نقش آلمان در "توان پاتک اتمی اسرائیل"
خبرگزاری تسنیم: دولت آلمان در مراحل تجهیز فعالیت های نظامی اتمی رژیم صهیونیستی از سالیان دور نقش مهمی ایفا کرده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مرکز عربی مطالعغت و پژوهشهای سیاسی در گزارشی به تشریح مفصل برنامه جنگ افروزانه اتمی رژیم صهیونیستی در منطقه و مراحل مختلف آن پرداخته است؛ این پژوهش مطالعاتی به قلم محمود محارب در می سال 2013 به رشته تحریر در آمده است. این مقاله در جلسه دراسات عربیة منتشر شده است.
توان " پاتک هستهای" اسرائیل
تا زمانی که اسرائیل سلاح هستهای را به انحصار خود درآورده و از دستیابی یکی از کشورهای خاورمیانه به این سلاح استقبال نکند، تلاش زیادی برای توسعه گسترده توان " پاتک هستهای" از خود نشان نخواهد داد. در دهه هفتاد و هشتاد قرن گذشته، اسرائیل به توسعه زرادخانه هستهای خود و مدرنیزه کردن ابزارهای شلیک بمبهای هستهای - از جمله موشکهای دوربرد و هواپیماها- به سمت اهداف مورد نظر در کشورهای عربی روی آورد. اسرائیل علاوه بر بهبود تولیدات هستهای خود برای مقابله با حمله ناگهانی مخالفان به وسیله سلاحهای کلاسیک، به استحکام موشکهای دوربرد قادر به حمل کلاهکهای هستهای و نیز هواپیماها و فرودگاههایش اقدام نمود. اسرائیل زمانی که دریافت یکی از کشورهای منطقه یعنی ایران به سمت توسعه دانش هستهای روی آورده است، به تقویت تمامی ابزارهای لازم برای بالابردن توان" پاتک هستهای" خود پرداخت.
اسرائیل چنین برداشت نمود که در بحث " پاتک هستهای" تنها نباید به بهبود تولیدات هستهای، موشکهای هستهای و هواپیماهای حامل بمبهای اتمی اکتفا نماید، چرا که همه اینها ممکن است با یک یا چند حمله هستهای نابود شود و فرصت پاتک هستهای را از آن سلب نماید. از همین رو سعی کرد به زیردریاییهای هستهای مجهز شود. در همین راستا در اواخر دهه نود قرن گذشته، توانست سه زیردریایی حامل کلاهک هستهای دلفین از آلمان دریافت کند. این در حالی بود که اغلب هزینهها را خود آلمان متقبل شد.
در دوره نخستوزیری آریل شارون و ایهود اولمرت، اسرائیل دو زیردریایی جدید و پیشرفته که قادر بودند بیش از سه زیردریایی مذکور در زیر آب بمانند از آلمان دریافت نماید. آلمان متعهد شد یک سوم هزینه این دو زیردریایی را متقبل شود. در می 2012 نیز اسرائیل چهارمین زیردریایی را از آلمان دریافت کرد و مقرر گردید در سال 2014 به پنجمین زیردریایی دست یابد.
بر اساس توافقنامهای که بین ایهود باراک و همتای آلمانی وی در مارس 2012 به امضا رسید، طرف آلمانی متعهد شد در سال 2018 یک زیر دریایی پیشرفته ساخت آلمان در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد. آلمان همچنین متعهد شد یک سوم مبلغ این زیردریایی یعنی مبلغی معادل 400 ملیون یورو را متقبل شود.
منابع صهیونیستی اعلام کردند که قطر هر یک از دهانههای پرتاب موشک در زیر دریائیهای دریافتی از آلمان 650 میلیمتر است و این بدان معناست که این زیردریائیها قادر خواهند بود موشکهای "بوبای" ساخت اسرائیل را تا فاصله 1500 کیلومتری پرتاب کنند.
هفتهنامه دیر اشپیگل آلمان در شماره 3 ژوئن 2012 خود با استناد به منابع مستند آلمانی تحقیقی جامع در مورد زیر دریائیهای مذکور ارائه داد و گفت: زیردریائیهای هستهای فروخته شده به رژیم صهیونیستی با هدف تقویت توان هستهای – پاتک هستهای - این رژیم صورت گرفته است.
از طرفی دیگر یک مؤسسه مستقل انگلیسی متخصص در زمینه سلاحهای هستهای در جهان با انتشار گزارشی در اکتبر 2011 بیان داشت که اسرائیل با خرید زیردریایی از آلمان توانسته است کیفیت و برد موشکهای هستهای خود را بالا ببرد. در این گزارش همچنین آمده است اسرائیل توانسته است برد موشک قاره پیمای یریحو 3 را به 5000 کیلومتر افزایش دهد.
مرکز فرماندهی مقاوم در برابر سلاح هستهای
اسرائیل در راستای آمادگی برای "پاتک هستهای"، بنا به توصیه شورای امنیت ملی، در اواخر سال 2002 به ساخت یک مرکز فرماندهی مقاوم در برابر سلاحهای هستهای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی در محدوده کوهی در قدس غربی – در نزدیکی مقر نخست وزیر- اقدام نمود.
ساخت این مرکز فرماندهی که از آن به "مرکز ملی مدیریت بحران" یاد میشود، چندین سال به طول انجامید. گفتههای بعضی از متخصصان و مقامات رژیم صهیونیستی از این حکایت دارد که هدف اصلی ساخت این مرکز وسیع در عمق یک کوه، بهرمند ساختن نخستوزیر و دیگر مسئولان دستگاههای امنیتی و دولتی از پایگاهی مستحکم در شرایط فوقالعاده همچون شروع نبرد هستهای، بیولوژیک وشیمیایی است. به گفته این افراد در صورتی که اسرائیل با حمله هستهای روبرو شود، از این مرکز به عنوان اتاق فرماندهی "پاتک هستهای" استفاده خواهد شد.
بعضی از متخصصان رژیم صهیونیستی بر این باورند که صرف ساخت چنین مرکز فرماندهی که به اسرائیل این اجازه را می دهد که در صورت مواجهه با یک یا چندین حمله هستهای، مدیریت نبرد را از دست ندهد، به خوبی توان بازدارندگی هستهای رژیم صهیونیستی را به نمایش خواهد گذاشت. چرا که در این صورت اسرائیل قادر خواهد بود با عناصر مورد نیاز در "پاتک هستهای" از جمله زیر دریاییهای هستهای ارتباط برقرار کرده و به نیروهای موجود در آنها حکم کند که بمبهای هستهای خود را به سمت کشور آغاز کننده نبرد هستهای شلیک کنند. افزون بر آن میتوان از این پایگاه مستحکم در نبردهای کلاسیک که بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی روی میدهد، استفاده کرد. مقامات بلند پایه رژیم صهیونیستی خود باید دارای یک مرکز فرماندهی باشند تا بتوانند در آنجا جنگ را به طور مستقیم مدیریت کنند و دیگر نیازی به حضور در مراکز مستحکم فرماندهی ارتش در اعماق " کریاه" در تل آویو نباشند.
سخن پایانی
سیاست پنهانکاری رژیم صهیونیستی در راستای تلاش این رژیم برای توسعه برنامه هستهای خود بدون تحریک مخالفان داخلی و خارجی تبلور یافته است. تعمیق این سیاست در چارچوب گفتگوهای رژیم صهیونیستی با ایالات متحده و تفاهمات این دو در دهه شصت قرن گذشته صورت گرفته که به امضای توافقنامه مایر – نیکسون در سال 1969 درباره برنامه هستهای این رژیم منتج شده است.
به موجب این توافقنامه، ایالات متحده متعهد شد حق دستیابی اسرائیل به سلاح هستهای را به رسمیت بشناسد، به اعزام دانشمندان به سرزمینهای اشغالی برای نظارت بر زرادخانه دیمونا پایان بخشد. ایالات متحده همچنین متعهد شد در صورتی که رژیم صهیونیستی به انجام آزمایشهای هستهای اقدام ننماید و در مورد هستهای شدنش چیزی بر زبان نیاورد، آن را به امضای MPT ملزم نسازد.
اسرائیل در پوشش کتمان سازی برنامه هستهای خود، به فعالیتهای هستهای خود ادامه داد و توانست – بنا به اذعان بسیاری از منابع بیگانه- به بزرگترین زرادخانه هستهای دست یابد. این زرادخانه دارای بیش از 400 بمب اتمی، هیدروژنی، نیتروژنی و نیز سلاحهای تاکتیکی هستهای از جمله کلاهکهای کوچک هستهای است. این کلاهکهای کوچک را میتوان با لوله توپ و موشک اندازها به سمت ذرهپوشها و دستههای تانک دشمن پرتاب کرد.
سیاست پنهانکاری هستهای رژیم صهیونیستی، بخشی از حاکمیت گفتمان هستهای در سرزمینهای اشغالی است که بر پایه فرضیههای مهمی استوار است. از جمله این فرضیههای مهم این است که رژیم صهیونیستی باید به منظور تقویت و صیانت از جایگاه خود به عنوان رژیم پرنفوذ منطقه، به انباشت سلاحهای هستهای به منظور استفاده از توان " پاتک هستهای" در موقع مورد نیاز ادامه دهد. بر اساس این فرضیهها اسرائیل باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به انرژی هستهای به کار گیرد تا خود این برنامه را برای مدتی طولانی در انحصار داشته باشد.
رژیم صهیونیستی در زمینه توسعه سلاحهای هستهای در جهان در رتبه ششم قرار دارد. این در حالی است که این رژیم با کشورهایی که قبل و بعد از آن به سلاح هستهای دست یافتهاند در موارد زیر متفاوت است:
اسرائیل در بین دارندگان سلاح هستهای اولین رژیمی است که مخفیانه به ساخت یک زرادخانه هستهای اقدام نموده است. تنها این رژیم است که با آواره ساختن مردم فلسطین و ویران نمودن خانه و آشیانه آنها و تکمیل اشغال این کشور در سال 1967، برنامه هستهای خود را به پیش برده است. این رژیم همچنان به شهرکسازی در مناطق اشغال شده ادامه میدهد و تنها با دستیابی به صلحی پایدار و همه جانبه با تمام کشورهای عربی، عقب خواهد نشست.
تنها این رژیم هستهای است که حد و مرز خود را مشخص نکرده است و با اینکه میداند بیش از هر کشور هستهای و غیر هستهای، از مسئله "خطر نابودی" سوء استفاده کرده است اما هستی و موجودیت ملتی دیگر را به خطر انداخته است.
تنها این رژیم هستهای است که نویسندگان و نظریه پردازان برنامه هستهایش، بدان درباره خطرات توجه زیاد به سلاح هستهای هشدار دادهاند و اعلام کردهاند که برخی از کشورها در مقام مقابله، از سلاحهای غیر هستهای همچون سلاحهای بیولوژیک و هستهای استفاده میکنند.
تنها این رژیم است که از زمان شکل گیری، بیشترین تجاوزات را داشته است.
تنها این رژیم است که سلاح هستهای وارد منطقه خاورمیانه کرده است و تاکنون به انحصار این سلاح ادامه داده و با تمام توان در این راستا تلاش میکند.
تنها این رژیم است که پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای را امضا نکرده و بر خلاف دیگر کشورها بسیار تلاش نموده است تا دیگران را از دستیابی به این سلاح بازدارد . امری که انگیزه دولتهای منطقه را برای توسعه برنامه هستهای خود بیشتر کرده است.
خودداری اسرائیل از بیان هستهای شدن خود، و اتخاذ سیاست پنهانکاری هرگز به این معنا نیست که منطقه خاورمیانه دارای این سلاح نیست! اسرائیل روز به روز به انباشت سلاحهای هستهای خود در داخل سرزمینهای اشغالی و زیردریاییهای هستهای که در آبهای ساحلی بیشتر کشورهای منطقه جولان میدهند، ادامه میدهد. روشن است که زرادخانه هستهای رژیم صهیونیستی هیچ توجیهی ندارد و ارتباطی با تلاش این رژیم برای دفاع از موجودیت خود ندارد هر چند در گذشته هیچ خطری موجودیت آن را تهدید ننموده و در ادامه نیز چنین نخواهد بود. سلاح هستهای این رژیم دیرزمانی است که برای گسترش نفوذ آن به کار می رود. از دیگر کاربردهای این سلاح، جلوگیری از حمله کشورهای عربی و دیگران به سرزمینهای اشغالی و ادامه اشغالگری و شهرکسازی است. افزون بر آنچه گفته شد این رژیم با منحصر ساختن سلاح هستهای در اختیار خود، بر خوی کینهتوزی، توسعه طلبی، نژادپرستی و دشمنی با ارزشهای انسانی و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها افزوده است. رژیم صهیونیستی در همین راستا از گذشته تاکنون گفتگوهای صلح را نادیده گرفته است چرا که بر اساس این گفتگوها باید از مرزهای 1967 عقب نشینی کند و تشکیل دولت فلسطینی در این منطقه را به رسمیت بشناسد، از همین روست که تنها در صورتی به گفتگوهای صلح تن در خواهد داد که اعراب ضمن به رسمیت شناختن این رژیم در محدوده مرزهای 1967، روابطی عادی و طبیعی با آن برقرار سازند.
عاری سازی منطقه خاورمیانه از سلاحهای هستهای دارای اهمیت بسیار بالایی است. تا زمانی که رژیم صهیونیستی، تنها دارنده سلاح هستهای در این منطقه، به انهدام این سلاحها روی نیاورد، این منطقه از سلاحهای هستهای پاکسازی نخواهد شد. روشن است که رژیم صهیونیستی به شدت با این موضوع مخالفت میکند و در این باره از حمایت پنهانی ایالات متحده و بسیاری از کشورهای غربی بهره می برد. به نظر میرسد تنها راه برون رفت از این مسئله، تعامل و همکاری باشد به این معنا که به منظور متقاعد ساختن رژیم صهیونیستی به چشمپوشی از سلاحهای هستهای، بایستی همه کشورهای خاورمیانه، تلاشی برای دستیابی به سلاح هستهای انجام ندهند. اگر یک یا چند کشور خاورمیانه بخواهند از سلاح هستهای صرفنظر کنند نخست باید آن را در اختیار داشته باشند. از همین رو عجیب خواهد بود اگر گفته شود برای پاکسازی منطقه خاورمیانه از سلاح هستهای بناچار باید یک یا چند کشور دارای سلاح هستهای باشند. در این صورت با قاطعیت میتوان درباره پاکسازی منطقه خاورمیانه از سلاح هستهای سخن گفت. حال هر قدر تعداد کشورهای دارنده سلاح هستهای در خاورمیانه بیشتر شود، امکان دستیابی به اجماع برای پاکسازی این منطقه از سلاح هستهای بیشتر خواهد شد.
انتهای پیام/