محور شرارت چگونه برای ترور شطح و ترورهای بعد در لبنان برنامهریزی کرده است؟
خبرگزاری تسنیم: شواهد و قرائن موجود تاکید میکند که محور شرارت در لبنان تنها برای ترور «محمد شطح» برنامه ریزی نکرده بود، بلکه این برنامه ریزی دقیق و دامنهداری در لبنان است که در صدد متشنج کردن عرصه سیاسی و امنیتی و ضربه زدن به حزب الله است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری «العهد» در مقالهای به قلم «آیه صالح»، کارشناس امور لبنان به بررسی سیاستهای ریخته شده برای عرصه کنونی لبنان میپردازد و تلاش میکند، آنها را ریشهیابی کند.
پس از ترور حریری، دولت عمر کرامی تحت فشارهای مخالفان استعفا داد و دولت دیگری با مشارکت گروههای 14 مارس تشکیل شد. علاوه بر این، ارتش سوریه از لبنان خارج شد و سازمان ملل متحد یک گروه بین المللی را مسئول تحقیق درباره حادثه ترور «رفیق حریری»، نخست وزیر اسبق لبنان کرد.
در 3 ژوئن 2005 «سمیر قصیر»، خبرنگار روزنامه لبنانی «النهار» ترور شد و در حالی که جریان اپوزیسیون دولت و سرویسهای امنیتی را در اختیار داشت، سوریه را متهم به دست داشتن در این حادثه کرد و خواستار کناره گیری «امیل لحود»، از ریاست جمهوری شد.
در همان زمان انتخابات پارلمان برگزار شد و گروه 14 مارس اکثریت کرسیهای پارلمان را در دست گرفتند. در ماه ژوئیه الیاس المر وزیر دفاع اسبق لبنان از حادثه ترور جان سالم به در برد تا پس از آن برای «سمیر جعجع» و بازداشت شدگان «ضنیه» و «مجدل عنجر» دستور عفو صادر شود.
همین اتهام در زمان ترور «جرج حاوی»، دبیر کل سابق حزب کمونیست و از مخالفان رژیم صهیونیستی نیز مطرح شد. اما خانواده وی حاضر به متهم کردن سوریه نشدند و رژیم صهیونیستی را مسئول این ترور دانستند.
پس از مدتی، فواد سنیوره دولتی متشکل از 24 وزیر و با اکثریت حزب سیاسی خود تشکیل داد که برای اولین بار، جنبش حزب الله نیز در آن مشارکت داشت.
سریال ترورها همچنان ادامه یافت تا «جبران توینی»، از نمایندگان پارلمان لبنان نیز در 12 دسامبر سال 2005 و در آستانه بررسی مساله دادگاه بین المللی در شوار امنیت سازمان ملل متحد ترور شود. در آن زمان، برخی طرفها سوریه و برخی دیگر سمیر جعجع را مسئول ترور معرفی کردند.
در 21 اکتبر سال 2006 «بیار جمیل»، وزیر صنایع لبنان ترور شد و باز هم سوریه در کنار جریان فتح الاسلام در معرض اتهام قرار گرفتند و برخی دیگر، سمیر جعجع را مسئول این ترور معرفی کردند. این ترور در روزی صورت گرفت که قرار بود پیش نویس لایحه دادگاه بین المللی مورد بحث قرار گیرد، اما پس از ترور، گروههای وابسته به جریان 14 مارس خواستار تصویب آن بدون بررسی اعتراضات شد.
در پی اظهارات «نیکولای سارکوزی»، رئیس جمهور فرانسه که خواستار گفتوگو با سوریه شده بود، سریال ترورها در لبنان «ولید عیدو»، نماینده پارلمان لبنان را هم در بر گرفت و با وجود تحقیقات «غسان عویدات»، قاضی تحقیق اول در بیروت که حاکی از دست داشتن فتح الاسلام در این حادثه داشت، باز هم انگشت اتهام به سمت سوریه نشانه رفت.
در سپتامبر سال 2007 یک نماینده دیگر لبنانی به نام «آنتوان غانم» به فاصله دو روز پس از بازگشت از سفر خارجی و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری لبنان ترور شد.
اما ناگهان سریال ترورها به مدت 5 سال متوقف شد تا در سال 2012 دوباره از سر گرفته شود و این بار «وسام الحسن» که خود متهم به دست داشتن در حادثه ترور رفیق حریری بود، کشته شود. این ترور در شرایطی صورت گرفت که گروه 14 مارس در بدترین شرایط سیاسی و محبوبیتی قرار داشتند و از همین رو، روزنه امیدی برای اعاده اعتبار و جایگاه این گروه در میان مردم باز کرد.
در همین زمان، گروه 8 مارس پایگاه مردمی قوی برای خود به دست آورده بود و دامنه نفوذ خود را از روسیه تا ایران و تا سوریه گسترانیده بود. گروه 14 مارس سوریه و جنبش حزب الله را مسئول ترور وسام الحسن معرفی کردند، اما سوریه در آن زمان مشغول جنگ داخلی بود و این سوال مطرح میشد که ترور حسن چه سودی به حال این کشور دارد؟ یا این ترور چه نفعی میتواند برای حزب الله داشته باشد؟ آیا احتمال دست داشتن طرف سوم در این حادثه وجود داشت؟
هر کس عملیاتهای ترور 14 مارس را زیر نظر داشته باشد، به این نتیجه میرسد که تنها طرف ذی نفع ترورها خود این گروه است که از این حوادث برای ارتقای جایگاه سیاسی و کسب مقام و منصب استفاده میکند. از سوی دیگر، این ترورها باعث تنگتر شدن حلقه محاصره سوریه و افزایش شکاف میان آن و جامعه بین المللی میشود و درعین حال، باعث نزدیکی بیشتر عربستان سعودی به آمریکا به منظور سیطره بر لبنان و شیطنت علیه جنبش حزب الله در راستای تحقق اهداف رژیم صهیونیستی می شود.
حوادث تروریستی در لبنان همچنان ادامه دارد و تاکنون خسارتهای زیادی به شهروندان بیگناه لبنانی در ضاحیه و شمال لبنان وارد آورده است. اکثر این عملیاتها توسط گروههای وابسته به القاعده که از سوی عربستان سعودی حمایت مالی میشوند، اجرا میشود و هر چقدر دایره محاصره علیه گروههای تکفیری در سوریه تنگتر میشود، روند انفجارها و عملیاتهای تروریستی در لبنان شدت میگیرد. عربستان دیگر تحمل باختهای بیشتر در مقابل پیشرویهای میدانی نیروهای سوریه و نزدیک شدن وی به لحظه پیروزی را ندارد. در واقع، آمریکا دو بار امیدهای عربستان سعودی را به یاس تبدیل کرده است: یک بار وقتی که از حمله نظامی به سوریه صرف نظر کرد و بار دیگر وقتی با ایران توافقنامه امضا کرد. در همان زمان بود که شاهزاده «بندر بن سلطان» رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی تهدید به ترور مهرههای پنتاگون در خاورمیانه کرد.
ترور محمد شطح و تکرار سناریو
عملیات ترور محمد شطح، وزیر دارایی اسبق لبنان در میان جهل و بیخبری سازمانهای اطلاعاتی صورت گرفت و دقایقی بعد، گروه 14 مارس باز سوریه و حزب الله را به دست داشتن در این حادثه متهم کردند. اما آیا جنبشی که توانسته است قویترین ارتش خاورمیانه را شکست دهد و ضمن تغییر معادلات جنگ در سوریه، پیچیده ترین قراردادهای مبادله اسرا را به امضا برساند، چنین اشتباهی مرتکب شود؟ این واقعا توهین به درایت و هوشمندی و ابتکار حزب الله و نادیده گرفتن قدرت آن است.
اگر قبول کنیم که به عنوان مثال جنبش حزب الله سعی در ترور یکی از رهبران گروه 14 مارس را داشته باشد، آیا به سراغ شخصیتی تاثیرگذارتر از شطح نمیرود؟ شخصیتی که حداقل دشمنی بیشتری با حزب الله داشته باشد و در عرصه رسانهای و نظامی سر جنگ با این جنبش داشته باشد؟ خوب، حال فرض میکنیم که حزب الله تصمیم به ترور شطح گرفته است، آیا وی را در منطقه تحت حمایت نیروهای امنیتی گروه 14 مارس که مملو از دوربینهای نظارتی است ترور میکند؟ هدف از ترور شطح چیست؟ رسیدن به قدرت؟ حزب الله هم در عرصه قدرت حضور دارد و هم از پایگاه مردمی خوبی برخوردار است و هم جبهه حامی آن در منطقه طرف پیروز به شمار میرود و به عبارت دیگر، این جنبش در بهترین شرایط قرار دارد.
طرف مسئول ترور محمد شطح سعی در برهم زدن تمرکز حزب الله بر روی جنگ واقعی و دامن زدن به فتنه داخلی دارد. تحقیقات اولیه حاکی از دست داشتن فتح الاسلام در این ترور است، اما گروه فواد سنیوره باز هم خیلی زود در صدد فرصت طلبی و استفاده از این موقعیت برآمد و باز خواستار در اختیار گرفتن قدرت و تشکیل دولت 14 مارس بدون مشارکت حزب الله شد.. البته نباید فراموش کرد که انتخابات ریاست جمهوری هم نزدیک می شود.
کاخ سفید ضمن درک پیام این ترور، کشته شدن مهره خود در لبنان را تسلیت گفت. لازم به ذکر است که محمد شطح مخالف حمایت از گروههای تندرو سلفی جهادی در سوریه بود، لذا، قاتلان وی سعی در ضربه زدن به جریان میانه روی داشتند و به عبارت دیگر، بندر بن سلطان قصد تسویه حساب در عرصه منطقهای و بین المللی و حفظ جریان تندروی وابسته به خود در لبنان را دارد و از سوی دیگر، میخواهد گوش ارباب آمریکایی خود را به خاطر نزدیکی به ایران بپیچاند. اما بهتر است که گروه 14 مارس از تاریخ درس عبرت بگیرد و دنباله روی طرحهای خاندان آل سعود نباشد.
انتهای پیام/