«رویکرد متناقض غرب به تحولات سوریه و بحرین»
خبرگزاری تسنیم: نزدیک به سه سال از تظاهرات مسالمتآمیز مردم بحرین و درگیریها در سوریه میگذرد. اما رویکرد غرب و حتی کشورهای منطقه در مورد این تحولات، دارای یک پارادوکس عمیق است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، با نگاهی به روند اعتراضات مردمی در سوریه و بحرین میتوان به چندین تفاوت عمیق در ماهیت این اعتراضات و رویکردهای منطقهای و بینالمللی به آن پی برد.
خیزش مردمی در بحرین از 14 فوریه 2011 آغاز شد. در آن زمان، مردم بحرین به تبعیت از قیامهای مردمی در تونس، مصر، یمن و لیبی تصمیم گرفتند که برخی از خواستههای خود را علیه دولت مطرح کنند. در ابتدا آنها تنها خواستار سلطنت مشروطه و رفع تبعیضهای قومی و فرقهای در این کشور بویژه تبعیض علیه شیعیان بودند. اما آل خلیفه از همان روز اول سیاست سرکوب گسترده معترضان را در پیش گرفت.
اعتراضات در بحرین، کاملا از ماهیتی مردمی و مستقل برخوردار بود. با وجود این رژیم آلخلیفه که از سقوط چندین دیکتاتور در خاورمیانه به شدت هراسیده بود، دست به دامان عربستان شد تا با کمک این رژیم وهابی اعتراضات مردمی در بحرین را سرنگون کند.
با وجود سرکوبهای گسترده در بحرین، این اعتراضت پس از سه سال در چارچوبی مسالمت آمیز ادامه دارد و کشتن، بازداشت و شکنجه نتوانست مردم آزادیخواه بحرین را از پیگیری هدفی که داشتند، منصرف کنند. اما اکنون خواسته آنها با روز اول تفاوت کلی یافته است و آنها در حال حاضر تنها به دنبال سقوط آل خلیفه هستند. با گذشت سه سال، اعتراضات مردمی در بحرین همچنان مسالمتآمیز است و آنها حتی یک روز نیز دست به اسلحه نبردند.
بحران سوریه از نظر عمق مردمی و ماهیت نیز در ابتدا نوعی خیزش محسوب میشد. بحران سوریه یک ماه پس از خیزش مردمی در بحرین و دقیقا در 15 مارس 2011 آغاز شد. برخی از اهل تسنن و حتی طرفداران اقوام و مذاهب مختلف، از بشار اسد میخواستند که اصلاحاتی بویژه در بخش سیاسی در این کشور انجام دهد و راه را برای فعالیتهای حزبی و مشارکت اقوام و طرفداران فرقههای دیگر باز بگذارد.
در ابتدا بشار اسد، نیز همانند هر دولتمرد دیگر، این اعتراضات را مقطعی میدانست و حتی با صدور بیانیهای با چندین مورد اصلاحات نیز موافقت کرد. اما اعتراضات مردمی در سوریه به سرعت تغییر شکل داد و به یک درگیری مسلحانه تبدیل شد. این درگیری مسلحانه به تدریج این کشور را در یک جنگ داخلی تمام عیار گرفتار کرد.
از نظر موازین و قوانین حقوق بینالمللی، اعتراضات در بحرین بیشتر ماهیت مردمی دارد و حق برگزاری تجمعات و اعتراضات به صورت مسالمت آمیز در منشور حقوق بشر به همه جوامع داده شده است. در حالی که این حق در بحرین به شدت نقض میشود. در مقابل هیچ یک از قوانین حقوق بشری دست بردن به اسلحه برای رسیدن به خواستهها را تایید نمیکند و بر همین اساس دولت سوریه تا زمانی میتواند به خواستههای مخالفان خود توجه کند، که به اعتراضات مسلحانه روی نیاروده باشند. بنابراین بر اساس حقوق بشر، دولت سوریه تنها در جهت حفظ ثبات و یکپارچگی این کشور اقدام کرده است. اقدامی که هر دولتی در صورت مواجه شدن با تهدید گروههای مسلح به آن اقدام میورزد.
نکته قابل توجه در اعتراضات مردمی در دو کشور، نوع رویکرد جامعه بینالمللی به بحران در این دو کشور است. در حالی که رسانههای جریان اصلی، از کنار اخبار شکنجه، بازداشت و کشتار دموکراسیخواهان در بحرین خودداری میکنند و با وجود مداخلات آشکار عربستان سعودی در سرکوب مردم بحرین، آن را اقدامی کاملا داخلی که شایسته توجه نیست، نشان میدهند، در مقابل تمرکز گستردهای بر تحولات سوریه دارند. البته آنها تنها بر موارد به اصطلاح نقض حقوق بشر از سوی دولت سوریه دست میگذارند و از تمرکز و انتشار جنایتهای گسترده شبهنظامیان تکفیری اجتناب میورزند. غربیها، در سه سال گذشته فقط به جنجال رسانهای علیه دولت سوریه بسنده نکرده و به تامین مالی و تسلیحاتی مخالفان دولت سوریه اقدام ورزیدند. البته در بعد سیاسی و بینالمللی نیز به حمایت از مخالفان و تشکیل گروه به اصطلاح دوستان سوریه مبادرت ورزیدند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که دلیل این استانداردهای دوگانه در قبال بحرین و سوریه چیست؟ در پاسخ به این سئوال باید به منافع استراتژیک غرب، رژیم اسرائیل و عربستان در بحرین و سوریه اشاره کرد.
بحرین از جمله متحدین امریکا در منطقه خاورمیانه و میزبان ناوگان پنجم این کشور است. امریکا و دیگر کشورهای غربی فارغ از همه شعارهای مبتنی بر آزادی و دموکراسی خود که بیش از یک قرن است، سر میدهند، خواستار یک حکومت دیکتاتوری قابل کنترل در بحرین هستند تا بتوانند فعالیتهای جاسوسی و نظامی خود را در منطقه تحت نظارت داشته باشند. البته هدف درازمدت امریکا این است که بتواند در هر یک از کشورهای خاورمیانهای آشیانهای برای نیروهای نظامی و جاسوسی خود داشته باشد. در سالهای اخیر این فرصت برای امریکا در بحرین ایجاد شده است و خطر پیروزی قیام مردمی در بحرین، روی کارآمدن یک دولت از بطن مردم در این کشور است که ممکن است برخلاف منافع امریکا عمل کند. به همین دلیل سیاست سکوت در قبال این قیام مردمی و حتی حمایت از رژیم آل خلیفه را در پیش گرفته است.
این در حالی است که منافع امریکا و به طور کلی غرب در سوریه خلاف این است. دولت سوریه در چند سال گذشته به عنوان محور مقاومت در نظر گرفته میشود که در خط مقدم در مقابل زیادهخواهیهای اسرائیل ایستادگی میکند. در سالهای اخیر مثلث ایران، سوریه و حزبالله، بسیاری از منافع امریکا و لابی صهیونیسم را در منطقه خاورمیانه به چالش کشیده است که در این راستا میتوان به خنثی شدن اجرای طرح خاورمیانه بزرگ اشاره کرد.
خاورمیانه بزرگ، طرحی صهیونیستی بود که اجرای آن با جنگ سی و سه روزه علیه حزبالله لبنان، حمله به غزه، به راه انداختن جنگ داخلی در سوریه و نیز تحریم شدید اقتصادی ایران به بهانه برنامه هستهای آن آغاز شد. پیوند منافع امنیتی، نظامی و سیاسی امریکا و اسرائیل مسالهای است که کمتر کسی از آن بیخبر است. مقامات امریکایی از دموکرات و جمهوریخواه، همواره بر اصل حمایت از منافع اسرائیل در هر شرایطی تاکید دارند.
با این حال، اسرائیل در جنگ علیه حزبالله لبنان و نیز در حمله به غزه عملا شکست خورد و توافق هستهای میان ایران و شش قدرت در 24 نوامبر سال گذشته نیز عملا رویاهای غرب و رژیم صهیونیستی را نقش بر آب کرد.
به همین دلیل است که ما در سوریه و بحرین شاهد دو رویکرد متفاوت هستیم. دو رویکری که دقیقا بر خلاف شعارهای کرکننده غرب در مورد لزوم رعایت حقوق بشر، حمایت از آزادی و دموکراسی خواهی است. بررسی وضعیت بحرین و سوریه نشان میدهد که غرب تنها در جهت منافع خود حرکت میکند و هر کجا که لازم باشد از شعارهای فریبنده در مورد حقوق انسانها نیز بهره میگیرد.
منبع:پرس تی وی
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.