فقدان مدیران اقتصادی دلیل توسعه نیافتگی آذربایجان غربی
خبرگزاری تسنیم: آذربایجان غربی با ۱۷ شهرستان در شمال غرب کشور بعد از ۳۵ سال از وقوع انقلاب اسلامی هنوز هم متکی به سیستم کشاورزی سنتی و صنعت کژ دار و مریز است و مسیر توسعه را به کندی میپیماید در گزارش پیش رو دلایل مدیریتی این موضوع واکاوی می شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه وقتی رضا کیانیان در فیلم آژانس شیشهای ساخته ابراهیم حاتمیکیا روبروی پرویز پرستویی ایستاده و نقشه ایران را به سادگی میکشد و از شکل نقشه ایران به عنوان یک گربه یاد میکند، خیلی ساده و با لحنی به یادماندنی همسایههای متنوع ایران را بر میشمارد و هر کدام از کشورها را با لحنی مخصوص یاد میکند که در بردارنده نحوه نگرش ملت ایران و سیاست دولت در مقابل آنهاست.
او وقتی کشورهای کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس را یاد میکند یک حس عجیب ایرانی بودن را زنده میکند و در مقابل، اسم برخی کشورها را چنان یاد میکند که انگار حتی اسم این کشورها با مظلومیت و محرومیت گره خورده است و اسم برخی دیگر از کشورها را طوری میگوید تا قلدری و قدرت کشور مذبور را نشان داده باشد.
در سر همان گربه ترسیمی کیانیان چند استان کشور قرار دارند که با تعدادی از کشورها همسایه هستند و هر کدام از ویژگیها و برجستگیهای خاصی برخوردارند.
سه استان با شرایطی کاملاً متفاوت
آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل سه استان مهمی که در شمال غرب ایران قرار دارند امروز شرایط کاملا متفاوتی از یکدیگر دارند.
آذربایجان شرقی با مرکزیت تبریز بدون تردید یکی از قطبهای صنعت و گردشگری است و شهر تبریز به عنوان شهر اولینها مطرح است.
اردبیل پس از جدا شدن از استان آذربایجان شرقی و تبدیل شدن به استانی مستقل در طول دو دهه مسیر توسعه را چنان پیموده که دیگر کسی شک ندارد این استان از قطبهای گردشگری است.
مدیران این استان توسعه راهها را بستر اصلی توسعه استانشان قرار دادند و به درستی با احصاء فرصتهای گردشگری مثلاً از شهر کوچک سرعین، شهری که کمتر کسی آنجا را میشناخت یک تفرجگاه دائمی توریستی ساختند که نه تنها ایرانیان بلکه از خارج کشور نیز توریستها بدان جا مراجعه میکنند.
آذربایجان غربی یا آذربایجان غریب
اما حکایت آذربایجان غربی در این میان چندان غریب است که قلم نمیداند از کجا شروع کند و در کجا خاتمه دهد.
هیچ شکی نیست که آذربایجان غربی ظرفیتهای بسیاری در حوزههای اقتصادی مختلف دارد.
نزدیک به 1000 کیلومتر مرز مشترک با کشورهایی مثل عراق، ترکیه، آذربایجان و حتی نخجوان و جمهوری ارمنستان به تنهایی ظرفیت عظیمی در حوزه صادرات و واردات ایجاد میکند و میتواند رزق و روزی صدها هزار نفر از شهروندان منطقه را تامین کند و بستر توسعه شهرهای مرزی آذربایجان غربی را مهیا نماید.
آنچه که باعث شده سه و نیم دهه از این مزیت استفاده چندانی صورت گیرد قطعاً فقدان مدیران اقتصادی در دستگاههای مختلف دولتی بوده است.
مدیرانی که اغلب به خاطر نفوذ نگاه امنیتی به دیدگاههایشان نمیتوانستند ظرفیتهای مرزی استان را به فرصت تبدیل کنند و چه بسا ظرفیتها را یک تهدید ارزیابی میکردند.
خروجی این نگاه در فقدان زیرساختها کاملاً مشهود است.
اکنون در آذربایجان غربی فقط یک پایانه مرزی در خور شأن جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که در تمرچین پیرانشهر واقع شده است.
پایانهای که میتوان تنها خروجی دولت نهم و دهم در این بحث ارزیابی کرد.
وحید جلال زاده استاندار پیشین آذربایجان غربی معتقد بود پایانه مرزی تمرچین ویترین ورودی کشور است.
او میپنداشت در این مرز ساخت و ساز بهینه موجب جلب سرمایهگذاری توسط بخش خصوصی و تسهیل امور مسافرین و رانندگان و روند ترانزیت کالا میشود.
پایانه تمرچین یک الگوست
استاندار پیشین آذربایجان غربی به همکاری تنگاتنگ دستگاههای مرتبط با مدیریت واحد در این منطقه معتقد بود و بدان سفارش میکرد چراکه به زعم وی حجم مناسب ورود و خروج کالا و مسافر از این مرز علاوه بر درآمد زایی موجب اشتغال پایدار و البته امنیت نیز میشد.
همین اعتقادات به نحو بارزی در رحیم قربانی استاندار اول احمدینژاد در آذربایجان غربی نیز متجلی بود که وی را مجاب کرد تا بابک طالبی را که یک مدیر با رویکرد کاملاً سرمایه گذاری بود را بر دستگاه تخصصی و عریض و طویلی همچون اداره کل حمل و نقل و پایانههای آذربایجان غربی منصوب کند.
یک میلیون ورود و خروج از پایانه تمرچین
مدیری که در این رویکرد موفق ارزیابی شد و بدلیل همین توفیقات، چندی پیش ارتقاء رتبه یافت و راهی وزارتخانه راه و شهرسازی شد تا این بار در مقامی ارشدتر و در سطح کشوری به طراحی و اجرای برنامههای اقتصادی بپردازد.
طالبی پایانه مرزی پیرانشهر را در دو سال پایانی دولت دهم و هنگامی که دولت حسابی در تنگنا قرار داشت به سرانجام رساند.
به هنگام تنظیم این گزارش و بنابر اعلام نادر انصاریان، مدیر گمرک پیرانشهر از ابتدای سال تا کنون حدود یک میلیون نفر از طریق گمرک تمرچین این شهرستان وارد کشور شده و یا از آن خارج شدهاند.
عددی قابل تامل که تا پیش از این ثبت نشده بود.
میتوان این پدیده تازه را در پیرانشهر، الگوی توسعه در دیگر شهرهای مرزی آذربایجان غربی نیز قرار داد.
اشنویه با فرصتهای فراوان مرزی صنعتی نمیشود
اگر ذهن مدیران در آذربایجان غربی از یاد برده اما اخبار و گزارشات رسانهها حاکیست و روزنامه نگاران قدیمیتر به یاد دارند که دولت نهم در نخستین سفر استانی خود به آذربایجان غربی بجای آنکه در شهر اشنویه ظرفیتهای مرزی را فعال نماید 80 میلیارد تومان به عیار ارزش پول آنزمان بدین شهر اختصاص داد که عمده تمرکز مصوبات دولت بر صنعتی سازی اشنویه استوار بود.
شهری که در آن فرصتهای مرزی و کشاورزی اصلیترین ظرفیتها به شمار می آیند به یکبار در مصوباتی اسیر شد که قرار بود چهره شهر را از کشاورزی، دامداری و مرزداری به صنعتی عوض کنند.
یک شهرک صنعتی و یک ناحیه صنعتی برای اشنویه پیش بینی شده بود و مردمان کشاورز محور و مرزدار این شهر به یکباره مجاب شدند تا در شهرک و ناحیه صنعتی کارهایی کنند که در کسب و پیشه آنان چندان مسبوق به سابقه نبود.
فرصتهای مرزی در سایر شهرها
در سلماس مرز کوزهرش وقتی مهم جلوه میکند که انتخابات مجلس در پیش باشد در خوی مرز رازی کمی بهتر از کوزهرش است اما فقط یک اسم از یک مرز پر از ظرفیت را دارد.
هم اکنون ظرفیت این دو مرز برای انتخابات آینده مجلس مسکوت نگهداری شده تا دوباره محلی برای کشمکش دولتیها و مجلسیها باشد و هر که توانست برای این ظرفیت چارهای بهتر بیاندیشد فرصت خوشبخت شدن یافته است.
سخنان مؤید حسینی صدر نماینده مردم خوی و چایپاره در مجلس شورای اسلامی نشان میدهد که موضوع غیر از این نیست او میگوید: حق مسلم مردم استانهای مرزی به ویژه آذربایجان غربی است که با کشورهای همسایه در چهارچوب قانون معاملات تجاری داشته باشند و حق این مردم این نیست که با وجود سه پایانه فعال، سهم بسیار ناچیزی از تجارت خارجی نصیبشان شود.
حسینی صدر با اعلام اینکه در بسیاری از شاخصههای توسعه، استان آذربایجان غربی در ردههای 26 الی 28 قرار دارد، میگوید: برخی تنگ نظریها و بخشی نگریها سبب شده است که شهرستانهای استان همپای هم رشد و توسعه نداشته باشند و حتی مرکز استان نیز نسبت به مراکز بسیاری از استانها از توسعه کمتری بهرهمند باشد.
امیدواریها در منطقه آزاد ماکو
در ماکو سه سال است که منطقه آزاد تجاری و صنعتی راهاندازی شده و تنها کاری که در این سه سال اتفاق افتاده روشن شدن امید در دلهای مردم منطقه و دلخوش داشتن به برنامههای مدیرانی است که پی در پی تعویض میشوند.
همین حکایت در سردشت نیز به نوعی دیگر تکرار میشود و این شهر به جای آنکه ظرفیتهای مرزی خود را شکوفا ببیند به مریوان، سقز و بانه در استان کردستان نگاه میکند که هر روز هزاران نفر از مردم از سراسر کشور را به خود میکشانند تا کالای خارجی بخرند و ببرند.
حتی این شهر که در خط مقدم جنگ 8 ساله بود از ظرفیت گردشگری کاروان های راهیان نور نیز استفاده چندانی نمیبرد و مظلوم است.
داستان خروج نیروهای انسانی آذربایجان غربی به شمال عراق در منطقه اقلیم کردستان نیز حکایت غریبی است که تبعات خاص خود را دارد.
فقدان مدیران اقتصادی توانمند
با بررسی آنچه از نظر گذشت تازه دریافته میشود که یک مدیر با رویکرد اقتصادی و دارای درک از شرایط موجود در آذربایجان غربی چقدر میتواند تحول آفرین و اثر بخش باشد.
قربانعلی سعادت استاندار جدید آذربایجان غربی مدیری است که با انتخابش خیلیها تصور کردند که باید منتظر یک جهش اقتصادی باشند.
دلیل این تصور در نزد افکار عمومی خاطرات بازارچههای مرزی و سالهای پر رونق ورود خودورهای عراقی در دوران مدیریت وی است.
فرصتهای مرزی خاطره ساز
در سالهای استانداری سعادت در دهه هفتاد در آذربایجان غربی در شهر ارومیه بازارچه فعالی بود که البسه ترک و لوازم آرایشی و بهداشتی و دیگر کالاهای مصرفی در آن عرضه میشد حجم این بازار که بدون سرمایهگذاری در ورودی شهر احداث شده بود پی در پی توسعه می یافت.
در حقیقت این بازار تلفیقی از آلونکهای چوبی به هم پیوسته در ورودی شهر ارومیه از طرف مرز سرو بود که در آن فرصتهای متعددی برای اشتغال جوانان و تجارت مرزی فراهم آمده بود و مردم از اقصی نقاط کشور برای تهیه کالا به همین آلونکها مراجعه میکردند.
در مرزهای جنوبی آذربایجان غربی نیز چنان تدبیر شد تا خودروهای سبک و سنگین عراقی به ساده ترین شکل وارد کشور شوند و این موضوع به سرعت چنان سامان یافت که توانست به بخشی از ظرفیت مردم منطقه و حتی دستگاههای دولتی و عمومی مبدل شود.
اما اکنون سالهاست که این بازارچهها برچیده شده و به جایش، مردمان آن سوی مرز به ارومیه سفر میکنند و کالاهای اساسی ما را با ارزانترین قیمت خریدکرده و میبرند، هر روز باکهای بزرگ خودروهای بازرگانان ترک نیز ثروت ملی ما(بنزین و گازوئیل) را به آن سوی مرز سرازیر میکنند.
امیدواری افکار عمومی
هنوز هم میتوان رد خودروهای سبک و سنگین عراقی که با کمترین قیمت به دست آمده بودند را علاوه بر دست مردم، مابین ماشین آلات شهرداری و راهداری دید.
در حقیقت این دو مثال از دوره نخست استانداری سعادت جلوهای از نگرش اقتصادی او در نزد افکار عمومی است و الّا امروز انتظار از یک مدیر اقتصادی مجرب دولتی، برپا ساختن چند آلونک نیست و ساخت و راه اندازی پایانههایی مثل تمرچین کمترین انتظار از وی به شمار میرود.
اما چالش جدیدی که پیش روی استاندار آذربایجان غربی قرار دارد فقدان مدیران مجرب اقتصادی در استان است.
سرمایهگذاریهایی که نه به چشم میآیند نه در دل مینشینند
بررسی عملکرد مرکز حمایت از جذب سرمایهگذاری خارجی در این چند سال چیزی جز چند برگ گزارش عملکرد و یک کتاب تاریخ مصرف گذشته به دست نمیدهد، سمت و سوی این مرکز نیز چنان نیست که بتوان انتظار معجزه داشت چراکه این مرکز از ابتدا بنیان مرصوصی نداشته است و وقتی یک سرمایهگذار نخستین گام عملیاش را از دارایی و مالیات یا گذر از دربهای امنیتی استانداری شروع میکند و برخوردها را میبیند از تصمیم سرمایه گذاری برمیگردد.
مردم ارومیه و شهرهای جنوب استان از کارهای اقتصادی سعادت که اتفاقاً زیرساختی هم نبود خاطرههای فراوان دارند اما از 17 میلیون دلار سرمایه گذاری خارجی در 17 طرح اقتصادی مورد ادعای این مرکز هیچ کس هیچ خاطرهای ندارد.
نیازمندی استان به مدیران اقتصادی
به هر حال این مرکز حداقل یک دستآورد داشته و آن اینکه وقتی نتوانسته دستگاههای دولتی را برای تحقق سرمایه گذاری و فراهم آوری فرصتها هم نظر کند پس باید تدبیری تازه اندیشیده شود.
درست به همین خاطر است که محمد علیپور نماینده مردم ماکو، شوط، چایپاره و پلدشت در مجلس شورای اسلامی به صراحت به استاندار آذربایجان غربی توصیه میکند که برای توسعه سرمایه گذاری در آذربایجان غربی از مدیران کارکشته، توانمند و مجرب اقتصادی استفاده کند چراکه به نظر او شکوفایی اقتصاد استان تنها از همین راه اتفاق می افتد.
علیپور تجربه قربانعلی سعادت در حوزه اقتصاد و بکارگیری آن را در این دوره از مدیریت وی سبب پویایی و شکوفایی آذربایجانغربی ارزیابی کرده و معتقد است کسب تجربه در بخش خصوصی و کار اقتصادی در کنار سابقه بلند سیاسی و اداری توسط استاندار آذربایجان غربی، دیدگاه وی را به وضعیت استان کاملا عوض کرده و این سعادت همان استاندار چندین سال پیش نیست و او اکنون تجربیات گرهگشایی را در کارنامه دارد.
رهبر انقلاب: آذربایجان سر ایران است
امروز چشم امید مردم استان رنگین کمانی آذربایجان غربی یک بار دیگر به فرصتهای اشتغال مرزی و انجام سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی دوخته شده است و منتظرند ببینند استاندار، کدام مدیران اقتصادی را مامور به انجام این وظیفه میکند.
مردم آذربایجان غربی باور کردهاند که استاندارشان وقتی رتبه 29 درآمد سرانه این استان را به وضوح در مقابل رسانهها بیان میکند لابد مدیران و برنامههایی دارد که این رتبه را به زیر 10 بکشد.
قطعاً تعبیر رهبر انقلاب از آذربایجان به عنوان سر ایران جامعتر از آن نقشهای است که کیانیان برای پرستویی تصویر کرد بنابراین برنامههای آینده دولت یازدهم در آذربایجان غربی باید سزاوار سر ایران باشد.
گزارش از محمّد آقایی پر
انتهای پیام/ ق