مقایسه رفتار غرب درباره حقوق بشر در ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب
خبرگزاری تسنیم: " کودتای ۲۸ مرداد در ایران به دست شاه و به دستور مقامات آمریکایی بود. هرچند این کودتا نقض کننده بسیاری از اصول اعلامیه حقوق بشر است، نه تنها توسط مجامع حقوق بشری روز مورد نکوهش قرار نمیگیرد بلکه از سوی مقامات غربی تأیید میشوند."
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حقوق بشر به عنوان ملاکی بینالمللی برای سنجش میزان رعایت کرامت شهروندان توسط دولتها طی دوره حکومتمداری آنهاست. البته از سوی دیگر این ملاک تبدیل به دستآویز هژمونی غالب برای اعمال نظرات خود نیز شده است که در این راستا میتوان به رفتار دوگانه غرب در برابر حقوق بشر ایران در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد.
نزدیک به 5 سال بعد از تصویب اعلامیه حقوق بشر - از ١٩٤٨ (١٣٢٧) تا ٢٨مرداد١٣٣٢ (١٩٥٣) - ما شاهد کودتای 28 مرداد در ایران به دست شاه و به دستور مقامات آمریکایی بود. هرچند این کودتا نقض کننده بسیاری از اصول اعلامیه حقوق بشر است، نه تنها توسط مجامع حقوق بشری آن را مورد نکوهش قرار نمیگیرد بلکه از سوی مقامات غربی تأیید میشوند.
کودتای 28 مرداد در ایران به دست شاه و به دستور مقامات آمریکایی بود
هرچند این کودتا نقض کننده بسیاری از اصول اعلامیه حقوق بشر است، نه تنها توسط مجامع حقوق بشری آن را
مورد نکوهش قرار نمیگیرد بلکه از سوی مقامات غربی تأیید میشوند
این رویکرد تدوام دارد و مشاهده میشود حکومتهایی که روزی با توسل به زور رژیم پادشاهی را بر سر قدرت بازگرداندند و در مقابل مردم ایستادند مورد حمایت غرب قرار میگیرند، بر این اساس، رویکرد شاه نیز همیشه اینگونه بوده است که اصرار داشت بهترین روابط را با غرب و با آمریکا داشته باشد و سعی میکرد از ایران به عنوان یک کشور متمدن، کشوری که قواعد بینالمللی را رعایت میکند، نام ببرند. لذا این مورد فضای لازم را برای ورود سازمانهای حقوق بشری به ایران را آماده میکرد اما از طرف دیگر شاهد سکوت این سازمانها در قبال جنایات نظام شاهنشاهی بودیم.
شاه بعد از کودتای ٢٨ مرداد و روی کار آمدن دولت کودتا و تصویب قانون تشکیل سازمان امنیت، روز به روز صلاحیت دادگاههای دادگستری را کم کرد و تمام جرائم سیاسی را در صلاحیت دادگاههای نظامی قرار داد. این درحالی است که در این دادگاهها وکلای دادگستری اجازه دفاع نداشتند، این مورد نقض یکی از اصول اصلیه حقوق بشر است.
با وجود تصویب و اجرای این قانون در ایران قبل از انقلاب باز ما شاهد سکوت مجامع مدافع حقوق بشری هستیم. این درحالی است که بعد از انقلاب ملاحظه میشود که همین مجامع نسبت به کوچکترین اعمال قانون نسبت به حقوق زندانیان یا وکلای آنها واکنش شدید از خود نشان میدهند.
شاید بتوانیم بهترین ملاک برای تبیین شرایط حقوق بشر بینالمللی قبل از انقلاب را فضایی دانست که در خیلی از اجلاسهای مجمع عمومی سازمان شرکت میکنند و جالبتر آنکه اشرف پهلوی حتی یک دوره به ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز میرسد.
در همین دوران ما شاهد افزایش روزبهروز دادگاههای اختصاصی هستیم، صلاحیت دادگاههای ارتش نیز به نسبت زیادی افزایش پیدا میکرد و در حقیقت تمامی جرایم سیاسی در حوزه صلاحیت دادگاههای نظامی بود که به وکلای دادگستری اجازه ورود نمیدادند. شاه در اقدامی فرار به جلو نخستین کنفرانس جهانی حقوق بشر را در١٣٤٧ (١٩٦٨ میلادی) در تهران برگزار میکند.
زیرا چگونه امکان دارد به حکومتی که دستهایش تا مفرق در خون ملت خود است
اجازه برگزاری چنین اجلاسی در کشور خود داده شده است
به گفته مورخان، اینکه کنفرانس جهانی حقوق بشر در سال 47 در ایران برگزار میشود برای همگان تعجبآور بود زیرا چگونه امکان دارد به حکومتی که دستهایش تا مفرق در خون ملت خود است، اجازه برگزاری چنین اجلاسی در کشور خود داده شده است اما اگر به زمان حاضر نیز نگاه شود میتوان مثالهای بسیاری از این تعارض رفتاری در میان مدعیان حقوق بشر بینالمللی دید.
البته در آن زمان شاه به علت مناسبات نوکر مابانهای که با غرب داشت نسبت به ورود سازمانهای بین المللی مقاومت زیادی نشان نمیداد. در آن سالها در ازای مخالفتهای که در خارج از کشور از سوی اپوزیسیون آن زمان به خصوص دانشجویان میشد و یا گزارشهایی که ناظرانی که به ایران آمدند و در دادگاههای نظامی شرکت میکردند و یا در زندانها با زندانیان ملاقات کردند و آثار شکنجه را روی بدن زندانیان میدیدند و گزارش تهیه میکردند، عفو بینالملل گزارشهای مفصلی از آن منتشر میکرد. مثلاً گزارشی که یک وکیل دادگستری فرانسوی از محاکمه خسرو گلسرخی منتشر کرد. اما تمام این گزارشات و تلاشها به دلیل آنکه نظام حاکم بیناللمل سعی در مجازات شاه نداشت هیچ گونه نِمود بیرونی پیدا نمیکرد و فقط در حد یک گزارش بی ارزش باقی میماند.
این در حالی است که بعد از انقلاب اسلامی نظام غرب سعی دارد با هر بهانهای با دستاویز قرار دادن حقوق بشر مردم ایران را مورد تحریم قرار داده و تحت فشار بگذارد. شاید بتوان نمونه دقیق رفتار حقوق بشر بین المللی در زمان حاضر را از کوفی عنان شنید که بیان میکند: «کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل راه خود را گم کرده بودند، خیلی سیاسی شده و به مجمعی تبدیل شده بودند که در آن نقضکنندگان حقوق بشر با توطئه بر کار یکدیگر سرپوش میگذاشتند و برای کاری که به آنها محول شده بود کوچک بودند.»
در سال ٥٤ میثاقهای دو گانه حقوق بشر توسط شاه به دستور آمریکا امضاء و تصویب شد که این خود سعی دیگری از طرف شاه برای عوض کردن وجه بینالمللی خود بود. نکته جالب این است که هرچند شاه به این معاهدات بینالمللی میپیوست اما هیچگاه از این معاهدات برای محاکمه خود او استفاده نمیشد و تنها به ارائه گزارشی مختصر در مجامع بینالمللی مثل عفو بین الملل بسنده میشود و هیچ اقدام عملی از طرف هژمونی حاکم برای مجازات این رفتار اتفاق نمیافتاد.
این رفتار دقیقاً قابل مقایسه با رفتار جهان غرب در زمان حاضر است که میبینیم از هر فضایی برای حمله به ایران استفاده میکنند و هر دستاویزی را بهانه تحت فشار قرار دادن مردم ایران میدانند.
یکی از نکات قطعنامههای ضدحقوق بشری ایران تا حد چشمگیری جلب توجه میکند
اتکای آرای صادره به برخی کشورهای آفریقایی یا کشورهای ذرهای (مینیاتوری) است؛
کشورهایی که بعضاً حتی نام آنها نیز برای بسیاری از ایرانیان ناآشناست
که این خود سند دیگری برای رفتار مغرضانه غرب نسبت به نظام اسلامی مردم ایران است
یکی از نکات جالبی که در قطعنامههای ضد حقوق بشری ایران تا حد چشمگیری جلب توجه میکند، اتکای آرای صادره به برخی کشورهای آفریقایی یا کشورهای ذرهای (مینیاتوری) است؛ کشورهایی که بعضاً حتی نام آنها نیز برای بسیاری از ایرانیان ناآشناست که این خود سند دیگری برای رفتار مغرضانه غرب نسبت به نظام اسلامی مردم ایران است. موارد نقض حقوق بشر در زمان شاه و مثالهای نقض رفتار مغرضانه غربی در زمان حاضر به همین موارد محدود نمیشود و میتوان در جایجای رفتار حکومت ستمشاهی مثالی برای این موارد پیدا کرد.
انتهای پیام/