تابلوهای تنهای تنها در جشنواره هنرهای تجسمی فجر
خبرگزاری تسنیم: اکنون در حالی که زمان زیادی از افتتاح ششمین جشنواره هنرهای تجسمی نگذشته، تابلوهای ششمین جشنواره تجسمی فجر تنهای تنها هستند.
خبرگزاری تسنیم – یاسر شیخی یگانه
دوشنبه 14 بهمن 1392 مراسم افتتاحیه ششمین جشنواره هنرهای تجسمی در موسسه فرهنگی هنری صبا برگزار شد. در این مراسم جمع زیادی از هنرمندان و علاقه مندان به هنر حضور داشتند.
سالن ایران موسسه صبا که مراسم افتتاحیه در آن برگزار شد، مملو از جمعیت بود. خیلیها روی زمین نشسته بودند. خیلیها ایستاده مراسم را دنبال کردند.
حالا چند روز از آغاز این جشنواره و افتتاح بخشهای رقابتی در موسسه فرهنگی و هنری صبا گذشته است.
ساعت 17: 30. برف اندک اندک میبارد. خیابان ولیعصر در کنار فرهنگستان هنر، هم چون همیشه جای عبور مردمان پیاده و سواره بسیاری است.
از در ورودی فرهنگستان خود را به گالریهای موسسه صبا میرسانم. خانم در گالری اول نشسته که به نظر میرسد از مسئولان گالری باشد.
بر دیوار گالریها نقاشیها را میبینم و جلو و جلوتر میروم. نقاشیها را رد میکنم و به چند اثر حجمی میرسم. خوشبختانه نشانههایی از بازدیدکنندگان دیده میشود.
چند نفری بر روی پلهها نشستهاند. از کنار آنها میگذرم و به کاریکاتورها میرسم. خانمی در آن سوی گالری در حال دیدن آثار است.
در این نمایشگاه 991 اثر از 800 هنرمند ایرانی در بخش ملی و در رشتههای نقاشی، خوشنویسی، نگارگری، مجسمه سازی و سرامیک هنری به نمایش درآمده و آثاری از هنرمندان 31 کشور خارجی نیز در رشتههای پوستر، عکاسی، کاریکاتور و تصویرسازی روی دیوار رفته است.
برای دیدن بخش نگارگری، به طبقه بالا میروم. اینجا هم از وجود بازدیدکنندگان، پر از خالی است. نگارگریها را میبینم و پیش از اینکه بخواهم دست به قلم شوم تا نکاتی را درباره آثار یادداشت کنم؛ یکی از مسئولان صدا میزند که: آقا بفرمایید، وقت تمامه، لطفا سالن رو ترک کنید.
چاره نیست! باید رفت. در مسیری که از گالریها خارج میشوم، روز افتتاحیه را در ذهنم مرور میکردم. اینجا پر از علاقه مندان به هنرهای تجسمی بود. هر تابلویی را به طور هم زمان چند نفر مشغول دیدن بودند.
اما الان و در حالی که زمان زیادی از افتتاح نمایشگاهها نگذشته، تابلوهای ششمین جشنواره تجسمی فجر تنهای تنها هستند.
در همین اندیشه از فرهنگستان هنر خارج میشوم. هوای بیرون سرد است و خیابان هم مانند همیشه پر از جمعیمت است. مردم سر به زیر راه میروند و قدمهایشان را با تامل برمی دارند تا مبادا بر روی برفهای اندکِ پیاده رو لیز بخورند.
دستها در جیب و سر در گریبان فرو برده، به سمت خانه میروم. باید به دنبال فرصتی دیگر باشم تا باز هم برگردم و بخشهای دیگر گالریها را با دقت و حوصله بیشتری ببینم.
انتهای پیام /