دوری از فرزندآوری با بهانه های واهی/ تغییر سبک زندگی مهمترین دستاورد فرهنگ غرب
خبرگزاری تسنیم: عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان با بیان اینکه تغییر سبک زندگی مهمترین دستاورد فرهنگ غرب، گفت: برخی از زنان با طرز تفکر از دست دادن اندامی مناسب و از فرزندآوری دوری میکنند که باید در این زمینه فرهنگسازی صورت گیرد.
به گزارش خبرنگار حوزه جوانان و خانواده، همه نخبگان و کارشناسان طی مصاحبه و میزگردی که خبرگزاری تسنیم ارائه داد، خواستار افزایش جمعیت شدند همچنین این صاحبنظران نگران پیری نسل بوده و به دنبال راهکاری برای تغییر نگرش و افزایش جمعیت هستند و در میزگرد و مصاحبههای مکرر نطرات و راهکارهای خود را ارائه دادند.
برای بررسی بیشتر به گفتوگو با فرشته روحافزا، مدیر طرح، برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و عضو هیئتعلمی دانشگاه منچستر انگلیس پرداختیم که قسمت اول آن را روزهای گذشته خواندید و قسمت دوم و پایانی را در ذیل میخوانید.
رسانه ملی خانواده پرجمعیت موفق را در فیلمهای خود به نمایش بگذارد
* تسنیم: نظرتان در خصوص الگوسازی از خانوادههای موفق پرجمعیت در زمینه افزایش جمعیت چیست؟
* روح افزا: یکی از اقدامهای رسانه ملی در سالهای حاکمیت سیاست تحدید موالید، نشان دادن تصویری نامطلوب از خانوادههای پرجمعیت بود. در برخی سریالهایی که در آن، رفتار زنان در قالب طنز به نمایش درمیآمد، نشان داده میشد که تعدد فرزندان چه گرفتاری ها و مشکلاتی برای پدر و مادرشان پدید میآورد.
در حال حاضر رسانه ملی باید با اصلاح این رویکرد، به شناسایی و معرفی خانوادههایی بپردازد که با وجود داشتن فرزندان متعدد، به خوبی از عهده تعلیم و تربیت آنها برآمده و نسل شایستهای را تحویل جامعه دادهاند.
البته باید توجه داشت که در این شناسایی و معرفی، نباید فقط به خانوادههای مرفه شهرنشین بسنده کرد، بلکه باید از همه خانوادههای شهری و روستایی و با سطح درآمد متفاوت، الگوهایی را شناسایی و به جامعه معرفی کرد.
این الگوسازی صرفاً در قالب برنامههای مستند قابل ارائه نیست، بلکه از قالب برنامههای نمایشی نیز میتوان استفاده کرد.
تقلید از شبکههای ماهوارهای و داشتن اندامی مناسب و دوری از فرزندآوری
در چند دهه اخیر با گسترش فعالیت جریانهای فمینیستی در مغربزمین و به موازات آن، تولید انبوه فیلمها و سریالها، انتشار گسترده مجلات مد و زیبایی، و گسترش تبلیغات بازرگانی رسانهها، الگوی تازهای از زیبایی و جذابیت، ابتدا در کشورهای غربی و بهتدریج در سراسر جهان مطرح شده است که نماد بارز آن عروسک «باربی» است.
بر اساس این الگوی تازه، بسیاری از زنان و دختران در پی این برآمدهاند که به هر قیمت، اندامی کشیده و استخوانی به سبک عروسک باربی داشته باشند و خود را به مدلهای مد و زیبایی که رسانههای غربی تبلیغ میکنند، نزدیکتر کنند.
با ایجاد این نگرش جدید درباره زیبایی در دختران، یکی از موضوعهایی که مغایر با فرهنگ باربی شدن تلقی شد، بارداری و بچهدار شدن بود.
متأسفانه این نگرش با گسترش شبکههای ماهوارهای، بهتدریج در کشور ما نیز رواج یافت و موجب شد برخی زنان از بیم از دست دادن تناسب اندام، از بچهدار شدن یا شیردادن نوزادان خود خودداری کنند.
رسانه ملی باید با تولید برنامههای متنوع و اثرگذار، برای اصلاح نگرشی که در میان برخی زنان و دختران درباره زیبایی خود پدید آمده است، اقدام کند. برخی اقدامهایی که رسانه ملی در این زمینه میتواند انجام دهد شامل نقد و بررسی الگوهای غربی مد، زیبایی و جذابیت، و روشن کردن اهداف پنهان و آشکار این الگوپردازیها برای زنان و دختران ایرانی، معرفی برخی هنرپیشگان مطرح سینمای هالیوود که با وجود داشتن زیبایی ظاهری، از بچهدار شدن نیز غافل نشدهاند و ترویج ورزشها و نرمشهایی که میتواند به زنان، در حفظ زیبایی اندام خود پس از زایمان کمک کند، است.
بدنامترین اعضای «باشگاه میلیونرها» رشد جمعیت را یک تهدید زیستمحیطی، اجتماعی و صنعتی دانستند
* تسنیم: در خصوص طرحهای نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان توضیح بیشتری میدهید؟
* روح افزا: سالهاست سران «مجامع مخفی» جهانی، مانند مؤسسه سلطنتی امور بینالملل، شورای روابط خارجی، جامعه بیلدربرگرها، کمیسیون سهجانبه، فراماسونری، باشگاه رم و کمیته 300، با طرحها و برنامههای گوناگون زمینه نفوذ و اقتدار نظام سلطه بر مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ملل جهان را فراهم آوردهاند و سرنوشت ملتها و کشورهای مستقل جهان را به میل و اراده خود تغییر میدهند.
یکی از مصادیق آشکار مداخله مجامع مخفی در سرنوشت ملتهای دیگر موضوع کاهش و کنترل جمعیت جهان است. این مجامع با هدف گسترش سلطه خود بر جهان، از سالها پیش موضوع کاهش جمعیت جهان را در دستور کار قرار دادهاند و این موضوع را از راههای گوناگون پی میگیرند.
"دکتر جان کولمن" نویسنده و پژوهشگر مجامع که پیشتر از جاسوسان حرفهای سرویسهای مخفی بریتانیا بوده است، هنگام برشمردن هدفهای گروههای پنهان مینویسد آنها بر این باورند که برای تحقق «مسئولیت آسمانی» که بر عهده آنان گذارده شده است، باید «از راه ایجاد جنگهای محدود و موضعی در کشورهای پیشرفته و به وجود آوردن گرسنگی و بیماری در کشورهای جهان سوم، موجبات مرگ حدود 3 میلیارد انسانی را که اصطلاحاً «مصرفکنندگان بیمصرف» نامیدهاند، فراهم شود و تا سال 2050 جمعیت ایالات متحده باید در حد یکصد میلیون نفر کاهش یابد.»
"سرواندو گونزالز"، نویسنده کوبایی ـ امریکایی، نشانهشناس و تحلیلگر اطلاعاتی، در مقالهای به بررسی تلاش «باشگاه میلیونرها»ی امریکایی برای کاهش جمعیت جهان میپردازد و مینویسد "در پنجم می 2009، تعدادی از بدنامترین اعضای «باشگاه میلیونرها» ـ دیوید راکفلر، بیل گیتس، تد ترنر، اپرا وینفری، وارن بافت، جرج سوروس، الی براود، پیتر جی. پترسون، پتی استونس فایر، جان مورگریده، مایکل بلومبرگ و تعدادی از میلیونرهای دیگرمخفیانه در اقامتگاه سر پل نرس، رئیس دانشگاه راکفلر را در منهتن ملاقات کردند. همان طور که انتظار میرفت، رسانههای جریان اصلی امریکا بسیار مراقب بودند تا مردم امریکا را از این جلسه میلیونرها در منهتن آگاه نکنند، ولی برخی از جزییات این جلسه، به بیرون درز کرد.
یک روزنامه بزرگ انگلیسی، به نقل از یک فرد ناشناس که در این جلسه شرکت داشته است، گزارش کرد که در این جلسه «بر سر این نکته اجماع شد که آنها باید به راهبردی روی آورند که در آن، از رشد جمعیت به عنوان یک تهدید زیستمحیطی، اجتماعی و صنعتی بالقوه فاجعهبار جلوگیری شود».
یکی دیگر از افراد شرکتکننده در جلسه منهتن، سزار رسانهای، تد ترنر، میلیونر مؤسس سی. ان. ان بود که در سال 1996 در مصاحبهای با مجله طبیعتشناسی آدوبون گفته بود کاهش 95 درصدی جمعیت جهان به 225 تا 300 میلیون نفر، «ایدئال» خواهد بود. مایکل اسنایدر، پژوهشگر و تحلیل گر مسائل سیاسی نیز درباره تصمیم نخبگان جهانی برای کنترل جمعیت جهان می نویسد" از نظر من و شما، شاید خلاص شدن از 90 درصد جمعیت جهان کاری جنونآمیز باشد، اما هرچه میگذرد، این اجماع در بین نخبگان جهانی بیشتر میشود که رسیدن به چنین هدفی به نفع سیاره زمین است".
در نشست سال 2011 بیلدر برگ که از 9 تا 12 ژوئن (19 تا 22 خرداد 1390) با حضور آندرس فوگ راسموسن دبیرکل ناتو، خواکین آلمونیا معاون رئیس کمیسیون اروپا، خاویر سولانا مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ژان کلود تریشه رئیس بانک مرکزی اروپا، رابرت زولیک رئیس گروه بانک جهانی، هنری کیسینجر تئوریسین و رئیس شرکتهای مختلف و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، «بیل گیتس» رئیس سابق مایکروسافت و رئیس فعلی بنیاد گیتس، رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا (گیتس در زمان برگزاری نشست، وزیر دفاع بود که اکنون از این سمت کنار رفته است)، دیوید راکفلر سرمایهدار معروف و رئیس سابق بانک منهتن، میچلت وایت مدیر مسئول هفته نامه اکونومیست، آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان، جورما اولیلا رئیس شرکت نفتی رویال داچ شل، جرج دیوید رئیس شرکت کوکاکولا، ملکه هلند، هاکان ولیعهد نروژ، پیتر برابک لتما رئیس شرکت نستله، سوفیا ملکه اسپانیا، خوزه لوییز زاپاترو نخست وزیر اسپانیا در « سنت موریس» سوئیس برگزار شد، بر موضوع افزایش جنگ و کشتار بهویژه در منطقه خاورمیانه به منظور کاهش جمعیت رو به افزایش جهان تأکید شد.
تا سال 1420 سطح باروری ایران به سطح جانشینی افزایش نخواهد یافت
*تسنیم: در این زمینه و مسائلی که مطرح کردید رسانهها باید چه اقداماتی انجام دهند؟
* روح افزا: با توجه به مطالب یادشده، ضروری است رسانه ملی موضوعاتی از قبیل تبیین و تشریح طرحها و برنامههای مجامع مخفی وابسته به نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان، بررسی راهکارهای رسانهای مقابله با طرحها و برنامههای یادشده و بررسی و تبیین نقش ملت ایران در خنثیسازی طرحها و برنامههای مجامع مخفی جهانی را در دستور کار قرار دهد.
* تسنیم: در خصوص حساسیت درباره بحرانها و آسیبهای ناشی از کاهش جمعیت بیشتر توضیح میدهید؟
*روح افزا: نتایج پیشبینیهای سال 2010 سازمان ملل متحد درباره تحولات باروری نشان میدهد که بر اساس هر سه سناریو (پایین، متوسط و بالا) تا سال 1420 سطح باروری ایران به سطح جانشینی افزایش نخواهد یافت. براساس همین پیشبینی، در صورت ادامه روند کنونی کاهش باروری بر اساس سناریوی حد پایین، جمعیت ایران تا سال 1430 به حدود 73 میلیون نفر با شاخص سالخوردگی 5/38 درصد، در سال 1445 به حدود 61 میلیون نفر با شاخص سالخوردگی 5/47 درصد، و تا سال 1480 به حدود 31 میلیون نفر با شاخص سالخوردگی 4/47 درصد کاهش خواهد یافت.
همچنین در صورت تحقق الگوی رشد متوسط، جمعیت ایران تا سال 1445 به حدود 79 میلیون نفر با شاخص سالخوردگی 9/36 درصد، سپس تا سال 1480 به 62 میلیون نفر با شاخص سالخوردگی 7/34 درصد کاهش خواهد یافت.
در صورت تحقق پیشبینیهای یادشده، کشور ما با مسائل و چالشهای گوناگونی روبهرو خواهد شد.
* تسنیم: درباره چالشهای جمعیتی بگویید؟
* روح افزا: بحران میزان باروری و تجدید نسل، کاهش حجم کل جمعیت ملی، بحران کاهش نیروی در سن کار، بحران سالمندی جمعیت و افزایش مهاجرت های بینالمللی و تغییرات هویتی و فرهنگی، از مهم ترین مصادیق چالشهای جمعیتی به شمار می آیند.
مهم ترین چالشهای فرهنگی ـ اجتماعی ناشی از کاهش ناگهانی رشد جمعیت عبارتاند از: بحران ساختاری خانواده، شکاف های نسلی بر اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسلها، جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان، و کاهش تدریجی سرمایه اجتماعی. از نگاه جمعیتشناختی، جمعیت در حال رشد و جوان، احتیاج بیشتری به کالا و خدمات دارد و به همین دلیل در جامعه در حال رشد، تقاضا برای امکانات مسکن، املاک و مستغلات افزایش می یابد، ولی با کاهش سطح باروری و کم شدن جمعیت، جمعیت متقاضی کالاهای اساسی از جمله مسکن و امکانات رفاهی کاهش خواهد یافت و این موضوع زمینهساز ایجاد بحران اقتصادی در جامعه خواهد بود.
کاهش جمعیت جوان، به معنای کم شدن تعداد نیروهای توانمند برای دفاع از اقتدار، امنیت و تمامیت ارضی کشور است و این موضوع برای کشوری با ویژگیهای نظام جمهوری اسلامی ایران که همواره در معرض تهدیدهای فزاینده نظام سلطه و جهان استکبار است، بسیار خطرساز است.
زبیگنیو برژنیسکی، مشاور امنیت ملی سابق امریکا و سیاستمدار کهنه کار این کشور، چندی پیش در مصاحبه با جرالد سیب، دبیر روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال می گوید: « از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تأسیسات هسته ای ایران اجتناب کنید و گفت وگوها با تهران را حفظ کنید. بالاتر از همه، بازی طولانیمدت را انجام دهید؛ چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست. »
با توجه به این مطالب ، رسانه ملی باید در سیاستگذاریهای خود در زمینه فرهنگسازی برای افزایش جمعیت، به موضوعاتی از قبیل بررسی دقیق و کارشناسی بحرانها، آسیبها و چالشهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ناشی از کاهش جمعیت، تبیین درست و مناسب آثار و پیامدهای این بحران ها برای مردم توجه کند.
اقناع مدیران و برنامهسازان رسانه ملی درباره سیاست جدید جمعیتی
* تسنیم: برای تحقق کامل راهبردهایی که ذکر شد، رسانه ملی باید چه سیاستهایی را در دستور کار قرار دهد؟
*روح افزا: بی تردید، مدیران و برنامه سازان رسانه ملی، آنگاه میتوانند نقش خود را در زمینه فرهنگ سازی برای تحقق سیاست جمعیتی نظام اسلامی بهخوبی ایفا کنند که خود درباره این سیاست جدید متقاعد شده و درباره آن به شناخت و باور قلبی رسیده باشند؛ زیرا در غیر این صورت برنامه هایِ تولیدی آنها فقط جنبه سفارشی و دستوری خواهد داشت و اثر چندانی بر مخاطب نخواهد گذاشت در واقع اقناع مدیران و برنامهسازان رسانه ملی درباره سیاست جدید جمعیتی باید صورت گیرد.
بنابراین، سازمان صدا و سیما در نخستین گام به سوی فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت، باید با برگزاری همایش ها و نشست های علمی و تخصصی، مدیران گروههای برنامه ساز، تهیه کنندگان، کارگردانان و پژوهشگران و نویسندگان خود را در این زمینه توجیه کند و به پرسش ها و ابهام های آنها در این زمینه پاسخ دهد.
بهرهگیری از رویکرد القای غیرمستقیم پیام
با توجه به مشکلات گوناگونی که در حال حاضر در زمینه اشتغال، ازدواج، مسکن، تأمین هزینه های زندگی در جامعه ما وجود دارد، بهره گیری از پیام های مستقیم در زمینه ضرورت افزایش جمعیت، اثر مثبت چندانی ندارد و چه بسا موجب عکسالعمل های منفی شود. ازاینرو در تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتی کشور، باید از روش القای غیرمستقیم پیام استفاده کرد؛ پیام هایی که بیشتر ناظر به آثار و پیامدهای منفی کم شدن زادوولد برای خانواده و اجتماع است.
برخی موضوع هایی که در این زمینه می توان به آنها پرداخت شامل آثار و پیامدهای نامطلوب پیرشدن جمعیت، ضرورت وجود ارتباط های خویشاوندی (عمو، عمه، دایی، خاله) برای رشد عاطفی فرزندان، جایگاه و نقش تعدد فرزندان در جامعه پذیری و توانمند شدن آنها برای مقابله با مسائل و مشکلات، آثار و پیامدهای تنها شدن پدر و مادرها در سنین پیری، آثار و برکات دنیوی و اخروی تربیت فرزندان صالح، نقش فرزندان در افزایش نشاط و سرزندگی خانوادهها، نقش زایمان و فرزندآوری، در سلامت جسمی و روحی بانوان و بررسی مسائل و مشکلات خانوادگی و اجتماعی جوامع غربی که دچار کاهش یا رشد منفی جمعیت شده اند، است.
* تسنیم: در خصوص زمینهسازی برای ایجاد وفاق اجتماعی در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد توضیح دهید؟
* روح افزا:در حال حاضر، نه در میان کارشناسان و نه در میان مردم عادی، در زمینه ضرورت افزایش زادوولد اتفاق نظر وجود ندارد؛ بنابراین نمی توان صرفاً با بهرهگیری از اهرم رهنمودهای مقام معظم رهبری به تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتی پرداخت، بلکه باید با ایجاد فضای بحث و گفت وگوهای کارشناسانه و بررسی جوانب گوناگون موضوع، زمینه را برای ایجاد وفاق اجتماعی در این زمینه فراهم کرد.
رسانه ملی باید با پرهیز از برخورد احساسی و شعاری با موضوع تغییر سیاست های جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، برای ایجاد فضای آزاد بحث و گفت وگوی پژوهشگران و کارشناسان حوزه های جامعه شناسی، روان شناسی، علوم تربیتی، حقوق، اقتصاد و سیاست، درباره آثار مثبت و منفی افزایش جمعیت، از همه ظرفیت های خود استفاده کند و با مدیریت مناسب این بحث و گفتوگوها، قشرهای گوناگون جامعه بهویژه اقشار فرهیخته و تحصیل کرده را به برداشتی مشترک دراینباره برساند.
برخی از اقدامهایی که رسانه ملی در این زمینه میتواند انجام دهد که شامل برگزاری نشستهای کارشناسی در زمینه نقد و بررسی سیاست جمعیتی نظام اسلامی، برگزاری نشستهای کارشناسی در زمینه دلایل و زمینههای رهنمود مقام معظم رهبری در زمینه ضرورت تغییر سیاست جمعیتی، برگزاری نشست های کارشناسی درباره آثار مثبت و منفی افزایش جمعیت و برگزاری نشست های کارشناسی درباره آسیب ها و موانع موجود در زمینه بهره برداری از ظرفیت جمعیت جوان کشور برای رشد و توسعه و بالندگی نظام اسلامی میشود.
اصلاح رویکرد رسانه در بازنمایی خانواده
در سالهای اخیر، چند رویداد مهم در عرصه بازنمایی خانواده در رسانه رخ داده است که شامل کوچک شدن بعد خانواده: در بیشترِ برنامههای نمایشی، خانوادههایی به تصویر کشیده می شوند که یا فرزندی ندارند، یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند، حذف کودک از موضوع داستانها و برنامههای نمایشی: در حال حاضر، کمتر برنامه نمایشی وجود دارد که در آن، گره و تعلیق داستان بر محور کودک باشد، حذف درگیری و اختلاف بچه ها از برنامه های نمایشی؛ در پی کوچک شدن بعد خانواده ها در برنامه های نمایشی، موضوع اختلاف ها و درگیری های بچه ها در کانون خانواده که نقش مهمی در جامعه پذیر شدن کودکان دارد، از برنامه های نمایشی حذف شد، کاهش تعداد یا حذف کلی بستگان نسبی از فضای برنامه های نمایشی، در بیشتر فیلم ها و سریال هایی که در سال های اخیر در رسانه ملی پخش شده است، یا بهطورکلی از بستگان نسبی اعم از عمو، عمه، دایی و خاله خبری نیست، یا حداکثر به نمایش یک یا دو نفر از این بستگان بسنده شده است.
در مجموع، رسانه ملی با این بازنمایی از خانواده، اولاً خانواده بدون فرزند یا حداکثر با یک یا دو فرزند را تبدیل به هنجاری پذیرفتهشده کرده است؛ و ثانیاً احساس نیاز به داشتن بستگان نسبی را از بین برده و مردم را متقاعد کرده است که نداشتن عمو، عمه، دایی و خاله هیچ مشکلی برای افراد جامعه ایجاد نمی کند؛ درحالیکه ضرورت ها و کارکردهای بسیار مهم خویشاوندان برای رشد روحی و عاطفی فرزندان یک خانواده، امروزه کاملاً به اثبات رسیده است.
بنابراین، رسانه ملی در راستای اصلاح سیاستهای جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، باید در بازنمایی های خود از خانواده تجدیدنظر کند و افزون بر اصلاح اشتباه های گذشته، در برنامه های خود به سیاستها روایت داستان های شیرین و جذاب از زندگی خانواده های پرجمعیت، نشان دادن بچه ها به شکل عامل شادی و نشاط فضای خانه ها و به تصویر کشیدن نقش مهم بستگان نسبی در رشد روحی و عاطفی فرزندان توجه کند.
توجه دقیق به سازوکارهای «فرهنگسازی»
این روزها در کشور ما از «فرهنگ سازی» بسیار سخن به میان می آید و مسئولان و کارشناسان برای حل مسائل و مشکلات گوناگونی که کشور ما در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با آنها روبهروست، بر ضرورت «فرهنگسازی» تأکید می کنند؛ ولی هنوز سازوکارهای فرهنگسازی و لوازم و بایستههای آن ـ چنانکه شایسته است ـ شناخته نشده و از این واژه جز صورت و ظاهر باقی نمانده است.
یکی از کارشناسان کشورمان در این زمینه می نویسد: «مهمترین مرحله فرهنگ سازی، شناخت دقیق مشکل است. ثابت شده است که بی رغبتی به فرزندآوری بیش از آنکه ریشه در عوامل اقتصادی داشته باشد، محصول تغییر هنجارهای اجتماعی، افزایش نگرش فردگرایانه، تمایل روزافزون و جهانی زنان برای ابراز وجود از طریق روی آوردن به انواع شغلها، احساس امنیت نسبت به آینده و بی نیازی از حامی فرد است.»
پژوهشگر یاد شده، درباره راهکار تغییر این نگرشها مینویسد: «برای تغییر این نگرشها، باید به طور جدی دست به دامان روانشناسان اجتماعی زد که هنر ظریف متقاعدسازی را میدانند و سالهاست که در انزوای کلاسهای درسشان به معدود جوانانی که هیچ مسئولیت اجتماعی ندارند، آموختهاند که مثلاً رویکردهایی که میخواهند با ایجاد ترس، نگرشها و رفتار مردم را تغییر دهند، به شکل تعجبآوری بیتأثیرند؛ زیرا به قول «بارون» و «بیرون» مردم شیوههای دفاعی زیادی دارند که می توانند آنها را به کار گیرند که به آنان امکان میدهد تا چنین پیامهایی را مردود بشمارند.»
بنابراین، رسانه ملی ضمن توجه به ضرورت فرهنگسازی برای افزایش جمعیت، باید به ساز و کارها و لوازم فرهنگسازی به طور دقیق توجه کند و با بهرهگیری از کارشناسان مختلف، به ویژه روانشناسان اجتماعی شیوهها و روشهای درست فرهنگسازی را در برنامههای اصلاح سیاست جمعیتی به کار گیرد.
زمینهسازی برای اصلاح طرحها و برنامههای ناظر به تحدید موالید
در سالهای حاکمیت سیاست تحدید موالید، طرح ها و برنامه های گوناگونی برای کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت و باروری عمومی زنان اجرا شد که برخی از آنها اثرگذاری مستقیم و کوتاه مدت، و برخی دیگر اثرگذاری غیرمستقیم و بلندمدت داشتند. طرحها و برنامههایی چون «لغو کلیه مقررات مشوّق رشد جمعیت و اتخاذ تدابیر متناسب با سیاست تحدید موالید کشور» یا غیرقابل محاسبه و اعمال تلقی شدن «کلیه امتیازاتی که در قوانین بر اساس تعداد فرزندان یا عائله پیش بینی و وضع شده اند، در مورد فرزندان چهارم و بعد» یا «ترویج انواع روشهای پیشگیری از بارداری از جمله کاندوم، آی یو دی و حتی وازکتومی و توبکتومی » و «عرضه رایگان وسائل پیشگیری از بارداری در مراکز بهداشتی»، دارای اثر مستقیم و کوتاهمدت بودند و طرح ها و برنامه هایی مانند «بالا بردن سطح سواد و دانش عمومی افراد جامعه و بهخصوص افزایش ضریب پوشش تحصیلی دختران لازمالتعلیم» و «اعتلای موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینه های مشارکت زنان در امور اقتصادی ـ اجتماعی جامعه و خانواده» اثر مستقیم و بلندمدت داشتند.
بی تردید، تغییر و اصلاح طرحها و برنامههای دارای اثر مستقیم، چندان دشوار نیست و میتوان با اصلاح برخی قوانین و آئیننامهها در کوتاه مدت به آن دست یافت؛ ولی اصلاح و دگرگون کردن طرحها و برنامههای بلندمدت دارای اثر غیرمستقیم، بهراحتی امکان پذیر نیست؛ زیرا آنها در طول بیش از دو دهه موجب تغییر گسترده در مناسبات فردی، خانوادگی و اجتماعی جامعه ما شده و سبک زندگی ویژهای را در میان اقشار گوناگون جامعه، بهویژه زنان رواج دادهاند و به همین دلیل تغییر آنها نیازمند کار فرهنگی گسترده و طولانی مدت است.
بنابراین، رسانه ملی باید با برنامه ریزی دقیق و حسابشده، زمینه را برای اصلاح برخی تغییرهایی که در سالهای اخیر و در پی اجرای طرحها و برنامههای تحدید موالید، بهویژه در سبک زندگی زنان جامعه ما پدید آمده است، آماده کنند؛ تغییرهایی چون گرایش گسترده دختران به تحصیلات دانشگاهی بدون توجه به ویژگیهای جنسیتی و نیازهای جامعه، ارزش تلقی شدن اشتغال بانوان و بیتوجهی به نقش مهم و اثرگذار مادری و همسری آنان.
با توجه به مطالب یادشده، شایسته است رسانه ملی، این سیاستهای الگوسازی در زمینه شغل های مناسب بانوان، با توجه به ویژگیهای روحی و توانمندی های جسمی آنان، اصلاح بینش و نگرش دختران درباره آموزش عالی و تبیین ضرورت تناسب رشته ها و گرایش های آموزش عالی با ویژگی ها و نقش های خانوادگی و اجتماعی زنان، فرهنگ سازی در زمینه اهمیت و ارزش نقش همسری و مادری و کار خانگی زنان، در مقایسه با مشاغل اجتماعی و کارهای اقتصادی، الگوسازی از زندگی بانوان موفقی که در عین همسرداری، به تحصیل خود هم ادامه داده اند و تبیین مفهوم حضور و مشارکت اجتماعی زنان و تفاوت این مفهوم با اشتغال و درآمدزایی در برنامههای خود در پیش گیرد.
تعدیل سطح توقع و انتظار مردم از زندگی
* تسنیم: افزایش سطح توقعات را در خصوص کاهش جمعیت موثر میدانید؟
* روح افزا: بسیاری از خانوادهها، مسائل و مشکلات اقتصادی و هزینه بالای تأمین مخارج خوراک، پوشاک، بهداشت، آموزش، تفریح و سرگرمی کودکان را عامل بچهدار نشدن خود اعلام می کنند و معتقدند همسران تا به وضعیت اقتصادی مطلوب نرسند، نباید به فرزندآوری اقدام کنند. این مطلب، شاید تا حدی و درباره بخشی از خانوادهها درست باشد.
نخست اینکه، وضع اقتصادی مطلوبی که بسیاری از خانوادهها در پی آن هستند، بر اساس حداقل انتظارها از زندگی تعریف نشده است و عموم مردم به دلیل رواج فرهنگ تجمل و رفاه طلبی و بالا رفتن سطح توقع از زندگی، وضع اقتصادی مطلوب را مترادف با فراهم شدن همه امکانات، شامل درآمد بالا، خانه ملکی، خودرو، لوازم زندگی کامل می دانند.
دوم اینکه تعداد قابل توجهی از همسران جوان، با وجود داشتن وضع نسبتاً مطلوب اقتصادی و دارا بودن شغل، درآمد، مسکن و خودروی مناسب، همچنان از زیر بار فرزنددار شدن شانه خالی، و همواره آن را به فرصتی دیگر که وضع بهتر شود، موکول می کنند. این موضوع، نشان می دهد که در جامعه ما، بیش و پیش از آنکه واقعیت وضع اقتصادی خانواده ها مانع فرزنددار شدن باشد، تصور آنها از وضع اقتصادی مطلوب، مانع این موضوع است.
بنابراین، رسانه ملی باید با در پیش گرفتن سیاستهای ذیل و با بهرهگیری مناسب از ابزار برنامه های نمایشی، بهتدریج سطح توقع و انتظار مردم از زندگی را متعادل کند و مواردی از جمله باید پرهیز از نشان دادن فیلم ها و سریال هایی که به تجمل گرایی در جامعه دامن می زنند، نشان دادن سریال هایی که داستان آنها در فضاهایی ساده و بدون تجمل، ولی سرشار از امید و نشاط رخ می دهد باید صورت گیرد.
پرهیز از هرگونه شتابزدگی و سطحینگری
* تسنیم: برای زمینهسازی برای تحقق مصوبههای شورای عالی انقلاب فرهنگی چه باید کرد؟
* روح افزا: چنانکه در مقدمه یادآور شدیم، شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 2/3/1391، شش راهبرد ملی در زمینه جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقای آن متناسب با آموزه های اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور پیش بینی کرده است که بندهای 1 و 3 آن به طور مستقیم به سازمان صدا و سیما ارتباط دارد و این سازمان باید همه توان خود را در راه تحقق آنها به کار گیرد؛ ولی این بدان معنا نیست که رسانه ملی هیچ وظیفه ای در زمینه تحقق سایر بندهای راهبرد یادشده به عهده ندارد. بیتردید، رسانه ملی میتواند با نظارت بر عملکرد دستگاه های مختلف سیاست گذار و اجرایی، بازتاب فعالیت آنها و همچنین مطالبه مستمر از مسئولان کشور، زمینه ساز تحقق هرچه بیشتر راهبردهای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی شود.
یکی از شروط مهم موفقیت رسانه ملی در ایفای رسالت و مسئولیتی که در زمینه تغییر جمعیتی نظام جمهوری برعهده دارد، اقدام همراه با تدبیر، دوراندیشی و میانهروی و پرهیز از هرگونه شتابزدگی، سطحینگری و روشهای تبلیغی رسانهای مبتنی بر تکرار و تهاجم است. چنانکه پیش از این گفته شد، موضوع افزایش جمعیت، کاملاً به موضوع تغییر سبک زندگی مردم وابسته است و به همین دلیل برای تحقق آن در درجه نخست باید به اقناع اقشار گوناگون جامعه به ویژه نخبگان، فرهیختگان و اقشار تحصیلکرده پرداخت. با توجه به این موضوع، هرگونه شتابزدگی، سطحینگری و اقدامهای صرفاً شعاری، رسانه ملی را از ایفای رسالت و مسئولیت واقعیاش دور و پیامهای رسانه را به ضد خود تبدیل میکند.
بنابراین، رسانه ملی باید با برنامهای دقیق و حساب شده و با شیبی منطقی و ملایم موضوع ضرورت افزایش جمعیت را در دستور کار خود قرار دهد و بکوشد که به تدریج اقشار گوناگون جامعه را با سیاست جدید جمعیتی نظام جمهوری اسلامی همراه و همآوا سازد.
امیدواریم رسانه ملی بتواند با در پیش گرفتن راهبردها و سیاست ها، رسالت و مسئولیت سنگین خود در زمینه تغییر گفتمان ویژه ای که در دو دهه گذشته در جامعه ما درباره زاد و ولد شکل گرفته است، اصلاح و زمینه های فرهنگی لازم برای تحقق سیاست جدید جمعیتی نظام اسلامی را فراهم کند.
تغییر سبک زندگی مهمترین دستاورد فرهنگ غرب
* تسنیم: نقش فرهنگ غربی در زمینه کاهش جمعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
* روح افزا: در ابتدا باید بگویم مهم ترین عامل کاهش جمعیت را طی سال های اخیر باید ناشی از تغییرات وسیع فرهنگی دانست که به اعتراف کارشناسان پس از جنگ تحمیلی از دوران موسوم به سازندگی آغاز شد؛ تغییراتی که منجر به تغییر سبک زندگی شد!
با پایان جنگ تحمیلی در سال 1367، بازسازی نظام اقتصادی کشور به دغدغه اصلی مسئولین و نخبگان سیاسی کشور بدل شد. بدین ترتیب «توسعه کشور» در عرصه های گوناگون محور اصلی برنامه های دولت جدید به ریاست «هاشمی رفسنجانی» قرار گرفت. این دوره هشت ساله(76-1368) که در ادبیات سیاسی با عنوان «دوران سازندگی» یاد می شود، سبب ساز تحولات گسترده ای بود که ابتدا در حوزه عمرانی و اقتصادی و سپس در عرصه های فرهنگی واجتماعی رخ داد. بخش عمده ای از این تغییرات به تغییر در «سبک زندگی» افراد جامعه منجر شد.
با وقوع انقلاب اسلامی ارزش ها و نگرشهای اسلامی برجسته شد، امّا پایان جنگ و آغاز شرایط نوین سیاسی واقتصادی و همچنین برنامههای توسعه، فرآیند تحول در ارزش ها را پدید آورد که بر اساس آن سبک زندگی غربی که در مقابل سبک زندگی اسلامی به حاشیه رفته بود دوباره به متن جامعه بازگشت. البته این فرآیند زیر پوستی و خزنده بود و یکباره صورت نگرفت. اگر دهه اول انقلاب، توده گرایی و صرفه جویی تشویق میشد، پس از آن همگام با رشد برنامههای آزاد اقتصادی، فرهنگ مصرفگرایی در بین جامعه رسوخ کرد . تبلیغ گسترده کالاها و خدمات همراه با مجلات و روزنامههای رنگی فضای یکدست جامعه را تغییر داد.
مهمترین تغییر ارزشی در نیمه اول دهه1370، حرکت ازسوی ارزشهای معنوی و فرامادی به سوی ارزشهای مادی و دنیوی بود. در دهه اوّل انقلاب، ثروت و نابرابری مالی افراد تحت عنوان «فرهنگ طاغوتی» تقبیح میشد. به گونه¬ای که بنیانگذار انقلاب بارها در بیانات خود «کوخ نشینان» را بر«کاخ نشینان» اولویت می¬داد. این وضعیت در سالهای دهه1370 تغییر کرد. دولت نظارت اجتماعی را کاهش داد. با گسترش آموزش عالی، ارزشهای جدید اجتماعی در اقصی نقاط کشور نفوذ کرد.
گرایش روز افزون جامعه به ویژه نسل جوان به مظاهر غربی و رسوخ فرهنگ غرب به بطن جامعه، خطر پنهانی بود که دولتمردان تا حد زیادی از آن غافل ماندند. از سوی دیگر گسترش مصرف گرایی و افزایش واردات علاوه بر ایجاد تورم و گرانی های کمرشکن در جامعه، تولید داخلی را نیز با مشکل مواجه می کرد. تشویق سیاست های کاهش جمعیت با شعار «دو تا بچه کافیه» از یک سو و ترغیب و تبلیغ مردم برای مصرف بیشتر به جهت چرخیدن چرخ های دولت سرمایه سالار شبه دینی، از دیگر سو، کم کم موجب تبدیل جامعه ی انقلابی به جامعه ی مصرفی شد.
بدین ترتیب میتوان گفت که توسعه ی ناموزون کشور در دوران سازندگی و عدم توجه به ظرفیتهای بالقوه آموزههای دینی در تأمین نیازهای فرهنگی جامعه منجر به تغییر سبک زندگی عموم مردم و گرایش به مظاهر زندگی غربی شد.گسترش امکانات رفاهی و رسانههای جمعی، افزایش تعداد دانشجویان و بهبود سطح زندگی طبقه متوسط جدید به ویژه در شهرهای بزرگ در این دوران فرصتی بود که میتوانست زمینههای نیل به اهداف والای انقلاب اسلامی را فراهم کند اما شتابزدگی، عدم برنامهریزی مناسب و کج سلیقگی برخی سیاستگذاران در کنار غفلت نخبگان فرهنگی کشور مانع از این فرایند شده و این تغییر ذائقه را به تهدیدی اجتماعی بدل ساخت. اگرچه نباید در این نکته راه افراط پیمود و تمام جنبههای این تغییر سبک زندگی را مذموم شمرد اما نمیتوان از نقش آن در بسترسازی بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی سالهای بعد غافل شد.
بنابراین به طور قطع مقوله کنترل جمعیت نتیجه تغییر سبک زندگی است. این سبک زندگی یکسری ملزومات دارد که یکی از آنها فرزند کمتر است.
این سبک زندگی به دلیل تبادلات فرهنگی با غرب، نفوذ مدرنیته و رسانههای مختلف و تعاملات اجتماعی، چند ویژگی مهم دارد که با توجه به این ویژگیها میتوان تأثیر آن را در موضوع فرزندآوری پیگیری کرد. در این سبک زندگی، اقتصاد و پول، محور تمام تصمیمات است و هر نوع رفتار و کنش که متضمن سود و منفعت مادی نباشد پذیرفته نمیشود.
فردگرایی محصول سبک زندگی غربی
* تسنیم: در خصوص آثار سبک زندگی غربی توضیح دهید؟
* روح افزا: در گذشته نه چندان دور در اولویت بندی جوانان، ازدواج و فرزندآوری رتبه نخست را داشت، اما در حال حاضر تشکیل خانواده به اولویت چندم بسیاری از آنان تبدیل شده است. یکی از علل اصلی به وجود آمدن این وضعیت، گسترش سبک زندگی غربی است؛ در این سبک زندگی به فرزندآوری با دید «دردسر» نگریسته می شود و زندگی خوب و راحت در نداشتن یا اکتفا به یک فرزند است. این شیوه زندگی با وجود تغییر سیاست های غرب در زمینه کاهش جمعیت، همچنان بر ذهن برخی سایه افکنده، به طوری که حاضر به فرزندآوری نیستند از طرفی، متأسفانه رسانههای داخلی نیز این سبک زندگی را تبلیغ میکنند.
برای نمونه در بسیاری از فیلم های سینمایی و تلویزیونی، وضعیت مطلوب، داشتن روش زندگی غربی است. دکتر نعمتالله کرم اللهی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در این باره میگوید: «به نظر من تلویزیون و سینما مهم ترین عامل ترویج سبک زندگی غربی در سطح فرهنگ عمومی است. ما همواره در رسانه ها شاهد نمادپردازی و شخصیت سازی کاراکترها برحسب معیارهای مدرن هستیم. مثلاً در فیلم های خود همواره زن موفق را به صورت زنی با تحصیلات دانشگاهی، دارای شغل بیرون از خانه، مجرد و یا در صورت تأهل با یک و یا در نهایت دو فرزند و نشان می دهیم که در اذهان عمومی به عنوان شیوه صحیح و معیار زندگی مطلوب قرار گرفته است. از دیگر مواردی که رسانه ها به خصوص تلویزیون در گسترش سبک زندگی غربی موثر بوده اند، ترویج نمادهای غربی از طریق عروسک ها، کارتونها در سطح کودکان و فیلمهای سینمایی و نمایش افکار و ظواهر غربی در برنامههای تلویزیونی برای بزرگسالان است.»
از مهم ترین پیامدهای سبک زندگی غربی که منجر به کاهش شدید رشد جمعیت شده است می توان به فردگرایی به معنای فردگرایی در مقابل جمعگرایی است؛ به طوری که انسان به تدریج خانوادهگریز و خانوادهستیز میشود. لذا ایثار و گذشت برای ایفای نقش مادری به خاطر وجود فرزند، فاقد معنا و مفهوم میشود. به میزانی که خصلت فردگرایی به شکل محسوس یا نامحسوسی در جامعه رشد کند، تمایل افراد به داشتن گروه یا گروههای پرتعداد کم میشود و این گونه است که فرد تمایلی ندارد با فرزندآوری، گروه بزرگتر و ناهمگون سنی تشکیل دهد و از فردیت خود منفک شود اشاره کرد.
فردگرایی جهان بینی ای است که فرد در مرکز آن قرار دارد. اهداف فردی، ویژگی های منحصر به فرد، فرمان راندن بر خویشتن، کنترل شخصی و بی تفاوتی به مسائل پیرامون از خصوصیات این نوع جهان بینی است.فردگرایی یک معضل جهانی است که بسیاری از مردم دنیا را درگیر خود کرده، به طوری که نیازهای فردی را به داشتن فرزند ترجیح می دهند.
جامعه ما نیز تحت تأثیر این فرهنگ غربی قرار گرفته به طوری که بسیاری از زنان ایرانی تأمین خواسته های خود را در اولویت قرار می دهند.
میل به داشتن اندام ظریف همچون عروسک باربی از دیگر علل کاهش باروری به شمار می رود. باربی عروسکی است که آمریکایی ها سعی می کنند آن را الگوی دختران و زنان جهان قرار دهند. این عروسک نماد زیبایی اندام خانم هاست. «موی بور و طلایی، گردن باریک و کشیده، گونه های برآمده، دماغ و دهان کوچک، چشمانی درشت و آبی، چهره شاداب، پوست روشن، پیشانی و سری متناسب و...» اعضای چهره باربی را تشکیل می دهد.
چهره و اندام باربی نه تنها دختران خردسال بلکه زنان جوان را نیز به خود جذب کرده به طوری که بسیاری از زنان دنیا آرزو دارند همانند عروسک باربی باشند. با این حال تحقیقات نشان می دهد «محال است که زنی بتواند به اندام عروسک باربی دست یابد و زنانی که برای باربی شدن تلاش می کنند به مشکلات روانی مبتلا می شوند. از لحاظ آماری فقط یک زن از 100هزار زن می تواند فقط کمی شبیه باربی باشد.»
سایت خبری آلترنت در مورد افسانه تناسب اندام عروسک باربی می نویسد: «از عکسهایی که از اندام باربی گرفته شده به وضوح به نظر می رسد که این عروسک پلاستیکی متعلق به دنیای خیالی است. اما در حقیقت این عروسک به نوعی، به بخشی از دنیای واقعی مبدل شده و به عنوان سمبلی برای زیبایی در میان زن ها در آمده است.»
بسیاری از دختران نوجوان غربی برای اینکه اندام شان باربی شود رژیم غذایی می گیرند. در آمریکا، مشاهده شده است که «دختران وقتی به سنین 52-42 سال می رسند دچار سوء هاضمه می شوند، پس از پیگیری های مکرر به این نتیجه می رسند که به دلیل شباهت اندامی به باربی این دختران از کودکی تغذیه درست و مناسب را بر خود حرام کرده اند و الان نتیجه اش را می بینند» این موضوع مختص کشور های غربی نیست، بلکه دامنه آن به کشورهای در حال توسعه نیز کشیده شده است. در کشور ما نیز باربی گرایی از طریق عروسک های باربی وارد شده است.
با اینکه فروش عروسک های باربی در ایران در سال 1996 به دلیل اشاعه فرهنگ غربی ممنوع شد، اما «در فروردین سال 1388 بود که حکم «خطرناک بودن باربی» توسط دادستان کل کشور صادر شد. سرانجام در دی ماه سال 90، پلیس نظارت بر اماکن دستور جمع آوری عروسک های باربی از مغازه ها را صادر و اعلام کرده پس از این فروش این عروسک ممنوع است.»با وجود این ممنوعیت، باربی هایی که به صورت قاچاق وارد کشور می شوند با قیمت ارزان به فروش می رسند.
در اینجا سوال این است دختری که کودکی خود را با عروسک باربی گذرانده و در نوجوانی سعی کرد اندام باربی داشته باشد آیا بدن لاغر و نحیفش توانایی فرزندآوری خواهد داشت؟ حقیقت این است که بخشی از زنان جامعه تحت تأثیر فرهنگ باربی، میل به فرزندآوری ندارند و اگر هم فرزندی به دنیا بیاورند برای به هم نخوردن فرم بدن شان از شیرخشک به جای شیر مادر استفاده می کنند.
متأسفانه عدم جایگزین مناسب برای این عروسک و همچنین عدم معرفی صحیح الگوهای والامقامی مانند حضرت زهرا(ع) به دختران و زنان جامعه سبب شده که دشمن از این خلأ سوءاستفاده و الگوی مورد نظر خود را به زنان معرفی کند و از این طریق هم اخلاق جامعه را به انحراف بکشاند و هم به رشد جمعیت ضربه بزند.ویژگی دیگر انسان مدرن، مصرفگرایی است. بر اساس این ویژگی، مصرف شدید در بین زنان، یک رویهی متداول میشود.
از دیگر ویژگیهای زندگی مدرن، فراغت رسانهای است که زمان و تنهایی افراد را با رسانههای دیجیتال و الکترونیک پر میکند و اوقات فراغت را فردی میکند.
بر این اساس، بسیاری از زوجین از نظر عاطفی و روانی کمتر احساس نیاز به داشتن فرزند میکنند. این سبک زندگی بر حوزهی تعاملات اجتماعی افراد هم تأثیر گذارده است؛ به طوری که ارتباطات با خویشاوندان کاهش یافته، مسئولیتهای اجتماعی و حمایتهای خانوادگی و اجتماعی در این سبک زندگی کمرنگ میشود. لذا وقتی حمایتهای خانواده از داشتن فرزند بیشتر وجود نداشته باشد، دختران جوان، به ویژه آنها که دارای مسئولیتهای شغلی و تحصیلی هستند، کمتر حاضر به فرزندآوری میشوند.
در این نوع سبک زندگی جدید شما بین دو مسأله متضاد گیر می کنید. یکی غریزه پدر و مادر شدن است که شما را تشویق می کند به اینکه پدر یا مادر بشوید. همه شاهدیم وقتی که امکان بارداری همسر وجود ندارد، چه هزینههای هنگفتی صرف می شود تا این اتفاق بیافتد. چرا؟ چون همهی ما غریزه مادر شدن و پدر شدن داریم. دست خودمان هم نیست، اکتسابی هم نیست. در مقابل، مسأله دیگری وجود دارد و آن رفاه طلبی و راحت طلبی است.
بر اساس تعریفی که از حد و حدود رفاه طلبی در سبک زندگی غربی وجود دارد بچه دار شدن با رفاه در تضاد است! غریزه به ما می گوید باید بچه دار شوی، اما نوع نگاه ما به زندگی، چه می گوید؟ می گوید: بچه دار نشو! از نظر غربی ها باید آشتی کنانی بین این قضیه و سبک زندگی برقرار بشود. آن آشتی کنان این چنین است که درست است که حتی یک بچه هم برای تو زحمت دارد، اما نه به اندازه ای که تو به کلی از رفاه و لذت و راحت طلبی دور بشوی.
لذا به دلیل راحت طلبی پدیده تک فرزندی شایع شد تا بین غریزۀ پدری یا مادری از یک سو و رفاه طلبی از سوی دیگر، آشتی کنانی برقرارشود . متأسفانه الآن در ایران هم این اتفاق افتاده است!
سن ازدواج زنان بهدلیل افزایش میزان سوادآموزی آنان روبه افزایش است
* تسنیم: در خصوص افزایش سن ازدواج و کاهش جمعیت توضیح دهید؟
* روح افزا: از عواملی که به کاهش فرزندآوری منجر میشود، افزایش سن ازدواج است. بررسیهای آماری نشان میدهد در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش در زنان بیشتر است.
در جامعۀ امروز ایران، سن ازدواج زنان بهدلیل افزایش میزان سوادآموزی آنان روبه افزایش است. همچنین، فشارهای اقتصادی بر زوجهای تازهازدواجکرده وارد میشود؛ مگر اینکه قبل از ازدواج شغل و مَسکن داشته باشند. طبیعی است که با افزایش سن ازدواج، فرصت باروری نیز کمتر خواهد بود و درنتیجه به کاهش تعداد فرزندان منجر خواهد شد.
تحقیر کار خانگی، مادری، بارداری و شیردهی
در سالهای اخیر، تمایل زنان به کار و کسب درآمد افزایش یافته و در نتیجه، اشتغال زنان و حضور زنان در بازار کار فزونی یافته است. در کنار این موضوع، نوعی تغییر نگرش به ازدواج و نقشهای همسری و مادری و حتی کارخانگی به وجود آمده است که نوعی تحقیر این نقشها را به دنبال داشته است. این تغییر نگرش، از تفکرات فمینیستی و از جوامع غربی به دیگر کشورها و ازجمله ایران سرایت کرده است.
بنابراین، وقتی حضور زن در خانه را تلفشدن و تباهی شخصیت او بدانند و کار خانهداری و نقشهای همسری و مادری را نوعی اسارت و تحقیر به شمار آورند، طبیعی است که رواج این نگرش به کمارزششدن و تحقیر این نقشها در جامعه و بهخصوص در بین زنان منجر میشود و در نهایت بر کاهش باروری بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
با توجه به آنچه که مطرح کردم، باید در جمع بندی عرایضم در خصوص نقش فرهنگ غرب در کاهش جمعیت بگویم که " تغییر سبک زندگی" مهمترین اثر نفوذ فرهنگ غرب در ایران بود؛ چون کنترل جمعیت نتیجۀ تغییر سبک زندگی است.
به صورت طبیعی در دوره مدرنیته زندگی ها بر اساس سبک زندگی تمدن غربی مدیریت می شود. این سبک زندگی یکسری لوازم دارد که همانطوری که قبلا نیز به آن اشاره کردم، یکی از لوازمش فرزند کمتر است. کشور های خیلی پیشرفته، مثل سوئد، الان مجبورند جمعیت مهاجر بسیاری در خودشان بپذیرند، به خاطر اینکه نیروی کارشان کم شده است. جالب است که سیاست های تشویقی هم در این کشورها آن طور که باید جواب نمی دهد. خیلی از کشورهای اروپایی دیگر هم نتوانستند این کار را بکنند، چرا؟ چون سبک زندگی شان عوض شده است. در این سبک زندگی جدید رفاه، حرف اول را می زند، پول حرف اول را می زند، لذت حرف اول را می زند. در این سبک زندگی شما هر قدر راحت تر زندگی کنید، موفق تر محسوب می شوید. پس باید زحمت بکشی تا راحت زندگی کنی، هرمانعی هم سر راهت بود باید کنار بزنی!
لذا تبلیغات و شعار معروف «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که از دهۀ 60 در ایران رواج یافت و تبلیغات متنی و تصویری با همین مضمون روی مواد غذایی و بسیاری از کالاها و بیلبوردهای تبلیغاتی در شهر و... ، فیلمها و سریالهای تلویزیونی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم فرزند کمتر را ترویج کردند و در نهادینهکردن این فرهنگ (دو فرزند و حتی تک فرزندی) تأثیر بسزایی داشتند. سیاستگذاریها و اقدامات پزشکی و بهداشتی درزمینۀ تنظیم خانواده و ارائۀ خدمات پیشگیری از بارداری به مردم دراین زمینه تأثیر بهسزایی داشت.
بنابراین در وضعیت فعلی اگر برای ترویج سبک زندگی اسلامی تلاش نشود در آینده وضعیت رشد جمعیت نامطلوب تر نیز خواهد شد و ضروری است علاوه بر بهبود وضعیت اقتصادی، به مقوله فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی توجه ویژه ای شود.
ما باید به رقم صد و پنجاه میلیون برسیم
* تسنیم: لطفاً بفرمایید راهکارهای شورای زنان درباره افزایش جمعیت چیست و درخواست این نهاد از مسئولان و علما چیست؟
* روح افزا: در چند سال اخیر مقام معظم رهبری در چند نوبت متناوب از « ضرورت افزایش جمعیت کشور»، « افزایش فرزند آوری» و « اجتناب از تقلید سبک زندگی غربی ها » سخن به میان آورده اند. معظم له تاکید فرموده اند که « کشور ما هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی است .»
ایشان تاکید دارند که: « ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههاى از زمان درست بود؛ ما در سال 71 به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت رسیدیم. از سال 71 به این طرف، باید سیاست را تغییر می دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم »؛ « اگر همین روند ادامه یابد نمای زیبای جوانی در کشور از بین خواهد رفت. کشور باید نگذارد که غلبه نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد. که امروز قاعده جمعیتى ما جوان است و بتدریج دچار پیرى خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت کشور هم کاهش پیدا خواهد کرد.
چون پیرى جمعیت با کاهش زاد و ولد همراه است »؛ « اینها چیزهاى خطرناکى است؛ اینها را باید مسئولتن کشور به جد نگاه کنند و دنبال کنند. این مسئله افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمى است که واقعاً همه مسئولان کشور، نه فقط مسئولان ادارى، روحانیون، کسانى که منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگسازى کنند»؛ « از این حالتى که امروز وجود دارد، یک بچه، دو بچه باید کشور را خارج کنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند و درست هم هست ما باید به آن رقمها برسیم.»
بنابراین محقق ساختن تاکیدات دوراندیشانه معظم له در خصوص افزایش حداقل دو برابر جمعیت کشور، نیازمند فراسو نهادن چند گام و اقدام اساسی از سوی برنامهریزان کلان کشور از یکسو و مجاب شدن و اهتمام جدی شهروندان جامعه از دیگر سو است؛ جمعیت هر کشور پتانسیل و قوه محرکه جامعه است که در صورت عدم تعادل و توازن، آینده جامعه را به خطر خواهد انداخت.
لذا شاید اغراق نباشد اگر گفته شود که نیمی از بستر و زمینه تحقق رهنمود موکد مقام معظم رهبری در خصوص اهتمام برای مضاعف شدن جمعیت کشور، بر اثر سیاستها و اقدامات برنامهریزان و مسئولان کشور فراهم میشود. به همین خاطر من به مجموعهای از پیشنهادات که جزء وظایف دستگاههای مختلف است، شامل تدوین راهکارهای افزایش جمعیت ( راهبردهای کلان- ملی- اقدامات ملی ) که خوشبختانه شورایعالی انقلاب فرهنگی این امر مهم را انجام داده است، لغو قوانین مشوق کاهش جمعیت بالاخص قانون تنظیم خانواده سال 72 ، استفاده از ظرفیت علمی حوزه برای تصویب قانون جدید جمعیت، تدوین و تصویب قوانین معدودی که در اجرای بهینه سیاستهای مصوب شورایعالی زمینهساز است ، تصویب ماده واحدهای مبنی بر لازمالاجرا و قانونی بودن کل مصوبه شورایعالی و لغو هر قانون و معاهده داخلی و بینالمللی مغایر آن. ( در این مصوبه بر ضرورت تدوین دستورالعمل و آئیننامههای اجرایی توسط دستگاههای اجرایی ظرف مدت سه ماه تأکید شود) است.
همچنین اجرای هرچه سریعتر مصوبه شورایعالی در جهت ایجاد مرکز جامع تخصصی جمعیت در معاونت ریاست جمهوری (ماده 5 سیاستهای مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی)، ایجاد ستاد راهبردی نقشه مهندسی فرهنگی در بحث جمعیت برای نظارت و پایش مستمر نحوه تحقق سیاستها، بازنگری نحوه جمع آوری و تحلیل آمار با توجه به سوابق حضور سازمان ملل در هدایت آمار و تغییرات آن،بازنگری در فعالیتهای کلیه دستگاه های همکار با آژانس ها و به فرموده مقام معظم رهبری (مدظله العالی) سم زدایی از آنها، تشکیل شورای عالی سیاستگذاری و برنامه ریزی جمعیت و انجام مطالعات عمیق در زمینه ارزیابی سیاستهای جمعیتی گذشته، حال و آینده برای رسیدن به حد مطلوب جمعیت برای جلوگیری از بروز عواقب قبلی از دیگر وظایف است.
در اینجا لازم است توجه همگان را به یک نکته جلب کنم و آن این است که در یک برههای از زمان در جهت مصالح کشور، سیاست کنترل جمعیت باید اجرا میشد، اما متأسفانه با وجود تحقق این هدف تا سال 71 در اثر یک غفلت مدیریتی، در دولتهای گذشته و نبود کنترلهای لازم ، به غلط سیاست کنترل جمعیت در کشور ادامه یافت و مجامع بینالمللی نیز برای مدیران ما به خاطر جدیت در اجرای این سیاست کف و سوت زدند و میدانستند که ما با دست خود در حال درست کردن یک گرفتاری بزرگ برای کشور هستیم.
بنابراین اگر وضعیت در بحث کنترل جمعیت به همین منوال پیش رود کشور با پیری مواجه میشود و متاسفانه برخی این مسأله را جدی نمی گیرند و حتی ما با بی اعتنایی برخی از بخشهای وزارت بهداشت به بحث افزایش جمعیت و اصرار بر ادامه سیاستهای گذشته مواجه هستیم. برخی از کارشناسان اعتقاد دارند در سالهای اخیر نه تنها مصرف بودجه معتنا به کنترل جمعیت در وزارت بهداشت کاهش پیدا نکرده بلکه در سال 91 افزایش هم داشته است!
امروز ایران به عنوان قطب تشیع با معضل کاهش جمعیت مواجه شده است
بنابراین انجام مطالعات عمیق در زمینه ارزیابی سیاستهای جمعیتی گذشته، حال و آینده برای رسیدن به حد مطلوب جمعیت برای جلوگیری از بروز عواقب نامطلوب بسیار ضروری و حیاتی است و نباید نسبت به آن غفلت شود.
از جمله گروههای مرجع تاثیرگذار دیگر که باید در این مساله، همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز به آن تصریح نموده اند ورود کنند علماء و مراجع عظام می باشند. مقام معظم رهبری در جایی تاکید نموده اند: « اینها چیزهاى خطرناکى است؛ اینها را بایستى مسئولین کشور به جد نگاه کنند و دنبال کنند. این مسئله افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمى است که واقعاً همه مسئولین کشور - نه فقط مسئولین ادارى - روحانیون، کسانى که منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگسازى کنند»؛
در خصوص نقش علما و روحانیت باید اذعان کرد که علما و روحانیت معزز همیشه در طول تاریخ در جهت تحقق مصالح ملی تلاش کردهاند، اگر روشنفکران غرب زده در تاریخ معاصر ایران به ملت خیانت کردند در نقطه مقابل، روحانیت شیعه مستمرا برای قطع دست بیگانگان و حفظ عزت و استقلال ملت تلاش کردند.
با توجه به اینکه امروز ایران به عنوان قطب تشیع با معضل کاهش جمعیت مواجه شده و یکی از مؤلفههای قدرت افزایش جمعیت است و اسلام نیز این امر را تأیید میکند و خداوند وعده کمک داده است، در چنین شرایطی روحانیت نمی تواند بی تفاوت باشد و در این موقعیت لازم است « نهضت روشنگری در زمینه افزایش جمعیت » شکل بگیرد و روحانیت از تمام توان برای روشنگری در باب افزایش جمعیت استفاده کند و گروههای مختلف تبلیغی در این باره شکل گیرد.
براین اساس، خوب است یاداوری شود آن چه پذیرش برنامه های تنظیم خانواده را از سال های 1367 به بعد تسهیل کرد، حمایت رهبران مذهبی و مقامات بالای دولتی و یکپارچه شدن دولت و مذهب بود. حمایت رهبران مذهبی به برنامههای تنظیم خانواده دولت مشروعیت بخشید و این مشروعیت زمینه ساز انجام فعالیت های دیگر نظیر ایجاد کارگاه هایی برای زوج های جوان، آموزش از طریق رسانه ها، آموزش در دبیرستانها شد.
بررسی نظرات علما در مورد برنامه های تنظیم خانواده حاکی از آن است که اولاً: نظرات علمای مذهبی موافق با برنامه ها انعکاس بیشتری در جامعه داشته است، ثانیاً به دلیل این که روحانیت و علمای مذهبی بعد از انقلاب نقش مهمی در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه داشتند، نظرات آنان بیشتر ملاک عمل قرار گرفت. ثالثاً: طرح مسائل و مشکلات جمعیتی و ضرورت اعمال برنامه های کنترل جمعیت در مساجد و نمازجمعه و سایر مراسم مذهبی دلیل دیگری بر تبلیغ این برنامه ها و پذیرش آن توسط مردم و خانواده ها بود.
بنابراین با توجه به نقش روحانیت معزز و تاثیرگذاری فراوان این گروه مرجع در جامعه، نیاز فوری جامعه اسلامی به شکل گیری « نهضت روشنگری در زمینه افزایش جمعیت و تبیین نظریه جمعیتی اسلام » بسیار محسوس و ضروری است.
گفتوگو از انسیه آبشاری خبرنگار حوزه جوانان و خانواده خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام/