جوانان عراقی: مرجع تقلید یعنی آیتالله خامنهای که هم رساله دارد، هم موشک
خبرگزاری تسنیم: رئیس کمیته جستجوی مفقودین در محل تبادل پیکرهای شهدا به انتقاد از اظهارات و مواضع برخی افراد درباره جایگاه ولایت فقیه پرداخت. سردار باقرزاده همچنین مطالبی از زبان جوانان عراقی در بیان ارادت به رهبر انقلاب بیان کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در مراسم تبادل پیکرهای شهدا در مرز شلمچه گفت: امروز قصد دارم مطلبی را بگویم که روی سخنم به آن انسانهای جاهلی است که روی منبر گفتند، نگویید نائب امام زمان(عج) و علی زمان... چطور چنین اصطلاحی را نگوییم وقتی به حقانیت آن اطمینان داریم. مگر غیر از این است که مردم فرزندانشان را به امر نائب امام زمان(عج) و امر خمینی کبیر(ره) به مصاف دشمن فرستادند. به آنها این پیام را میدهم همیشه اینگونه بوده و چنانچه امر نائب امام زمان(عج) نبود کسی نمیتوانست دفاع کند این حجت شرعی از قِبَل نائب زمان(عج) بود که اطمینان پیدا کردند و فرزندانشان را به جبههها فرستادند. این روح تعبد دینی و اعتقاد به امام و ولایت مطلقه فقیه بود که مردم بچههایشان را به جبهه فرستادند و در مقابل دشمن ایستادگی کردند. از دشمن کشتهها گرفتند و از کشتهها پشتهها ساختند.
وی افزود: الان هم که در ما در خاک عراق کار تفحص را انجام میدهیم چنین حقیقتی را میبینیم. در عملیات اخیر در منطقه فاو فقط 10 شهید پیدا کردیم اما در مقابل 131 جنازه عراقی پیدا شد. تا به امروز در تمام این تفحصها نسبت شهدای ما به کشتههای عراقی یک به 10 بوده است یعنی دشمن 10 برابر تلفات داشته است. شهدایی که ما میآوریم مجموعا هم از شهدای عملیات والفجر8 هستند و هم شهدای عقبنشینی ما از فاو. اما با اینکه عراقیها در خاک خودشان بودند تعداد کشتههایشان بیشتر بود. اینگونه بچهها جنگیدند، لذا همه شما باید به هوش باشید و بدانید برخی تردید ایجاد میکنند که نگویید رهبر، نائب امام زمان(عج) است. اتفاقا این شهدا به امر نائب امام زمان(عج) رفتند و بعد از این هم به امر نائب امام زمان(عج)، خامنهای عزیز و امر امام حی و حاضر افتخار میکنند. مرجع تقلیدی که جوانان عراقی هم به ایشان افتخار میکنند.
علاقه جوانان عراقی به مقام معظم رهبری/جوانان عراقی میگفتند مرجع تقلید یعنی کسی مثل آقا که هم رساله دارد و هم موشک
سردار باقرزاده با اشاره به علاقه جوانان عراقی به مقام معظم رهبری گفت: دوستان به من میگفتند در بصره قبلا اگر کسی میآمد و رساله حضرت آقا را طلب میکرد یکی دوتایی در دست داشتیم که نیازشان را برآورده کنند اما امروزه به قدری از رساله مقام معظم رهبری استقبال شده که تامین خواست آنها برایمان مقدور نیست. جوانان عراقی آمدند و گفتند مرجع تقلید یعنی این. کسی که هم رساله دارد و هم موشک. به امر ولیفقیه و نائب امام زمان است که این کشور سرافراز و عزتمند ایستاده و دفاع میکند. این روح تعبد دینی و روح محبت به ولایت فقیه امروز ما را سرافراز نگه داشته است.
وی افزود: باید بگویم آن چیزی که از زبان دشمن شنیده میشود صحیح نیست. آنهایی که درس دین خواندهاند و اینگونه دارند به اسم دین علیه دین عمل میکنند این هشدار من را از کنار پیکرهای طیبه شهدا و شما جوانان غیور بشنوند. اگر اینها بار دیگر چنین منبرهایی بروند با جوانان انقلابی این دیار مواجه خواهند شد و آنها را از منبر به زیر خواهند کشید.
ماجرای کرامت شهید کشوری بعد از شهادتش
سردار باقرزاده با اشاره به اینکه گاهی بعضی حقیقتها را باید از زبان دشمن شنید به نقل خاطرهای در این زمینه پرداخت و گفت: یکی از دوستانی که با او کار میکردیم به سه زبان انگلیسی فارسی و عربی مسلط بود. او در بحرین ساکن بود و میگفت عمویی دارم که خانهاش در مجاورت دفتر کار فرمانده ناوگان پنجم آمریکا قرار گرفته. یک شب رفته بودم پیش عمویم. به او گفتم: خانهات را عوض کن. عمویم گفت: برای چی؟ به او گفتم: یکدفعه دیدی جنگ شد و یکی از جاهایی که جمهوری اسلامی موشک زد دفتر این فرمانده بود آن وقت ممکن است این موشک به تو هم بخورد.
دوست بحرینی ما تعریف میکرد: یک شب رفتیم خانه عمویم و اتفاقا آن شب این فرمانده آمریکایی هم مهمان او بود. فرمانده آمریکایی در میانه مهمانی از من سوال کرد که این ولایت فقیه که ایرانیها میگویند چیست؟ من برایش توضیح دادم و گفتم: اینها معتقدند که یک فردی با خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای خاص مثل داشتن علم و عدالت و تقوا و مدیریت و تدبیر و... باید در راس حکومت باشد. ولایت فقیه یعنی اینکه یک کسی با این مختصات رهبر باشد. بعد او کمی فکر کرد و گفت: "اینکه خیلی چیز جالبی است. ولایت فقیه این است؟ اینکه خیلی موضوع جالب و خوبی است."
فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه با اشاره به نقل خاطرهای از شهید احمد کشوری گفت: آن شیرمرد ارتش جمهوری اسلامی در هوانیروز مرد شجاعی بود که مادرش برایم تعریف میکرد وقتی احمد شهید شد تحملش برایم بسیار سخت بود. همرزمانش از من خواستند او را در تهران به خاک بسپاریم. خانواده شهید کشوری اهل مازندران بودند و علیالقاعده باید شهیدشان را در آنجا به خاک میسپردند. اخیرا هم شهرشان به یاد شهید کشوری به نام سیمرغ نامگذاری شده است. وقتی همرزمان شهید چنین درخواستی را از مادر شهید داشتند ایشان پذیرفت. ببینید خانواده شهدا چه روح بلندی دارند.
وی افزود: بعد از چند ماه فرزند دوم من محمد به جبهه رفت. 15 ساله بود که در عملیات محرم شهید شد. میدانستم اگر محمد هم برود ممکن است شهید بشود ولی فکر نمیکردم به این زودی شهید شود. 10 روزی طول کشید که او را به تهران منتقل کردند. بعد به ما خبر دادند بیایید پیکر را ببینید. به همراه خانواده و فامیل به بیمارستانی رفتیم که شهید را در آنجا برده بودند. شهید را داخل یک سالن و درون یک تابوت گذاشته بودند. در تابوت را هم باز کرده بودند به قدری حادثه شهادت پسرم برای من سنگین بود که وقتی با پیکر مواجه شدم از شدت حزن و اندوه بلند فریاد زدم محمد! محمد! یک لحظه دیدم فرزندم چشمانش را باز کرده و نگاهی به من انداخت بعد داخل تابوت چرخید و نگاهی هم به پدرش انداخت. همه گفتند او زنده است. بعد که خوب نگاه کردیم، فهمیدیم هر دو پایش را در جبهه جا گذاشته و یک تیر هم به قلبش اصابت کرده و به این ترتیب او شهید شده بود.
انتهای پیام/