فراز و فرودهاى توافقنامه ژنو
خبرگزاری تسنیم: مقامات غربى بهویژه آمریکایى همچنان به مطالبات باجگیرانه خود علیه جمهورى اسلامى ایران ادامه مىدهند. در عین حال، متن توافقنامه امضاشده هم داراى نقایصى است که باید نقدهاى کارشناسى شود. تیم مذاکرهکننده فرزند انقلاب و مورد اعتمادند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پس از امضاى توافقنامه ژنو، مقامات غربى بهویژه آمریکایى همچنان به مطالبات باجگیرانه خود علیه جمهورى اسلامى ایران ادامه مىدهند. در عین حال، متن توافقنامه امضاشده هم داراى نقایصى است که باید نقدهاى کارشناسى شود. در این واقعیت تردیدى نیست که تیم مذاکرهکننده کشورمان، فرزندان انقلاب و افرادى مورد اعتماد و اطمینان هستند و این روزها انجام مأموریت خطیر و تعیینکنندهاى را بر عهده دارند که حمایت و پشتیبانى از آنان را به یک وظیفه دینى و ملى تبدیل کرده است.
اما، فرزندان یک خانواده و افراد قابل اعتماد هم مىتوانند علىرغم نیت پاک و انگیزه خدمتى که دارند، دچار «خطا» شوند بىآن که خطاى آنها به اعتماد و اطمینان ملت نسبت به آنان خدشهاى وارد کند. در این حالت، نقد برخى از مواضع و عملکرد تیم هستهاى کشورمان، نه فقط «تضعیف» تیم مذاکرهکننده نیست بلکه، اگر نقدها، منصفانه، دلسوزانه و همراه با ارائه دلیل و سند باشد، مىتواند به جبران خطا و تصحیح عملکرد منجر شود و این، به معناى حمایت و تقویت اعضاى گروه مذاکرهکننده است.
همینجا باید گفت؛ شواهد و قرائن فراوانى در دست است که نشان مىدهد اصحاب فتنه آمریکایى- اسرائیلى 88 بعد از ناکامى در فتنه یادشده، پروژه ضربهزدن به نظام اسلامى را در پوشش دروغین حمایت از دولت آقاى روحانى و ادعاى منافقانه پشتیبانى از تیم هستهاى کشورمان دنبال مىکنند و دقیقاً بههمینعلت، اصرار دارند هرگونه نقد دلسوزانه و خیرخواهانه را به حساب مخالفت و دشمنى با دولت کنونى و تیم هستهاى برخاسته از آن بنویسند.
و اما، غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و متحدان اروپایىاش از آنجاست که در جریان مذاکرات نیویورک و ژنو، از تلاش براى رسیدن به یک راهحل مرضىالطرفین سخن گفته و اطمینان داده بودند که حق قانونى ایران در برخوردارى از فعالیت هستهاى صلحآمیز را مطابق مفاد NPT و پادمانهاى مربوطه، محترم مىشمارند ولى برخلاف در باغ سبزى که نشان داده و اطمینان عزیزان مذاکرهکننده کشورمان را جلب کرده بودند، با شارلاتانیزم دیپلماتیک و بهرهگیرى از بازى «پلیس خوب و پلیس بد» که تظاهر اسرائیل به مخالفت با توافقنامه بخش اصلى آن بود، متن توافقنامه را بهگونهاى تنظیم کردهاند که اگر به همان روال به اجرا درآید، توقف برنامه هستهاى صلحآمیز ایران اسلامى را در پى خواهد داشت و یا نهایتاً، از برنامه هستهاى پیشرفته و بومى کشورمان، فقط فعالیتى در حد و اندازه آزمایشگاهى- و نه صنعتى- باقى مىماند!
و البته آنگونهکه طرفهاى غربى وعده دادهاند، دسترسى به 7 میلیارد دلار از 100میلیارد دلار دارایى مسدودشده ایران، امکانپذیر خواهد بود که در مقابل آنچه دادهایم یا قرار است بدهیم، بسیار ناقابل است. اوباما در جمع صهیونیستهاى مرکز «سابان» با غرور و تکبر به شرح موفقیتهاى خود در مذاکرات هستهاى با ایران پرداخت و گفت «کارى که ما کردیم این بود که کمى شیر آب را باز کردیم و همانطورکه گفتم؛ حداکثر 7 میلیارد از 100 میلیارد دلار دارایى آنها که در نتیجه تحریمهاى ما مسدود شده است، آزاد خواهد شد... اگر ما بتوانیم به همان روشى که رونالد ریگان با جماهیرشوروى مذاکره مىکرد و در ضمن آنها را به چالش مىکشید، درباره برنامه هستهاى ایران مذاکره کنیم، در نهایت بر آنها پیروز مىشویم!»
رهبر معظم انقلاب اسلامى در 12 آبان 1392 ضمن حمایت قرص و محکم از مسؤولین دیپلماسى کشور در مواجهه با 1+5 فرمودند: «ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقى دارد مىافتد». تأکید بر دو عنصر آگاهىداشتن و بیدارى آحاد مردم نسبت به روند و فرجام مذاکرات از مطالبات معظمله است. در همین رابطه بررسى متن توافقنامه ژنو و چالشهاى پیش روى آن، به این دلیل که مىتواند سرنوشت برنامه هستهاى ایران را رقم بزند، از جمله موضوعاتى است که بیش از پیش نیاز به آگاهىبخشى دارد.
نگاه دقیق به متن توافقنامه ژنو، مشخص مىسازد که مفاد این متن، بسیار پیچیده و داراى ساختارى مهندسىشده براى حصول نتیجه لازم در راندهاى پایانى تنظیم گردیده است. از اینرو حرکت در چارچوب آن حتماً چالشهایى را پیش روى جمهورى اسلامى ایران قرار خواهد داد که مهار و عبور از آنها، نیازمند ساخت درونى اقتدار و برخوردارى از مزیتهاى رقابتى است. بر این اساس آگاهىداشتن آحاد مردم بهویژه نخبگان و خواص جامعه از روند مباحث هستهاى و همچنین بیدارى آنان، مىتواند زمینهساز مزیت رقابتى جدیدى گردد.
بدونتردید پرداختن به چالشهاى پیشروى توافقنامه ژنو، نادیدهانگاشتن زحمات تیم دیپلماسى کشورمان در مذاکرات اخیر نیست، بلکه برعکس ناظر بر جنبه حمایتى و ایجاد هوشمندى بیشتر در مذاکرات پیش رو است.
ملاحظات اساسى در متن توافقنامه ژنو
در توافقات بینالمللى بار حقوقى واژگان، مسؤولیتها و حقوق برآمده از آن محلّ تأکید و چانهزنى دیپلماسى است، از اینرو ملاحظات اساسى پیرامون جعل واژگان پیچیده و مهندسىشده در توافقنامه ژنو و بار حقوقى آنها، مىتواند بستر فهم فرصتها و چالشهاى پیش رو باشد.
در مقدمه متن توافقنامه مذکور، اشاره شده «مذاکرات با هدف دستیافتن به راهحلى مورد توافق دو طرف، جامع و بلندمدت صورت گرفته است که طى آن ایران بتواند تحت مفاد مربوط به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهاى (ان.پى.تى) و برابر با تعهداتى که این مفاد براى کشور ایجاب مىکند، از حق برخوردارى از انرژى هستهاى براى اهداف صلحآمیز برخوردار باشد.»
متن توافقنامه تأکید دارد که «راهحل جامع، دربرگیرنده یک برنامه غنىسازى مورد توافق دو طرف است که با اعمال محدودیتها و اقدامات شفافساز بهمنظور حصول اطمینان از ماهیت صلحآمیز آن، همراه خواهد بود. این راهحل جامع به مثابه مقولهاى یکپارچه است که در آن هیچچیز مورد توافق نخواهد بود تا زمانىکه در مورد همهچیز توافق صورت گیرد.»
در بخش دیگرى از متن، تحت عنوان «مفاد اصلى گام نهایى براى رسیدن به یک راهحل جامع» آورده شده است: «در پیش گرفتن یک برنامه غنىسازى مورد توافق دو طرف با در نظر گرفتن نیازمندىهاى عملى و اعمال محدودیتهاى گسترده و سطح فعالیتهاى غنىسازى، ظرفیت آن، محل انجام آن و ذخائر اورانیوم غنىشده براى مدتزمان مورد توافق.»
تعهدات پذیرفتهشده در متن توافقنامه، ناظر بر تحقق هدف راهبردى اول آمریکا مبنى بر متوقفسازى برنامهاى هستهاى ایران است اما نکته اساسى اینجاست که متن مهندسىشده در واقع بهنوعى ریلگذارى براى تحقق اهداف راهبردى دوم و سوم آمریکاست.
ملاحظات اساسى که از متن توافق برمىآید عبارت است از:
1. باید اصل غنىسازى به توافق طرفین برسد و این بدانمعناست که طرف ایرانى در گامهاى بعدى مذاکرات، مىبایست غنىسازى را به پذیرش طرف مقابل برساند تا رسمیت یابد. لذا بر اساس متن توافق، آنچه که اکنون بهعنوان پذیرش حق غنىسازى ایران یاد مىشود، ادامهیافتن و صرفاً تداوم برنامه هستهاى محدود است نه حق غنىسازى. بهعبارتدیگر توافقنامه ژنو به رسمیت شناختن حق غنىسازى ایران را به آینده و تحقق شرایطى پیچیده، مشروط و موکول نموده است.
2. ملاحظه اساسى دوم در متن، به عبارت «نیازمندىهاى عملى» باز مىگردد که بار حقوقى، مسؤولیتها و حقوق برآمده از آن، محل چانهزنى و فشار طرف غربى در مذاکرات آتى خواهد بود. این عبارت در واقع تیم دیپلماسى کشورمان را وادار مىسازد تا بهجاى دفاع از حقوق هستهاى، در پى اثبات نیاز ایران به غنىسازى باشد. این عبارت مهندسىشده در متن توافقنامه از یکطرف و سازوکارهاى پیچیده اعمالشده در توافقنامه براى اثبات عدم نیاز ایران به غنىسازى (محدودسازى و متوقفسازى راکتورهاى مورد نظر) از طرف دیگر، ملاحظه اساسى دیگرى است که مىبایست به آن توجه داشت.
3. عبارت اعمال محدودیتهاى گسترده در متن توافقنامه، سومین ملاحظه اساسى است. اعمال محدودیتهاى گسترده که ابعاد آن نیز با عباراتى همچون «اندازه»، «ظرفیت»، «حجم»، «گستره» و «مکان آن» مورد تأکید قرار گرفته است، علاوه بر تحمیل بار حقوقى و معنایى آن به طرف ایرانى، وضعیت طرف غربى را در شرایط دست برتر قرار مىدهد.
4. عدم اشاره صریح به محل انجام غنىسازى و ارجاع آن به مذاکرات آتى هم ملاحظه اساسى دیگرى است که دست طرف غربى را براى چانهزنى و امتیازگیرى پیرامون انجام غنىسازى در داخل کشور و یا محلى در خارج از ایران باز مىگذارد.
5. ملاحظه اساسى پنجم توافقنامه، ملزمساختن ایران به برطرفساختن نگرانىهاى شوراى امنیت سازمان ملل و قطعنامههاى آن مرحله بین گام اول و گام نهایى مذاکرات است. در متن آمده است: «در فاصله میان گامهاى اولیه و گام آخر، گامهاى دیگرى از جمله پرداختن به قطعنامههاى شوراى امنیت با هدف پایان رضایتبخش بررسى موضوع، توسط شوراى امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت». تأکید طرف مقابل بر این ملاحظه اساسى در واقع بهمعناى بازگذاشتن دست آنان جهت فشار به طرف ایرانى براى تعلیق غنىسازى «حتى 5 درصد» مىتواند باشد.
6. اشاره به تصویب و اجراى پروتکل الحاقى در متن توافقنامه بهعنوان مفاد اصلى گام نهایى براى رسیدن به یک راهحل جامع نیز یکى دیگر از ملاحظات اساسى است. این مهم به تنهایى چالشهاى ایران در مذاکرات آتى و احقاق حقوق هستهاى را بهخوبى نشان مىدهد.
بر اساس متن توافق آنچه که اکنون بهعنوان پذیرش حق غنىسازى ایران یاد مىشود، ادامهیافتن و صرفاً تداوم برنامه هستهاى محدود است نه حق غنىسازى. بهعبارتدیگر توافقنامه ژنو به رسمیت شناختن حق غنىسازى ایران را به آینده و تحقق شرایطى پیچیده، مشروط موکول نموده است.
چالشهاى پیش روى توافقنامه ژنو
توجه و تأمل در متن توافقنامه ژنو پیرامون موضوع هستهاى ایران و ملاحظات اساسى که بیان گردید، مؤید این نکته است که این توافقنامه چالشهاى جدى و اساسى را پیشروى خود خواهد داشت که فهم دقیق آنها، مىتواند زمینهساز چارهاندیشى و تدبیر براى کاهش آسیبها و تهدیدات احتمالى گردد. چالشهاى پیش رو را مىتوان اینگونه برشمرد:
1. مهندسىشدهبودن متن توافقنامه یا بهعبارتدیگر تنظیم متن توافقنامه ژنو بر اساس یک نقشه راهبردى حتماً مىتواند چالشهایى را پیشروى جمهورى اسلامى ایران قرار دهد.
آمریکا 3 هدف راهبردى را پیرامون برنامه هستهاى ایران مدنظر دارد: «مهار و متوقفسازى»، «بازگشت به عقب و معکوسسازى» و «برچیدهسازى برنامه هستهاى ایران»
آمریکا براى رسیدن به 3 هدف راهبردى مذکور، نقشه راهبردى را در 9 گام تنظیم نموده است که عبارتند از «کاهش تعداد سانتریفیوژها از سوى ایران»، «تعلیق غنىسازى 20 درصد»، «تعیین سقف براى حجم اورانیوم غنىشده 5 درصد»، «تبدیل (اکسایش) انباشته 20 درصد موجود»، «توقف بهکارگیرى سانتریفیوژهاى نسل 2»، «تعطیلى تأسیسات آب سنگین اراک و یا تبدیل آن به یک راکتور عادى»، «تعطیلى سایت فردو»، «پذیرش پروتکل الحاقى از سوى ایران» و بالاخره «تعطیلى چرخه تولید سوخت و فرآیند غنىسازى و یا نمادینسازى آن.»
در این رابطه بهنظر مىرسد مطالعه مجدد بخش ملاحظات اساسى این نوشتار، بهخوبى این مهم را اثبات مىکند. جعل واژگانى همچون؛ «نیازمندىهاى عملى»، «اعمال محدودیتهاى گسترده»، «پرداختن به قطعنامههاى شوراى امنیت با هدف پایان رضایتبخش بررسى موضوع توسط شوراى امنیت»، «تصویب و اجراى پروتکل الحاقى» در متن توافقنامه در حقیقت بیانگر همان نقشه راهبرد آمریکا براى رسیدن به اهداف راهبردى 3گانه است.
2. براى احقاق حقوق ایران، توافقنامه موجود بنیان سستى دارد. وجود عبارتى چون، «هیچچیز مورد توافق نخواهد بود تا زمانىکه در مورد همهچیز توافق صورت گیرد» در کنار مد نظر گرفتن قطعنامههاى شوراى امنیت سازمان ملل که در آنها صراحتاً برخوردارى ایران از حق غنىسازى مورد نفى قرار گرفته است و همچنین تصویب پروتکل الحاقى از سوى ایران، چالش اساسى و جدى دیگرى است که پیش روى توافقنامه ژنو و تیم دیپلماسى کشورمان مىباشد.
3. چالش دیگر، قراردادن مزیتهاى رقابتى در میز مذاکرات آتى است. آنچه بهعنوان مزیت رقابتى در چند دور مذاکرات اخیر از آنها بهره گرفته شد، دستاوردهاى علمى حاصل از راهبرد مقاومت در برابر فشار بود. ابهام جدى، در مورد مزیتهایى است که در ادوار آتى مذاکرات مىبایست از طرف تیم ایرانى ارائه گردد.
بهعبارتدیگر بزرگنمایى بیش از حد دستاورد مذاکرات اخیر، نهایى قلمداد نمودن موضوع هستهاى، کاربرد ابزارى از مذاکرات براى بیلان کارى و نگاه قبیلهگرایانه به موضوع هستهاى و از همه مهمتر شرطىنمودن جامعه نسبت به مذاکرات نه تنها مزیت رقابتى براى ادوار آتى مذاکرات ایجاد نمىکند بلکه برعکس موضوع هستهاى را از سطح ملى به سطح جناحى و حزبى تنزل مىبخشد و پشتوانه تیم مذاکرهکننده را تضعیف مىسازد.
4. قراردادن ایران در شرایط انتخاب بد یا بدتر نیز یکى از چالشهاى پیش روى توافقنامه ژنو است. بدینمعنا که ملاحظات اساسى پیش گرفته در متن تواقنامه طرف ایرانى را یا مجبور به برهمزدن بازى خواهد نمود- که در این صورت با احیاء مجدد اجماع، تشدید تحریمها و تهدیدات مواجه مىشود- و یا وادار به حرکت در مسیر ریلگذارىشده از سوى طرف غربى و بازى در زمین تعیینکننده نماید. انتخاب بد، ایران را بهعنوان مقصر برهم خوردن مذاکرات، معرفى مىکند و انتخاب بدتر زمینهساز تحقق سناریوى تغییر مىگردد.
نگاه منتقدان به توافقنامه ژنو
منتقدان توافقنامه مىگویند توافق ژنو توافق دقیقى است و کاملاً روشن است که طرف غربى براى سطر به سطر و کلمه به کلمه آن برنامه داشته است، همچنانکه مىتوان فهمید طرف ایرانى هم سعى کرده روى موارد مدنظر خود وسواس به خرج بدهد.
نکات زیر مهمترین مواردى است که به نظر مىرسد در توافق ژنو قابل انتقاد جدى است:
1- نخستین نکته این است که در هیچ کجاى متن، جملهاى مبنى بر به رسمیت شناخته شدن حق غنىسازى طبق ماده 4 ان.پى.تى درون خاک ایران نیامده است. در هیچ منطق حقوقى نمىتوان ادامهیافتن را بهمعناى به رسمیت شناختن در نظر گرفت.
2- در بخشى که مشخصات گام نهایى فهرست شده، طرف غربى گفته است که غنىسازى مىتواند بخشى از یک برنامه هستهاى در ایران باشد منتها به 3 شرط: اول، این حق محدود شود؛ دوم، بهشدت تحت بازرسى قرار گیرد؛ و سوم، -از همه مهمتر- این حق به اثبات نیازهاى عملى (practical needs) ایران مشروط شود. این بند در واقع بسیار نگرانکننده است. اگر اعمال حق غنىسازى در ایران مشروط به نیازهاى عملى ایران شود، در واقع اتفاقى که افتاده این است که طرف غربى مىتواند به استناد همین بند ادعا کند ایران نیازى به انجام عملیات غنىسازى در داخل خاک خود ندارد چراکه راکتورى ندارد که نیازمند سوخت باشد و باید زیرساخت غنىسازى خود را برچیند.
3- نکته سوم این است که در توافق ژنو بهصراحت گفته شده است که ایران باید قطعنامههاى شوراى امنیت سازمان ملل را مدنظر قرار بدهد. این بند هیچ معنایى جز این ندارد که 1+5 حتى مىتواند خواستار تعلیق غنىسازى 5 درصد در ایران هم بشود.
4- مسأله بعدى این است که بخش قابل توجهى از تحریمهاى تعلیقشده در این موافقتنامه، «تحریمهاى آینده» است به این معنا که 1+5 گفته است کارى را که مىخواسته زمانى در آینده انجام بدهد، انجام نمىدهد و در ازاى آن از ایران مطالبه امتیاز کرده است. تعدیل تحریمهایى که تا به حال اعمال شده در این متن کمرنگ است و میزان عوایدى هم که ایران از این ناحیه کسب خواهد کرد مطابق آنچه آمریکایىها گفتهاند، بسیار ناچیز خواهد بود.
5- نظارتهایى که در این توافقنامه پذیرفته شده حقیقتاً سخاوتمندانه و در مواردى توأم با بىاحتیاطى محض است. بهعنوان نمونه دسترسى آژانس به کارگاههاى تولید قطعات و مونتاژ ماشینهاى سانتریفیوژ یا دسترسى به نقشه کامل تأسیسات هستهاى ایران و همچنین دسترسى به شرکتهاى درگیر نورد اورانیوم، مشکلات امنیتى بسیار سنگینى براى ایران ایجاد خواهد کرد در حالىکه ایران تعهد قانونى هم به هیچیک از این موارد ندارد. جالب است که در هنگام مذاکره با آژانس، این سازمان مىگوید که مباحث جارى میان ایران و 1+5 به آن ربطى ندارد ولى در توافقى که با 1+5 منعقد شده، بخش بزرگى از درخواستهاى بسیار مشکوک آژانس گنجانده شده است.
فراز و فرودهاى توافقنامه ژنو
مذاکرات هستهاى ژنو 3 بین ایران و 1+5 که صبح یکشنبه سوم آذرماه پایان یافت، یکى از مهمترین دوره از مذاکرات هستهاى ایران با گروه 1+5 بود و وزارت خارجه کشورمان از آن بهعنوان یک موفقیت بزرگ یاد کرد. این مذاکرات منجر به صدور یک توافقنامه یا یک برنامه کارى براى دو طرف شد. وزیر امور خارجه کشورمان بعد از پایان مذاکرات در جمع خبرنگاران تصریح کرد که توافقنامه حق غنىسازى را براى ایران به رسمیت شناخته است و وزراى خارجه فرانسه و روسیه نیز بعد از چند ساعت این موضوع را تأیید کردند، با این حال وزیر خارجه آمریکا ادعا کرد که در توافقنامه حرفى از برخوردارى ایران از حق غنىسازى زده نشده است.
مقامات آمریکایى از جمله جان کرى بهصورت مکرر پس از توافق نهایى ژنو3 اعلام مىکنند که ما هیچ حق غنىسازى براى ایران در این توافقنامه مورد شناسایى قرار ندادهایم و اساساً معاهده ان.پى.تى چنین حقى را براى کسى قائل نیست. بررسى متن منتشرشده از جهت ظاهر کلمات و عبارات، بهطورمستقیم به عبارت «حق غنىسازى» اشاره نکرده است، زیرا در مقدمه توافقنامه بر حق ایران در خصوص بهرهبردارى از انرژى هستهاى در چارچوب ان.پى.تى تأکید شده است و موضوع غنىسازى در عبارتى با عنوان «برنامه غنىسازى تعریفشده بین طرفین» اشاره گردیده و بهطور صریح از عبارتهاى برخوردارى ایران از حق غنىسازى سخنى به میان نیامده است.
واژه انرژى هستهاى که با عبارت لاتین nuclear energy for peaceful purposes " آمده است، در معناى اصطلاحى خود اشارهاى به غنىسازى ندارد. در تعریف انرژى هستهاى، این موضوع شامل فعالیتهایى که عموماً مربوط به نیروگاههاى هستهاى و سایتهایى که براى ایزوتوپهاى دارویى است، مىشود. تاکنون کارشناسان آژانس بینالمللى انرژى اتمى و مقامات آمریکایى در خصوص انرژى هستهاى تعریف مطرحشده را اراده کردهاند. پس چنین حقى که در توافقنامه تصریح شده بر اساس تفسیرى که غربىها از عبارت انرژى هستهاى دارند، شامل غنىسازى نمىشود. به این دلیل که غنىسازى داراى یک فرایند استانداردشده خاص است که از استخراج سنگهاى اورانیوم، فراورى آنها و غنىسازى از طریق دستگاههاى سانتریفیوژ و یا راههاى دیگر صورت مىگیرد.
در حالىکه انرژى هستهاى محصول نیروگاههاى هستهاى است که با سوخت اورانیوم غنىشده فعالیت مىکند، غنىسازى یکى از مراحل مهم چرخه سوخت هستهاى است که اورانیوم فراورىشده را به درصدهاى مختلف غنى مىکند و براى نیروگاههاى هستهاى و یا نیروگاههاى تحقیقاتى مورد بهرهبردارى قرار مىگیرد.
اگر توافقنامه را بهصورت کلى و همه بندهاى آنرا با هم مدنظر قرار دهیم، ممکن است نتایج متفاوتى از آنچه گفته شد حاصل شود. به بیان دیگر عبارتها و بندهایى در این توافقنامه وجود دارد که بهصورت غیرمستقیم حقى براى جمهورى اسلامى ایران در زمینه غنىسازى به رسمیت مىشناسد. براى نمونه وقتى در این توافقنامه چنین عبارتى ذکر مىشود:
«این راهحل جامع متضمن یک برنامه غنىسازى با تعریف مشترک و محدودیتهاى عملى و اقدامات شفافساز بهمنظور تضمین ماهیت صلحآمیز برنامه هستهاى مىباشد.»
و نیز در بند پایانى که عناصر گامهاى نهایى را آورده و مىگوید: «گام نهایى راهحل جامع که اعضا قصد دارند مذاکره در خصوص آنرا در کمتر از یک سال بعد از تصویب این سند، به پایان رسانده و اجراى آنرا شروع کنند». یکى از این عناصر گامهاى نهایى چنین است: «متضمن یک برنامه غنىسازى باشد که توسط طرفین تعریف مىگردد، برنامهاى که شاخصههاى آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهاى عملى، با محدودیتهاى مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیتهاى غنىسازى، ظرفیت غنىسازى، محلهایى که در آن غنىسازى انجام مىشود و ذخایر اورانیوم غنىشده براى دوره زمانى که مورد توافق قرار مىگیرد، تعیین مىگردد.»
در واقع این عبارت یک برنامه غنىسازى تعریفشده مورد توافق طرفین را مورد تأکید قرار داده و از آن مىتوان بهعنوان تأیید ضمنى برخوردارى ایران از غنىسازى برداشت کرد. در نهایت مىتوان اینگونه نتیجه گرفت در این توافقنامه از حق برخوردارى از انرژى هستهاى سخن به میان آمده، اما در مورد غنىسازى از عبارت یک برنامه غنىسازى استفاده شده است. بهنظر مىرسد توافقنامه از تصریح حق غنىسازى خوددارى کرده و در عبارتهاى ضمنى، غیرآشکار، غیرملموس و تفسیربردار این حق را پنهان کرده است و بهنظر مىرسد همین عبارات تفسیربردار است که مقامات آمریکایى با اتکا به آن اصرار دارند که حقى براى ایران شناخته نشده و برعکس تیم هستهاى جمهورى اسلامى ایران بر این حق تأکید دارد.
اگرچه تلاشهاى قابل توجهى از سوى تیم هستهاى ایران براى تدوین توافقنامه ژنو3 صورت گرفته است، با این حال با توجه به سوابق دولتهاى غربى در انعقاد قراردادها و توافقنامهها بهویژه توافقنامههایى که غربىها در سالهاى1382 و 1383 با ایران در موضوع هستهاى منعقد کردند، دلالت بر این امر دارد که آنها همواره با تفسیر خودشان با توافقنامهها برخورد کردهاند. اگر هیچگونه عبارتهاى سیال، کشدار و دوپهلویى هم در توافقنامه موجود نباشد، با این حال نحوه رفتار غربىها همواره بر اساس منافع آنها بوده است. اما در این توافقنامه بهنظر مىرسد واژگان و عباراتى وجود دارد که تفسیربردار است. واژههایى مانند «رفع نگرانىها، اعمال محدودیتها، اقدامات شفافساز، حصول اطمینان، رضایتبخشى، غنىسازى تعریفشده» و... مىتواند موجب تفسیرهاى خاص از سوى گروه غربى براى تحمیل خواستههاىشان بر جمهورى اسلامى ایران شود، به این معنا که نگرانىهاى غربىها با چه روشى و به چه اندازه و حجمى از فعالیتهاى هستهاى، مىتواند رفع شود؟ تا چه میزان جمهورى اسلامى ایران باید شفافیت از خود نشان دهد؟ شاخصهاى شفافسازى از نظر غربىها چیست؟ و آیا امکان ندارد که پس از شفافسازىها در یک بازه زمانى خاص، دوباره طرح مطالعات ادعایى مطرح شود و یا خبرهاى واهى از سوى گروههاى معارض و یا سیستمهاى اطلاعاتى موساد و... مطرح گردد و بر اساس آن مسأله شفافسازىها مورد خدشه واقع شده و همچنان غرب مدعى عدم شفافیت جمهورى اسلامى ایران گردد؟ همچنین غربىها چگونه مىتوانند از ماهیت صلحآمیز انرژى هستهاى ایران مطمئن شوند و اساساً حد یقف اطمینانسازى تا کجاست؟
بنابراین واژههاى تفسیربردار فوق از جمله مواضعى خواهد بود که پیشروى یک توافقنامه مرضىالطرفین را مورد خدشه قرار مىدهد و سؤالات فوق را ایجاد مىکند که براى ایران نگرانکننده خواهد بود.
بهنظر مىرسد که اشاره به قطعنامههاى امنیت سازمان ملل در توافقنامه منجر به برداشتهاى دلخواه غرب شود و از این طریق مواردى را مطرح کنند که با روح توافقنامه در تعارض باشد.
از سوى دیگر، سخنان وزراى خارجه روسیه و فرانسه ناظر به چند موضوع است: یکى اینکه با توجه به بحثهایى که در مذاکرات طرفین صورت گرفته بهصورت شفاهى همه اعضاى 1+5 بر حق غنىسازى ایران اذعان کردهاند و بهنوعى سخن وزراى خارجه فرانسه و روسیه بازنمایى همان گفتوگوهاى انجامشده است، نه عبارتگزینىهایى که در توافقنامه صورت گرفته است.
دومین نکته اینکه ممکن است ادعاى این وزراى خارجه ناظر بر روح حاکم بر توافقنامه باشد که در مجموع وجود غنىسازى در ایران را به شکل ضمنى تأیید کرده و در ارتباط با حدود و ثغور غنىسازى، محدودیتها و اقدامات شفافسازى را تجویز کرده است.
آیا معامله متوازن بوده است؟
اگرچه ما در ابتداى توافقنامه هستیم و نمىتوان با قاطعیت آینده موضوع را پیشبینى کرد، اما با این حال نفس توافقنامه ناظر بر توافق بر حداقلهایى است که بیانگر رضایت طرفین بوده و هر یک از آنها احساس برد و موفقیت در آن مىکنند. بنابراین گویا یک بازى برد بردى اتفاق افتاده است. اما از منظر واقعیت قضیه مبنى بر اینکه ارزشهایى که طرفین مبادله کردهاند، یک مبادله متوازن و برابر بوده یا نه؟ مىتوان دو نکته را گفت:
1. بین آنچه در توافقنامه آمده و آنچه در عمل قرار است اجرا شود باید تفکیک قائل شویم. به نظر مىرسد که در توافقنامه تا حدودى مىتوانیم شاخصهاى قاعده برد برد را مشاهده کنیم. از جمله این شاخصها داوطلبانه بودن اقدامات و زمانبندى مشخص آن در طى شش ماه است و همچنین امتیازاتى که ایران مىدهد بهگونهاى است که فعالیتهاى اصلى هستهاى محفوظ مىماند و بخشى از تحریمها و خدمات مرتبط با آنها برداشته مىشود.
از سوى دیگر غربىها هم بازرسىهاى بیشترى را انجام مىدهند و اطمینان حاصل مىکنند که ایران نگرانىهاى فورى آنها را برطرف کرده و همچنین پیشرفت هستهاى خود را به تناسب پیشرفت در عدم افزایش تحریمها متوقف مىکند.
2. اما آیا اینکه برد برد مطرح شده در عمل هم تعمیم خواهد یافت، قابل تأمل است، چون هنوز به غرب اطمینان نداریم. مواضع مقامات آمریکا پس از توافقنامه این بىاطمینانى را افزایش داده است و همچنین سابقه توافقات گذشته نیز بر این نکته صحه مىگذارد که غرب آنچه روى کاغذ توافق کرده، درعمل خواستهها و توقعات دیگرى را مورد توجه قرار مىدهد.
با عبارتهاى موجود در توافقنامه این سؤالات باقى مىماند: آیا برنامه غنىسازى ایران محدود نخواهد شد؟ آیا جمهورى اسلامى ایران مىتواند از غنىسازى صنعتى برخوردار شود؟ آیا جمهورى اسلامى ایران مىتواند پس از شفافسازىهاى مبتنى بر این توافقنامه ظرفیت سایت نطنز (که تاکنون حدود 60 درصد آن استفاده شده است) را تکمیل کند؟ آیا جمهورى اسلامى ایران مىتواند فناورى بومى که براى نسلهاى جدید سانتریفیوژها بهدست آورده در آینده حفظ کند و تداوم دهد؟ سوخت رآکتور تحقیقاتى تهران با توجه به توقف و تضعیفشدن غنىسازى 20 درصد و عدم راهاندازى آب سنگین اراک چگونه تأمین خواهد شد؟ اینها سؤالاتى است که اعضاى تیم هستهاى باید در فرایند مذاکرات آینده در جهت حفظ حقوق هستهاى ایران، آنها را مدنظر داشته باشد.
سخنان اوباما؛ مهر تأییدى بر بىاعتمادى به اوباما
در روزهاى اخیر، رئیس جمهور آمریکا طى سخنانى گزینه آرمانى و مطلوب واشنگتن را برچیدن تکتک پیچ و مهرههاى برنامه هستهاى و فراموشى آن از سوى ایران دانست و در عین حال تصریح کرد براى اولینبار در یک دهه گذشته پیشروى برنامه هستهاى ایران را متوقف کردیم.
باراک اوباما در دهمین نشست سالانه مرکز سابان وابسته به اندیشکده بروکینگز درباره مذاکرات هستهاى با ایران و توافقنامه موقت ژنو گفت: به خاطر داشته باشید که وقتى من براى اولینبار وارد کاخ سفید شدم، ایران از کمتر از دویست سانتریفیوژ به هزاران دستگاه و در برخى موارد دستگاههاى پیشرفتهتر رسیده بود. برنامه آنها به نقطهاى رسیده بود که در آن ظرفیت آستانه هستهاىشان سرعت پیدا کرده بود بهگونهاىکه ما را نگران مىکرد از اینرو من به تیم خود و شرکاى بینالمللىمان گفتم که باید جدىتر به قضیه نگاه کنیم و برداشت ایران را از هزینه- فایده برنامهشان تغییر دهیم. مجموعه بىسابقهاى از تحریم ایجاد کردیم که اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار داد و درآمدهاى نفتىاش را بیش از نصف کاهش داد.
اوباما افزود: اما همانطور که بارها گفتهام حتى با وجود اینکه هیچ گزینهاى را از روى میز حذف نمىکنم، آنچه که باید آزمایش کنیم، احتمال حل و فصل دیپلماتیک این مسأله است. و این معاملهاى است که توانستیم در مراحل نخست به لطف تلاشهاى جان کرى و همکارانش در گروه پنج بعلاوه یک در ژنو منعقد کنیم. رئیسجمهور آمریکا افزود: پس، به دقت به کارى که ما انجام دادیم، نگاه کنید. براى اولینبار در یک دهه گذشته، ما پیشروىهاى برنامه هستهاى ایران را متوقف کردیم. ما نه تنها اطمینان حاصل کردهایم که در فردو و نطنز سانتریفوژهاى جدید نصب نمىشود بلکه از آنها خواستهایم غنىسازى بیست درصدى خود را عقب برانند.
نگرانى این بود که اگر ایران به مقادیر زیاد از این نوع اورانیوم دست یابد، ظرفیت کافى براى پیشروى و ساخت یک بمب هستهاى را خواهد داشت. ما این مقدار را به صفر مىرسانیم. پیشروى تأسیسات اراک را که یک مسیر اضافه (پلوتونیوم) به سمت ساخت بمب هستهاى باز مىکند، متوقف مىکنیم.
اوباما در ادامه سخنان خود در مرکز سابان گفت: ما هر روز بازرسان را در فردو و نطنز خواهیم داشت. بازرسىهاى بیشتر در اراک انجام خواهد شد. و در نتیجه، در این دوره شش ماهه، ایران نمىتواند برنامه خود را به پیش ببرد یا به ذخایر اورانیوم غنىشدهاش (غناى بالا) بیفزاید.
وى در ادامه با لحنى توهینآمیز گفت: هماکنون آنچه ما در عوض این اقدامات انجام دادهایم، این تحریمها به قوت خود باقى مىماند. زیرساخت تحریمها در بخش نفت، مالى و بانکى باقى مىماند. کارى که ما کردیم این بود که کمى شیر آب را باز کردیم و همانطورکه گفتیم، حداکثر هفت میلیارد دلار از یکصد میلیارد دلار دارایى آنها که در نتیجه تحریمهاى ما مسدود شده است، آزاد مىشود. بدینترتیب زمان و فضاى لازم براى ما بهوجود مىآید تا ببینیم آیا آنها مىتوانند در یک مسیر، یک توافق جامع و دائمى که به ما اطمینان مىدهد آنها قصد ساخت بمب هستهاى ندارند، حرکت کنند.
اوباما در پاسخ افزود یکى از مسائلى که ما را همیشه نگران مىکرد این بود که اگر در تلاش براى حل و فصل دیپلماتیک این مسأله حسن نیت نشان ندهیم، تحریمها بهتدریج فرو مىریزد.
آنچه مورد تأکید ماست این است که هیچکدام از تحریمهاى کلیدى لغو نمىشوند، ما یک روزنه کوچک باز مىکنیم که آنها (ایرانىها) از طریق آن مىتوانند به بخشى از درآمدهاى خود دسترسى پیدا کنند اما ما مىتوانیم آنرا کنترل کنیم و این لغو برگشتپذیر است. در طول این دوره شش ماهه اگر ایران نشان دهد که پایبند توافقنامه نیست و در مذاکره حسننیت ندارد، ما مىتوانیم تحریمها را بازگردانیم و حتى آنها را تشدید کنیم. اوباما تأکید کرد اگر ما مىتوانستیم گزینهاى ایجاد کنیم که در آن ایران تکتک پیچ و مهرههاى برنامه هستهاىاش را برچیند و احتمال داشتن برنامه هستهاى را براى همیشه فراموش کند و بدینطریق از توانمندىهاى نظامىاش نیز خلاص شود، این گزینه را در پیش مىگرفتیم. اما من مىخواهم مطمئن شوم که همه متوجه موضوع شدهاند- اینکه آن گزینه خاص وجود ندارد. از اینرو ما ناچاریم با توجه به گزینههاى موجود تصمیمگیرى کنیم و بهترین راه را براى اطمینان یافتن از اینکه ایران به سلاح هستهاى نمىرسد، انتخاب کنیم. و بهترین راه براى اطمینانیافتن از این مسأله، آزمودن مسیر دیپلماتیک است و این مسیر بر اساس اعتماد نیست بلکه بر اساس راستىآزمایىهاى ماست. در ضمن این واقعیت که ایران در خاورمیانه و جهان رفتارهایى مضر براى آمریکا و اسرائیل دارد، فراموش نمىشود.
اوباما افزود: ما به تلاش خود براى به چالش کشیدن اقدامات آنها (ایران) ادامه مىدهیم. ما تسلیم تهدیداتى که علیه دوستان و متحدانمان در منطقه وجود دارد، نمىشویم و این نکته را کاملاً روشن کردهایم. تعهد ما به امنیت اسرائیل خیلى مقدس است و آنها اینرا مىدانند. آنها هیچ شکى در اینباره ندارند.
اوباما همچنین طى نشست پرسش و پاسخ با جمعى از صهیونیستها در اندیشکده بروکینگز، شانس توافق نهایى هستهاى با ایران را 50-50 یا حتى کمتر دانست.
در این برنامه که مستقیم از تلویزیون رژیم اسرائیل پخش مىشد، وى تأکید کرد: آنچه که ما مىتوانیم به مرحله آزمون بگذاریم، این احتمال است که آیا مىتوانیم این مسأله را از راه دیپلماتیک رفع کنیم. اگر در پایان 6 ماه مشخص شود که ما نمىتوانیم به توافق برسیم، اوضاع بدتر نمىشود. تحریمهاى آمریکا علیه ایران بهطورکامل بازمىگردد و اگر ایران به توافق پایبند نباشد، تحریمها حتى شدیدتر مىشود.
رئیسجمهور آمریکا تصریح کرد: گرچه توافق موقت 1+5 با ایران در «ژنو» حق غنىسازى به تهران نمىدهد اما این کشور اجازه دارد تحت یک توافق دائم، با داشتن قابلیت غنىسازى اندک، برنامه صلحآمیز هستهاى داشته باشد.
اوباما ضمن اعلام این مطلب تأکید کرد که مرحله آخر مىتواند اجازه غنىسازى محدود را به ایران بدهد و در این شرایط فعالیتهاى ایران تحت بازرسى و نظارت سرزده قرار مىگیرد و این قابلیت به اندازهاى محدود است که عملاً قابلیت ساخت تسلیحات هستهاى براى ایران وجود نخواهد داشت.
فرصتهاى توافقنامه ژنو
توافقنامه ژنو در ضمن خود، حاوى فرصتهاى راهبردى براى جمهورى اسلامى ایران نیز هست که در ادامه به برشمارى چند مورد از آن پرداخته مىشود.
1- پذیرش تداوم برنامه هستهاى محدود از سوى غربىها، مؤید عقبنشینى از مواضع پیشین آنان است. طرف غربىکه 10 سال پیش حتى یک دستگاه سانتریفیوژ را براى جمهورى اسلامى ایران ممنوع مىدانست و به هیچ روى حاضر به پذیرش غنىسازى از سوى ایران نبود، اکنون در یک توافقنامه موقت، غنىسازى تا 5 درصد و 19 هزار ماشین سانتریفیوژ را براى جمهورى اسلامى ایران پذیرفته است.
طبیعى است که این دستاورد هر چند موقتى هم باشد اما فرصتى را پیشروى جمهورى اسلامى ایران قرار مىدهد تا در آینده بتواند با استناد به آن حقوق ملت را در دسترسى به فناورىهاى پیشرفته استیفا نماید.
در این رابطه باید اذعان داشت که این فرصت، نتیجه حرکت جمهورى اسلامى ایران در مسیر مقاومت بوده است که امروز یکى از ثمرات آن مشاهده مىشود. در واقع عقبنشینى آمریکا و 3 کشور اروپایى از مواضع پیشین خود، مرهون مزیتهاى رقابتىاى بوده که طى 10 سال گذشته از مسیر مقاومت بهدست آمد و ماحصل آن در اختیار تیم جدید مذاکرهکننده کشورمان قرار گرفته و آنان نیز با بهرهگیرى از این مزیتها به این فرصت دست یافتند.
2- حفظ انسجام ملى در طى 10 سال گذشته پیرامون موضوع هستهاى، بهویژه در طى مذاکرات اخیر نیز یکى از فرصتهاى راهبردى است که به منصه ظهور رسید. نوع مواجهه آحاد مردم ایران بهویژه نخبگان و خواص در حمایت از تیم دیپلماسى کشورمان مؤید این فرصت است. این مهم مرهون هوشمندى، حکمت و تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامى امام خامنهاى (مدظله العالى) است که در چارچوب نرمش قهرمانانه تبیین و تصریح گردید.
سخن پایانى
با توجه به چالشهاى پیشرو از هماکنون مىتوان راهبردهاى کارآمدى را بر مهار چالشهاى مذکور و عبور موفقیتآمیز از مذاکرات آتى تدوین و عملیاتى نمود. در ابتدا باید دید که خواست سلطهگران پیرامون برنامه هستهاى ایران چیست؟
جان کرى، وزیر خارجه ایالات متحده پس از امضاء توافقنامه ژنو در مصاحبهاى با اى.بى.سى نیوز اظهار داشته است: «نظارت روزمره بر برنامه هستهاى ایران از همین امروز وجود خواهد داشت. ما در مورد برچیدن برنامه غنىسازى ایران صحبتى نکردیم، ولى این گام بعدى ماست.»
همچنین دنیس راس، عضو ارشد شوارى امنیت ملى آمریکا نیز اظهار نموده است: «حق غنىسازى به ایران، توهم ایرانیان است. تنها راه کاهش واقعى تحریمها، عقبگرد در برنامه هستهاى و ایست کامل آن است.»
با این تفاسیر بهنظر مىرسد ایجاد مطالبه پیشرفت علمى و «جنبش یا نهضت مقابله با ارتجاع علمى» مىتواند راهبرد مؤثرى با چالشهاى پیشرو باشد. مطالبه مذکور تبلور عزم و اراده آحاد مردم بهویژه فرهیختگان براى پیشرفت کشور و مزیت رقابتى مهمى در ایجاد پشتوانه براى تیم مذاکرهکننده در دور آتى مذاکرات خواهد بود. «آگاهىبخشى به آحاد مردم» و جامعه را در متن تحولات و اتفاقات قراردادن نیز راهبرد دیگرى است که نخبگان فکرى و سیاسى، بهویژه جریان دانشجویى، مىبایست به آن اهتمام جدى داشته باشند. این مهم خود نیازمند رصد و پایش اتفاقات محدثه و تحولات پیشرو، پیرامون برنامه هستهاى است.
مراقبت از چارچوب و الگوى نرمش قهرمانانه بر پایه سه اصل عزت، حکمت و مصلحت و همچنین مطالبهگرى پیرامون آن نیز سومین راهبردى است که مىتواند مزیتآفرین براى دستگاه دیپلماسى کشور باشد.
انتهای پیام/