اقدامات مداخله جویانه ریاض، اقدامات تلافی جویانه ایران و حزب الله را به دنبال خواهد داشت

خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده واشنگتن معتقد است که اقدامات مداخله جویانه ریاض در لبنان، سوریه و ایران بدون شک اقدامات تلافی جویانه این کشورها را به دنبال خواهد داشت که این مسئله باعث بی ثباتی هرچه بیشتر لبنان و سوریه خواهد شد

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده واشنگتن، کارشناس این اندیشکده در مسائل خاورمیانه با اشاره به بمب گذاری در سفارت ایران در بیروت و نیز تاریخچه اقدامات تلافی جویانه ایران ادعا کرد که بعید است تهران و لبنان در مقابل این اقدام دست به مقابله به مثل نزنند و این امر احتمالاً موجب بی ثباتی لبنان می‌شود.

بمب گذاری‌های انتحاری 19 نوامبر در سفارت ایران در بیروت در تیتر اخبار بسیار تکان دهنده به نظر می‌رسید؛ 23 تن در این بمب گذاری‌ها جان خود را از دست دادند. اما آنها همچنین نباید به عنوان یک مسئله غیر منتظره و تعجب آور جلوه کنند.

از سال 2011، تهران تقدیر خود را در لبنان به ثبت رسانده است. این حمله، که قربانیان آن شامل یکی از دیپلمات‌های ایرانی می‌شود، احتمالاً بازپرداخت حمایت بی وقفه حکومت دینی شیعی از سرکوب بی رحمانه شورش سنی‌ها در سوریه توسط حکومت بشار اسد بوده است. دولت بشار اسد، که توسط نیروها و تسلیحات ایرانی و نمایندگان شیعه لبنانی آن، یعنی حزب الله، طی سه سال گذشته حمایت می‌شده است، ده‌ها هزار سنی سوری را به قتل رسانده است.

سؤال واقعی این است که حالا چه اتفاقی رخ می‌دهد و من انتظار یک موج بلند را در خشونت منطقه‌ای دارم. عجیب اینکه، توافق هسته‌ای گام اولی بین‌المللی با ایران موقعیت‌هایی را، به جای اینکه کاهش دهد، افزایش می‌دهد که در آنها حکومت دینی شیعی در تهران قدم‌هایی را خواهد برداشت که نزاع فرقه‌ای منطقه‌ای را تشدید می‌کند.

با وجود خوش بینی که حسن روحانی، رئیس جمهور میانه‌رو ایران، را احاطه کرده است، ایران تاریخچه بلندی از اتخاذ سیاست‌های محرک، و اغلب کشنده، در طول دوره‌های ظاهراً مصالحه آمیز با غرب دارد. توجه داشته باشید که در طول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور میانه‌رو که حسن روحانی در دولت آن در شورای امنیت ملی خدمت می‌کرد، نمایندگان ایرانی به طور عمده به عنوان عاملین حملات به مرکز انجمن یهودی در بوئنوس آیرس در سال 1994 و آسایشگاه نیروی هوایی آمریکا در عربستان سعودی در سال 1996 شناخته شدند.

دوره محمد خاتمی، رئیس جمهور اصلاح طلب، نیز همانطور تشخیص داده شد. در دوران خاتمی، ایران طبق نظر وزارت امور خارجه به سیاست دیرینه خود مبنی بر هدف قرار دادن مخالفان در خارج از مرزها ادامه داده و حمایت خود را از سازمان‌های تروریستی فلسطینی افزایش داد. در سال 2000، پس از آنکه مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، به محدودیت‌های فروش پسته، فرش و خاویار ایران پایان داده و فروش قطعات یدکی هواپیما را به این کشور آزاد کرد، و از بدرفتاری‌های آمریکا در قبال تهران عذر خواهی نمود، تهران این اقدامات را با ادامه دادن به ساخت مخفیانه تأسیسات هسته‌ای خود در نطنز پاسخ داد. سه سال بعد، خاتمی از ایران، همراه با سوریه، به جاری کردن القاعده در عراق و بمب گذاری‌های کنار جاده‌ای متهم شد که تلاشی بود برای از مسیر خارج کردن تهاجم و اشغال آمریکا.

همانند ابتکار آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا، به نظر می‌رسد تهران توافق هسته‌ای گام اولی را به عنوان اختیار تام مقاوم در مقابل هرگونه تحریم آمریکا به دلیل رفتار مشکل آفرین در عرصه‌های دیگر قلمداد می‌کند. این ادعا دلیل قانع کننده‌ای دارد. دولت اوباما به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک سرمایه گذاری فراوانی در مذاکرات هسته‌ای کرده است؛ به همین دلیل دشوار است تصور کنیم که واشنگتن این توافق را با مسائلی در اولویت‌های پایین‌تر به خطر بیندازد.

این پویایی احتمالاً به این معنا است که متحد ناآرام آمریکا، یعنی پادشاهی عربستان سعودی، به زودی به هدفی برای ایران تبدیل خواهد شد؛ چون در حالیکه گردان عبدالله عزام، وابسته به القاعده، مسئولیت انفجار در سفارت ایران در بیروت را به عهده گرفت، باور این مسئله سخت است که ایران و حزب الله علیه عربستان سعودی، به عنوان حامی اصلی مسلمانان سنی در لبنان و انقلاب سنی در سوریه، دست به اقدام تلافی جویانه نزنند. در واقع، مقامات حزب الله، از جمله سید حسن نصرالله و نیز روزنامه لبنانی الاخبار، که طرفدار حزب الله بوده و مقاله‌هایش بارها رویکردهای شبه نظامیان شیعی را منعکس کرده است، این بمب گذاری را به گروهی وابسته به عربستان سعودی نسبت داده‌اند و اظهار کرده‌اند که سفارت عربستان سعودی، کارمندان دیپلماتیک یا شهروندان در لبنان یا خارج از مرزها ممکن است اهداف بعدی باشند.

اگر تهران به ریاض ضربه بزند، ممکن است جنگ نیابتی جاری عربستان سعودی و ایران در سوریه، عراق و یمن به یک درگیری آشکار‌تر، کشنده‌تر و بی ثبات کننده‌تر تبدیل شود.

این نخستین باری نیست که ریاض خود را در کانون توجه تهران می‌بیند. در سال 2011، ایران از طرف آمریکا به طراحی نقشه قتل سفیر سعودی در واشنگتن متهم شد. اندکی پس از بمب گذاری در بیروت، سفیر سعودی در این کشور، که انتظار اقدام تلافی جویانه در مقابل این حمله را داشت، به شهروندان عربستان سعودی پیشنهاد کرد که لبنان را ترک کنند.

باوجود تشدید چشمگیر خشونت فرقه‌ای مهلک میان شیعه و سنی، تا این زمان لبنان از بدترین سناریو، یعنی احتمال جنگ داخلی، اجتناب کرده است. برای مثال، پس از بمب گذاری در اتومبیل، که اوایل سال جاری در دژ نظامی حزب الله، به نام دهایا، در بیروت رخ داد، در تلاشی حساب شده برای جلوگیری از تشدید تنش، هم شیعیان و هم سنی‌ها اسرائیل را مقصر این انفجار دانستند. همچنین، واحدهای نیروهای مسلح لبنان در حال حاضر در امتداد مرز بی ثبات میان سنی‌ها و علوی‌های لبنان، که ظاهراً شیعیان حامی حکومت اسد هستند، در تریپولی، شهر شمالی لبنان، صف آرایی کرده‌اند و در تلاش هستند تا تنش‌ها را آرام کنند.

اما بمب گذاری در سفارت ایران و اقدام تلافی جویانه مورد انتظار از طرف این کشور علیه عربستان سعودی می‌تواند ثبات آسیب پذیر لبنان را به خطر بیندازد. در واقع، تنها دو روز پس از این حمله، یکی از شبه نظامیان شیعه عراقی مورد حمایت ایران با حمله به پایگاه مرزی سعودی، پیام هشداری را به ریاض اعلان کرد تا دخالت در عراق را متوقف کند. در این میان، در روز انفجار بیروت، علی مقداد، عضو پارلمانی حزب الله هشدار خود را اعلان کرد. او بارها گفته است که ما این پیام را دریافت کرده‌ایم و می‌دانیم که چه کسی آن را ارسال کرده است و نیز می‌دانیم که چطور آن را مقابله به مثل کنیم.

اگر گذشته را به مثابه الگویی مورد اعتماد لحاظ کنیم، پیام دیگری از تهران به ریاض در رابطه با دخالت در سوریه و لبنان، حتمی و قریب الوقوع خواهد بود. متأسفانه، این اقدام احتمالاً با خشونت فرقه‌ای همراه خواهد بود.

انتهای پیام/