غرب قابل اعتماد نیست، باید به قدرت خودتان تکیه کنید
خبرگزاری تسنیم: استفان لندمن، نویسنده و مجری رادیو واشنگتن میگوید رویکرد استعماری کشورهای غربی در نظر تمام مردم دنیا روشن است و دست آنان چنان رو است که دنیا دیگر فریبشان را نمیخورد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، استفان لندمن نویسنده و گوینده رادیو واشنگتن در مصاحبه اختصاصی با تسنیم تأکید کرد که عملکرد استعماری در نظر تمام مردم دنیا روشن است و نباید فکر کنید چیزی عوض میشود؛ مگر با در نظر داشتن گزینه تازهای چون کشور ایران.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
تسنیم: چرا میان تمام کشورهایی که در نشستهای هستهای ژنو شرکت کردند مشخصاً فرانسه باید به کشورهای عربی حاشیه نشین خلیج فارس سرکشی کند و به آنها بابت تأمین امنیتشان اطمینان بدهد؟
لندمن: چون فرانسه در قدیم در منطقه برای خود قدرتی بود و بهشکل پیش رفتهای دست به استعمار میزد. امروز میخواهد بخشی از آنچه را در دهههای گذشته از دست داده است دوباره بهترتیبی به دست بیاورد و به همین دلیل در اوضاع داخلی کشور مالی دخالت نمود، در موقعیت پیشنهاد حمله اسراییل کنار واشنگتن قرار گرفت، بهصورت یکسویه خودش را دوست آنچنانی اسراییل معرفی نمود، مهمترین عامل کمک به اسراییل برای دستیابی به بمب اتم بود و با حقوق مردم فلسطین مخالفت میکند. دولت فرانسه را به هیچ عنوان نمیتوان یک اهرم تلاش برای کسب صلح در منطقه و در جهان در نظر گرفت.
اینهم از عجایب تاریخ سیاسی جهان است که تندروترین چهرههای جناح راست در این کشور در حالی به قدرت رسیدند که خودشان را سوسیالیست دانسته و معرفی میکردند. روزی که اولاند در فرانسه به قدرت رسید کمونیستهای کشور من از سر پیروزی فریاد شادی برآوردند ولی امروز میدانیم این شخص در سیاست جهانی بهطور کامل با آمریکا، انگلیس و بدتر از آن فرزند ناخوانده و نامشروع غرب یعنی اسراییل همسو است. کشورهای بسیاری در دنیا هستند که در نقطهای از تاریخ سیاسیشان تصمیم گرفتهاند باید کنار آمریکا قرار بگیرند و بمانند.
ولی هرگز هیچ دلیل و یا حتی بهانه معقولی نمیبینم که سیاستمداری مایل باشد با اسراییل کنار بیاید. سیاستمدارانی که چنین کاری میکنند از سوی مردمشان مورد تنفر قرار میگیرند. فرانسوا اولاند به همین دلیل بسیار مورد تنفر است و حتماً میدانید میان تمام رئیس جمهورهای فرانسوی از پایینترین میزان محبوبیت برخوردار است. چون دست از جنگطلبیهای بیپایانش برنمیدارد و فرانسویهای خارج از خاک خودش را همانطور مورد هدف قرار میدهد که اتباع کشورهای دیگر را. او هم مثل اسراییل و واشنگتن دولتداری میکند و بهزعم من شخصاً تهدید بزرگی برای صلح در جهان است.
تسنیم: چرا آمریکا پس از این قراردادها که تمام دنیا با آن موافقت کردند سعی میکند پایگاهش را در منطقه نگه دارد؟
لندمن: در این زمینه واشنگتن اهمیت بسیاری دارد چون حاکم بر ناتو است و هدف طولانیمدتی در سر دارد که حکومت کامل بر تمام دنیاست و میخواهد با تسلط بر تمام انسانها، منابعی را که در اختیار دارند مال خود کند و به رشته استثمار بکشد. آنها میخواهند تمام مردم دنیا بردههای مطیعشان باشند و نهاینکه چون شهروندانی قانونمدار زندگیشان را بکنند. آمریکا به این دلیل به کشورهایی چون لیبی، سوریه و ایران حمله میکند که میداند اگر سرکوبشان نکند هر کشوری در دنیا میتواند از آنها سرمشق بگیرد و بکوشد بدون سایه استعمار بهدرستی بهترتیبی که خود مایل است زندگی کند.
در این صورت دیگر آمریکا نمیتواند منابع آنها را به استثمار بکشد و این وضعیت قابل تحمل نیست. اوباما دروغگوی بزرگی است که باور کردن آنچه میگوید امکان ندارد. حرفی که میزند به کاری که میکند تقریباً هیچ ارتباطی ندارد. سخنرانی وی در دانشگاه قاهره در ماه ژوئن سال 2009 طوری بود که نوید ارتباط تازهای با مسلمانان جهان را میداد و میبینیم پنج سال گذشته از عمر دولت خود را صرف جنگهای متعدد مستقیم و غیرمستقیم با مسلمانها کرده است. او میخواهد دولتهای دستنشانده جای رهبران مستقل و مردمی را در تمام کشورهای دنیا بگیرند، از بدترین جنایتهای باورنکردنی اسراییل حمایت بیقیدوشرط میکند، به جاسوسیهای آژانس موسوم به امنیت ملی آمریکا اجازه عمل میدهد، نظام شهربانی را در کشور خودش برای سرکوب اعتراضات مردمی تربیت میکند و با استفاده از قدرت نظامی کشورش سیاستهایش را در همهجای دنیا اعمال میکند.
من احساس میکنم دولت این کشور خود را به انجام این حرکتها مجبور میبیند چون یک ابرقدرت خسته است که چارهای ندارد جز اینکه ادعاهای بیاساس کند و موقعیتش را از خلال ترسی که در تمام کشورهای دنیا ایجاد میکند حفظ بنماید. ترس از مهمترین ابزارهایی است که غرب برای دستیابی به این هدف در دست دارد چون اگر کشورهای بهظاهر پیشرفته اروپای غربی از آمریکا نترسند هرگز از وی اطاعت نخواهند کرد. واقعاً اگر ترسی در کار نیست آنها چرا باید از آمریکا اطاعت کنند؟
تسنیم: اکنون که آمریکا بین ایران و همسایههای حساس جنوب غربی وی ایستاده است و میکوشد روابط را عادی نشان دهد و خود را همچنان در رأس اوضاع بنماید تا چهمیزان میدان عمل باز سیاسی دارد و چقدر قدرت انتخاب در سیاستگذاری در اختیار اوست؟
لندمن: سؤالی که طرح میکنید سؤال خوبی است. آمریکا که روشن است قابل اعتماد نیست و مذاکرات ژنو سی و چهار سال احساسات ضدآمریکایی در منطقه را از بین نبرده است. چیزی عوض نشده است و آنسوی دنیا به قانونگذاری جدید در مجلس سنا فکر میکنند و در پس افزایش تحریمها از ماه جولای هستند. واشنگتن میخواهد تهران را از تمام حقوقش محروم کند و بخشی از تلاشهایی را که برای تغییر رژیم در منطقه صورت میدهد به این عنوان تحت پوشش قرار دهد و مسکوت بگذارد. اینجا برای همه روشن است که برنامه هستهای ایران صلحآمیز است و سازمان اطلاعات آمریکا هرساله این را تکرار میکند.
اگر هم برنامه سلاح هستهای در کار نبود آمریکا طبعاً باید بهانه دیگری میجست چنانکه در باب صدام میگفت سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دولت این کشور است. پیدا کردن بهانه کار سختی نیست و کشورهای قربانی بهراحتی درگیر مشکلات میشوند. حال که کشورهای حاشیه خلیج فارس تصمیم گرفتهاند سیاست ورزیهای دوستی و دشمنی خود را مورد تجدید نظر قرار بدهند میبینیم فرستادگان دولت ایران به امیرنشین قطر سفر میکنند و حتی به سفر به خاک عربستان سعودی ابراز تمایل میکنند.
این نشان میدهد ایران مبتکر این فکر است: اصلاً چرا باید در چارچوبی که آمریکا برای منطقه طراحی میکند فکر کنیم؟ دولتهای عرب و مسلمان منطقه وقتی میبینند آمریکا چه دوست غیرقابل اعتمادی است چرا نباید بهخاطر عرب بودن و مسلمان بودنشان با هم نزدیکتر شوند. من دوست مسلمانی دارم که میگوید خداوند در قرآن میفرماید: انسانها را به هم نیازمند کردیم تا بهخوبی با یکدیگر زندگی کنند و از هم گسسته نشوند. این کار را نمیتوان با آمریکا یا حتی ضمن حضور وی کرد بلکه کشورهای عرب و مسلمان منطقه باید با یکدیگر این کار را شروع کنند. من فکر میکنم حتی نشانههایی از ین مسئله در منطقه به چشم میخورد.
تسنیم: این سیاست دورویی از سوی آمریکا چه تأثیری بر محبوبیت وی و کارنامه دولتش نزد مردم آمریکا دارد؟ بهنظر شما حزب جمهوریخواه رقیب دولت با این دولت چه خواهد کرد؟
لندمن: بهنظر من مردم آمریکا کمی خودبین هستند و فقط به جیب و مالیات فکر میکنند و به مسایل سیاست جهانی کاری ندارند. آنها فقط وقتی دست به حرکت میزنند که حس میکنند امنیت ندارند و البته طبیعی است چون آنها هم از جنگ خسته هستند. آنها مایلند مسایل سیاسی داخلیشان را حل کنند و نظرسنجیها نشان میدهد محبوبیت اوباما اکنون کمتر از چهل درصد و از هرزمانی پایینتر است. حتی در یک نظرسنجی حدود سی و هفت درصد ذکر شده است. او رهسپار نقطهای است که فقط میتواند امیدوار باشد احمقها از او حمایت کنند.
در ماه نوامبر سال 2014 انتخابات کنگره برگزار میشود و بهسختی میتوان پیشبینی کرد عملکردشان چگونه خواهد بود ولی اگر امروز بود طبعاً عملکرد چشمگیری داشتند و هر دو مجلس را در اختیار میگرفتند بهخلاف امروز که فقط مجلس نمایندگان در اختیار آنهاست. دموکراتها سنا را در دست دارند، ولی به هر حال فرقی نمیکند چون آمریکا در واقعیت یک کشور تکحزبی است. سیاست هم در گروی منافع پولی است و مردم آمریکا بهترین دموکراسی را که با پول به دست میآید در اختیار دارند. رأی دادن به هرکدام از این دو حزب اشتباه بزرگ و فاجعهباری است، من توصیه میکنم مردم یا رأی ندهند و در خانهها بمانند یا به نمایندگان مستقل رأی بدهند. مدیران آمریکا مشتی اراذل هستند که با کلاهبرداران وال استریت، لاشخورهای بازار کسب و کار و جنگافروزان دست در دست هم دادهاند.
تسنیم: این سیاستورزی چه تأثیری بر نشستهای وین دارد؟
لندمن: واشنگتن میکوشد بر این نشستها حکومت داشته باشد. یوکیا آمانو دلقک دستنشانده آمریکاست که قبلاً در مورد او بسیار نوشتهام. او را به این خاطر انتخاب کردهاند که حاضر است بهخاطر قدرت دروغ بگوید. به او نمیتوان اعتماد کرد و ایران برای دستیابی به عدالت باید به قدرت خودش تکیه کند. روحانی و سیاستمداران ایرانی که در این نشستها شرکت میکنند این مسایل را بهتر از من میدانند.
ولی به هر حال نگرانی هم جای خودش را دارد چون بهنظر من ایجاد تنش در منطقه چندان دور از انتظار نیست. من نمیگویم قریب الوقوع است ولی مثل شمشیر داموکلس بالای سر مردم خاورمیانه و سایر نقاط جهان سنگینی میکند. آمریکا عمدتاً و ناتو و اسراییل هم بهشکل فرعی مستقیماً در مظان اتهام و مسئول این خشونتها هستند. من با دقت این رخدادها را دنبال میکنم و تاکنون در مورد نقش ایران و واشنگتن در درگیریهای سوریه مطالب بسیاری نوشتهام. در عملکرد آمریکا امیدی به صلح و آرامش نیست چون منافع وی در گروی جنگ است.
ولی چهره تازهای که دنیا دارد از ایران میبیند میتواند پس از اینهمه سال بیاحترامی و بیتوجهی غرب این کشور را تبدیل به موضعی جهانی کند که نهتنها جلوی جنگهای منطقه بلکه جلوی هرگونه دشمنی و سرکشی را میگیرد. آنچه دنیا در این سالها از ایرانیان دیده است این بوده که مشغول علماندوزی و تولید هستند، چرا نباید این را به همسایگان آموخت تا بهجای آزار خودی و امید بستن احمقانه به غریبه آنها هم به علم و تولید ثروت روی بیاورند؟ مذاکرات و نشستهایی که من به رهبران ایران پیشنهاد میکنم میتواند کاری کند دنیا ایران را شانس تازهای برای ایجاد تعادل ببیند و تکرار میکنم این خلاف خواسته آمریکا و اسراییل است.
انتهای پیام/*