بحران گروههای شبه نظامی و بیم بازگشت استعمار غرب به لیبی
خبرگزاری تسنیم: رهایی کشور لیبی از گروههای شبه نظامی مسلح اکنون به دست نیروهای استعمارگر غربی افتاده و موجب بازگشت این کشور به دوران تاریک استعمار و از دست رفتن استقلال و توانایی طرابلس برای مدیریت و برپایی دولت ملی شده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم شبکه الجزیره در تحلیلی به آخرین وضعیت حاکم بر کشور لیبی و گسترش ناامنی و بی ثباتی در این کشور پس از سقوط نظام معمر قذافی پرداخت. به گزارش الجزیره بحران گروههای شبه نظامیان مسلح در لیبی به ویژه در غرب «طرابلس»، پایتخت لیبی و شهر «بنغازی»، پایتخت اقتصادی این کشور تشدید یافته است و با حمله گروههای شبه نظامیان مسلح به تظاهرات کنندگانی که خواستار امنیت و خلع سلاح در دو شهر مذکور بودند، به اوج خود رسید که در این حمله دهها نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند، این امر شهروندان بنغازی را به نافرمانی مدنی در زمینه محکوم کردن خشونت سوق داد.
این اقدامات در سایه ناتوانی کامل مسئولان جدید لیبی که از زمان سرنگونی رژیم سرهنگ «معمر قذافی»، دیکتاتور سابق لیبی روی کار آمدهاند، رخ میدهد. مسئولان جدید در زمینه مقابله با بحران گروههای شبه نظامیانی که ناظران تعداد گروههای وابسته به آنها را فقط در طرابلس حدود یک هزار گروه مسلح برآورد میکنند، دچار سردرگمی شدهاند، این نشان از حجم مشکلاتی است که ملت لیبی در سایه نبود امنیت و ثبات با آن مواجه هستند. پر واضح است که بحرانی با این حجم و تهدید در پی سلسله تحولات و رخ دادهای به وجود آمده است که از مهمترین آنها موارد ذیل است:
1- تشدید مشکلات در نهادهای دولتی و حکومتی در نتیجه ناتوانی مسئولان طرابلس از انجام وظیفه محوله.
2- ربوده شدن «علی زیدان»، نخست وزیر لیبی توسط گروههای شبه نظامی مسلح و آزادی وی و یورش به برخی وزارتخانهها و مراکز حکومتی و درخواست اموال.
3- سلطه گروههای شبه نظامی بر مناطقی که صادرات نفت از آنجا صورت میگیرد و اقدام آنها به فروش نفت به شرکتهای خصوصی و واریز اموال حاصل از فروش نفت به حسابهای شخصی. این مسئله دولت را از درآمدهای نفتی محروم کرده اسن و باعث تشدید بحران اقتصادی، اجتماعی و خدماتی موجود در کشور و تشدید بحران معیشتی شهروندان شده است.
4- تشدید بحران سیاسی میان گروههای سیاسی که برای به دست گرفتن قدرت در این کشور میجنگند، از جمله شماری از گروههایی که بعد از سرنگونی رژیم قذافی مسئولیتهایی را در کشور عهده دارد شدند که در نتیجه این درگیریهای از مسئولیتهای خود کناره گیری کردند و این امر باعث تشدید بحران قدرت و ناتوانی در اداره امور کشور و نظم عمومی شده است.
در مقابل این تحولات امنیتی و سیاسی و تشدید بحران در سطوح مختلف، مردم لیبی با چالشهای متعددی مواجه شدهاند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- یافتن راههایی برای رهایی از گروههای شبه نظامی مسلحی که بر شهرهای و مناطق مختلف لیبی حاکمیت دارند و این واقعیت به ضرر حکومت این کشور است، «علی الشیخی»، سخنگوی رئیس ستاد مشترک ارتش لیبی اذعان میکند، نیروهای ارتش در برخی مناطق تحت فرمان بزرگان و شیوخ قبایل لیبی هستند و از آنها دستور میگیرند و به دور از وزارت دفاع فعالیت میکنند.
- تشدید بحران جریانهای سلفی جهادی به ویژه گروه «انصار الشریعه» ( طرفداران شریعت) که شاخه سازمان تروریستی القاعده در لیبی به شمار میآید. این گروه به روی تظاهر کنندگان در بنغازی آتش گشود و تلاش میکند برای سرنگونی دولت با اخوان المسلمین همکاری کند، علی الزیدان، نخست وزیر لیبی در یک گفتوگوی تلویزیونی بر این موضوع تاکید کرد.
- چگونگی تاسیس ارتش ملی لیبی و بازسازی نهادهای دولتی که ضعف این نهادها یکی از مهمترین دلایل تهور و بیباکی گروههای شبه نظامی مسلح و مخالفت با خلع سلاح آنهاست.
مسلم است که در مقابله با این چالشها دو نوع رویکرد وجود دارد:
- رویکرد رسمی که نخست وزیر لیبی متولی آن است و از غربیها در زمینه خلع گروههای سلاح شبه نظامی و تقویت قدرت ارتش لیبی درخواست کمک کرده است. ارتش این کشور در حال حاضر با کمکهای طرفهای غربی و عربی برای کنترل شرایط امنیتی در حال شکل گیری است که این اقدام به منزله قانونی کردن ورود نیروهای غربی به کشور برای انجام این ماموریت است.
- رویکردی که گروههای ملی و عموم مردم لیبی اتخاذ کردهاند، آنها خواستار حمایت از مردم لیبی در زمینه ایجاد اراده ملی و مردمی برای مهار شبه نظامیان به دور از کمکهای غربی هستند؛ چرا که آنها مداخله غرب در سرنگونی رژیم سرهنگ قذافی و نتایج ویرانگر آن را تجربه کردهاند که منجر به ویرانی کشور و فروپاشی ارتش و گسترش هرج و مرج و پیدایش پدیده گروههای شبه نظامی مسلح و تشدید تهدید گروههای سلفی جهادی وابسته به القاعده شد.
با بررسی واقعیتها و تحولات جاری معلوم میشود که در پشت پرده طرحی برای قانونی کردن حلمه نظامی غربی ولی به درخواست رسمی تحت عنوان رهایی لیبی از تهدید گروههای شبه نظامی مسلح که سرویسهای اطلاعات غربی برای سرنگونی قذافی از آنها استفاده کردند، در حال شکل گیری است. این سرویسها گروههای شبه نظامی را بعد از اتمام ماموریت به حال خود رها کرده تا امنیت شهروندان لیبی را تهدید و در برابر بازسازی کشورشان مانع تراشی کنند و آنها را به مرحله ناامیدی و شکست بکشانند تا آنها مجبور شوند، درخواست کمکهای نظامی و امنیتی غربی را برای رهایی از شبه نظامیانی که امنیت و ثباتاشان را تهدید و زندگی آنها را تبدیل به جهنم کردهاند، موافقت کنند.
سفرهای نخست وزیر لیبی به لندن و نشست او با وزرای خارجه آمریکا و انگلیس بر این مسئله تاکید می کند که نخست وزیر لیبی در این نشستها از واشنگتن و لندن برای رهایی از شبه نظامیان درخواست کمک کرده است.
«جان کری»، وزیر خارجه آمریکا و «ویلیام هیگ»، همتای انگلیسی وی برای کمک به لیبی برای بازگرداندن ثبات و آرامش اعلام آمادگی کردهاند. کری گفت: ما با نخست وزیر در مورد اقداماتی که با همکاری انگلیس و دیگر دوستان میتوانیم برای کمک به لیبی برای بازگردان ثبات لازم به این کشور، انجام دهیم صحبت کردیم.
تردیدی وجود ندارد که واشنگتن و لیبی برای ارائه کمکهای نظامی و امنیتی به دولت علی زیدان ذوق زده و مشتاق هستند، چرا که آنها میخواهد ثمره سرنگونی سرهنگ رژیم قذافی و هرج و مرج ایجاد شده، در نتیجه دخالت غرب از طریق نظارت بر ترکیب جدید نظام لیبی به گونهای که وجود نیروها و گروههای وابسته به غرب را در حکومت جدید تثبیت میکند، را برداشت کنند. دولت علی زیدان نیز آمادگی لازم را برای اجرای سیاستهای غرب و فراهم آوردن شرایط لازم برای شرکتهای غربی جهت سلطه کامل بر عملیات استخراج، بازاریابی و صادرات نفت و گاز لیبی به خارج را دارد و این دلیل اشتیاق فراوان جان کری و ویلیام هیگ را برای ارائه کمک به دولت علی زیدان توجیه میکند، بازی واشنگتن و لندن برای نفت با کیفیت لیبی و نزدیک به بازارهای غرب است.
بنابراین لیبی با تهدید واقعی در زمینه بازگشت سلطه استعمار غرب مواجه است و در اینجا مسئولیت مقابله با این طرح غربی و تلاش برای ناکامی آن، بر عهده گروههای ملی که خواستار استقلال لیبی و حفظ ثروتهای آن در برابر طمع ورزیهای استعمارگران میباشد.
به نظر میرسد که هم اکنون بهای رهایی از گروههای شبه نظامی مسلح به دست نیروهای استعمارگر غربی بازگشت لیبی به دوران تاریک استعمار و از دست رفتن استقلال و توانایی آن برای کنترل ثروتها و از دست رفتن فرصت ها برای ساخت دولت ملی مستقل است؛ دولتی که توانایی تحکیم پایههای رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی را از طریق بهره برداری از درآمدهای نفت و گاز را دارد.
انتهای پیام/