هنر و فرهنگ لبنانی پشت سر سیدحسن نصرالله
خبرگزاری تسنیم: سرودهای مختلفی پس از جنگ ۳۳ روزه حزب الله توسط خوانندگان لبنانی در بزرگداشت سید حسن نصرالله اجرا شد. بسیاری از خوانندههای لبنانی و هنرمندان که شاید هیچ التزام دینی هم نداشته باشند، جزو عاشقان وعلاقمندان سید حسن نصرالله محسوب میشوند
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بسیاری از خوانندههای لبنانی و هنرمندان که شاید هیچ التزام دینی هم نداشته باشند، جزو عاشقان و علاقمندان سید حسن نصرالله محسوب میشوند. خیلیها در میان جنگ33 روزه 2006 یا مستقیم یا از طریق رسانهها به سید حسن نصرالله پیام دادند که او را دوست دارند و از مقاومت پشتیبانی میکنند و حاضرند از اموالشان برای کمک به مقاومت هزینه کنند. مثل "هیفا وهبی" که خواهر شهید هم هست. هیفا وهبی از یک پدر لبنانی شیعه و مادر مصری، در یک شهر کوچک در جنوب لبنان زاده شد. برادر او در جریان حمله اسرائیل به جنوب لبنان در 1982 شهید شده بود. آلبوم دوم هیفا وهبی بدی أعیش (می خوام زندگی کنم) در سال 2005 منتشر شد و به موفقیتی بالاتر از حد انتظار به دلیل تک آهنگ حیات قلبی رسید که پس از ترور سیاستمدار لبنانی رفیق حریری منتشر شد.
هیفا وهبی
سرودهای مختلفی پس از جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائیل توسط خوانندگان لبنانی در بزرگداشت سید حسن نصرالله اجرا شد. در سال 2006 خواننده مسیحی زن لبنانی جولیا بطرس در آلبوم خود به نام «اتعودنا علیک» آهنگ مشهوری به نام «احبّایی» در پاسداشت سید حسن نصرالله سرود که متن آن بر اساس پیام تلویزیونی نصرالله به مبارزان حزب الله در جنوب لبنان پس از جنگ 33 روزه بود. کلیپ این آهنگ در ویرانههای شهر بنت جبیل فیلمبردای شد. درآمد حاصل از فروش این آهنگ، سه برابر پیش بینیهای انجام شده به سه میلیون دلار رسید که تمام آن به خانوادههای کشته شدگان لبنانی جنگ با اسرائیل و سربازان کشته شده حزب الله در جنگ 33 روزه و عملیات نهر البارد تقدیم شد. در سال 2007 علاء زلزالی خواننده لبنانی آهنگی با عنوان «یا نصرالله» درباره دبیرکل حزب الله لبنان سرود.
ناهض حتر در روزنامه الاخبار مقالهای را با مضمون علاقه خوانندگان به سید حسن نصرالله نگاشته است. او از علاقه خانم فیروز(خواننده لبنانی معروف) به سید حسن نصرالله که توسط فرزندش زیاد الرحبانی(پسر بزرگ فیروز که خود موسیقیدان و هنرمند است) در مصاحبهای از آن پرده برداشته شده است، مینویسد:
ناهض حتر - روزنامه الاخبار شماره ٢١٧٩ چهارشنبه ١٨ دسامبر ٢ ١٣
شک نداشتم که خانم فیروز سید حسن نصرالله را دوست دارد؛ اما زیاد رحبانی در مصاحبهای حساس و هوشمندانه با سایت خبری العهد -که از زیباترین مصاحبههای اخیرش است - ترجیح داد حدسها را به یقین تبدیل کند. من موضوع را چنین میبینم: نمی شود بین دو شخصت برجسته جامعه لبنان ارتباطی نباشد، دو اسطوره سرشار از غنای روح و اسرار عالم، ابداع و حضور؛ تمام آنچه فیروز از نمادهای عزت ملی و انسانی بر روی سن آواز سرداد، سید حسن نصرالله در صحنه عمل به واقعیت تبدیل کرد.
زیاد الرحبانی، پسر بزرگ فیروز که خود موسیقیدان و هنرمند است
اگر ضرورت مبارزه و التزامات سیاسی نبود تصور می کنم سید حسن نصرالله هم مانند فیروز ترجیح میداد سکوت اختیار کند و میگذاشت نیروی مقاومت در جانهای ما بدون سخنرانی و خطبه به جوشش درآید. اما مجموعه سخنرانیهای سید حسن نصرالله که شخص هنرمند و فرهیخته ای مثل زیاد رحبانی برای خودش آرشیو کرده نشان میدهد که در آن روح و رگه هایی از هنر وجود دارد که ما غرق شدگان در جریان روزانه سیاست آنرا نمی توانیم درک کنیم؛ چنین آرشیوی در نزد یکی از مفاخر فرهنگی ما، بی سبب و بی علت نیست. زمان هنری آن در آینده مشخص خواهد شد، اما چگونه و کی؟ دیگر جزو علم غیب است. اما برای فیروز و عاصی(خواننده لبنانی) کار آسانتر به نظر میرسد: مثلا در تداخل زمانها و معناها در مقدمه موسیقیایی نمایش جبال الصوان(ترانه ای از فیروز) سرودی برای مقاومین حزب الله سروده شده.
به زبان چپیهای لبنان نقد کنایه آمیزی از تصویر میهن وجود دارد که فیروز آنرا خوانده ولی در آنچه، سید حسن نصرالله و مردانش آنرا به واقعیت رساندهاند، نشانههایی اصیل از آن تصویر به چشم میخورد: «بَعْدا جْبال الصوَّان ... عمّ بتقاوِم/ زحف الزحف علیها/ وقع الویل علیها...»(بعد از کوه های صوان مقاومت میکنی- سینه خیز یورش میبری- پریشانی بر آن نازل شد...)، ولی این مقاوم نه زانو می زند نه فرار می کند و نه می ترسد.
خیزش فقط از طرف جنوب نبوده، هیچ وقت فقط جنوب به تنهایی نبوده، اما ائتلاف بین تل آویو و ریاض امروز آشکار شده، چیزی که ارتش اشغالگر به آن دست نیافت الان مردان تکفیری و تروریست آل سعود برای آن تلاش میکنند. هدف هم روشن است: ضربه زدن از پشت به امنیت مناطق حزب الله و امنیت پایگاههای آن و موسساتش با ترورها و بمب گذاریها. و نقشه سعودی اسرائیلی برای آنکه جای شکی برای کسی باقی نماند بصورت سریالی رو به افزایش است: خسته کردن مقاومت در داخل و مجبور ساختن آن به عقب نشینی، مجروح و به ستوه درآمده در لبنان و سوریه، تا مقدمهای باشد برای خرد کردن آن با ماشین جنگی صهیونیستی.
بندر بن سلطان آماده انتقام تلمودی از شکست سال 2006 است، برای همین بهار عربی سیاه را باز کرد، راهی برای خلاص شدن از کوههای صوان سرکش از جنوب لبنان تا دمشق. و سلاح موثرش اش نفرت است.
سعودی جنگ نفرت را بر لبنان و سوریه - و عراق- آغاز کرده و هیچ نوع قید و بندی در مقابل کشتار عامدانه مردم بیگناه ندارد، مجرمینش را در جنگهای نظامی با ارتش سوریه از دست میدهد، برای همین بی هدف دو روستای محاصره شده در شمال را بمباران میکند که ساکنانش مردمان شیعه زحمتکش هستند. مرگ بیشتر برای دیگران: شیعیان دو روستای نبل و زهرا بعد از علویها و مسیحیان و درزیها - و سنیهایی که با تکفیریها از نظر سیاسی مخالف هستند - از ریف لاذقیه تا محلههای دمشق تا عدرا و علاوه بر همه اینها ضاحیه و جنوب لبنان.
فیروز و نصرالله؛ این جواب به صحرای خشک وهابیت است. سرّ کوچکی که بعد از مصاحبه مطبوعاتی دیگر محرمانه نیست و زیاد از افشای میترسد، شادمانی اکتشافش چنین میدرخشد: غضب و نه نفرت، مقاومت و نه کشتار، برادری با مردم که دین یا مذهب یا نژادشان آنرا را غیرخودی قرار نمیدهد - برخلاف اتحاد سعودی صهیونی که آنها را ذبح میکند- بلکه برادرانه و همتا و هم میهنهایی آزاد.(شعری دیگر از فیروز)
انتهای پیام/