ابعاد و انگیزههای سیاست پنهان کاری اتمی رژیم صهیونیستی
خبرگزاری تسنیم: برنامه اتمی صهیونیستها شامل دو مرحله پنهان کاری کامل اتمی و علنی سازی توان بازدارندگی اتمی است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مرکز عربی مطالعات و پژوهشهای سیاسی در گزارشی به تشریح مفصل برنامه جنگ افروزانه اتمی رژیم صهیونیستی در منطقه و مراحل مختلف آن پرداخته است؛ این پژوهش مطالعاتی به قلم محمود محارب در می سال 2013 به رشته تحریر در آمده است.
بحثهای داخلی در خصوص سیاست پنهانکاری هستهای
بیش از پنج دهه است که اسرائیلیها به سیاست پنهان کاری ادامه میدهند و همچنان چهرههای سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی به طور ضمنی در خصوص پنهان نگه داشتن این قضیه در آینده - تا زمانی که این رژیم به انحصار سلاح هستهای در منطقه ادامه میدهد- با یکدیگر اتفاق نظر دارند. با این وجود در طی چند دهه گذشته، بسیاری از کارشناسان، پژوهشگران و چهرههای بارز مطبوعاتی رژیم صهیونیستی، نقطه نظرات خود را درباره مسئله مذکور بیان داشتهاند. در این میان دو دیدگاه مهم به چشم میخورد: یکی دیدگاه سیاستمداران و نظامیان درباره حمایت از ادامه سیاست پنهانکاری که اغلب تحلیلگران اسرائیلی از آن حمایت میکنند و دیگری دیدگاه علنیسازی توان بازدارندگی هستهای.
تعداد مشخصی از پژوهشگران و تحلیلگران اسرائیلی، حامیان این دیدگاه بوده و نسبت به بخشهایی از سیاست پنهان کاری انتقاد دارند.
1- موضع حامیان سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای رژیم صهیونیستی
تنها کسی که به بهترین وجه به ارائه دیدگاه خود درباره اتخاذ سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای پرداخته است، شای فیلدمن پژوهشگر اسرائیلی است. وی در کتاب " بازدارندگی هستهای اسرائیل" درباره این موضوع سخن گفته است.
فیلدمن در این کتاب، دو مسئله مهم را گوشزد می کند: نخست: کنار گذاشتن سیاست پنهانکاری هستهای و توجه به سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای و دوم اینکه سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای باید به جای سلاحهای کلاسیک، جوهره اصلی دیدگاه امنیتی اسرائیل را تشکیل دهد. وی پیشنهاد میدهد که بایستی سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای، بر پایه تهدید اهداف بسیار مهم یعنی حمله به شهرهای بزرگ جهان عرب و سدهای بزرگ آنها استوار باشد. وی میگوید در صورتی که یک یا چند کشور عربی، قصد آغاز جنگ و یا حمله گسترده به سرزمینهای اشغالی را داشته باشند، باید از قبل بدانند که با نبرد هستهای روبرو خواهند شد. فیلدمن بر این نکته نیز تأکید میکند که اسرائیل میتواند با 40 بمب هستهای که در پایان دهه نود بدانها دست یافته است، اهداف بسیار مهم غیر نظامی در شهرهای جهان عرب را از بین ببرد. به گفته وی در هریک از کشورهای عربی 3 الی 5 شهر بسیار استراتژیک وجود دارد که در صورت حمله هستهای به آنها، 30 درصد جمعیت هر یک از این کشورها از بین خواهد رفت. فیلدمن اسامی این شهرها را به شکل زیر بیان میکند: مصر: (قاهره، اسکندریه، جیزه و اسوان)، سوریه: (دمشق، حلب و حمص)، عراق: (بغداد ، بصره و موصل)، عربستان: (ریاض، جده، مکه و طائف)، اردن: ( عمان، زرقاء و إربد) و لیبی (بنغازی و طرابلس).
فیلدمن در ادامه به بیان اولویتهایی که باید اسرائیل مورد توجه قرار دهد، اشاره کرده و میگوید: این شهرها برای دولتهای حاکم بسیار با اهمیت است چرا که نخبگان حوزههای تجارت، صنعت، تکنولوژی، اندیشه، سیاست و ارتش در مناطق خاصی از این شهرها سکونت دارند که به سادگی قابل شناسایی است و در تیررس بمبهای هستهای رژیم صهیونیستی قرار دارد. از همین رو ویرانی این مناطق، علاوه بر از بین رفتن بیش از 30 درصد ساکنان این کشورها، باعث نابودی هر آنچه مرتبط به پیشرفت و جهان نوین است، می شود.
فیلدمن در کتاب خود با ذکر دلایل زیر بیان میدارد که سیاست علنیسازی برنامه هستهای بهتر از پنهانسازی این موضوع است: نخست آنکه این سیاست از صداقت، وضوح و کارآمدی بیشتری برخوردار است. دوم: باعث شکلگیری اعتقاد به بکارگیری سلاح هستهای خواهد شد و بدین ترتیب استفاده از سلاح هستهای به طور نامناسب و نامطلوب کاهش مییابد و سوم نخبگان حاکم در کشورهای عربی را به سمت گفتگوهای استراتژیک با اسرائیل سوق خواهد داد، امری که باعث دستیابی به تفاهماتی در خصوص عدم اتخاذ اقداماتی خواهد شد که حمله هستهای رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت. چهارم به نخبگان خاورمیانه تفهیم میکند که باید زندگی در محیطی هستهای را بپذیرند و به آنها کمک میکند تا به محدودیتهایی که سلاح هستهای برای اهداف سیاسی دشمن و امکان تحقق آن ایجاد میکند، پی ببرند.
علاوه بر فیلدمن، بسیاری از پژوهشگران و تحلیلگران رژیم صهیونیستی از گذشته تاکنون در مورد تغییر سیاست پنهانکاری و جایگزینی سیاست علنیسازی سخن گفتهاند و دیدگاههای مختلفی را مطرح کردهاند. برخی از این دیدگاهها ریشه در دلایل اقتصادی دارد، برخی مرتبط با برنامه هستهای ایران و امکان دستیابی این کشور به سلاح هستهای است و بعضی نیز مربوط به اعمال اندکی نظارت و شفافیت در برنامه هستهای رژیم صهیونیستی و توضیح خواستن از آن درباره فرایند تصمیمسازی در این زمینه است. به اختصار میتوان دلایل افراد مذکور را در موارد زیر خلاصه کرد:
اگر چه رژیم صهیونیستی سیاست پنهان کاری هستهای را دنبال میکند، اما کشورهای جهان و از جمله خاورمیانه، این رژیم را در زمره دارندگان بمب هستهای به شمار میآورند. افزون بر آن اتخاذ سیاست علنیسازی برنامه هستهای، نگرش این کشورها درباره وضعیت هستهای این رژیم را تغییر نخواهد داد.
اتخاذ سیاست علنیسازی برنامه هستهای به استحکام امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و کاهش نگرانی مزمن این رژیم مبنی بر احتمال حمله اعراب به سرزمینهای اشغالی با سلاحهای کلاسیک خواهد انجامید.
سیاست پنهانکاری برنامه هستهای رژیم صهیونیستی، مانع از آن نشده است که بسیاری از کشورهای خاورمیانه در پی دستیابی به سلاح هستهای نباشند.
سیاست علنی سازی برنامه هستهای اسرائیل، از فشار اختصاص بودجههای گزاف برای تهیه سلاحهای سنتی به منظور تقویت توان نظامی رژیم صهیونیستی کاسته است.
کاهش بودجههای امنیتی اسرائیلیها را به سمت اتکای کمتر به سلاح و منابع مالی آمریکا سوق میدهد.
اتخاذ سیاست علنیسازی برنامههای هستهای، به ایجاد قوانین و سازوکارهایی عینی در خصوص بخشهای مختلف مسئله هستهای رژیم صهیونیستی بخصوص فرایند تصمیمسازی به کارگیری سلاح هستهای منتهی می شود.
2- موضع حامیان سیاست پنهان سازی برنامه هستهای اسرائیل
حامیان سیاست پنهان کاری برنامه هستهای معتقدند تا زمانی که اسرائیل سلاح هستهای در خاورمیانه را در انحصار خود دارد باید به این سیاست توجه نشان داد. دلایل این افراد در موارد زیر خلاصه میشود:
سیاست پنهان کاری هستهای باعث میشود رژیم صهیونیستی به جایگاهی ویژه در سطح بینالملل دست یابد از همین رو تا زمانی که اسرائیل این سیاست را دنبال کرده و به طور علنی به آزمایشهای هستهای اقدام ننماید، در زمره دارندگان انرژی هستهای به شمار نمیآید. حال اگر اسرائیل بدون هماهنگی با ایالات متحده و عدم جلب موافقت آن، به سیاست علنیسازی برنامه هستهای خود ادامه دهد، در اینصورت به روابطش با آمریکا لطمه وارد میسازد. چنین اقدامی بدان معناست که اسرائیل سیاست ایالات متحده در زمینه منع گسترش سلاحهای هستهای را به سخره گرفته و تلاش جامعه بینالملل در این زمینه - بخصوص در منطقه خاورمیانه- را با مشکل مواجه کرده است.
اسرائیل در صورت توجه به سیاست پنهان کاری هستهای میتواند ادعا کند که مخالف گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه است. حال اگر اسرائیل با چشم پوشی از سیاست پنهانکاری به سمت سیاست علنیسازی برنامه هستهای خود حرکت کند در این صورت باب مسابقه تسلیحات هستهای را در خاورمیانه باز نموده است.
سیاست پنهانکاری هستهای، این امکان را برای رژیم صهیونیستی فراهم میکند تا با آن دسته از دولتهای خاورمیانه که قصد دارند به سلاح هستهای دست یافته و با ابزارهای مختلف از جمله ابزار نظامی بر علیه آن قد علم کنند، به مقابله بپردازد. حال اگر اسرائیل به علنیسازی برنامه هستهای خود اقدام کند در این صورت نیز با زیر پاگذاشتن مشروعیت بینالمللی، فعالیت سیاسی و نظامی بر ضد این کشورها را آغاز خواهد کرد.
سیاست پنهانکاری هستهای، انگیزه بسیاری از کشورهای منطقه برای دستیابی به سلاح هستهای را کاهش خواهد داد و باعث خواهد شد تا مقامات تصمیمگیر در بسیاری از کشورهای عربی بخصوص مصر به سمت توسعه سلاح هستهای گرایش پیدا نکنند. از همین روست که این سیاست، بر گفتگوهای داخلی کشورهای عربی در خصوص توسعه سلاح هستهای در جهان عرب تأثیر گذاشت. این گفتگوها به نفع نخبگان حاکم و مخالف توسعه سلاح هستهای در این کشورها بود. حال اگر رژیم صهیونیستی به سمت اتخاذ سیاست علنیسازی برنامه هستهای گرایش پیدا میکرد، این امر به تضعیف موضع نخبگان حاکم مخالف توسعه سلاح هستهای در کشورهای عربی و تقویت فشار داخلی بخصوص در مصر منجر میشد تا دستیابی به سلاح هستهای به گونهای شکل بگیرد که نخبگان حاکم نتوانند آن را تحمل کنند.
سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای، جایگزین ضرورت صیانت از برتری نظامی اسرائیل (در حوزه سلاحهای کلاسیک) نبوده و باعث کاهش هزینه مالی برای تهیه سلاحهای کلاسیک نخواهد شد. از همین رو بازدارندگی هستهای مانع از شکلگیری نبردهای کلاسیک، عملیات محدود نظامی و فعالیتهای تروریستی نخواهد شد. در این باور اسرائیل همیشه باید در زمینه سلاحهای کلاسیک از اعراب برتر باشد و این آمادگی را داشته باشد که با این سلاحها با آنها وارد نبرد شود.
در صورتی که اسرائیل به سیاست علنیسازی برنامه هستهای توجه نماید، نیازمند دریافت کمک مالی و تسلیحاتی ایالات متحده خواهد بود، چرا که اسرائیل تحت هر شرایطی، باید برتری نظامی خود با سلاح های کلاسیک را حفظ کند و این امر بدون ادامه کمکهای چشمگیر اقتصادی و نظامی ایالات متحده محقق نخواهد شد.
اتخاذ سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای، به اعمال فشار برای اختصاص بودجههای بیشتر برای توسعه، افزایش و نوسازی سلاحهای هستهای - بخصوص اگر یکی از کشورهای منطقه به این سلاح دست یابد– منجر خواهد شد. سیاست علنیسازی بازدارندگی هستهای که باب مسابقه تسلیحات هستهای در منطقه را خواهد گشود، باعث خواهد شد تا با هدف صیانت از تأثیرات آن، توسعه نیازمندیهای مختلف این امر، شامل پیگیری تحولات تکنولوژیکی و ابزارهای بازدارندگی و نیز توسعه و تقویت "پاتک هستهای" ادامه یابد.
علیرغم اینکه رژیم صهیونیستی سیاست پنهانکاری هستهای را دنبال میکند، اما تمامی کشورهای عربی منطقه میدانند که این رژیم دارای یک زرادخانه بزرگ هستهای است. کشورهای مذکور به این نتیجه رسیدهاند که قادر نخواهند بود با سلاحهای کلاسیک شکستی سنگین بر اسرائیل تحمیل کنند، چرا که ممکن است به استفاده از سلاح هستهای روی آورد. این امر باعث شده است تا کشورهای عربی برای سازش مسالمتآمیز با رژیم صهیونیستی به راهحل های غیر نظامی بیندیشند.
سیاست پنهانکاری هستهای، این گزینه را پیش روی اسرائیل میگذارد که در زمان مناسب از هستهای بودن خود پرده بردارد چرا که این رژیم دریافته است که کفه میزان قدرت نظامی کلاسیک، تا حد زیادی به سمت اعراب سنگینی کرده است.
سیاست پنهانکاری هستهای، این فضا را برای اسرائیل فراهم نموده است تا در صورتیکه یکی از دولتهای منطقه به انرژی هستهای دست یابد، از هستهای بودن خود پرده بردارد.
سیاست پنهانکاری هستهای، این امکان را به اسرائیل خواهد داد تا توان"پاتک هستهای" خود را توسعه دهد و در صورتی که از جانب ایران یا یکی از کشورهای عربی، مورد تهاجم هستهای قرار گیرد به دفاع از خود برخیزد. روشن است که اسرائیل در پاتک هستهای خود، دولتی که به آن حمله کرده است را با بمبهای هستهای هدف قرار خواهد داد.
انتهای پیام/