روشنفکران سکولار پشتیبان و تحکیم بخش کودتا و دیکتاتوری رضاخان


خبرگزاری تسنیم: آشنایی با پرونده سراسر خیانت سکولار ها به ملت ایران در شرایط کنونی یک ضرورت است.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، آشنایی با پرونده سراسر خیانت سکولار ها به ملت ایران در شرایط کنونی یک ضرورت است. فتنه 88، نه اولین خیانت سکولار ها بوده و نه آخرین خیانت خواهد بود. از این روی لازم است از تفکر سکولاریسم و طرفداران این تفکر در ایران به خوبی رونمایی شود. اهمیت این کار موقعی نمایان می شود که به تلاش و حرکت سکولارهای فتنه گر برای آمدن به صحنه در پی انتخابات حماسی 24 خرداد 92 توجه کنیم.

وقتی پروژه هجمه و تخریب باور ها و اعتقادات مذهبی با درج مقاله ای در روزنامه بهار کلید می خورد و در ادامه در روزنامه قانون احکام الهی زیر سؤال می رود، وقتی هیئت پارلمانی اروپا در خاک ایران اسلامی با متهمین و محکومین فتنه دیدار می کند و به آنها جایزه «ساخاروف» به خاطر مبارزه با جمهوری اسلامی می دهد، وقتی به عناصر فعال در فتنه و بعضاً پرونده دار و محکوم شده در دادگاه حوادث پس از انتخابات 88 در برخی از سازمان ها و وزارتخانه هایی چون علوم مسئولیت داده می شود و زمانی که به کتاب یک عنصر فعال و محکوم شده در جریان فتنه با محتوایی ضدنظام و با هدف فتنه انگیزی اجازه چاپ داده می شود، باید بر هوشمندی و بصیرت خود و دیگران نسبت به محیط جدید انقلاب اسلامی افزود.

جملاتی از کتاب مورد اشاره، انگیزه بخش برای نگارش این یادداشت شد. تحریف تاریخ، وارونه جلوه دادن وقایع، پیوند با بیگانه، مدعی حقوق مردم بودن، دین ستیزی و مروج فرهنگ غرب بودن؛ از ویژگی های سکولار ها در تاریخ معاصر ایران است. سکولار ها در تاریخ معاصر ایران به دلیل پیوند با غرب و برخورداری از حمایت رسانه های غربی و نفوذ در رسانه های داخلی، برای پیشبرد مقاصد خود، همواره جریان های دلسوز، متعهد و مردمی را به مخالف آزادی، دموکراسی، قانون و حقوق مردم متهم کرده اند تا بتوانند با نوعی عوام فریبی موفق گردند. رفتار سکولار ها در فتنه 88، تابلوی تمام عیار برای نمایش ماهیت این جریان در ایران اسلامی است. دروغگویی و اتهام زنی، پیوند با بیگانه و شیطان بزرگ، همراه شدن با تمامی جریان های ضدانقلاب و تقابل با ارزش های دینی و انقلابی از مختصات اصلی تابلوی نمایشگر ماهیت سکولار ها در فتنه 88 است.

عنصر فعال در فتنه 88 و نویسنده کتاب تازه انتشار یافته با عنوان «جامعه شناسی» با برخورداری از چنین خصلت هایی، برای وقوع انقلابی دیگر در ایران که حاکمیت بخش سکولارها با پشتیبانی غرب باشد، به نظریه پردازی و عمدتاً دروغ پردازی و اتهام زنی در کتابش روی آورده است. به نظر می رسد باید انتشار چنین کتاب هایی را به فال نیک گرفت، چرا که فرصتی مغتنم فراهم می سازد تا با نقد عالمانه و منصفانه این قبیل نوشته ها، ماهیت واقعی جریان سکولاریسم در ایران را بیش از پیش برای مردم نمایان ساخت.

در بخشی از کتاب تازه انتشار یافته آقای جلایی پور آمده است: «انقلاب مشروطه به ظهور دیکتاتوری رضاشاه منجر شد، نهضت ملی نفت ایران به کودتای 28 مرداد و سلطه همه جانبه ساواک منتهی شد، انقلاب عظیم اسلامی به قدرت گرفتن طرفداران تئوکراسی (حکومت دینی) راه داد و جنبش اصلاحی و مدنی دوم خرداد با ممانعت دولت پنهان و تحریم و تخلفات آشکار انتخاباتی روبه رو شد، اعتراضات جمعی پس از انتخابات خرداد 88 با برخورد شدید مأموران حکومتی مواجه شد.»

نویسنده در این فراز از کتاب خود، با زیرکی می خواهد پیامد انقلاب اسلامی را همسان پیامد انقلاب مشروطه و نهضت ملی نفت ایران قرار داده بنابراین اساس جریان دوم خرداد و اصلاح طلب را به عنوان یک جریان مدنی خواهان اصلاحات واقعی در راستای خواست عموم ملت ایران معرفی نماید. وی بر این اعتقاد است که در ایران چهار انقلاب وجود داشته و دارد. انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی، اصلاحات و انقلاب چهارمی که به زعم نویسنده کتاب باید منتظر بود و آن را شکل داد!

سؤال این است، جریان سکولاریسم مدعی اصلاحات و تلاشگر برای انقلاب چهارم، در به شکست رساندن انقلاب مشروطه و به قدرت رسیدن رضاخان از طریق کودتا چه نقشی دارد؟ نقش این جریان در به بالای دار رفتن شیخ فضل الله نوری (شهید مشروطه) چیست؟ آیا با وجود اسناد فراوان تاریخی سکولارها و روشنفکران غرب گرا، می توانند نقش خود را در به شکست رساندن انقلاب مشروطه و به شهادت رساندن شیخ فضل الله نوری، زمینه سازی برای کودتای رضاخان و تثبیت نفوذ استعمار انگلیس انکار کنند؟

آیا طرفداران سکولاریسم می توانند نقش سکولارهای غرب گرا در تحکیم پایه های حکومت رضاخان دیکتاتور و مستبد را انکار نمایند؟ آیا این جریان می تواند همراهی و پشتیبانی فکری و عملی خود با رضاخان عامل انگلیس در مبارزه با دین و ارزش های اسلامی و ملی را در سال های حکومت پهلوی اول پنهان سازد؟ اگر کسانی منکر این نقش ها و خیانت ها در حق ملت ایران هستند، برای فهم و درک واقعیت های آن دوران، نقش فعالان در عرصه مطبوعات با شعار آزادی خواهی در دوران مشروطه مانند سید ضیاء و مقابله با جریان طرفدار مشروطه مشروعه را از یک طرف و زمینه سازی و همراهی این افراد در به قدرت رساندن رضاخان دیکتاتور را از طرف دیگر، مورد مطالعه و بررسی منصفانه قرار دهند. اگر کسانی در همراهی سکولارها با رضاخان در مبارزه با دین و آداب و رسوم ایرانیان از یک طرف و ترویج فرهنگ و ارزش های غربی در جامعه ایرانی تردید دارند، برای رفع تردیدشان می توانند، نشریات دوره رضاخان که هم مورد حمایت حکومت بود و هم مورد حمایت و پشتیبانی انگلیس را مورد مطالعه قرار دهند.

به راستی سهم و نقش سکولارها در نشریات این دوره مانند روزنامه های تجدد، ترقی، تکامل، ترقی ایران، تمدن، عهد ترقی، عصر آزادی، عصر نو، عصر دموکراسی، عهد آزادی و... چگونه است؟ اگر این نشریات و سکولار های فعال در آن بررسی کردند، آنگاه روشن خواهد شد که جریان سکولار برای تضعیف جریان دینی و اسلام گرا در ایران از یک طرف و ترویج ارزش های لیبرالی غرب از طرف دیگر، چگونه با حکومت دیکتاتوری رضا خانی و حامیان خارجی آن به ویژه انگلیسی ها همراه گردید. حال با نگاهی اینگونه به سابقه سکولار ها در عصر مشروطه و دوران دیکتاتوری رضا خان باید رفتار و مواضع این جریان در قبال جمهوری اسلامی را بررسی کرد.

وجوه تشابه میان مواضع و عملکرد سکولار ها در دوران پس از انقلاب اسلامی در قبال جمهوری اسلامی و نیرو های معتقد به حکومت دینی، با مواضع و عملکرد سکولار های همراه رضا خان و همگرا با غرب در آن دوران بسیار زیاد است. بررسی روز نامه های زنجیره ای دوران اصلاحات برای رسیدن به این نتیجه کفایت می کند. روز نامه هایی چون جامعه، توس، عصر آزادگان، نشاط و نو سازی که از قضا آقای جلایی پور نویسنده کتاب مورد اشاره در این یادداشت، در آنها نقش محوری دارد. برای همگرایی این جریان سکولار مدعی، اصلاح طلبی با غرب، بررسی اجلاس برلین در سال 1379 که با میز بانی حزب صهیونیستی سبز های آلمان در آن کشور بر گزار گردید و آقای جلایی پور نیز از جمله شرکت کنندگان فعال آن بود، کفایت می کند. برای بررسی حمایت های غرب از جریان سکولار امروز در ایران همانند دوران مشروطه و عهد رضا خان، بررسی مواضع و عملکرد دولت های غربی و شبکه های ماهواره ای آنان در جریان فتنه 88 کفایت می کند.

تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که غربی ها همواره از جریان ها، احزاب، گروه ها و اشخاصی در ایران حمایت کرده اند که تأمین کننده منافع غرب بوده اند. فلسفه حمایت دولت ها و رسانه ها و مؤسسات غربی از جریان مدنی اصلاحات و جریان فتنه در ایران، در همین نکته نهفته است. غرب و سکولار های ایران در یکصد سال اخیر، بر اساس یک اشتراک مبانی و فکری با هم گره خورده اند.

این دو جریان (غرب و سکولار های ایران)، هر دو نسبت به عدم دخالت دین در حیات اجتماعی اشتراک نظر دارند. با انقلاب اسلامی، دین اسلام از جایگاه تعیین کننده ای در حیات اجتماعی ایرانیان بر خور دار گشته و این مسئله سکولار های ایرانی را با غرب همراه ساخته تا شاید بتوانند با کمک یکدیگر، دین را از متن حیات اجتماعی ایرانیان خارج سازند. البته حماسه 9 دی سال 1388 نشان داد که مردم ایران با دین و اسلام ناب محمدی (ص) پیوندی ناگسستنی دارند. مردم ایران در این روز نشان دادند با بصیرتی که دارند هر گز اجازه تکرار تاریخ با خیانت سکولار ها را نخواهند داد.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.