هدف از تشکیل فرماندهی نظامی مشترک شورای همکاری خلیج فارس چیست؟

خبرگزاری تسنیم: شورای همکاری خلیج فارس درحالی اعلام کرده که قصد تشکیل فرماندهی نظامی مشترک را دارد که از زمان تشکیل در سال ۱۹۸۲ میلادی تاکنون همواره ثابت کرده که نتوانسته‌ است، به عنوان نهادی مستقل عمل کند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از شبکه المیادین، این گزارش به بررسی تاریخ تاسیس شورای همکاری خلیج فارس در سال 1982 میلادی تا زمان برگزاری سی و چهارمین دوره آن پس از برگزاری کنفرانس امنیتی عربی ـ اسلامی در ابو ظبی امارات می‌پردازد که در جریان آن «شیمون پرز»، رئیس رژیم صهیونیستی از طریق ویدئو کنفرانس از قدس اشغالی برای حاضران سخنرانی کرد.

مقامات مختلف کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در اظهارات خود مدعی شدند که دشمن اصلی آنها رژیم صهیونیستی نیست، بلکه تهدید اصلی متوجه آنها برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است.

کاخ سفید نیز از تصمیم خود برای تجهیز شورای همکاری خلیج فارس به برخی جنگ افزارها و تجهیزات دفاعی خبر داد و گفت که این اقدام باعث تقویت صلح جهانی و تامین امنیت آمریکا می‌شود.

بخش اصلی این حمایت تسلیحاتی آمریکا از شورای همکاری خلیج فارس به سامانه‌های دفاعی موشکی و تجهیزات حفظ امنیت مرزها و نیز دریانوردی و آنچه که از آن با عنوان «جنگ علیه تروریسم» یاد می‌شود، ارتباط دارد.

این اعلان پس از برگزاری سی و چهارمین دوره اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کویت پس از برگزاری کنفرانس امنیتی عربی ـ اسلامی در ابو ظبی صورت گرفت.

این کنفرانس اوایل ماه جاری میلادی با حضور 29 وزیر خارجه و مسئول عرب و وزرای خارجه کشورهای مالزی، اندونزی و بنگلادش برگزار شد و در جریان آن «شیمون پرز»، رئیس رژیم صهیونیستی از طریق ویدئو کنفرانس از قدس برای حاضران سخنرانی کرد. روزنامه های عبری زبان این سخنرانی پرز را تاریخی توصیف کرده و اعلام نمودند که در جریان سخنرانی پرز، هیچ کدام از وزرای خارجه شرکت کننده در کنفرانس از سالن خارج نشدند و پسر ملک عبد الله بن عبد العزیز، پادشاه عربستان سعودی نیز در آن حضور داشت.

اما درباره تاریخ تاسیس شورای همکاری خلیج فارس باید گفت که این نهاد هماهنگی و همکاری میان کشورهای عربی و اسلامی در سال 1981 میلادی و به درخواست رژیم آل سعود تاسیس شد و این رژیم همچنان به دنبال ابزارها و چارچوب‌هایی برای جایگزینی پیوندهای عربی و مظاهر آن است و در همین راستا، شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل داد.

مساله جالب توجه این است که توجیهات رسمی که مسئولان رژیم آل سعودی برای تشکیل این شورا ارائه دادند، این بود که این شورا جزء بدنه اتحادیه عرب نیست؛ صرف نظر از اینکه هویت و کارآمدی این موسسه تا چه حدی باشد.

 

تجسم استراتژی آمریکا در منطقه خلیج فارس

 

کاخ سفید در راستای استراتژی خود برای افزایش حضورش در منطقه خلیج فارس (در سال 1974 میلادی) در بحبوحه بحران نفتی در دوره ریاست جمهوری «ریچارد نیکسون» و زمانی که «هنری کیسنجر» مسئولیت وزارت خارجه این کشور را بر عهده داشت، طرحی مشترک با همکاری نیکسون ـ کیسنجر به ملک فیصل بن عبد العزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی ارائه داد که خواستار برقراری روابط ویژه و برجسته میان آمریکا و عربستان سعودی در قبال از سر گیری انتقال نفت به بازارهای جهانی با قیمت‌های معقول و منطقی بود.

کیسنجر در اسناد خود که در این اواخر‌ ‌جازه افشای آنها داده شده است، می‌نویسد: آمریکا در قالب این طرح متعهد به حمایت از حکام عربستان سعودی برای سرکوب مخالفان سیاسی در داخل و دشمنان ایدئولوژیک در خارج شد. به عبارت دیگر، کاخ سفید به صورت مستقیم اقدام به حمایت از رژیم پادشاهی عربستان سعودی خواهد کرد. طولی نکشید که وزارت دفاع آمریکا موسوم به «پنتاگون» برای تدوین اصول راهبرد نظامی آمریکا ـ عربستان سعودی به منظور تضمین امنیت عربستان سعودی وارد ریاض شد. (سند کیسنجر صادره در تاریخ 11 مارس سال 1974 که آندرو سکوت کوپر در کتاب خود با عنوان «ملوک النفط» یا «پادشاهان نفت» منتشر شده در سال 2011) به آن اشاره کرده است).

نقش آمریکا در منطقه خلیج فارس در دوره ریاست جمهوری «جیمی کارتر» در دهه 80 قرن بیست افزایش یافت و نیروهای واکنش سریع در منطقه خلیج فارس تشکیل شدند.

اعلان رسمی اخیر آمریکا در پی مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با غرب در ژنو صادر شد؛ چرا که توافقنامه هسته‌ای ژنو باعث ناامیدی گسترده و ابراز خشم و عصبانیت خاندان آل سعود و برخی کشورهای کوچک منطقه و نیز واکنش مقامات رژیم صهیونیستی شد.

در همین راستا، باید به مشارکت «چاک هگل»، وزیر دفاع آمریکا در همایش «گفت‌وگوی منامه» در بحرین در تاریخ 7 دسامبر گذشته نیز اشاره کرد. وی در این همایش تصریح کرد که کاخ سفید در فروش تسلیحات خود به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به آنها به چشم یک سازمان یک پارچه و نه کشورهای جدا از هم، نگاه می‌کند. 

وزیر دفاع آمریکا همچنین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به تاسیس ائتلاف نظامی و فعالیت هماهنگ دعوت و تشویق کرد و گفت که این کار می‌تواند زمینه تحویل گرفتن مناسب‌تر سلاح‌های آمریکایی وعده داده شده، به ارزش 70 میلیارد دلار را فراهم کند.

وزیر دفاع آمریکا همچنین به نگرانی‌های کشورهای حوزه خلیج فارس چنین پاسخ داد که کاخ سفید درصدد افزایش حضور نظامی خود در خلیج فارس است و در همین راستا، 35 هزار نفر از نظامیان خود را در خلیج فارس حفظ خواهد کرد و آنها هم چنان کنترل ناوها، سامانه‌های ضد هوایی و رادارها، جنگنده‌ها و بخش‌های دیگر را در اختیار خواهند داشت.

هگل قبل از این نیز در سال 2006 میلادی ریاض را به تشکیل «فرماندهی مرکزی و نیروهای چند ملیتی» در قالب شورای همکاری خلیج فارس تشویق کرده بود. این تلاش‌های هگل به ثمر نشست و عربستان سعودی «نیروهای سپر بازدارنده الجزیره» را که تعداد آنها به 10 هزار نفر می‌رسید، منحل کرد و در سال 2009 زمینه تشکیل نیروهای مشترک المنافع واکنش سریع میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را فراهم آورد تا به اصطلاح با خطرات امنیتی مقابله کنند. اوج فعالیت این نیروها، مداخله نظامی مستقیم در بحرین در مارس سال 2011 میلادی و یک ماه پس از آغاز انقلاب مردمی این کشور در 14 فوریه همان سال بود.

پس از آن، «برنادت میهن»، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا به تشریح ماهیت تسلیحات آمریکایی اعطا شده به کشورهای حوزه خلیج فارس پرداخت و گفت: این مبادلات شامل تجهیزات دفاعی ضد موشکی و تجهیزات مورد استفاده نیروی دریایی و جنگ افزارهای مورد استفاده برای «جنگ علیه تروریسم» است.

سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا مدعی شد که این اقدام نشانگر پای بندی قاطع آمریکا در قبال کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و تمایل آن به همکاری با این شرکا برای تقویت امنیت و آرامش منطقه در دراز مدت است. به عبارت دیگر، واشنگتن به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز همانند دیگر هم پیمانان خود در پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» تجهیزات نظامی پیشرفته تحویل خواهد داد.

 

گسترش تلاش ها برای همکاری نظامی میان کشورهای عضو شورا

 

کشورهای حوزه خلیج فارس با توجه به کمبود منابع انسانی خود، درصدد اتکا به تجهیزات فنی مدرن برآمده‌اند و از سال 2012 میلادی نزدیک به 130 میلیارد دلار برای هزینه‌های نظامی و خرید تجهیزات نظامی مدرن اختصاص داده اند که اکثر این بودجه ها برای خرید سامانه‌های دفاعی ضد هوایی، ناوها و جنگندهها مورد استفاده قرار گرفته است.

در همین راستا، باید به افزایش نقش نیروهای مسلح پاکستانی در عربستان سعودی به منظور انتقال تجارب نظامی به آنها اشاره کرد. یکی از نشانه‌های این مناسبات گسترده دیدار محرمانه «عبد العزیز بن الراهیم الغدیر»، سفیر عربستان سعودی در اسلام آباد با ژنرال «طاهر رفیق بوت»، فرمانده نیروی هوایی این کشور در مقر فرماندهی نیروی هوایی (در تاریخ 6 ژوئن گذشته) بود.

اینجا اشاره به این نکته نیز لازم است که وزارت جنگ پاکستان همواره مجری اوامر کشورهای غربی مانند انگلیس و آمریکا برای حمایت از رژیم‌های پادشاهی و موروثی در منطقه بوده است و جنگ‌های سال 1970 در اردن به فرماندهی ژنرال «محمد ضیاء الحق»، رئیس جمهوری این کشور گواهی بر این مدعاست که به موجب آن نظام وقت اردن، نام وی را بر روی یکی از خیابان‌های اصلی در امان، پایتخت این کشور اطلاق کرد.
هدف آمریکا از تاکید بر تامین سامانه‌های دفاعی برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این است که آنها را در قالب یک سامانه مرکزی ادغام کند تا زمینه تقویت توان سیستم‌های هشدار سریع و شلیک موشک‌های ضد موشک تا حجم چند برابر سیستم های جداگانه فراهم آید. از همین رو، کشورهای عربی منطقه تمایل زیادی به خرید سامانه های دفاعی پیشرفته «پاتریوت» پیدا کرده‌اند.

شاید این سیاست با موانعی مانند تمایل کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خرید تجهیزات امنیتی و نظامی متناسب با سیاست‌هایشان برخورد کند؛ به ویژه که ماموریت «مبارزه با تروریسم» و حمایت از آبراهه‌ها، بیشتر از اینکه به تجهیزات نظامی زیاد ارتباط داشته باشد، به همکاری تنگاتنگ نهادهای مختلف با هم ارتباط دارد. لذا، رسیدن کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به مرحله‌ای از فرماندهی یکپارچه عملیات‌ها باعث تقویت چشم اندازهای همکاری میان آنها خواهد شد و این مساله، دست کم در مرحله نظری به آنها این امکان را می‌دهد که دامنه ماموریت‌ها و تخصص‌های خود برای فعالیت مشترک در راستای تامین امنیت آب‌های منطقه‌ای را گسترش دهند.

برخی کارشناسان نظامی غربی بر این باورند که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باید به جای حمایت از سواحل، راه اندازی گشت‌های دریایی برای حمایت از تجارت دریایی در طول سواحل، مقابله با تهدیدات احتمالی ایران از طریق تنگه هرمز، نظارت بر حضور ایران در آب های خلیج فارس، توسعه حاکمیت خود از طریق برگزاری رزمایش‌های مشترک در طول سواحل خلیج فارس و احداث سکوهای استخراج نفت در آب‌های آن، راهبرد وسیع تری برای حمایت از اقتصادهای داخلی شان اتخاذ کنند.

بدون شک، راه اندازی گشت‌های دریایی برای حمایت از ناوگان‌های دریایی نیازمند همکاری و هماهنگی‌های بی‌وقفه است و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در همین راستا، اقدام به تاسیس «گارد حفاظت دریایی ـ 152» کردند.

در مقابل، این نیروها نمی‌توانند با واکنش‌های انتقام جویانه ایران در برابر حملات خصمانه و ممانعت آن از تردد کشتی‌ها در آب‌های خلیج فارس، مقابله کنند. این مساله مستلزم بررسی تمامی امکانات ناوگان دریایی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای اطمینان از توسعه شیوه‌های فرماندهی و کنترل و برگزاری مانورها به منظور افزایش قدرت مانور این نیروهاست تا بتوانند به خوبی از عهده اجرای ماموریت خود در زمینه حمایت از ناوگان‌های دریایی در مقابل حملات و تجاوزات برآیند. بدین ترتیب، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بیش از پیش به جنگ افزارها و تجهیزات دریایی آمریکایی وابسته می‌شوند.

ماموریت حمایت از ترابری دریایی در درجه اول یک ماموریت دفاعی است، اما اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس علاقه مند به توسعه همکاری‌های خود باشند، باید به جایی برسند که جلوی موشک‌های ضد ناو ایران و به ویژه موشک‌های نصب شده در جزایر سه گانه: ابو موسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را که امارات مدعی است ایران آنها را اشغال کرده است، بگیرند.

این همان هدفی بود که مانورهای «جزر الولاء» طی سال گذشته دنبال می‌کردند. در آن مانورها بیش از 40 کشور به فرماندهی آمریکا مشارکت داشتند و در جریان مانور، راه‌های کشف و نابودی مین‌های دریایی و حمایت از کشتی‌ها به منظور تضمین انتقال نفت بدون بروز هرگونه مشکلی در زمینه حرکت در آب‌های خلیج را آموزش دیدند. علاوه بر این، آموزش‌های سالیانه‌ای نیز در میان نیروهای دریایی کشورهای حاشیه خلیج با هدف آموزش راه‌های مین روبی در دریا با مشارکت 24 کشور برگزار می‌شود.

به همین دلیل، برای این که کشورهای عربی حاشیه خلیج بتوانند اهداف خود را محقق سازند، نیاز شدید به راه اندازی سامانه کارآمد تبادل اطلاعات میان خود و استفاده از ابزارها و سامانه‌های فوق العاده حیاتی برای حفاظت از آبراهه‌های عاری از مین های دریایی وجود دارد.

 

نقایص زیر ساخت‌های نظامی موجود در کشورهای عربی

 

کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس می‌دانند که زیر ساخت‌های نظامی و سامانه تسلیحات دریایی‌شان اشکالات و نقایص راهبردی زیادی دارد که در صورت استفاده بهینه از آنها می‌توانند، زمینه تداوم بقای خود را فراهم سازند و با حضور طولانی مدت در اعماق دریا، پایگاه زمینی ـ دریایی برای خود ایجاد کنند که از تجهیزات نظامی سنگین برخوردار باشد؛ برخلاف نیروی هوایی که نیازمند عملیات های سریع و خروج فوری از تیر رس دشمنان هستند.

کارشناسان نظامی آمریکایی بارها از تجهیزات و تجارب زمینی ـ دریایی کشور امارات تمجید کرده و تسلیحات آن را برتر از دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به ویژه برای اجرای ماموریت‌های «هلی برن» در عملیات‌های نظامی توصیف کرده‌اند.

این کارشناسان همچنین معتقدند که نیروی دریایی امارات با سرمایه گذاری‌هایی که در زمینه موشک‌های کروز انجام داده است، قدرت وارد کردن ضربات ویرانگر به زیرساخت‌های صادرات نفت ایران را دارد.

شاید بعد لجستیکی مهمترین مساله در استراتژی نظامی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باشد که از نقص و خلل و موانع موجود در این زمینه رنج می‌برند. این در حالی است که این مساله یکی از ویژگی‌های مثبت نیروهای ناتو در زمان جنگ سرد بود. اما کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر توجه خود را بر روی خرید سامانه‌های تسلیحاتی بزرگ معطوف کرده و در تهیه مهمات مطلوب کوتاهی کرده‌اند. به طوری که عربستان سعودی نزدیک به 800 فروند موشک «هوا به هوا»، 1000 فروند موشک ضد هوایی و 4 هزار گلوله جنگی هدایت شونده خریداری کرده است که در جریان جنگ تابستان سال 2009 با حوثی‌های یمن از آنها استفاده کرد، اما باز هم برای جبران کسری ذخایر خود به دامن آمریکا متوسل شد.

در همین راستا، کشور امارات متحده عربی نیز نزدیک به 400 فروند موشک هوا ـ هوا و 2800 گلوله جنگی هدایت شونده در فاصله سال‌های 2007 تا 2011 میلادی خریداری کرده است.

گرایشات روز افزون کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به وضوح در ماجرای خرید مقادیر زیادی از گلوله ها و موشک‌های ضد زرهی ساخت آمریکا بروز کرد. دایره همکاری‌های امنیتی پنتاگون به کنگره آمریکا به خاطر موافقت با فروش 14000 واحد از سامانه موشکی «تاو» به عربستان سعودی هشدار داد. این در حالی است که حجم کل خریدهای تسلیحاتی ریاض از واشنگتن به 1.1 میلیارد دلار رسیده است. در همین راستا، قرار است 1.700 گلوله جنگی به عربستان سعودی تحویل داده شود که این نشانگر نیت و تصمیم ریاض برای تقویت انبار مهمات خود است.

از سوی دیگر، کارشناسان مسائل نظامی آمریکا اهتمام زیادی به تشکیل شبکه لجستیکی کامل برای تحویل مهمات مورد نیاز کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در سریع‌ترین زمان ممکن دارد. فروش مهمات مشابه به این کشورها، باعث می‌شود که زمینه ارائه تقاضاهای با حجم بزرگ‌تر و قیمت کمتر افزایش یابد. واشنگتن همچنین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به تلاش بیشتر برای هماهنگی نظامی به منظور مقابله با تهدیدات مختلف توصیه کرده است و تاکید ویژه‌ای بر روی تهدیدات هسته‌ای ایران داشته است و این در حالی است که چنین مساله ای اصلا واقعیت ندارد.

 

تهدیدات موجود در برابر فرماندهی نظامی یکپارچه کشورهای عضو شورا

 

کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر اهتمام خود را بر روی اهداف اقتصادی بین المللی در منطقه مانند مراکز بانکی و تاسیسات تولید نفت معطوف کرده‌اند. تهدیدات متوجه آنها در کشورهای خارجی و منطقه ای خلاصه نمی‌شود، بلکه گروه های تروریستی نیز تلاش دارند در صورت امکان بیشترین ضرر را به مبادلات اقتصادی این کشورها وارد کنند و در صورت امکان، کل تاسیسات نفتی را تعطیل کنند.

در این میان، تاسیسات نفتی عربستان سعودی یکی از مهمترین هدف‌ها به شمار می‌رود و تاسیسات بندر «راس التنوره» و پالایشگاه «عبقیق» از اهمیت زیادی برخوردار هستند.

به این ترتیب، اهمیت دستیابی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به سند همکاری گسترده در زمینه مبارزه با تروریسم مشخص می شود؛ به ویژه که آنها با سازمان اطلاعات آمریکا و اروپا همکاری های گسترده‌ای دارند.

تامین امنیت مراکز اقتصادی از بعد کاملا نظامی مستلزم توسعه و همکاری نیروهای ویژه طرف های مذکور در زمینه مبارزه با تروریسم است. لازم به ذکر است که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس توانسته اند به دستاوردهای مهمی در این زمینه دست پیدا کنند و نیروهای خود را زیر نظر افسران آمریکایی و انگلیسی آموزش دهند. برای واضح‌تر شدن موضوع می‌توان ماموریت‌های مذکور را میان کشورهای عضو تقسیم کرد؛ به طوری که مثلا نیروهای عربستان سعودی مسئول حمایت از تاسیسات نفتی و کنترل آنها شوند و ماموریت‌های دریایی به نیروهای اماراتی واگذار شوند.

 

سامانه های دفاعی هوایی

 

این سامانه‌های مختلف دفاعی از اهمیت ویژه‌ای به ویژه در راستای تلاش‌ها برای تکمیل قدرت تسلیحاتی برخوردارند. در اوایل سال 2006 میلادی شاهزاده «خالد بن سلطان»، معاون وزیر دفاع و هواپیمایی عربستان سعودی اصول دیدگاه عربستان سعودی در قبال سامانه‌های موشکی جمهوری اسلامی ایران را که به ادعای وی خطرناک ترین تهدید برای ریاض به شمار می‌روند، مشخص کرد. وی تصریح کرد که منبع تهدید ما نیروی هوایی یا دریایی ایران و یا ناوها و ناوچه‌های آن نیستند، بلکه قدرت موشکی ایران است.

بدون شک، راهبرد کاخ سفید مبتنی بر مداخله مستقیم به ویژه در عرصه دفاع در برابر موشک های بالستیک است؛ به خصوص وقتی اظهارات وزیر دفاع آمریکا را مد نظر قرار دهیم که گفته بود، پنتاگون قصد دارد که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به بهترین نحو ممکن با هم ادغام کند تا قدرت دفاعی آنها در برابر موشک‌ها افزایش یابد .. وی تصریح کرده بود که آمریکا همچنان این دیدگاه خود را حفظ خواهد کرد که گرایشات چند بعدی بهترین راهکار در زمینه راهبردهای دفاع موشکی هستند. اشاره به این نکته نیز لازم است که نیروی دریایی آمریکا چندین رزمناو مجهز به سامانه‌های ضد موشکی در آب های خلیج فارس مستقر کرده است.

 

تهدید ایرانی فرضی

 

مقامات مختلف کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از مدت‌ها قبل مدعی شده‌اند که دشمن اصلی آنها برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است و نه اسرائیل. این دیدگاه آنها کاملا با راهبرد آمریکا در منطقه؛ نه تنها در عرصه هسته‌ای، بلکه در صورت تصمیم ایران به بستن تنگه هرمز و ممانعت از تردد کشتی‌های تجاری از طریق آن، در عرصه امنیت اقتصادی شورای همکاری خلیج فارس نیز هماهنگ است.

اگر بخواهیم از زاویه مدرن بودن تسلیحات آمریکایی تحویل داده شده به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به این مساله نگاه کنیم، باید بگوییم که از تسلیحات ایرانی برتر هستند، اما در عرصه عملیاتی، اگر این کشورها سعی در مقابله فعال با ایران و عمل مستقل از طرف آمریکایی دارند، باید این تسلیحات را در قالب مجموعه ای یک پارچه مورد استفاده قرار دهند. اطلاعات محرمانه منابع غربی و به ویژه آمریکایی و انگلیسی نشان می‌دهد که نیروی دریایی ایران آنگونه که غرب انتظار دارد، با نقص تجهیزات مدرن مواجه نیست و در این میان سپاه انقلاب اسلامی ایران تجهیزات و امکانات مدرن‌تر و مرگبارتر به ویژه قایق‌های تندرو در اختیار قرار دارد که برای غلبه بر نیروی دریایی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از آنها استفاده خواهد کرد.

همین منابع اعلام کرده‌اند که انبارهای تسلیحاتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس حاوی تجهیزات مدرن دارای قدرت بالا هستند که می‌توانند، محدوده میدان نبرد را گسترش داده و مدت بیشتری در آب‌های خلیج فارس باقی بمانند. این برتری در سایه سرمایه گذاری‌های هنگفت این کشورها برای خرید رزمناوهای مجهز به سیستم‌های هشدار در شب و گلوله‌های سبک دارای قدرت هدف گیری بالا و توپ‌های اتوماتیک غیر لرزشی حاصل شده است.

در ادامه این گزارش آمده است که نیروی هوایی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس می‌توانند چتر حمایتی خوبی برای تجهیزات و جنگ افزارهای نیروی دریایی فراهم کنند. علاوه بر این، آنها در جریان مانورهای مشترک با ناوگان‌های آمریکا، انگلیس و فرانسه تجارب خوبی کسب کرده‌اند.

این منابع خاطر نشان کرده‌اند که اگر منابع انسانی نیروی هوایی کشورهای مذکور بتوانند، به خوبی از عهده ماموریت‌های خود برآیند، تجهیزات در دسترس آنها کم و ناچیز نیست و می‌توانند اقدام به هلی برن دریایی علیه اهداف ایران در طول سواحل خلیج فارس کنند و همچنین امکان بمباران اهداف و تاسیسات نیروی دریایی ایران توسط نیروی هوایی و نیروی دریایی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وجود دارد.

پیروزی در چنین جنگ‌هایی بیشتر به وجود اراده سیاسی برای اتخاذ تصمیم قاطعانه در زمان مناسب و تلاش های موثر برای ادغام نیروها و نهادهای مختلف در قالب یک تشکل یک پارچه و نیروی مسلح کامل بستگی دارد. در همین راستا، اعلان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مبنی بر تشکیل کادر رهبری نظامی مشترک که قرار است از طریق آن، تمامی قدرت دفاعی هوایی و دریایی‌شان را به صورت یکپارچه برای مبارزه با تروریسم به کار گیرند، اقدامی مثبت تلقی می‌شود.

اما مسائل متعددی مانع از تحقق این هدف می‌شود که از جمله آنها می‌توان به رفتار نمایشی و تبلیغاتی کشورهای حوزه خلیج فارس در زمینه در اختیار داشتن سلاح‌های پیشرفته و غرور ملی آنهاست که فرصت استفاده یک پارچه از تمامی ظرفیت‌ها را از آنها می‌گیرد.

انتهای پیام/