طلاق عاطفی زلزله زندگی‌های جدید/طلاق، حلال منفوری که سوغات مدرنیته است


خبرگزاری تسنیم: در واژه نامه روانشناسان درمانگر طلاق عاطفی به را نام های طلاق روحی، طلاق خاموش و یا زندگی زناشویی خاموش تعبیر می کنند و اگر جلوی این آفت خاموش گرفته نشود، جامعه را در چنگال خود غرق می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، ابر چشمان دخترک بارانی بود. نازنین که چتر موهای طلایی اش را روی چشمان آبی رنگش ریخته با دستانی کوچک گوش هایش را محکم می گیرد اما...این دغدغه دختر بچه خردسالی است که وقتی فهمید پدر و مادر دوستش از هم جدا شدند باز هم خوشحال بود که پدر و مادر دارد حتی اگر با هم حرف نزنند. صدای خشمگین مادر زنجیر افکار کودکانه نازنین را پاره کرد. دوباره دختر باید کبوتر نامه رسان پدر و مادر باشد؛ برو به بابات بگو، برو به مامانت بگو... .

این روزها عمیق شدن شکاف عاطفی بین زوجین موجب شده تا آن ها به جدایی در زیر یک سقف برسند و تنها در جوار هم همچون دو هم خانه روزگار را بدون ابراز محبت سپری کنند و شاید روزی آخرین فصل رمان زندگی آن ها با طلاق محضری به پایان برسد.

طلاق عاطفی چیست؟

عباس احمدی، کارشناس ارشد جامعه شناسی و مشاور خانواده، می‎‌گوید: طلاق عاطفی به سردی روابط میان زن و شوهر گفته می شود که در این رابطه ضعف ارتباط احساسی و عاطفی منجر به سردی تمام روابط یک زوج می شود. وجود این مشکل در یک رابطه موجب بی مهری و کم شدن انرژی های مثبت می شود و زوج ها در بیگانگی دنیای یکدیگر برای همیشه گم می شوند و برای هم فقط یک هم خانه ای که به هم عادت دارند، باقی می مانند. با این فاصله گرفتن روحی از هم، هر کدام در خلوت خود دیگری را به بی مهری و عدم درک متقابل متهم می کنند.

در بین جامعه شناسان و نظریه پردازان پل هانان طلاق عاطفی را اولین مرحله فرایند طلاق می داند که بیانگر رابطه زناشویی رو به زوال است که احساس تلخ بیگانگی جایگزین آن شده است. او در عقایدش نوشته که شاید زن و شوهر تا پایان عمر مانند یک گروه اجتماعی در کنار هم بمانند اما جاذبه اعتماد طرفین در دره عمیق فاصله سقوط کرده است. در واژه نامه روانشناسان درمانگر طلاق عاطفی به را نام های طلاق روحی، طلاق خاموش و یا زندگی زناشویی خاموش تعبیر می کنند.

اگر با عینک مهندسی الهی-فرهنگی به مسئله طلاق عاطفی نگاه کنیم مشخص می شود که این معظل اجتماعی سوغات دنیای غرب و به ظاهر متجددی است که چون شیری گرسنه در کمین آرامش خانواده ها است و خانواده را به پرتگاهی سوق می دهد که شاید سال ها ی سال فقط به خاطر قبح طلاق، جایگاه اجتماعی و وجود فرزند مجبور به تحمل یکدیگر شوند.

اگر چه آمار دقیقی از طلاق عاطفی در دست نیست اما با تغییر سبک زندگی ها می توان گفت اگر آمار رسمی از این معظل منتشر شود زلزله ای بزرگ دیوار زندگی مشترک بسیاری از خانواده ها را به لرزه در می اندازد. از دید روانشناسان اجتماعی طلاق عاطفی از طلاق رسمی بسیار خطرناک تر است چون در طلاق فیزیکی خانواده و فرزندان تکلیف خود را می دانند، اما در طلاق عاطفی که بیشتر دامن گیر قشر تحصیلکرده است وضعیت فرق می کند. نردبان آمار ها نمایشگر این است که 70 درصد خانواده های تحصیلکرده از این بیماری خاموش رنج می برند و تعاملات خانوادگی آن ها در پیام های ضبط شده روی موبایل و یادداشت های کوچک روی یخچال خلاصه می شود.

زندگی ماشینی، عامل اصلی طلاق عاطفی

اگر در زندگی سخت و ماشینی این زوج ها کمی سرک بکشیم در می یابیم که این اتفاق می تواند به صورت یک طرفه یا دو طرفه و به مرور زمان رخ می دهد. زمانی که کشش، علاقه و عاطفه رنگ باخته باشد؛ کم کم زوجین وارد بعد جدیدی از زندگی می شوند که کانون گرم خانواده به زمین فوتبال شبیه می شود که و همسرانی که قرار بود روزگاری در آرامش مانند داستان های لیلی و مجنون زندگی کنند، اکنون هر کدام پا به توپ اشتباهات یکدیگر می زنند تا بتوانند گل بیشتری به ثمر بنشانند  و پیروز این رقابت سخت و نفس گیر شوند.

در این شرایط زوجین در ظاهر زیر یک سقف هستند و در مهمانی ها نیز خوشبخت ترین زوج معرفی می شوند؛ اما هیچ کس خبر ندارد که این زوج روزها و یا شاید ماه هاست که با هم صحبت نمی کنند. کسی نمی داند دیگر خبری از عطر و بوی کباب و ریحان خانگی در خانه این دو نفر نیست و سفره های تک نفره و خزیدن در انزوای پیله تنهایی اتاق ها عادت و روزمرگی این دست زوج ها شده است.

طلاق، حلال منفوری که سوغات مدرنیته است

در میان الماس های قرآن، اصالت ازدواج به پیوند عاطفی است که بین دو نفر ایجاد می شود و آن ها را به آسایش و آرامش می رساند اما اگر کنار هم احساس آرامش نکنند و «لِتَسکُنو اِلَیها» نباشند، آن پیوند عملا منتفی شده است. درست است که به تعبیر گوهر قرآن؛ طلاق منفورترین حلال خدا است و جاری شدن صیغه طلاق عرش الهی را به لرزه می اندازد، اما از صدای ناقوس طلاق عاطفی این سوغات زندگی مدرنیته و تفکر شوم غربی که با نمایش زندگی های مجردی و رابطه های بدون مرز در کانون خانواده های ایرانی جا خوش کرده هم نباید غافل شد. امروز تعداد زیادی از همان زندگی هایی که عروس برای بله گفتن دنبال گلاب و گل می گشت تنها ظاهری پوشالی دارد؛ ظاهری که موریانه جدایی، بنیان آن را از بین برده و با نسیمی ملایم از هم پاشیده می شود.

زن و شوهر زیر یک سقف زندگی می کنند اما دیگر خبری از اعتماد نیست، خبری از آن احساسات بکر و ناب نیست. این روزها هوای خیلی از زندگی ها سرد شده است و گرمای شعله محبت به خاموشی گراییده است. دیگر خانه مأمن آرامش نیست، خانه دالانی سرد و بی روح شده است که زن و شوهر را فراری می دهد. تمام مکالمات زن و شوهر به تکه های کوچک کاغذی که با مگنت به یخچال چسبیده مبدل می شود. شارژ ساختمان فراموش نشه، مامانت بازم زنگ زده بود... . دیگر خبری از قلب ها و گل های نقاشی شده و جملات عاطفی روی کاغذها نیست.

این روزها چقدر هوای برخی از زندگی ها زمستانی و برفی شده.

انتهای پیام/