تهاجم فرهنگی با آتش تهیه تحریمهای اقتصادی
خبرگزاری تسنیم: حکومت دینی نه می تواند معتقد به رهاسازی و ولنگاری در عرصه فرهنگ باشد و نه به سختگیری ها و باید ها و نبایدهای متحکمانه باور دارد. در نگاه دین محور، حکومت اسلامی در برخورد با موضوع فرهنگ مانند باغبان است.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا در اولین کنفرانس سالانه حقوق بشر که در شهر واشنگتن آمریکا در روز چهارشنبه 13 آذر 1392 (4 دسامبر 2013) با عنوان «حقوق بشر؛ پیشبرد منافع و ارزش های آمریکا» برگزار شد طی سخنانی صریح و روشن از سناریو تحریم های آتی علیه جمهوری اسلامی پرده برداشت.
رایس با تاکید بر مقولاتی که وی آنها را ارزشهای آمریکا و بخش کانونی سیاست خارجی ایالات متحده نامید، نظیر دفاع از حقوق هم جنس بازان، دوجنسیتی ها، رفع فیلترینگ از اینترنت، تساوی حقوق زن و مرد، آزادی بیان، آزادی تجمع، آزادی در ارتداد دینی و ... گفت:«در حالی که ما امکان حل و فصل دیپلماتیک مسئله هسته ای ایران را می آزماییم اما معتقدیم که آزمون کلیدی دیگر وضعیت پیشرفت حقوق بشر در ایران است... تحریم های ما درباره ناقضان حقوق بشر در ایران ادامه خواهد داشت».
وی تاکید کرد:«ما از قدرت بی بدیل اقتصادی مان برای اعمال فشارهای مالی از جمله تحریم ها علیه دولت هایی استقاده می کنیم که حقوق بشر را نقض می کنند».
این راهبرد در سخنان اخیر وندی شرمن اینطور انعکاس یافت تنها تعهدی که ما در توافق ژنو به ایران داده ایم این است که تحریم جدیدی در ارتباط با پرونده هسته ای وضع نکنیم. کنگره آمریکا می تواند بدون به کار بردن کلمه هسته ای اقدام به وضع تحریم های جدید علیه ایران کند. یعنی آمریکا می تواند به بهانه حقوق بشر، فعالیت های موشکی، پیشرفت های نظامی ایران و ... را تحریم کند.
در واقع آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند با توسل به ابزار «تحریم های هوشمند» همانطور که در عرصه هسته ای توانستند با ایران مذاکره کنند، می توانند تحریمها را تبدیل به آتش تهیه ای برای تهاجم فرهنگی به بهانه نقض حقوق بشر نمایند. تحمیلات غیر قانونی به کشورهای مخالف آمریکا به بهانه حقوق بشر و تاثیرات تدریجی آنها یکی از ابعاد نسخه جدید تهاجم فرهنگی است.
فشار بر دولت ها به منظور تجدید نظر در قوانین مربوط به انتشار کتاب، مطبوعات، آزادی های دینی و به رسمیت شناختن حق ارتداد، لغو مجازات ها و ممنوعیت های مربوط به روابط جنسی نا مشروع و غیر متعارف مثل ارتباط جنسی محارم، زنان شوهر دار با مردان دیگر، هم جنس بازان، رفع فیلترهای مصونیت بخش در فضای مجازی و به خصوص شبکه های اجتماعی و ... در واقع از بین بردن حداقل مقاومت های فرهنگی جوامع در برابر شبیخون فرهنگی دشمن است.
در واقع اگر این شبیخون را به یک صحنه نبرد تشبیه کنیم دشمن در صدد است تا سنگرهای مقاومت را یکی پس از دیگری خالی و سپس فتح کند تا تاخت و تاز فرهنگی در عرصه افکار و اذهان عمومی را با حداقل مخالفت ممکن صورت دهد.
در جبهه ای که خاکریز و سنگری مقابل دشمن نباشد اشغال اذهان مردم با سرعت بیشتری صورت می پذیرد. هر چند این خاکریزها اگر صرفا رویکرد انفعالی و پدافندی داشته باشند به خاطر صبغه نبرد فرهنگی با سنگر خالی تفاوتی ندارند. حال اگر این صحنه نبرد را مقابل چشمانمان بیاراییم دشمن برای خالی کردن سنگرها و حذف مقاومت های فرهنگی متوسل به ابزار تحریم شده است.
چرا که بر اساس تئوری «قدرت هوشمند» آقای جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد که ترکیبی از قدرت سخت و نرم است و به طور مشخص در موضوع هسته ای ایران به زعم آمریکایی ها پاسخ گو بوده است در عرصه فرهنگی نیز می توان از آن بهره برد.
در الگو ی فرهنگی این تئوری ابزار تحریم مولد نوعی قدرت سخت است و حذف هدایت ها، نظارت ها و کنترل های فرهنگی دولت های مخالف آمریکا همان قدرت نرم است. ترکیب خلاقانه این قدرت سخت و قدرت نرم تولید کننده قدرت هوشمندی برای آمریکا در عرصه تهاجم فرهنگی است که با چالشها و ناکامی های گذشته همراه نخواهد بود و باعث می شود سبک زندگی غربی کاملا بر زندگی اسلامی و ایرانی در عرصه های مختلف غلبه یابد.
با این اوصاف در عرصه کارزار فرهنگی که دشمن با تاکتیک های نوشونده و در اختیار داشتن تکنولوژی روز به روز جلوتر می آید ضرورت دارد تا مقاومت فرهنگی در کشور از جانب یک اتاق فرماندهی و یا یک قرارگاه مرکزی فرماندهی شود.
تا توان سنگرهای مقاومت فرهنگی تجمیع گردد، تا زمانی که یک نقشه عملیات آفندی برای مقابله با تهاجم فرهنگی وجود نداشته باشد، تا وقتی که رویه های شناسایی و اطلاعات عملیات منجر به گردش صحیح اطلاعات در بین مراکز فرهنگی نشود و ... نمی توان امیدوار بود که دشمن را می توانیم در جنگ فرهنگی ناجوانمردانه زمینگیر کنیم.
همه این امور مسبوق به وجود یک قرارگاه مرکزی و اتاق فرماندهی مقتدر و باهوش است که بتواند برایند تمام انرژی های فرهنگی در کشور را مقابل دشمن همسو نماید و در مواقع مقتضی کنش های بهنگام فرهنگی را سامان دهد. این قرارگاه مرکزی به تعبیر مقام معظم رهبری جایی نمی تواند باشد جز شورای عالی انقلاب فرهنگی که مصوبات آن شانیت قانونی دارند و باید این مصوبات ضمانت اجرا داشته باشند.
جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی تابعی از نگاه دینی حکومت به مقوله فرهنگ است.
حکومت دینی نه می تواند معتقد به رهاسازی و ولنگاری در عرصه فرهنگ باشد و نه به سختگیری ها و باید ها و نبایدهای متحکمانه باور دارد. در نگاه دین محور، حکومت اسلامی در برخورد با موضوع فرهنگ مانند باغبان است.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب «در مقوله فرهنگ، رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان به هنگام، نهال می کارد به هنگام، آبیاری می کند به هنگام، هرس می کند به هنگام، سمپاشی می کند به هنگام، هم میوه چینی. باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد.»
این باغبان باید دلسوز باشد، علف های هرز را هرزه رویی کند. هوشمندانه، متفکرانه، آگاهانه، باغ جامعه را بارور کند. به فصل میوه چینی نگذارد درختان زیر بار سنگین، شاخه خم کنند و...
امام خمینی (ره) در23/3/59 فرمانی را مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر نمودند. در قسمتی از فرمان ایشان آمده است:مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است وخواست ملت مسلمان می باشد اعلام شده است وتا کنون اقدام موثری انجام نشده است و ملت اسلامی وخصوصا دانشجویان با ایمان متعهدنگران آ ن هستند که خدای نخواسته فرصت از دست برود وکار مثبتی انجام نگیرد وفرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بی فرهنگ این مرکز اساسی رادر خدمت استعمارگران قرار داده بودند.
امروز در شرایطی که دشمن نبرد تمام عیار فرهنگی را علیه ملت ایران با توسل به آخرین متدهای جنگی و استفاده از تمام ابزارهای در اختیار خود آغاز کرده است ضرورت دارد که شورای عالی انقلاب فرهنگی در قد و قامت یک قرارگاه مرکزی ظاهر شود و ضمن تبیین صحنه جنگ فرهنگی برای افکار عمومی تمام نیروها و انرژی های فرهنگی موجود را برای مقابله دشمن بسیج نماید.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.