تناقضات نهضت آزادی در «دو حرکت»


خبرگزاری تسنیم: بازرگان پس از انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۶ بهمن ۵۷ از سوی رهبر کبیر انقلاب مأمور تشکیل دولت موقت شد و ۹ ماه این سمت را تا تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام بر عهده داشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  درباره نهضت آزادی تاکنون مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است. این نهضت با نخست وزیر شدن بازرگان در 15 بهمن 57 وارد عرصه سیاسی و دیپلماتیک کشور شد و اولین دولت انقلاب اسلامی توسط اعضای این نهضت پا به عرصه وجود نهاد. پس از روی کار آمدن بازرگان و اعضای نهضت آزادی اشکالات و تناقضات فکری این گروه نمایان شد و در بسیاری از موارد تناقضاتی در رفتار و اندیشه­های آنان مشاهده می­شد. در این مطلب به دو تناقض اساسی این گروه می­پردازیم. اولین تناقض، راجع به حمایت اولیه این نهضت از حرکت دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی و سپس عدم حمایت از این جنبش به خاطر افشاگری­های دانشجویان است. این افشاگری­ها نشان داد که برخی از اعضای نهضت آزادی جاسوس آمریکا در دولت موقت بوده­اند و دومین تناقض نیز درباره نامشروع دانستن نظام جمهوری اسلامی از سوی اعضای نهضت آزادی و در عین شرکت کردن در انتخابات­های مختلف نظام جمهوری اسلامی است.

تناقض اول: یک حرکت انقلابی و دو موضع متفاوت

1- حمایت از تسخیرکنندگان

اولین چیزی که از موضع نهضت آزادی در برابر اشغال سفارت آمریکا به ذهن هر کسی خطور می­کند مخالفت جدی این گروه با اشغال سفارت و حتی استعفا به خاطر این موضوع است، اما واقعیت امر چیز دیگری است. این گروه دو روز پس از اشغال سفارت و تحت تأثیر حرکات انقلابی بیانیه­ای صادر می­کند و ضمن حمایت از حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت، تحقق این کار را بزرگترین عمل انقلابی، انقلابیان مسلمان ایران می­داند. بیانیه نهضت آزادی به مناسبت اشغال سفارت امریکا در تاریخ 15 آبان 58 با این جملات آغاز می­شود: «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی، شعار مردم انقلابی ایران در سراسر سال گذشته و گزارشگر خواست ­های آنان پس از انقلاب بوده و هست. در این خواست، خصلت ضد استعماری انقلاب اسلامی ایران آشکارا دیده می­شود و تحقق این خواست بزرگترین عمل انقلابی انقلابیان مسلمان ایران است. آمریکای استعمارگر و سردستۀ استعمارگران دشمن بزرگ خلق­های مستعضف جهان شناخته شده و نه تنها به عنوان سردسته، بلکه رمز و سمبل استعمار باید هدف اصلی و اساسی ضد استعماریان راستین و نستوه باشد. دانشجویان انقلابی مسلمان با تصرف سفارت آمریکا با وضوح تمام خصلت ضد استعماری انقلاب اسلامی ایران را اعلام کرده­اند و مردم مبارز ایران با تأیید خود نشان داده­اند که به خوبی راهی را که باید در پیش داشت تشخیص داده­اند.»

در این اطلاعیه نهضت آزادی تند و تیزتر از همه و با تأکید از شورای انقلاب درخواست می­کند که به قطع رابطه سیاسی با آمریکا اقدام کند. آنان در پایان این بیانیه می­نویسند: «خصلت ضد استعماری انقلاب اسلامی ایران، بیانات صریح امام و شعارهای روشن مردم دربارۀ قطع رابطۀ سیاسی ایران با سردستۀ استعمارگران، محل تردیدی برای پیروان راه و رسم و خط امام باقی نمی‌گذارد و امام و امت منتظرند که شورای انقلاب این قطع رابطه را اعلام کند.»[1]این بیانیه نشان می­دهد که نهضت آزادی یکی از اولین گروه­هایی است که خواستار قطع رابطه رسمی با آمریکا می­شود و این درخواست آنان کاملاً خلاف سیره و رفتار عملی آنان در سیاست خارجی دولت موقت بوده است.

1. ناسزا گفتن به تسخیرکنندگان

 

به نظر می­رسد که این مواضع ضد امپریالیستی نهضت آزادی تا زمان افشاگری­های دانشجویان پیرو خط امام ادامه داشت و با شروع افشاگری­ها، ضدیت نهضت آزادی با دانشجویان پیرو خط امام شروع شد و بیشترین حملات از سوی اعضای نهضت آزادی نسبت به دانشجویان انجام می­شود. اسناد لانه جاسوسی حاکی از آن بود که چند نفر از وزرای کابینه بازرگان به طور رسمی به جاسوسی برای آمریکا مشغول بوده و مهره آمریکا در بدنه نظام اسلامی قلمداد می­شده­اند.

اسناد و مدارک کتبی، میکروفیلم‌ها، عکس‌ها، حافظه‌های کامپیوتری و ... که از سفارت آمریکا به دست دانشجویان خط امام افتاد گنجینه عظیمی از فعالیت‌های ضد انقلاب و وابستگان نفوذی در بدنه نظام اسلامی بود. بخش زیادی از این اسناد که ساعاتی قبل از اشغال لانه جاسوسی توسط اعضای سفارت به صورت رشته کاغذ خرد شده بود، با زحمات شبانه‌روزی طاقت‌فرسای دانشجویان تنظیم و منتشر شد. حجم زیادی از این اسناد شامل روابط و همکاری‌های شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی کشور با مأموران جاسوسی آمریکایی بود. عباس امیرانتظام، ناصر میناچی، حسن نزیه و رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای از جمله اعضای نهضت آزادی بودند که روابط و ملاقات‌های آنان با سفارت آمریکا فاش شد.

به گزارش دیدبان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مستقر در لانه جاسوسی آمریکا در 29 آذر ماه1358 اعلام کردند که عباس امیرانتظام از اعضای نهضت آزادی، سخنگوی دولت موقت، معاون مطبوعاتی نخست وزیر و سپس سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی از اوایل انقلاب رابط میان ایران و آمریکا بوده و برای آمریکا جاسوسی می‌کرده است. آقای امیرانتظام پیش از انتصاب به معاونت نخست وزیری و پس از آن با مقامات و کارشناسان اطلاعاتی آمریکا و مأموران سیا در تهران و استکهلم سوئد ملاقات‌های سری برقرار کرده بود. وی علاوه بر ملاقات‌های سری با کارشناس اطلاعاتی آمریکا در ایران، متهم بود که در مقام معاونت مطبوعاتی نخست وزیر فراتر از حدود وظایف قانونی خود در کارهای اجرایی کشور و اموری که به او مربوط نمی‌شده دخالت و اقدامات اجرایی کرده است.

دادگاه انقلاب اسلامی عباس امیرانتظام را به جرم شرکت در توطئه انحلال مجلس خبرگان در مقابله با ولایت فقیه، فراری دادن سران رژیم فاسد گذشته و سرمایه‌داران صهیونیست تحت تعقیب، انجام ملاقات‌ها و تماس‌های پنهانی با جاسوسان آمریکایی و دادن اطلاعات و آگاهی‌ها به دشمنان انقلاب درباره مسائل و مشکلات داخلی و اوضاع سیاسی کشور، مجرم شناخته و وی را از مصادیق بارز «مفسد» تشخیص داده و به حبس ابد محکوم کرد.[2]

به همین دلیل، بازرگان طی یک سخنرانی با عصبانیت هر چه تمام­ تر درباره دانشجویان پیرو خط امام اینگونه موضع می­گیرد: «اسم خودشان را می­گذارند خط امام؛ خط شیطانند اینها؛ اینهایی که افشا می­کنند ... آخر فلان­ فلان ­شده ­ها ... بی‌­شرفند اینهایی که می­گویند ما با آمریکا راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم. اینها ضد انقلابند و مأمور همان آمریکا یا شوری­اند که می­خواهند اختلاف بیاندازند.»[3]

امام خمینی(ره) در یکی از سخنان خویش به این برخورد بازرگان اشاره می­کنند و می­فرمایند: «خط این بود که قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود. لهذا، دیدند که این جوان­های بیدار عزیز ما این لانه جاسوسی را گرفتند. این شیاطین به دست و پا افتادند، یکی گفت اینها خط شیطان هستند و دنبال این کردند که ما الآن اسیر آمریکا هستیم، نه اینکه نمى‏ فهمیدند که نه، اسیر آمریکا نیستیم، مى‏خواستند که ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامن آمریکا بیندازند و قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها برای اینکه پرونده­های اینها ظاهر می­شد.»[4]

تناقض دوم: شرکت در انتخاباتِ نظامی که مشروع نیست!

یکی دیگر از تناقضات مهم نهضت آزادی ایران تأکید آنان بر عدم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی و شرکت در انتخابات­های مختلف از سوی این گروه است، البته این گروه در برخی از انتخابات ­ها بیانیه صادر می­کند و انتخابات را تحریم می­کند، اما در برخی انتخابات­ها نیز شرکت می­کند و از سوی دیگر نیز بر عدم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی تأکید می­کند. معلوم نیست این تناقض جدی را چگونه می­توان توجیه کرد.

برای مثال عبدالعلی بازرگان، فرزند مهدی بازرگان و از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی، درباره مشروعیت نظام اسلامی با وارد کردن اتهامات بی­اساس در مهرماه 88 می­گوید: «این دو دستاورد هیچ نیازی به اثبات ندارند؛ از بُعد ملیت، حضور میلیونی مردم در راه پیمایی ‌ها و استمرار آن پس از سه ماه، به رغم سرکوب و دستگیری و کشتار، نشان دهنده و زبان گویای این حقیقت است. از بُعد مذهبی نیز رژیمی که برای بقای خود حاضر می‌شود، اولیه‌ ترین اصول اخلاقی و انسانی را زیر پا بگذارد و خون مظلومانی را بریزد که فقط رأی خود را طلب می‌کنند، با هیچ معیاری مشروعیت ندارد.»[5]

یا در جای دیگری دکتر یزدی درباره مشروعیت نظام جمهوری اسلامی بخصوص پس از به قدرت رسیدن دولت نهم و دهم می­گوید: «از طرف دیگر گروه حاکم نتوانسته است خدمات مورد نیاز مردم را ارائه دهد. در نتیجه مشروعیت مجموعه از دو بعد یا دو جهت دچار خلل شده است: بُعد اول مشروعیت حقوقی و قانونی است. نادیده گرفتن مقررات بازی جمهوریت و بی­اعتنایی به حقوق شهروندان، مشروعیت حاکمیت را مخدوش ساخته است، اما با وجود این خدشه در مشروعیت اگر حاکمان توانسته بودند وضع اقتصاد را تا حدی که توده‌های مردم احساس رضایت بکنند سر و سامان بدهند، به‌نوعی رضایت مردم را سامان می‌دادند و در نتیجه مشروعیتی کسب می‌ کردند و خدشه در مشروعیت در بُعد اول تا حدود زیادی جبران می‌شد؛ اما چنین نشد و نخواهد شد. نگاهی اجمالی به عملکرد حاکمیت در طی پنج سال گذشته به‌خوبی نشان می‌دهد که هر نوع انتظاری بیهوده است.»

یا مهدی نوربخش، داماد ابراهیم یزدی، که ریاست شاخه خارجی نهضت آزادی را برعهده دارد در موضع­گیری خود در سایت ملی مذهبی اعلام نمود تا زمانی که رهبری و شورای نگهبان در کشور وجود دارند به هیچ وجه صلاح نیست که مخالفان در انتخابات شرکت کنند.[6]

این انتقادات شدید نشان می­دهد که اعضای نهضت آزادی، نظام جمهوری اسلامی را مشروع نمی­دانند و این نظام را یک نظام ظالم می­دانند که با هیچ معیاری مشروعیت ندارد. حال سؤال اینجاست که چرا این افراد در برخی انتخابات­های این نظام شرکت می­کنند. مثلاً، در انتخابات ریاست جمهوری بعضی از اعضای نهضت آزادی با حضور در حسینیه ارشاد رأی خود را به صندوق انداختند و در قالب نظامی که ظاهرا آن را مشروع نمی­دانند فعالیت سیاسی انجام دادند. این اقدام نشان می­دهد که آنان بیشتر به دنبال منافع شخصی و گروهی خود هستند و اینکه در برخی موارد به مشروعیت نظام خدشه وارد می­کنند و یا اینکه نظام جمهوری اسلامی را نامشروع می­دانند صرفاً یک ژست سیاسی و تبلیغاتی است.

نتیجه­ گیری

نهضت آزادی در قضیه تسخیر لانه جاسوسی یکی از متناقض ­ترین عملکرد های خود را به ثبت رساند. این گروه در هنگام تسخیر سفارت و تحت تأثیر جریانات انقلابی به حمایت از دانشجویان پیرو خط امام پرداخت، اما پس از اینکه دانشجویان به افشای اسناد رابطه برخی از اعضای این گروه با سازمان­های اطلاعاتی آمریکا پرداختند به شدت به این حرکت انقلابی تاخت. درباره تناقض دیگر نهضت آزادی نیز باید گفت که در بسیاری از موارد اعضای این حزب مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را زیر سؤال برده ­اند و یا شروطی برای شرکت در انتخابات قائل شده ­اند، اما می ­بینیم که با برآورده نشدن این شروط باز هم در انتخابات­های مختلف شرکت کرده ­اند. نکته مهمی که وجود دارد این است که بیانیه­ها و تحریم ­های این گروه هیچ تأثیری در تعداد شرکت­ کنندگان در انتخابات ­ها نداشته و این امر پایگاه بسیار ضعیف اجتماعی این گروه را نشان می­ دهد.

[1]. اسناد نهضت آزادی، ج 11، ص 207. این بیانیه در سایت این گروه به آدرس زیر نیز آمده است:
http://www.mizankhabar.net/asnad/bayanieh/58/html/58_24.htm
[2]. http://www.bashgah.net/fa/content/show/28513
[3]. کتاب خط سازش، مجتبی سلطانی، ص 252.
[4]. صحیفه امام، ج 15، ص 30.
[5]. http://asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=6117
[6]. http://nahannews.com/vdcgrz9q4ak9x.pra.html

منبع:دیدبان

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.