توافقنامه موقت حق غنی سازی را برای ایران به رسمیت میشناسد
خبرگزاری تسنیم: دو دیپلمات برجسته آمریکایی در بخش دوم گزارش خود در مورد پیامدهای اجرای توافقنامه موقت مدعی میشود که این توافقنامه حق غنی سازی را برای ایران به رسمیت شناخته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم: دنیس راس و اریک ادلمن، دیپلماتهای برجسته آمریکایی در بخش دوم گزارش خود به خطرات و چالشهایی که اجرایی شدن مفاد توافقنامه موقت برای آمریکا و همچنین جامعه بینالمللی به همراه دارد میپردازند.
ریسکها و خطراتی که توافقنامه موقت به وجود آورد
برنامه اقدام مشترک ریسکهای استراتژیک مهمی را برای آمریکا و متحدین آن ایجاد کرد. این برنامه به طور جدی چشمانداز توقف کامل و همیشگی برنامه تسلیحاتی هستهای ایران را در معرض خطر قرار داد، در حالی که احتمال دست یافتن ایران به توانمندیهای تسلیحاتی هستهای را بالا برد. همچنین رژیم بینالمللی منع گسترش تسلیحات هستهای را تضعیف کرده و به بیثباتی منطقهای افزود.
1. پیچیده شدن ممانعت از ایران هستهای
برنامه اقدام مشترک توقف کامل برنامه تسلیحاتی هستهای ایران را به شدت نامحتمل کرد. در واقع به جای آنکه برای گروه 1+5 زمان لازم را فراهم آورد تا به توافقی نهایی با ایران برسد، توافق موقت ممکن است کار را برای ایران برای رسیدن به توانمندی تسلیحاتی هستهای بسیار آسانتر سازد. این به دو ویژگی توافقنامه که در بالا بحث شد، مرتبط است. اول اینکه، این توافقنامه همه راههای رسیدن به توسعه هستهای را به روی ایران نمیبندد. دوم اینکه، امتیازاتی را که این توافقنامه از آمریکا بیرون میکشد، به لحاظ قابل بازگشت بودن، بسیار بیشتر از امتیازاتی است که ایران میدهد.
برنامه اقدام مشترک، در ظاهر قرار بود که برنامه هستهای ایران را «متوقف»، «فریز» و حتی «به عقب بازگرداند». این مفاد، تعابیری اشتباه هستند. همچنین این توافقنامه به ایران اجازه میدهد تا بدون آنکه مفاد توافقنامه را زیر پا بگذارد، به سمت توانمندی تسلیحاتی هستهای غیر قابل شناسایی پیش رود. در حالی که این توافقنامه ایران را ملزم میسازد تا با استفاده از سانتریفیوژهای آیآر-1 قدیمیتر خود را محدود سازد، هیچ جایی از متن توافقنامه ایران را از ارتقای کارایی این دستگاهها برای بالا بردن خروجی آنها و تقویت احتمال میانبرزدن، منع نکرده است.
درست شبیه به موتورهای چند خودرو که اندازه یک سانی دارند اما قادرند تا توان بیشتری را تولید کنند؛ بسته به چگونگی تنظیم آنها، تأسیساتی که تعداد مشابهی از این سانتریفیوژها را در اختیار دارند، میتوانند به میزان متفاوتی غنی سازی کنند. طراحی، کیفیت ساخت و عملکرد سانتریفیوژها میتواند سرعتی را که آنها میتوانند اورانیوم غنی سازی کنند، تحت تأثیر قرار دهد؛ کارشناسان موافقند که سانتریفیوژهای آیآرـ1 باید بتوانند اورانیوم را تا سطحی دو برابر سطح کنونی غنی سازند.
بنابراین اگر ایران بخواهد از توافقنامه شش ماهه برای بهبود بخشیدن به سانتریفیوژهای کنونی خود استفاده کند، نه تنها میتواند از طریق اعمال محدودیت بر دیگر بخشهای برنامه خود وقت کشی کند، بلکه در واقع میتواند توانایی خود را برای رسیدن به توانمندی تسلیحاتی هستهای بالا ببرد. پیش از آنکه توافقنامه عملیاتی شود، ایران قادر بود تا ظرف مدت پنج هفته اورانیوم غنی شده لازم برای ساخت یک کلاهک هستهای را تولید کند. با اعمال محدودیتهای برنامه اقدام مشترک، اگر ایران خروجی سانتریفیوژهای آیآر-1 خود را 33 درصد افزایش دهد، همچنان ظرفیت میانبرزدن پیش از توافقنامه را حفظ خواهد کرد. اگر بتواند بازده سانتریفیوژ خود را دو برابر کند، قادر خواهد بود تا یک هفته از زمانی که لازم بود مواد شکافت پذیر برای یک سلاح را تولید کند، بکاهد.
همزمان، برنامه اقدام مشترک به طور جدی موضع آمریکا را تضعیف میکند. جدای از لوس و ناکارآمد کردن تحریمها، توافقنامه موقت آمریکا را ملزم میسازد تا یکی از باارزشترین داشتههای خود برای تحت فشار قرار دادن ایران را واگذار کند: یعنی زمان. فشار حاصل از تحریمها با افزایش بازه زمانی و اعمال هر چه بیشتر، تشدید میشود. درست همانند آنچه که بر سر منافع عایدی از یک حساب بانکی میآید، تأثیرات تحریمها در گذر زمان با یکدیگر ترکیب میشوند چنانچه که بیثباتی اقتصادی که این تحریمهای روی هم انباشت میکنند.
در نتیجه با برداشته شدن برخی از تحریمها، آمریکا، ساعت آنها را مجدداً راه اندازی میکند. این تحریمها ممکن است با سرعتی نسبی مجدداً اعمال شوند ـ اگر ایران از مفاد توافقنامه موقت سرباز زده یا مدت شش ماهه به پایان برسد ـ اما این سرعت و فشار هرگز به مقداری که در پیش از توافقنامه وجود داشت نخواهد رسید. امتیازاتی که توسط آمریکا در برنامه اقدام مشترک داده شد، در نتیجه به نحو موثری غیر قابل بازگشت خواهد بود.
این دو دینامیک، عدم توازن جدی در برنامه اقدام مشترک ایجاد میکند: ایران میتواند به راحتی فعالیتهای هستهای پیشین خود را از سر گیرد یا حتی برنامه هستهای خود را ذیل مفاد توافقنامه موقت پیش ببرد، در حالی که موضع آمریکا تضعیف میشود. هر چه این توافقنامه به عقب بیافتد، خطر اینکه ایران به ظرفیت تسلیحاتی هستهای دست یابد بالاتر میرود در حالی که ظاهراً برنامه خود را فریز کرده است. اگر برنامه اقدام مشترک تمدید شود، خطر به نحوه نمایی بالا میرود.
این عوامل به همراه دیگر امتیازاتی که گروه 1+5 در توافقنامه نهایی باید بدهد ـ محدودیتهای زمانی بر مفاد قرارداد، پذیرش نهایی غنی سازی ایران ـ منجر به آن میشود که برنامه اقدام مشترک را عاملی برای پیچیدگی بیشتر و نه برطرف کننده دشواریها، یعنی ممانعت از یک ایران هستهای، توصیف کنیم.
2. تضعیف رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای
برنامه اقدام مشترک همچنین هدف بزرگتر، یعنی تقویت رژیم بینالمللی منع گسترش تسلیحات هستهای را کنار میزند. این برنامه ایران را موظف نمیسازد تا تعهدات انپیتی خود را اجرا کند، صراحتاً حق «غنی سازی» را برای ایران به رسمیت میشناسد، با وضع تحریمهای جدید شورای امنیت سازمان ملل مخالفت میکند و همه تحریمهای کنونی شورای امنیت سازمان ملل را در توافقنامه جامع، مرتفع میسازد. پیش از توافقنامه موقت، سرکشی ایران رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای را تهدید میکرد چرا که مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل را تضعیف کرده و به دیگر اعضای توافقنامه نشان میداد که ایشان نیز میتوانند به دنبال توانمندی تسلیحاتی هستهای باشند بدون آنکه تبعاتی متوجه آنها شود. دستاوردهای ایران در ژنو نشان میدهد که همه امضا کنندگان انپیتی میتوانند برنامههای هستهای غیر قانونی خود را قانونی ساخته و همچنان به نقض مفاد انپیتی ادامه دهند.
این توافقنامه همچنین همکاریها در عرصه منع گسترش تسلیحات هستهای با آمریکا را در آینده تضعیف میکند. در واقع کشورهایی که 123 توافقنامه یا برنامههای مشابهی را با آمریکا امضا کردهاند ـ از جمله متحدینی همچون امارات متحده عربی ـ متعهد به در پیش گرفتن فعالیتهای هستهای قابل شناسایی شدهاند، در حالی که کشورهایی همچون ایران توافقنامههایی را امضا میکنند که برنامههای غیرقانونی ایشان را مشروعیت بخشیده و به آنها اجازه دهد تا به توانمندی تسلیحات هستهای نزدیک شوند.
این صرفاً یک ادعای قانونی نیست. رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای، که در انپیتی ضمیمه شده است، شمار کشورهایی را که مسلح به تسلیحات هستهای هسته را پس از اجرای این توافقنامه در سال 1970 محدود کرد. در واقع، هیچ یک از 190 عضو این توافقنامه از زمان عقد آن، تسلیحات هستهای در اختیار ندارند. اگر ایران بکوشد تا از این آستانه مجاز پارا فراتر بگذارد بدون آنکه از توافقنامه خارج شود ـ چیزی که ممکن است ذیل پیشبینیها برنامه اقدام مشترک برای توافقنامه نهایی میسر گردد ـ اولین عضوی است که چنین کرده است.
3. ایجاد بیثباتی در منطقه
چشماندازهای محدود برای ممانعت از ظهور یک ایران هستهای میتواند باعث وخیمتر شدن اوضاع امنیتی منطقه شود. ایرانی که مسلح به چتر هستهای شده است خود را ایمن مییابد و بیش از پیش اهداف مطلوب خود را در منطقه خاورمیانه پیش میبرد. این تهدید میتواند منجر به یک حمله پیشگیرانه از طرف اسرائیل شده و عربستان سعودی و دیگران را تشویق کند تا آنها نیز به دنبال تسلیحات هستهای بروند و در نتیجه موضع استراتژیک بلند مدت آمریکا در منطقه را تضعیف کنند.
اول اینکه یک ایران هستهای برای پیگیری اهداف خود و افزایش نفوذ در منطقه و ظهور به عنوان یک قدرت منطقهای، تشجیه میشود که این مستقیماً بر آمریکا و متحدین وی هزینههای سنگینی وارد میند. این ماجرا به خودی خود ثبات حاکم بر روابط میان آمریکا و متحدین عربش را تضعیف کرده و تب تلاش برای رسیدن به تکنولوژی تسلیحات هستهای را در میان این متحدین داغ میکند. بسیاری از متحدین عربی آمریکا ابراز نگرانی کردهاند که برنامه اقدام مشترک نمیتواند تهدیدات غیر هستهای ایران را در منطقه کنترل کند از جمله حمایتهایی که ایران از گروههایی همچون حزبالله به عمل میآورد.
دوم اینکه، اسرائیل خود را بیش از پیش ملزم به انجام اقدامی نظامی میبیند. تا به اینجا ایران از خط قرمزی که ناتنیاهو رسم کرد عبور نکرده است. با این حال گزینههای ایران برای در پیش گرفتن دیگر مسیرهای میانبرزدن آن هم ذیل برنامه اقدام مشترک، به علاوه چارچوب زمانی یک سالهای که برای انجام توافقنامه نهایی در نظر گرفته شده و کاهش توان اهرم فشار آمریکا، میتواند احساس خطر را در اسرائیلیها بالا برده و احتمال حمله یکجانبه ایشان را بیش از پیش افزایش دهد. در صورتی که این توافقنامه موقت تمدید شود، این سناریو محتملتر خواهد شد.
با در نظر گرفتن این واقعیت که متحدین آمریکا در منطقه از پی این برنامه اقدام مشترک توافقنامههای منع گسترش تسلیحات هستهای خود با آمریکا را بیارزش ارزیابی میکنند، این امر نیز ممکن است که متحدین دراز مدت، از آمریکا فاصله گرفته و توان بازدارندگی خاص خود را ایجاد کرده و به دنبال شرکای جدیدی باشند. عربستان سعودی پیش از این اعلان کرده است که اگر ایران به توانمندی تسلیحاتی هستهای دست پیدا کند، او نیز به دنبال تسلیحات هستهای برخواهد آمد و دیگر امضا کنندگان انپیتی در منطقه نیز میتوانند در پی این رویداد، برنامههای خاص خود را آغاز کنند. حتی اگر این ماجرا به ریاض محدود شود، چنین گسترشی میتواند بر خروجی انرژی از منطقه تأثیر گذاشته و تهدیدی موجودیتی دیگری برای اسرائیل به وجود آورد.
فرایند مذاکراتی برنامه اقدام مشترک این نگرانیها را تشدید کرده است. این توافقنامه که اساساً از طریق کانالهای پنهانی میان ایران ـ آمریکا ایجاد شد، از نگاه متحدین آمریکایی اقدامی شکست خورده است ـ اقدامی که نتوانسته منافع ایشان را برآورده کند. این امر باعث تضعیف هر چه بیشتر اعتبار ضمانتهای امنیتی آمریکا در میان متحدین آن میشود.
انتهای پیام/