بیژنی:هنرمندان در قبال فتنه۸۸ کمکار بودهاند /سیاح:فتنه ۸۸ کودتای تمام عیار آمریکایی انگلیسی بود
خبرگزاری تسنیم:"اتفاقی که سال۸۸ افتاد، یک کودتای تمام عیار آمریکایی- انگلیسی- صهیونیستی و عربی برای براندازی جمهوری اسلامی بود.با این حساب کسانی که الان به آنها سران فتنه اطلاق میشود حقشان است که سینه قبرستان باشند و در همان سال۸۸ اعدام میشدند."
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، با همه تلخیاش که پس از 4 سال در ذائقه ملت باقی مانده، تجربه گرانسگی دیگری بود که از صدر اسلام تا کنون بارها تجربه شده است و ضربههای سختی را جامعه اسلامی از عدم بررسی «حال فعلی افراد» بوده باشد.
انتخابات سال 88 نیز تکرار قضایای صدر اسلام و ابوموسی اشعری، طلحه و زبیر و دیگرانی شد که 8 ماه نبرد را بر پیکر نظام اسلامی روا داشتند. هر چند تا کنون بخشی از فتنه و پشتپرده آن بررسی شده است و رسانههای دیداری و شنیداری بدان پرداختهاند اما پرداختن به وضعیت کتاب در واگویی جریان فتنه و افشای آن، در این میدان مغفول مانده است. بر همین اساس، میزگردی را با حضور مازیار بیژنی کاریکاتوریست کتاب جنبش سبز مخملی و امیر سیاح نویسنده کتاب حماسه تلخ در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
در ادامه بخش اول این میزگرد را می خوانید:
* تسنیم: در ابتدا از قبول دعوت خبرگزاری تسنیم، از حضورتان کمال تشکر را داریم. 4 سال پیش در چنین ایامی ملت ایران حماسهای را خلق کردند که به تبع آن حماسه، روز نهم دی در تاریخ ثبت شد. در همین راستا خبرگزاری تسنیم پروندهای را با عنوان «فیل مست» که اشارهای به میل به دیکتاتوری و عدم تمکین سران فتنه به قانون دارد را منتشر ساخته است. پس از 8 ماه نبرد ملت با فتنه، دادههای کشف شده از این جریان در قالب کتب، مقالات و... منتشر میشود. به عنوان اولین سوال چه شد شما به فکر نگارش کتاب و یا جمع آوری کاریکاتورها در قالب یک کتاب افتادید؟
- بیژنی:من درمورد حوزه کاری خودم و کارهایی که کردم و کتابهایی که راجع به فتنه بود صحبت میکنم و بیشتر نقد من هم به جبهه خودی است. بحثی که ما داریم بحث جبهه خودی است، از جبهه خودی چه کارهایی در قضیه88 سر زد؟- به هر حال هر کس در حوزه کاری خودش، مثلا شما در حوزه کاریکاتور. مثلا چه چیزی باعث شد که شما این کاریکاتورها را کشیدید؟
درباره فتنه و حوادث سال88، در حوزه کاری ما یعنی کاریکاتور و در حوزه وسیعتر، هنرهای تجسمی، عکس، گرافیک و نقاشی و...کارهایی که انجام شده، عمدتا در زمان رویداد 88 نبوده و بعد از مدتی مثلا در سالگرد آن منتشر شده است. شاید نقدی هم به جبهه خودی در این زمینه وارد باشد این است که باید در آن فضا کار میکردند ولی ما عکسالعملی در آن فضا ندیدیم.
* انتقاد از عدم حضور هنرمندان جبهه خودی در فضای فتنه
خیلی از کارهایی که درباره فتنه انجام شد، حداقل در سالگرد این قضیه و سالهای بعد از آن بود. زمانی موقع که لازم بود خیلی از هنرمندان جبهه خودی و از افرادی که در زمینه تجسمی انقلاب کار میکردند، در میدان باشند، نبودند. شاید هم واقعا بودند ولی آن چیزی که ما در آن شرایط میدیدیم، اساسا حضوری نبود.
البته من در این مورد کار گرافیکی دیدم که بچههای انقلاب در سایتها و وبلاگهایشان کار کردند ولی این تلاشها فقط در همان فضای وبلاگی بوده و من جای دیگری ندیدم که کاری شود. کارهای گرافیکی هم بود که وبلاگهای آن زمان فعال بودند ولی از نظر کمیت خیلی زیاد نبود. هر چند در این حوزه کارهایی صورت گرفت ولی در حوزههای دیگر انقلاب مثل هنرهای تجسمی و نقاشی و عکاسی و... من تقریبا در فتنه چیزی ندیدم ولی شاید در سالگرد فتنه و 9 دی کارهایی در حوزهای مثل نقاشی، شده باشد که من ندیدم.
* در هنر نقاشی کاری درباره فتنه و 9 دی نیست
درباره 9دی هنوزم که هنوز است، نقاشی در این زمینه ندیدم. هنرجبهه خودی خیلی در این زمینه ورود پیدا نکرد. به چه دلایلی اینگونه شد، من نمیدانم. فکر میکنم چندیدن نفر از هنرمندان انقلاب باید در این میزگرد باشند و من یک طرفه به قاضی نروم و آنها هم اگر کاری کردند، دفاع کنند و بگویند در کاریکاتور و نقاشی و عکاسی و... این کارها را کردهایم. اگر میخواستید من راجع به هنر در قضیه فتنه صحبت کنم باید لااقل چند نفر از هنرمندان جبهه انقلاب را اینجا جمع میکردید تا ببینیم که نظر آنها چیست؟ شاید آنها نظر دیگری داشته باشند. من نمیدانم. ولی من نظرم را گفتم.
* تسنیم: میگویید که هیچ کس در این مسیر شما را همیاری نمیکرد؟ و از بین همکاران خودتان و کسانی که در حوزه کاری شما بودند، کسی نبود که به فتنه پرداخته باشند؟ اصلا کاریکاتوریستی غیر از شما در جبهه اصولگرا وجود دارد که کاریکاتور بکشد؟
- بیژنی: داریم.
* جبهه انقلاب در بُعد هنری کاری برای فتنه نکرد
* تسنیم: شاید کار سیاسی نمیکنند؟
- بیژنی:شاید در موضوعات دیگر زیاد دیده باشم که آنها فعالیت داشته باشند ولی در مورد فتنه88 کاری ندیدم. فتنه یک روز و دو روز هم نبود که بگوییم فرصت نبوده، 8-9ماه و نزدیک یک سال این قضیه ادامه داشت. اگر یک هفته و چند روز بود، میگفتیم که ضربالاجلی بود و فرصت نبود و یک چیزی آمد و گذشت ولی چون خیلی ادامه پیدا کرد، مقداری عجیب و دور از انتظار بود که در این مدت طولانی هیچ حرکتی در جبهه انقلاب در این قضیه ندیدیم.
اگر هم کاری بوده، خیلی محدود و کم بوده. گفتم که مورد گرافیک یک مورد کتاب دیدم که کاریکاتورها جمع شده. ظرفیت جبهه خودی ما در هنر تجسمی، کاریکاتور و گرافیک و اینها که یکی دو نفر نیست؛ خیلی بیشتر از این حرفها هستیم.
بررسی اینکه بقیه چرا نیامدند را باید در جمع هنرمندان و کاریکتوریستها و افراد از ما مسنتر که پیشکسوتان هنر انقلاب هستند، بچههای حوزه هنری و کسانی که از اول انقلاب در این حوزه بودند و به عنوان اول هنرمندان انقلاب محسوب میشوند، بررسی کرد. ما نسل بعدی این افراد هستیم. نسل قبلی ما در فتنه 88کجا بودند؟
* در فتنه بچههای دهه 70 و 80 وارد میدان شدند
در فتنه88 هم در کاریکاتور و هم در گرافیک بچههایی دهه 70 و حتی دهه 80 یعنی نسل بعدی انقلاب وارد میدان شدند. نسل قبلی کجا هستند؟ به نظر میرسد ما در فتنه نسلی از انقلاب را از دست دادیم یعنی نسل اول که پیشکسوت انقلاب بودند را به هر دلیلی از دست دادیم. البته یک سری اختلافات سیاسی هم در بینشان بود و فتنه باعث شد که شکاف اجتماعی ایجاد شود، در خانوادهها اختلاف حاصل شد چه رسد به جامعه هنر.
* عجیب بودن عدم تحرک هنرمندان انقلابی در فتنه
در جامعه هنری هم همین اتفاقات افتاد یعنی دودستگی ایجاد شد و یک عده شدیداً مخالف و عدهای شدیداً موافق بودند و اوضاع طوری شده بود که در آن زمان من ترجیح میدادم اصلا طرف حوزه هنری نروم. وضعیت خراب بود ولی انتظار این بود که به اصطلاح علما له یا علیه اینها مطلبی ببینیم. نمیدانم چه طور است! اینکه اصلا دست به کاری نزدند، عجیب است.
عدهای هم فرض کنید که طرفدار جناحی بودند و مخالف جریان خودی بودند اصلا اینها نظرشان عوض شده بود ولی آنهایی که موافق ما هم بودند اصلا کاری نکردند غیر از چند کار جزئی در بخش خودمان. کاریکاتوریستهایی بودند که رفتند آن طرف(خارج از کشور) و رسما ضد انقلاب شدند. ولی در کشور خودمان عکسالعملی نمیدیدم و این طبیعی نیست که هنرمندان جبهه خودی در برابر ضد انقلاب سکوت کنند و کاری نکنند ریرا در فتنه جای سکوت نبود. شاید در اوایل خیلی مشخص نبود ولی کمکم بعد از 7-8ماه دیگر موضع مشخص بود. مخصوصا بعد از عاشورا و 9 دی موضع بیطرفی دیگر معنا نداشت. نمیدانم شاید اوایل دقیقا مشخص نبود که تکلیف چیست.
* تسنیم: برای همین شما تصمیم گرفتید که آن کتاب را منتشر کنید؟
- بیژنی: دلیل بیرون دادن کتاب این بود که ما در آن شرایط، از قبل کاریکاتورهایی داشتیم که در مطبوعات یا در روزنامه چاپ میشد. پیشنهادی از طرف یکی از دوستان هم شده بود که ما بیاییم...
یکی از بحثهای اساسی فتنه، مقوله جنگ نرم و براندازی نرم بود. یعنی یکی از چیزهایی که مطرح شده این بود که فتنه براساس دستورالعملها و مبانی جنگ نرم و نافرمانی مدنی پیش میرود. حتی برنامههایی که پیاده میشود، دقیقا همان است. آن کارها و سوابقش مثلا چندین انقلاب مخملی که در جهان اتفاق افتاده بود و آمریکا و انگلیس آن را هدایت میکردند بوده و این انقلابهای مخملی اصولی داشته که دقیقا در اینجا اجرا میشود. یعنی حداقل بخشی از آنکه امکان داشت اجرا میشد. انقلاب مخملین حدود 100-110 اصل دارد که یکی از نویسندگان سیاسی آمریکا در کتابی به نام «اصول براندازی نرم» حکومت و مشروعیتش را توضیح داده و روشهای براندازی نرم را به صورت نافرمانی مدنی و اصول آن شرح داده است.
این اصول برای این جنبشها و انقلابهای مخملی که میخواهند در کشورهای مختلف پیاده کنند، حالت مانیفست دارد. اولین بار این اصول بیست و اندی سال پیش ظاهرا در چین با هدایت آمریکا انجام شده. به نظر میآید مبانی این فتنه هم همان چیزها بوده که ما با این زاویه به این قضیه فتنه نگاه کردیم. این یک مساله مجزا علاوه بر انتخابات و مسائل سیاسی برای براندازی هم زمان است که از قبل شروع شده بود.
* هدفم روایت بیطرفانه مبتنی بر اسناد بود
* تسنیم: آقای سیاح بسیاری معتقدند که کتاب شما که درباره نقش حامیان سوم تیر نوشته شده، روایتی بیطرفانه و منصفانه نسبت به سایر کتب داشته و موضعگیری مستقیمی نسبت به مسائل ندارد. میخواهم بفرمایید که شما چقدر سعی کردید که این کتاب بر پایه مستندات باشد. کتابی علمی باشد نه اینکه یک کتاب بر مبنای جنجال و بحثهای سیاسی باشد.
- سیاح: کتاب حماسه تلخ با توجه به کتاب نقش آفرینان سوم تیر، توسط انتشارات جام جم در تابستان 88 سفارش داده شد و تا اواخر سال88 نگارش آن تمام شد. هدف کتاب این بود که یک روایت بیطرفانه مبتنی بر اسناد و مدارک از تحولاتی که منجر به حوادث 88 شد، ارائه دهد. این کتاب تلاش داشت بر خلاف فضای عمومی آن موقع که رسانههای داخلی استراتژِی رهبری در برخورد با فتنه (دفع حداقلی و جذب حد اکثری) را برعکس عملیاتی میکردند، باشد.
ما آن زمان در سایتی خبری فعالیت میکردیم و تلاشمان این بود که به فرمایش رهبری عمل کنیم و حداکثر تلاشمان را بکنیم تا نیروهایی که از نظام دلخوری و یا سوال دارند، سوالهایشان را پاسخ دهیم و تلاش کنیم که از قطار انقلاب پیاده نشوند و تا جایی که میتوانیم اینها را سوار قطار انقلاب کنیم و با بضاعت محدودمان تلاش کنیم که حداقل نشان داده نشود که اینها دارند از قطار انقلاب پیاده میشوند بلکه نشان دهیم اینها سوار این قطار میشوند. و ارتباط اینها را با نیروهای ضد انقلاب قطع کنیم و یا قطع شده نشان دهیم. این نگاه ما در این کتاب متجلی شده و سعی شده که محتوا واقعبینانه، بیطرفانه و وفادار به واقعیت باشد و هیچ ادعایی نکردیم که سندی برایش نداشته باشیم و یا مبتنی بر گفتهها و شنیدهها باشد. هر چه بوده یا مشاهده مستقیم و یا اسنادی است که وجود داشته.
*اتفاق سال 88 کودتای تمام عیار آمریکایی- انگلیسی- صهیونیستی و عربی بود
* تسنیم: به هر حال کتابی که در رابطه با یک جریان یا ماجرای تاریخی نگاشته میشود، باید روایتی کاملا بیطرفانه را داشته باشد و آن را پیش روی مخاطب بگذارد تا خودش قضاوت کند. اما با توجه به اینکه فتنه 88 با کلیت نظام در ارتباط بود و میتوانست باعث به خطر افتادن موقعیت نظام شود، باید این روایت به نحوی نوشته میشد که به صورت پنهان از نظام دفاع کند و نسبت به آنهایی که در برابر نظام ایستادهاند، افشاگری کند. شما توانستید این کار را انجام دهید؟ چقدر خود را در این کار موفق میدانید؟ فکر میکنید چقدر توانستید اعتماد مخاطب را جلب کنید.
-سیاح:راستش اگر به مفهوم فتنه نگاهی بیاندازیم، فتنه یعنی مخلوط کردن عمدی حق و باطل برای سوءاستفاده کسی که فتنه را ایجاد کرده. با این تعریف وظیفه کسانی که طرفدار نظام هستند، باید فضا را شفاف کنند و طرف حق و باطل مشخص باشد و کسانی که در فتنه نمیدانند کدام حق و کدام باطل است و دچار شبهه شدند، این شبهه برایشان برطرف شود. ما در این کتاب همه سعیمان این بوده که اولا شفافسازی کنیم و نگوییم این طرف حق است بلکه بگوییم واقعیت این است و این هم اسناد و مدارک و صغری و کبرایش. من فکر میکنم کسی که این کتاب را بخواند، اگر ذهن سفیدی داشته باشد و گرایش افراطی به یکی از جناحها نداشته باشد، به این جمعبندی میرسد که اتفاقی که سال88 افتاد، یک کودتای تمام عیار آمریکایی- انگلیسی- صهیونیستی و عربی برای براندازی جمهوری اسلامی بود. با این حساب کسانی که الان به آنها سران فتنه اطلاق میشود حقشان است که سینه قبرستان باشند و در همان سال88 اعدام میشدند. دلیل هم این است که آنها صراحتا با شدیدترین دشمنان جمهوری اسلامی دست به یکی کردند. اگر الان کسی کتاب را بازخوانی کند و به این قضیه نگاه کند، به این نتیجه میرسد که الان نظام خیلی در حق اینها بزرگواری و خویشتن داری کرده است.
اقدام اینها کودتای صریحی بود که بعد از یک جنگ نرم به اسلحه خانه حمله کردند. اصلا خودشان اسلحهخانه و خانه تیمی در غرب تهران داشتند که کشف شد و جاهایی هم بود که کشف نشده. سران فتنه با مجاهدین خلق و تروریستهای انجمن پادشاهی دست به یکی کرده و در تهران ترور میکردند. اسم این فتنه نیست بلکه کودتاست.
من در کتاب سعی کردم که خواننده بیطرف بتواند این واقعیت را درک کند، بدون اینکه به کسی اهانت کرده و فحش و بد و بیراه بگویم. بهتر است به جای اینکه فحشی به افراد بدهیم، بیاییم و بگوییم که موسوی و کروبی این را گفتند یا حسن و تقی این را گفت. ما به کسی فحش ندادیم بلکه واقعیتها را روی میز گذاشتیم. امیدوارم این کتاب که ناظر بیطرف بوده توانسته باشد، طرفداران غیر افراطی را به واقعیت جلب کند و غبارها را از حقایق سال88 زدوده باشد.
* تسنیم: اگر ما بخواهیم به آسیبشناسی این مساله بپردازیم که چرا هنرمندان جبهه انقلاب که در این نظام زندگی کرده و مخالف آن نبودند و زاویهای با آن داشتند، در سال88 به فتنه اشارهای نکردند و بدان نپرداختند، چه میتوان گفت؟
- بیژنی: کاری که ما کردیم تقریبا شبیه آن کاری بود که شما کردید. یعنی بحث مقایسهای در مورد فتنه و البته بیشتر توجه داشتیم به بحث اصلی براندازی تا آن دعواهای سیاسی. زیرا فرمایشی مقام معظم رهبری در گذشته داشته و سالهای بعد نیز تکرار کرده و در همین اواخر هم که درباره فتنه صحبت کردند و فرمودند اصل قضیه را فراموش کردند و وسط دعوا رفتند سراغ بحثهای جناحی یا انتخاباتی یا وسط حواشی مثل بحث کهریزک و اتفاقاتی که افتاد، عدهای کشته شدند همه اینها به جای خودش اما اصل قضیه اصلا گم شد.
در همان بحث هنری که ما میگوییم، میشد در زمینههای مختلفی کار کرد. دوستان و بچههای انقلاب و رزمندههای قدیمی که دیدگاه سیاسیشان با ما فرق داشت، بعد از دیدن کتاب جنبش سبز مخملی که درباره اصول براندازی نرم بود گفت که «شما اگر انصاف داشتید چرا راجع به کهریزک در این کتاب چیزی ننوشتید؟» گفتیم: آخر برادر بحث چیز دیگری ست و ما آمدهایم در اصل قضیه که کسی درمورد آن چیزی نمیگوید و مغفول مانده، سخن میگوئیم. کسی نمیگوید که از این 110 اصل حداقل 50-60 تای آن در حوادث اخیر اجرا شد. کتاب هم بر اساس همین اصول است. مثلا گفته تظاهرات خیابانی راه بیاندازید یا مخالفین را تحریک کنید و همان چیزهایی که معمولا در نافرمانی مدنی به کار برده میشود. اینها را با مصداق نشان دادیم که همه اینها یکی یکی انجام میشود. این مسائل یکی-دو مورد هم نبوده که بگوییم تصادفا انجام میشده و برنامهریزی نداشته.
مدارک و اسنادی هست که نشان میدهد عدهای از اینها در این کلاسها شرکت کردند و حتی در کتاب جنبش نافرمانی مدنی نام بعضیهایشان هست، که آنجا دوره دیدهاند و آمدهاند. البته بعضیها مثلا آقای خاتمی گفتند با سوروس ملاقات کرده ولی شاید برخی بگویند که آقای خاتمی با سوروس ملاقات نکرده ولی این اصول انقلاب مخملین که در فتنه پیاده شد، چه؟
من 110 اصل درباره انقلابهای مخملین را مفصل خواندم و معتقدم که شاید چند مورد آن مثل شورشهای کارگری و کشاورزی و چیزهایی در این مورد که امکانش نبود، انجام نشد. مثلا دسترسی به شورش کارگری یا کشاورزی نداشتند ولی آن چیزهایی که امکانش را داشتند، بدون کوچکترین کم و زیادی پیاده کردند.
* کتاب با تاخیر زیادی به بازار آمد
کتابی که بنده کار کردم بیشتر در این زمینه بود و پیرامون موضوعی بود که خیلی در هنر انقلاب به آن پرداخته نشد. با وجود اینکه هنرمندان زیادی داشتیم که میشد در این زمینه و زمنههای مختلف کار کنند، اما این موضوع مغفول ماند. البته کتاب خود من هم با به دلیل عدم هماهنگی و تحویل نگرفتن خود کار از طرف بعضی نهادها و مشکلاتی که پیش آمد با تاخیر زیادی در سالگردش (سال89) چاپ شد. کار را تا تنور داغ است باید چسباند. خب در سالگردش دیگر تنور سرد شده است و آن تاثیری که باید در میدان داشته باشد را ندارد.
در مورد این کاری هم که کردیم من مجبورم مصداقیتر توضیح دهم چون کار ما مصداقی ست و بحث ایدئولوژی و اسنادی نیست و مشخصا با هنر و کاریکاتور سر و کار دارد. خود من در قضایای 88 در خیابان بودم و شرایط را میدیدم. از چند روز قبل از انتخابات و مناظرهها وسط جمعیت بودیم. در آن زمان طرفداران احمدینژاد و موسوی در میدان بودند و من از نزدیک آنها را میدیدم و نوع تبلیغات و حرفهایی که زده میشد، کامل مشخص بود که فضا به سمت درگیری میرود. شاید ما کمی خوشبین هم بودیم و میگفتیم خیلی هم خوب است و فضا داغ و انتخاباتی شده و از یک سری برنامهها و زمینهسازیها اطلاع نداشتیم. ولی ظاهرا برنامههای دیگری بود که این کار به سمت لشگرکشی خیابانی برود و بحث انتخابات، بحثی ثانویه شده بود.
* کاربرد کوکتل مولوتوف به جای کاریکاتور
میخواهم مواردی را بگویم که در کتب چاپ شده و ما در دوره انتخابات خودمان میدیدیم. من در همین خیابان ولیعصر و صدا و سیما و پارک وی و جاهای مختلف بودم و حضور جمعیت را میدیدم. در آن روزها دوستان کاری به ذهنشان رسید که برویم و در وسط میدان سه پایه بگذاریم و حضوری کاریکاتور بکشیم. ما خوشبین بودیم و خوشحال بودیم و میگفتیم که مشکلی ندارد در همین حد میرویم ولی کم کم به جایی رسید که کوکتل مولوتف به جای کاریکاتور کاربرد پیدا کرد.
* لیدر طرفداران موسوی: کار خوبی نمیکنیکاریکاتور میکشی
من در میدان ولیعصر بودم و جوانهای 16-17 ساله هم بودند و تقریبا میدان دست طرفداران موسوی بود. طرفداران آقای احمدینژاد آنجا نبودند و اگر هم بودند در حاشیه بودند. فکر کنید که در چنین فضایی ما سه پایه گذاشتیم و اینها هم حساس شده بودند چون اساسا نمیدانستند که ما میخواهیم چه کار کنیم. فاصله هم زیاد شد و دوستان تا صندلی بیاورند 20 تا 30 دقیقه طول کشید. در وسط میدان جمعیت حساس شده بودند. آنها لیدر هم داشتند که شعار به آنها یاد میداد و مشخص بود که شعارها سازماندهیشده است و شورش کور نیست. لیدرها مراقب بودند و اگر شخص جدیدی در جمعیت میآمد، بررسی میکردند که ببینند او کیست. یکی از لیدرها از من هم سوال کرد که میخواهید چه کار کنید؟ گفتم: میخواهیم کاریکاتور بکشیم. گفت: اصلا کار خوبی نمیکنی.(خنده) احتمالا به خاطر قیافه من و ریشم بود که تصور میکردند اگر من با این قیافه میخواهم کاریکاتور بکشم، حتما کار خوبی نمیکنم. احساس کرده بود ما اینجا جو را به هم میریزیم. البته کارهایی که ما کردیم بیشتر در مورد مسائلی چون خانواده آقای هاشمی و فساد مالی و... و کمتر درباره آقای موسوی بود. جماعتی که دور ما جمع شدند شروع کردند هر کدام تیکهای بیندازند. کلیتش کنایهها همین بحث سیب زمینی بود. حرفی که این جماعت میگفتند دو تا چیز بیشتر نبود؛ یکی اینکه میگفتند سیب زمینی هم بکش و یکی دیگر مربوط به مرحوم کردان بود. این دو مورد را در میدان مرتب تکرار میکردند و هر کدامشان میآمدند اینها را میگفتند و خلاصه آن شب در میدان فقط بحث سیبزمینی و کردان بود. به یکی از دوستان گفتم کاش چهار تا مطلب دیگر هم به اینها یاد میدادند.
این زمینه اولیهای بود که من در آن بودم و بعد از آن اساسا کاریکاتور و بساط هنر جمع شد و فرصت زیادی برای کار هنری نبود ولی در نشریات و... کار میکردیم. بعدها رفتیم به فضای وبلاگ و در آنجا کاریکاتور باب شد. فیس بوک و... هم خیلی داغ نبود و تازه داشت راه میافتاد، بنابراین بیشتر جنگ وبلاگی بود.
* بعد عاشورا علیه اسلام در وبلاگم نظر میگذاشتند
در قضیه عاشورا به نظرمن فعالیتها وارد فاز جدیدی شد و قضیه جدید شروع شد که ربط زیادی به قضیه انتخابات پیدا نمیکرد. اصلا عاشورا فضای جدیدی ایجاد کرد و در دعواهای وبلاگی هم افراد جدید میآمدند. یک نمونه که شما گفتید درباره بهائیت، فقط آنها نبودند و طیفی بودند از یهودیان، انجمن پادشاهی، طرفداران رضا پهلوی و بهائیها که علیه شیعه مطلب مینوشتند. از عاشورا به بعد فضا این طور شده بود که در نظرات وبلاگم رسما علیه اسلام مطلب مینوشتند. در وبلاگ من غیر از 300-400 تا فحشی که روزانه میدادند بحثهایی دیگر میشد و نمونههایش که من الان یادم هست، مثلا فردی نوشته بود «مشکل ما کیهان و شریعتمداری و اصولگرایی نیست؛ مشکل ما با نام محمد(ص) است که 700 یهودی بنیقریضه را گردن زد.» مشکل آنها با اساس اسلام بود.
*تسنیم: ولی همه معترضین از اول فتنه تا روز عاشورا همه ضد شیعه نبودند شاید بعضی از مردم عادی هم نادانسته در فضا بودند.
- بیژنی: نه من وبلاگ و فضای وبلاگی را میگویم. موضوع خیابانها بحثش جداست. آن چیزهایی که من خودم برخورد داشتم این بود که فضا به این سمت رفته و بعد 7-8 ماه وضعیتی شد که دیدیم. یا در مورد شیعه که کسی آمده بود و گفته بود «ما تا یکی- دو نسل دیگر شما شیعیان را ریشهکن میکنیم. شما به زور شمشیر صفویه شیعه شدید.» به خدا اگر اجداد ما به زور شمشیر شیعه شده بودند، خب بعد از اینکه شمشیر برداشته شد، دوباره باید سنی میشدند.
ادامه دارد...
میزگرد از صادق امامی و علی حاجیناصری
انتهای پیام/