حاصل وصلت خط و نقاشی؛ مولودی جدید

خبرگزاری تسنیم: عباس مشهدی‌زاده معتقد است نقاشی خط ثمره وصلت کتابت و نقش است که امروزه به عنوان فرزندی برومند در هنر ایران رخ نشان می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشست «سرگذشت پیدایش هنر خط نقاشی در ایران» با حضور عباس مشهدی‌زاده مجسمه ساز و پژوهشگر، پویز براتی و حافظ روحانی منتقد هنری و روزنامه نگار عصر روز جمعه 6 دی ماه با حضور جمعی از هنرمندان و علاقمندان هنرهای تجسمی در گالری ایده برگزار شد.

پرویز براتی روزنامه نگار و محقق هنرهای تجسمی در ابتدای این مراسم گفت: جلسه‌ای که دو هفته قبل با حضور جلیل رسولی و نصرالله افجه‌ای با موضوع نقاشی خط در همین مکان برگزار شد بسیار پربار بود از این نظر که با پرسش و پاسخ‌های زیادی از طرف مخاطبین روبه رو شد و وضعیت امروز و اتفاقاتی که در این چند سال در زمینه نقاشی خط افتاده مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس بنا بر تصمیمی که آقای سلطانعلی و همکارانشان در موسسه ایده گرفتند قرار شد «سرگذشت نقاشی خط در ایران» توسط آقای مشهدی‌زاده بازخوانی شود.

عباس مشهدی‌زاده در ابتدای سخنانش در خصوص سابقه خط نگاری در ایران گفت: من می‌خواهم این مسئله را آن طور که خودم با آن اخت شده‌ام و پذیرفته‌ام انتقال بدهم. همه ما می‌دانیم فرهنگ و تمدن و آورده چیزی که در سال‌های بین 622 تا 625 پس از نفوذ اسلام به ایران و در ادامه دوره‌هایی که جاهلیت عنوان می‌شود - ولی مدنیت و محتوای بسیار غنی در آن بوده - منجر می‌شود به آورده‌ای که ما به عنوان خط می‌شناسیم که استخراج خطی است به نام کوفی. با ظهور و آمدن آن برای همسایه شرقی خودش که تمدن دیرینه‌ای را به دنبال داشته و در‌‌ همان دهه‌های اول این کیش نو را پذیرفته برای اهل فن و اهل نظر این نگاره‌های خط و حروف تا حدی زمخت به نظر می‌رسید. به ویژه که یک تمدن در این آمدهٔ نو که می‌شناسدش وبر آن احاطه دارد می‌خواهد تصحیحاتی در آن انجام دهد.

او در ادامه بیان کرد: این ایرانی‌ها هستند که می‌آیند و پیشنهادات و توصیه‌هایی می‌کنند تا این حروف اولیه شکل عوض کند. آرام آرام و به تلویح و تدریج این کار انجام می‌شود تا به جایی می‌رسد که این خط قد عوض می‌کند و قد و ارتفاع این حروف و کلمات عوض می‌شود. به نظر می‌رسد این مسئله از داده‌های ایرانی است.

مشهدی‌زاده درباره چگونگی پرداختن هنرمندان به نقاشی خط در دوران معاصر اظهار کرد: در دهه‌های سی و در اثر ایجاد مراکز آکادمیک آموزش هنر که اسلوب‌های غربی را در هنر دنبال می‌کردند، همچنین تاسیس دانشکده هنرهای تزئینی که به هنرهای سنتی توجه داشت آرام آرام زمینه تلفیق و امتزاج نقاشی و خط فراهم می‌شود. در همین دوران جلیل ضیاءپور به اتفاق چند نفر دیگر هنرستان هنرهای زیبای تهران را تاسیس می‌کنند که در آن رشته‌های مینیاتور و نقاشی و مجسمه‌سازی تدریس می‌شود. در همین دوران است که تناولی و زنده‌رودی هریک از مسیری توجه به عناصر تصویری سنتی را پی می‌گیرند و چنین فضایی را در جامعه هنری آرام آرام ایجاد می‌کنند. تناولی محقق کبیری است و در کتاب‌های پژوهشی‌اش مثل «سنگ قبر‌ها»، «قفل‌ها»، «طلسم‌ها» و.... جستجو‌هایش را برای بازخوانی این عناصر دنبال می‌کند. «گبه» را اوست که به عنوان یک محصول تجاری رئالیزه می‌کند. تناولی و زنده رودی تمام برگه‌های جادو، طلسم‌ها و چیزهایی که در فرهنگ نانوشته ما ارج و قربی داشتند و درفرهنگ ما جاری بودند را جمع آوری می‌کنند و در آثار آن دوره‌شان که با نام سقاخانه می‌شناسیم نمود پیدا می‌کند. در همین دوره است که هنرمندان به زیبایی‌شناسی سیاه مشق‌های خوشنویسی توجه می‌کنند و در کار‌هایشان مورد استفاده قرار می‌دهند. زنده رودی از همین شکل سیاه مشق‌ها که به ظاهر ابتدایی و کمال نیافته است در کارهای خود استفاده زیادی می‌برد.

او درباره ویژگی آثار هنرمندانی که در این دوره به خط نقاشی پرداخته‌اند عنوان کرد: برای مثال زنده رودی اصلا خط خوشی نداشت و در واقع خیلی هم بدخط بود. یا فرامرز پیلارام که اصلا معلم خوشنویسی نداشت و در دوره نوجوانی کارش را با نوشتن روی شیشه مغازه‌های کسبه محلشان شروع کرده بود. این‌ها در اواخر دهه سی چنین فعالیتی را آغاز کرده بودند. از اینجا شروع می‌شود به اینکه خط هم کاربردی شود و هم از قالب خوشنویسی بیرون بیاید. زنده رودی این حرکت را با خط بد شروع کرد.

این پژوهشگر هنرهای تجسمی د رپایان درتعریف نقاشی خط اظهار کرد: از نظر من تعریف خط و نقاشی این است، وصلتی است بین کتابت و نقش و رسامی. در تمام دوران اسلامی ما در این پانزده قرن تا دوره صفوی این کتابت است که اعلی است چرا چون خواندن و نوشتن‌ها را کاتب‌ها بلد بودند. اما اکنون مولود دیگری به وجود آمده که‌‌ همان خط نقاشی است. تقریبا از سال 1337 که مارکو گریگوریان بی‌ینال را راه اندازی می‌کند شروع می‌شود به اینکه مسائل آبستراکسیون هم روی بوم‌ها بیاید یعنی اینکه به جای یار و نگار و چشمه و درخت و ابر هیچ را به طرزی زیبا به تصویر بکشیم. اینجا به نظر من آخرین تپش‌های حروف نگاری وپس از آن نگاهی نو به تلفیق این دو هنر و تولد رویکردی تازه به هنر ایرانی است.

انتهای پیام /