جایزه ساخاروف به حامیان و نمایندگان فرهنگ غرب اهدا می‌شود/جوایز بین‌المللی ابزار سیاست خارجی غرب


خبرگزاری تسنیم: جایزه ساخاروف به افرادی اهدا می‌شود که نماد لیبرال‌دموکراسی اروپایی و برداشت عجیب و انحصاری اتحادیه اروپا باشند. هدف دیگر آن عمل به عنوان ابزار سیاست خارجی و تنبیه کشورها با به رسمیت شناختن مخالفان آنهاست.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، مشرق نوشت؛ سفر حاشیه ساز هیئت پارلمانی اروپا به کشورمان اقدام تبلیغاتی این هیئت در اهدای جایزه ای سیاسی به دو مخالف نظام ایران واکنش هایی را به دنبال داشت که همچنان نیز ادامه دارد. اما جدا از ماهیت این اقدام که می توان آن را خارج از عرف دیپلماتیک و تحریک و دخالت در امور داخلی کشور و زیرپا گذاشتن حاکمیت ملی دانست، آسیب شناسی و بررسی پیام های اهدای این جایزه در چنین سفری که با هدف مذاکرات پارلمانی انجام می شد، با توجه به پیش‌رو بودن سفر هیئت‌های دیگر اروپایی، ضروری به نظر می‌رسد. ضرورت جلوگیری از باج‌گیری دیپلماتیک از ایران به بهانه گسترش روابط و دیدار هیئت‌های اروپایی از تهران ایجاب می کند با هشیاری و دقت بیشتری به اهداف و برنامه‌های این سفرها پرداخته شود.

مارک اسلبودا محقق برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه دولتی مسکو

در همین زمینه، برای بررسی بیشتر ماهیت جایزه ساخاروف و آنچه در سفر هیئت اروپایی رخ داد، گفت‌وگو کردیم با مارک اسلبودا (Mark Sleboda) سخنران و محقق ارشد آمریکایی ساکن مسکو، متخصص مطالعات روابط و امنیت بین‌الملل دانشگاه دولتی مسکو.

*به نظر شما آیا جایزه‌های فرهنگی - هنری نظیر جوایز سینمایی و یا حتی جایزه صلح نوبل اکنون همان کارکرد اعلامی خود را حفظ کرده اند یا به ابزاری برای فشار سیاسی در دست برخی مؤسسات وابسته به کشورهای غربی تبدیل شده است؟

مارک اسلبودا: بدون شک. مسلماً همه این جوایز بسته به ماهیتشان و افرادی که تصمیم می‌گیرند جایزه را به چه کسی بدهند، به سیاست و به ویژه سیاست خارجی یک کشور یا گروهی از کشورها وابسته هستند.

*لطفاً درباره جایزه ساخاروف توضیح دهید. این جایزه چگونه و چرا به وجود آمد و چرا پارلمان اروپا نام یک شهروند شوروی را روی آن گذاشته است؟

مارک اسلبودا: این جایزه در سال 1998 توسط پارلمان اروپا به وجود آمد و توسط همین پارلمان هم به افراد یا نهادهای مختلف تعلق می‌گیرد. جایزه ساخاروف رسماً باید به افراد یا سازمان‌هایی داده شود که بخشی از حیات خود را به دفاع از حقوق بشر و آزادی اندیشه اختصاص داده‌اند. ساخاروف نام یک دانشمند و معترض به نظام شوروی در زمان برقراری این نظام بود و اتحادیه اروپا به این ترتیب مخالفت خود را با نظام سابق شوروی نشان داد که هم‌جهت با اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا نبود. به عقیده من وجود این جایزه در حال حاضر هم با هدف توهین به روسیه است.

*اکثر دریافت‌کنندگان این جایزه مخالفان دولت‌هایی مثل چین و ایران بوده‌اند که با آمریکا رابطه خوبی ندارند. به نظر شما هدف اصلی پارلمان اروپا از اعطای این جایزه چیست؟

مارک اسلبودا: اهداف پیچیده‌ای وجود دارد. این جایزه به افرادی تعلق می‌گیرد که نماد لیبرال دموکراسی اروپایی و برداشت عجیب و انحصاری اتحادیه اروپا باشند. هدف دیگر آن عمل به عنوان ابزار سیاست خارجی و تنبیه کشورها با به رسمیت شناختن مخالفان آن‌ها است، کشورهایی که با سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم‌جهت نیستند. هیچ وقت نمی‌بینید که این جایزه را به کشورهای عضو اتحادیه اروپا بدهند، یا کشورهایی که متحد قوی این اتحادیه به شمار می‌روند. هیچ وقت نمی‌بینید آن را به معترضان در عربستان یا بحرین یا قطر بدهند، به این علت که با اهداف سیاست خارجی این جایزه در تضاد است.

*یکی از افرادی که این جایزه را دریافت کرد «هو یا» شهروند چینی بود که به دلیل دریافت کمک مالی از بنیاد ملی دموکراسی آمریکا و رابطه این سازمان با سیا در چین زندانی شده بود. آیا این جایزه با سازمان‌های اطلاعاتی و بودجه‌هایی که به افراد و نهادها می‌دهند رابطه‌ای دارد؟

مارک اسلبودا: به نظر من رابطه مستقیمی بین جایزه ساخاروف و آژانس‌های اطلاعاتی غربی وجود ندارد. اما صحت دارد که بنیاد ملی دموکراسی سازمانی است که به گفته اولین رئیس خود این سازمان، هدفش انجام علنی کارهایی بود که قبلاً سیا مخفیانه انجام می‌داد. دلیل آن هم این است که پس از سال 1992 نه تنها آمریکا بلکه اتحادیه اروپا هم معتقد بود که هم حق و هم وظیفه ایدئولوژیکی دارد که نوع خاص دموکراسی خود را به همه کشورهای دیگر از جمله همان کشورهایی صادر کند که با سیاست خارجی آن‌ها هم‌جهت نبودند. البته من اعتقاد ندارم که ارتباط مستقیمی بین اهدای جایزه به «هو یا» و دریافت بودجه از این سازمان وجود دارد؛ اما شکی نیست که این دو موضوع می‌تواند با هم ارتباط داشته باشد.

مراسم اهدای جایزه ساخاروف در پارلمان اروپا

*هیئت پارلمان اروپا شش سال پیاپی برای سفر به تهران پیش‌شرط می‌گذاشت و یکی از این پیش‌شرط‌ها ملاقات با دو تن از معترضین ایرانی بود. در جریان سفرشان به ایران هم بزرگ‌ترین کاری که کردند دیدار مخفیانه با این دو نفر و اعطای کمک هزینه و جایزه ساخاروف به آن‌ها بود. این باعث بی‌اعتمادی دولت ایران و عدم دعوت دوباره از هیئت پارلمان اروپا شد. به نظر شما آیا مسئله آن‌قدر برای اروپا مهم است که حاضر هستند راه‌های همکاری با ایران را هم به خاطر آن سد کنند؟

مارک اسلبودا: موضوع به این بستگی دارد که در یک زمان خاص چه افرادی در کشورهای غربی روی کار هستند و شرایط ژئوپولتیک دنیا چگونه است. سال پیش که هنوز آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران بود، مسلماً مقامات اتحادیه اروپا هیچ مشکلی نداشتند که با آمدن به ایران، اعطای این جایزه به معترضان و خارج‌شدن از این کشور همه راه‌های همکاری با جمهوری اسلامی را ببندد. امسال شرایط ژئوپولتیک تغییر کرده است. اوباما دست‌کم در حال حاضر معتقد است که مذاکره به ویژه بر سر برنامه هسته‌ای ایران ارزش پیگیری را دارد و به همین خاطر شاهد مذاکرات هسته‌ای بوده‌ایم.

*می‌بینیم که غرب از اتهام به نقض حقوق بشر برای تحت فشار گذاشتن کشورهایی مثل روسیه و ایران و چین و اصولا هر کشوری که در مقابل آن ها ایستادگی کند، استفاده می‌کند. به نظر شما این ابزار تا چه اندازه مؤثر واقع شده است؟

مارک اسلبودا: همان‌طور که گفتم این روش ارتباطی با حقوق بشر ندارد. اتحادیه اروپا و دولت آمریکا برداشتی کاملاً منحصر به فرد و گزینشی از حقوق بشر دارند که معتقدند همه دنیا باید آن را بپذیرد. البته اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل شامل موارد دیگری هم می‌شود؛ اما عمدتاً حقوق اجتماعی و اقتصادی را قربانی می‌کنند، آن هم به صورت کاملاً گزینشی در کشورهایی که با سیاست خارجی‌شان همراه نمی‌شوند. طی دو سال اخیر در کشورهای عضو اتحادیه اروپا ده‌ها میلیون نفر علیه شوک اقتصادی یا همان سیاست ریاضت اقتصادی اعتراض کرده‌اند؛ اما همه با خشونت و سرکوب مواجه شده‌اند. با این حال، هیچ وقت نمی‌بینید که یکی از رهبران این اعتراضات جایزه حقوق بشر یا آزادی اندیشه را دریافت کند.

بنابراین تقسیم‌بندی این جایزه زیر عنوان حقوق بشر کاملاً سیاسی و یک ابزار سیاست خارجی است و نباید آن را به عنوان نشان خیرخواهی کشورها و احترامشان به حقوق بشر جدی بگیریم. مثلاً اخیراً اعطای این جایزه به ملاله یوسف‌زی پاکستانی را در نظر بگیرید. البته آن‌چه برای این دختر نوجوان اتفاق افتاد یک تراژدی بود؛ اما نمی‌توانید به این ماجرا خارج از چارچوب اشغال ده ساله افغانستان توسط غرب نگاه کنید. افرادی که در مرز پاکستان و افغانستان زندگی می‌کنند، به هیچ وجه از حضور اشغالگران حمایت نمی‌کنند. بنابراین می‌بینیم که از اعطای جایزه به این دختر نوجوان برای توجیه و مشروع جلوه دادن ادامه اشغال نظامی افغانستان استفاده کرده‌اند و این یعنی بی‌عدالتی محض. حمله غرب به افغانستان با هدف احیای حقوق زنان، یا آموزش زنان جوان در افغانستان و پاکستان نبود.

* ادوارد اسنودن جان خود را به خطر انداخت تا به مردم ثابت کند که دولت آمریکا از آن‌ها جاسوسی می‌کند. او هم توسط برخی اعضای پارلمان برای دریافت جایزه ساخاروف نامزد شده بود. به نظر شما چرا او برنده جایزه نشد؟

مارک اسلبودا: نامزدی اسنودن اختلاف‌نظر بین مقامات پارلمان اروپا را نشان می‌دهد که حتی او را نامزد دریافت جایزه هم کردند. نباید فراموش کنیم که بسیاری از دولت‌های اروپا، به ویژه انگلیس، نه تنها در جمع‌آوری اطلاعات جاسوسی شرکت گسترده‌ای داشتند، بلکه با شبکه نظارت جهانی «پنج چشم» همکاری کرده‌اند. بنابراین حضور اسنودن در جمع سه نامزد اول دریافت جایزه اختلاف‌نظر بین این مقامات را اثبات می‌کند. اما در نهایت اکثریت کشورهای عضو پارلمان کار خود را کردند و این جایزه به اسنودن نرسید.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.