زمین پائیزش را از یاد می‌برد اما زخم عمیق عاشورا را هرگز

خبرگزاری تسنیم: اربعین حسینی از راه رسید و کم کم به غروب خود می‌رسد اما دل‌ها و داغ‌ها همچنان تازه است...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، در چهلمین روز درگذشت سرور و سالار شهیدان، امام حسین(ع) مشهدالرضا(ع) غرق در ماتم است، دسته دسته عزاداران با وجود برودت هوا خود را به حرم مطهر رضوی می‌رسانند تا در کنار مرقد مطهر امام هشتم(ع) مراسم عزاداری اباعبدالله(ع) را برگزار کنند.

عزاداران حسینی در مشهدالرضا(ع) چهل روز است که مرثیه‌هایشان را در کوچه‌هاى داغ، مکرر مى‌کنند و چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه‌هاى آسمان مى‌گریند.

عزاداری سر بر پنجره فولاد ضریح مطهر گذاشته و با خود زمزمه می‌کند:

«از کربلا تا شام، حکایت سرهاى جسور شماست که شمشیرها را به خاک افکند، من از روایت خونابه و خنجر مى‌آیم، از شعله‌هاى به دامن نشسته و فریادهاى بى یاورى.

امروز، اربعین خورشید است. نگاه کن چگونه پرندگان، بر شاخه‌هاى درختان روضه مى‌خوانند، چگونه ابرها، فشرده فراقى عظیم، پهنه زمین را مى بارند.

رفته‌اید و پس از شما، جاده‌ها، اسیر زمستانى همیشگى‌اند، پرواز ناگهان شما آتشى است که هرگز فرو نمى‌نشیند.»

زخم عاشورا همیشه تازه است

پائیز را دیده‌اى، چگونه نوباوگان تابستان را به زمین مى‌ریزد و سر و روى جهان را به زردى مى‌نشاند؟ اکنون دیرى است که پروانه هاى هاشمى‌مان را شعله‌هایى یزیدى، بر تپه‌هاى خاکستر فرو ریخته‌اند، دیرى است که گیسوان کودکى رقیه را بادهاى یغماگر، با خویش برده‌اند.

زمین، پائیزش را از یاد مى‌برد، اما زخم عمیق عاشورا را هرگز، سال‌ها مى‌گذرد و ما همچنان سوگ کبوترانى آزاده را بر سینه مى کوبیم.

کم کم به غروب اربعین نزدیک می‌شویم... خورشید، رفته رفته رو به سیاهی گذاشته است. حادثه، استخوان‏‌های تاریخ را خرد کرده است. ایستاده‏‌ام و حادثه چون رودخانه‏‌ای جوشان، از سرم گذشته است.

تشنه می‏‌نگرم. یاخته‏‌هایم در عطش می‏‌سوزند، دریا دریا از انبوهی این تاریکی، خاک را رهایی نیست. با جانی بی‏‌تاب، هفتاد و دو خورشید را چهل غروب غم‏‌انگیز، پر پر نظاره کرده‏‌ام، ظلمات، تندتر می‏‌وزد. بیمناک، چشم به صفحات تاریخ دوخته‏‌ام. یاد خورشید را خاموشی از پی نخواهد بود. بوی مرگ از تکه‏‌های خاک می‏‌وزد.

و امروز، چهل روز می‏‌گذرد، کرانه بی‏‌دریغ نور پیدا نیست، سر بر دیواره‏ه‌ای فرو ریخته درونم گذاشته‏‌ام و می‏‌گریم.

سیاهی اندوه، مرا فرا گرفته است ، سیاه‏پوش حادثه تلخ دیروزم....

گزارش از اکرم احیایی

انتهای پیام/