تجدید عهد نویسندگان انقلاب، با امام راحل و امیر «داستان انقلاب»
خبرگزاری تسنیم: داستان انقلاب فردا ششمین دور خود را پشت سر میگذارد و هیچ نویسندهای از قلم به دستان انقلاب، کوچکترین شکی ندارد که امیرحسین فردی به همان کیفیت ۵ دوره پیش و حتی آشکاتر از دورههای پیش، در این اختتامیه هم حضور خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ساعتی پیش در حرم مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی غوغایی بود، نویسندگانی که در این سالها به همت و نفس و اراده پیر و امیر نویسندگان انقلاب اسلامی، دستشان گرم نوشتن برای انقلاب شده، یک بار دیگر به بهشت زهرا آمدند؛ ابتدا با امیر انقلاب و بعد با امیر داستان انقلاب تجدید عهد کردند.
محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، محمد حمزهزاده معاون هنری حوزه هنری هم که هر دوی آنها از نویستندگان انقلاب و از شاگردان امیرحسن فردی بودند، در این تجدید عهد صمیمانه حضور داشتند. محفل نویسندگان امروز چه در حرم امام راحل و چه در کنار مزار امیر جشنواره، خاطراتی بود که از پیر مرد مسجد جوادالائمه در ذهن همه نویسندگان باقی بود. همه جا حرف از امیرحسن فردی بود و مهربانیها و لطافتهایش.
در میان راه اگر چه خاطرات نویسندگانی که تعدادیشان از دوستان نزدیک امیرحسین فردی بودند عموما خنده بر لبها مینشاند و ذکر خیر و خوشی بود، اما بغضها بود که در پس این خندهها بر گلوها خشک میشد. انگار برای همه نویسندگان ششمین جشنواره داستان انقلاب دشوار است که ششمین گام را بدون پیشگامشان بر دارند. دیگر امیر جشنواره داستان انقلاب نیست؛ «بی او در اختتامیه نشستن و تقدیر شدن و جایزه گرفتن چه لطفی میتواند داشته باشد؟» این شاید اندیشه امروز نویسندگانی بود که امروز سرگردان بهشت شده بودند؛ بهشت زهرا(س).
عدهای از نویسندگان که کمتر تن به حضور در کلانشهر پایتخت میدهند هم امروز آمده بودند، اینها کمتر سر از تهران در میآوردند، اما هر گاه که گذرشان به گذار تهران، شهر شلوغ و پر سر و صدای تهران میافتاد، حتما سری به حوزه هنری و دفتر امیرحسن فردی میزدند. امیرحسن فردی همه داستاننویسان انقلاب را خوب میشناخت و همینطور داستاننویسان هم او را؛ این بار هم گذرشان افتاده، اما نه دیگر به دفتر کار امیرحسین فردی ، این بار سر مزارش حاضر شدند و فاتحه میخواندند. شاید در خاطراتشان داستانخوانیهای آن پیر مرد هنوز حضور داشته باشد، اگر که ساعت یا روزهایی را در اتاقک کتابخانه در پشتبام آن مسجد که ساعت به ساعت یک هواپیما از بالای سرش رد میشد و صدای مهیبش قصه خوانی را متوقف میکرد، حتما یادی از صدای مهربان امیر داستان انقلاب دارند.
اینهایی که ماندند، فرزندان همان امیر اند و او چقدر به اینها وابسته و دلبسته بود؛ چقدر میگفت امید دارد این جشنواره نسل جدیدی از نویسندگان انقلاب را تربیت کند که بعد از رفتن ما این پرچم را بالا نگه دارند. امروز همینها آمدند ابتدا با امام و امیر انقلاب و سپس با امیر داستان انقلاب دیداری تازه کردند و رازی گفتند و که میداند، شاید چیزی هم شنیده باشند! امروز هم یک بار دیگر تهران بوی خیابانت قزوین و 30 متری جی و مسجد جوادالائمه را میداد و یک بار دیگر بوی صمیمی جماران را.
داستان انقلاب فردا ششمین دور خود را پشت سر میگذارد و هیچ نویسندهای از قلم به دستان انقلاب کمترین شکی ندارد که امیرحسین فردی به همان کیفیت 5 دوره پیش و حتی آشکارتر از دورههای پیش، در این اختتامیه هم حضور خواهد داشت؛ که دلش به عشق زنده بود، عشق به خمینی(ره). مگر امام تا همین امروز لحظهای ما را رها کرده است؟
انتهای پیام/