دانشگاه تهران، تجمع کرده بودند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، 16 آذر روز دانشجو است؛ شاید در برخی دانشگاه ها، این روز خیلی با بقیه روزها فرقی نداشته باشد. این روز هم مثل بقیه روزها با ایستادن در صف غذای دانشجویی و نوشتن جزوه استاد و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات خوابگاه یا منزل دانشجویی میگذرد و البته اگر استاد دراین روز امتحان میان ترم برگزار کند که دیگر نور علی نور است.
اما روز دانشجو در دانشگاههای دولتی خصوصاً دانشگاههای اصلی شهر تهران حال و هوای دیگری دارد. دانشجوی محترم در چنین روزی علاوه بر مشکلات فوق کلی دغدغه دیگر هم دارد؛ مثلاً اینکه روز 16آذر آیا کلاسها برگزار میشود یا نه؟ اینکه بچههای فعال سیاسی مخصوصاً آنها که تشکلشان بخاطر شیطنتهای سال 78 و 88 اصولاً غیرقانونی است، چه خوابی برای این روز دیدهاند و چه کسی را دعوت کردهاند و...
در چنین جوی است که انجام کار علمی و عدم اظهار نظر سیاسی در موافقت با گروههای مختلف، مساوی خیلی از مشکلات است!
در چنین شرایطی باید از صمیم قلب گفت: «دانشجو روزت مبارک»
* روز دانشجو از کجا آمده است؟
خیلی از دانشجوها اساساً نمیدانند روز دانشجو از کجا آمده است. اصل قضیه آن است که سال 1332 زمانی که محمدرضا پهلوی با کودتای 28 مرداد زاهدی (که با اشاره و همکاری آمریکا و انگلیس انجام شد) بر مسند قدرت برگشت؛ قرار شد معاون رییسجمهور آمریکا به ایران بیاید و در دانشگاه تهران سخنرانی کند. در همین احوال بود که دانشجوها دست به اعتراض زدند و حکومت پهلوی نظامیان را به دانشگاه فرستاد و نتیجه آن کشته شدن سه دانشجو شد؛ سه دانشجویی که پیشپای یک اجنبی قربانی شدند. و به قول یکی از روزنامه نگاران شجاع آن دوران، این سه دانشجو سندی بر مهماننوازی ما ایرانیها شدند!
اکنون اما بد نیست که در روز دانشجو، قدری هم از خود دانشجو گفته شود چرا که مدتهاست این روز تبدیل به روز سخنرانی و شیطنت حامیان ارتباط با آمریکا و دانشجونماهای معلومالحال شده است. روز 16آذر این سالها شده است روز فرار مردان زننما که البته ادعایشان گوش فلک را کر میکرده و هنوز هم از رو نرفتهاند.
کسی نمیداند اصولاً روز شهادت سه دانشجوی استکبارستیز که نسبت به زمان خودشان از لحاظ بصیرت یک قدم از عموم مردم بالاتر بودهاند، چرا باید تبدیل به جولانگاه بعضیها شود اما همواره جای یک سوال باقیمانده است که: «بین این همه دعواهای سیاسی و شلوغکاری مدعیان، چرا کسی از خود دانشجو حرفی نمیزند؟»
* جایگاه اجتماعی دانشجو
دانشجو همان دانشآموز سابق است که چند سالی بزرگتر شده و احتمالاً از شهر و دیار خود دور میشود تا کسب علم کند. برای اسکان ممکن است دچار مشکل باشد و حتی برای خورد و خوراک نیز همینطور. مشکلات اقتصادی دارد و مشکلات گوناگون دیگر و خدا نکند این وسط دچار مشکلات عاطفی شود که با کاهش بودجه ازدواجهای دانشجویی، یقیناً دمار از روزگارش در خواهد آمد!
به همه این مشکلات اضافه کنید این معضل را که دانشجو اصولاً در دانشگاههای ما خصوصاً دانشگاههای غیردولتی، شأنی جز تأمینکننده منابع مالی دانشگاه از راه پرداخت شهریه ندارد. دانشجوی ما البته در دانشگاه ارزشی کمتر از استاد دارد. استادی که ممکن است تا همین دو سه سال قبل روی همین صندلیهای کلاس نشسته باشد (البته در برخی از دانشگاه ها!).
البته کارکنان حراست هم که جای خود دارند، کارکنان اداری هم که مقام خاصی دارند خصوصاً در ایام انتخاب واحد و دوران حذف و اضافه. در این بین کارکنان شریف خدماتی نیز قرار دارند و نهایتاً یک جایگاه خالی در انتهای هرم ردهبندی دانشگاه باقی میماند که تعلق به دانشجو دارد؛ دانشجویی که در اجتماع هم برای قرار گرفتن در یک شغل دانشجویی مثل «پیکپیتزا»، «صندوقداری رستوران»، «تدریس خصوصی»، «نظافت منازل» و امثال آنها، اول باید لیاقت خودش را ثابت کند و بعد با کلی التماس، احتمالاً به یکسری موفقیتهای شغلی دست یابد و برایش فرقی نمیکند در کجای هرم قدرت دانشگاهش باشد!
فرهنگ دانشجوییمان 20 نباشد 19 و نود و نه صدم است!
اگر تاکنون نام پدیدهای تحت عنوان «فرهنگ دانشجویی» را نشنیده باشید باید گفت که چندان عجیب نیست؛ چرا که اصولاً در بسیاری از موارد، چنین پدیدهای کاملاً ناشناخته است! مثلاً در شمار نهچندان کمی از خوابگاههای دانشجویی که بهتر است از انواع معضلات آنچنانی موجود در آنها سخنی بهمیان نیاوریم.
فرهنگ دانشجویی اما در بین دانشجوهای سیاسی خیلی خیلی بالاتر است. آنقدر بالا که دیگر نیازی نیست سراغ درس و مشق بروند و مشروط نشدن را ننگوعار محسوب میکنند و میچسبند به کار تشکیلاتی؛ انگار نهانگار که آمدهاند به «دانش»گاه نه میتینگ سیاسی.
فرهنگ دانشجویی اما در مرام بعضی عزیزان معنای دیگری دارد. معنایش این است که به هر نحو ممکن کسب نمره کنند. حالا شده با تقلب سر امتحان یا دوست شدن با استاد و گذاشتن وی در منگنه «رودبایستی» یا بعضی گزینههای دیگر.
در هر صورت فرهنگ دانشجویی یک موجود ناشناختهایست که عموم دانشجویان عزیز، هر کدام از ظن خودشان یارش شدهاند!
* روز دانشجو، روز دانشجو است
نهایتاً باید عرض کرد که روز دانشجو، روز دانشجو است. روز دانشجویی که فهمید استکبار جهانی کیست و چه اهدافی دارد. دانشجویی که دلش برای استقلال مملکتش سوخته. دانشجویی که میداند با درس خواندن و تبدیل شدن به «احمدیروشن و شهریاری ها» است که هم استقلال کشورش حفظ میشود هم فناوری روز دنیا وارد مملکتش میشود و هم دست دیپلماتهای ما موقع مذاکره با قلدرهای جهانی(موسوم به گروه 1+5) دست مذاکرهکنندگان باز خواهد بود و قلدربازی استعمارگران، ترسی در دلشان نخواهد افکند.
روز دانشجو روز دانشجویی است که نمیخواهد «اسباببازی» گروهکهای ضدانقلاب و سیاسیون ورشکسته و مشتی قدرتطلب باشد. 16آذر روز دانشجویی است که با همه مشکلات، با قدرت ایمان و اراده، با تکیه بر کوشش و استعانت از صبر و صلوة، وظیفه اصلی خود یعنی درس خواندن و بالا بردن توان علمی را از یاد نبرده است. دانشجویی که با بصیرت واقعی، دوست و دشمن میهنش را میشناسد و تحلیلهای سیاسی خود را نه از شبکههای ماهوارهای بیگانه و سایتهای ضدانقلاب و شبکههای اجتماعی بیگانه، که از تریبونهای داخلی کسب میکند و میداند که چشمه جوشان استعدادهای جوانان این مرزوبوم، میتواند میهن اسلامی ما را به قله صدر عالم بنشاند.
منبع: فرهنگ نیوز
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.