حضور حزب‌الله در سوریه لبنان را از خطر گسترش تروریسم نجات داد

خبرگزاری تسنیم: بدون تردید اگر جنگ حزب الله و مبارزه آن در سوریه نبود، لبنان بسیار زودتر و بیشتر از آنچه که هم اکنون شاهد آن است، عرصه عملیات‌های تروریستی تکفیری بود و لبنانی‌ها خیلی زود به حکمت و تدبیر رهبران مقاومت پی خواهند برد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری «الشرق الجدید» در مقاله‌ای به قلم «غالب قندیل»، کارشناس برجسته مسائل استراتژیک لبنان در مقاله‌ای به تبیین و تشریح جدیدترین تحولات امنیتی لبنان که در وقوع انفجارهای مکرر انتحاری و تروریستی در این کشور و مرتبط ساختن این امر از سوی دو جریان 14 مارس و المستقبل به حزب الله می‌پردازد و در این‌باره می‌نویسد:

هر بار که انفجاری تروریستی و انتحاری در لبنان رخ می‌دهد، دو جریان 14 مارس و المستقبل تلاش می‌کنند، به هر طریق ممکن این انفجارها و اقدامات تروریستی را به جنبش حزب الله لبنان و نبرد آن در سوریه ربط دهند، به این گمان که این اتهامات موجب تضعیف جایگاه و موقعیت حزب الله و محبوبیت آن در میان مردم لبنان می‌شود و به این طریق پایه‌های مستحکم مقاومت در لبنان را متزلزل کنند.

در این حالت پیش از هر چیز و براساس منطق موضوعی باید در ابتدا به نقش جریان المستقبل و هم پیمانانش در گروه تروریستی «جماعت اسلامی» و بسیاری دیگر از گروه‌های تروریستی مسلح تکفیری در سوریه پرداخت. در این میان جریان المستقبل از زمان آغاز بحران سوریه در اواسط مارس سال 2011 میلادی، این گروه‌ها را در آغوش گرفته و از ارائه هرگونه کمک و حمایتی به آنها از جمله کمک‌های مالی و تسلیحاتی و لجستیکی دریغ نکرد. این حمایت در شرایطی است اعضای این گروهک‌ها از طریق دستگاه‌های اطلاعاتی دو کشور عربستان سعودی و قطر وارد لبنان شده و در اختیار این جریان قرار گرفته بود. در همین اثنا نیز المستقبل به همراه هم‌پیمانان خود اقدام به ایجاد اتاق‌هایی عملیاتی در شمال لبنان و منطقه بقاع و بیروت کرده تا حمایت‌های تبلیغاتی و امنیتی و لجستیکی خود از این گرو‌های تروریستی در سوریه را دو چندان کنند.

در این جای شک و تردید نیست که آغازگر دخالت‌ لبنان در بحران سوریه کسی جز «سعد الحریری»، رئیس جریان 14 مارس و دار و دسته‌اش نبود و حریری‌ها طی 3 سالی که از بحران سوریه می‌گذرد، مقادیر زیادی سلاح‌های سبک و سنگین و نیمه سنگین در اختیار گروه‌های تروریستی تکفیری قرار دادند و در این میان برخی از رسانه‌های داخلی و پایگاه‌های خبری مغرض و هم پیمان با حریری‌ها از ارائه هرگونه حمایت تبلیغاتی و رسانه‌ای به گروه‌های تروریستی تکفیری دریغ نکردند.

در این خصوص تنها کافی است، به عناصر مسلحی اشاره کنیم که در «قلعه الحصن» مستقر شده و تعداد آنها بیش از 150 نفر برآورد می‌شود و این غیر از صدها عنصر مسلحی است که در مناطق مختلف ریف حمص در مرکز سوریه و استان‌های ریف دمشق، در جنوب و حلب،‌ در شمال و ادلب، در شمال غربی سوریه پراکنده شده‌اند و تاکنون ده‌ها نفر از آنها در جریان نبرد با ارتش سوریه کشته و صدها نفر نیز زخمی شده و برخی از آنها در محاصره نیروهای امنیتی و مسلح سوریه هستند و صدای درخواست کمک و استغاثه آنها پس از دست زدن و مشارکت داشتن در بسیاری از عملیات‌های تروریستی به هوا برخاسته و به گوش می‌رسد.

نکته دوم سکوت و هم دستی برخی از مسئولان لبنانی طی 3 سال گذشته با گروه‌ها و عناصر تروریستی موجود در لبنان است. این سکوت وهمراهی به گونه‌ای بود که این مسئولان با وجودی‌ که از لانه‌ها و خانه‌های تیمی و تروریستی این عناصر و گروه‌ها و مراکز تجمع و استقرارشان اطلاع داشتند، با این حال ترجیح دادند، تمام آنچه دیده بودند و از آن اطلاع داشتند را نادیده بگیرند و حقایق غیر قابل انکار را انکار کنند و از گفتن حقیقت به مردم تحت عنوان اینکه اطلاعات حساس و امنیتی هستند، امتناع کنند. به این ترتیب بر این پرونده‌ها و قضایای تروریستی از بیم آنکه مبادا در دستگاه قضایی لبنان مورد پیگرد و بازخواست قرار بگیرند، سر پوش گذاشتند. در این زمینه می‌توان به قضیه کشتی حامل سلاح و تجهیزات نظامی «لطف الله» اشاره کرد که قرار بود، پس از پهلو گرفتن در یکی از بنادر لبنان و تخلیه محموله‌اش این سلاح‌ها به دست واسطه‌های لبنانی یا به زبانی رساتر حریری‌ها به دست گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه برسد. با این حال ده‌ها قضیه و پرونده دیگر در زمینه ارسال سلاح برای گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه وجود دارد که ذکر آنها از حوصله این مقال خارج است. این در حالی است که این مسئولان و سیاستمدراان لبنانی نه تنها برای بستن دست ارتش و نیروهای مسلح لبنان از هرگونه اقدام علیه این پرونده‌ها و بازداشت افرادی که در آنها دست دارند، تلاش کردند بلکه از اقدام جنایتکارانه علیه ارتش لبنان که نمونه آن حادثه عرسال بود نی زحمایت کردند که همه از جزئیات دقیق آن مطلع و آگاه هستند.

در واقع مسئولان سیاسی در لبنان بر حضور و فعالیت گروه‌های تروریستی تکفیری در لبنان و همراهی حریری‌ها و هم پیمانان آنها و دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم‌های عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس سرپوش گذاشتند، در حالی که این دستگاه‌ها و گروه‌ها همچنان به فعالیت‌های تروریستی خود و ارسال سلاح و پول به گروه‌های تروریستی فعال در سوریه و همچنین لبنان در پوشش کمک‌های بشر دوستانه ادامه می‌دهند. آخرین رسوایی در این مورد ماجرای «ماجد الماجد»، سرکرده سعودی گروه تروریستی «عبد الله عزام» بود، با این حال هیچ یک از مسئولان حتی برای یک بار هم به خود زحمت اقدام علیه گروه‌های تروریستی به خواست و اشاره آمریکا ندادند.

سوم اینکه اگر مشارکت حزب الله در نبردهای سوریه و از خودگذشتگی‌ها و شهدای آن در سوریه نبود، بدون تردید دایره فعالیت این گروه‌های تروریستی هر روز بیش از پیش افزایش می‌یافت.

شهدای حزب الله در سوریه، جوانان و فرزندان لبنان هستند که جان خود را به این جهت فدا کردند تا مانع ورود بیش از پیش تروریسم تکفیری در لبنان و دستیابی به اهدافش در این کشور شوند و مسئولیت حمایت از تمام لبنانی‌ها از هر طایفه و مذهب و گروه از خطر وهابیت تکفیری را برعهده گرفتند و بدون تردید اگر غیر از این بود، تاکنون باید شاهد صدها عملیات تروریستی تکفیری در کشور بوده باشیم تا لبنان پس از سوریه تبدیل به دومین عرصه تاخت و تاز این گروه‌ها شود.

تلاش‌ها و اقدامات حزب الله طی 3 سال گذشته موجب شد تا گروه‌های تروریستی تکفیری نتوانند آتش فتنه‌های طایفه‌ای را در لبنان برافروزند که در این میان بیداری و آگاهی مردم لبنان نقش بسزایی در این امر داشت.

بدون تردید مردم لبنان از هر طایفه و گروهی، همگی به حکمت رهبران مقاومت و اقدامات آنها برای مقابله با خطراتی و تهدیدات خطرناکی که لبنان را تهدید می‌کند، پی خواهند برد و خواهند دانست که شهدای مقاومت در سوریه بسیار پیشتر از آنها خطری که مردم و کشور لبنان را تهدید می‌کند، دریافتند و جان خود را برای حفظ لبنان فدا کردند، بدون اینکه چشم داشتی در این خصوص داشته باشند، همانگونه که پیشتر بدون هیچ چشم داشتی برای آزادی سرزمین‌شان از چنگ اشغالگران رژیم صهیونیستی جان خود را فدا کردند.

انتهای پیام/