کیلومترها جلوتر از همصدایی با اسرائیل!


خبرگزاری تسنیم: طرفه حکایت اینجاست؛ با وجود این همه تشابه تامل برانگیز، بعضی‌ها در یک دروغ بزرگ و یک بی‌اخلاقی نابخشودنی، منتقدان توافق ژنو را همصدا با سران رژیم غاصب قدس معرفی می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حسین قدیانی در مطلبی با عنوان«کیلومترها جلوتر از همصدایی با اسرائیل!»چاپ شده در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز اینگونه نوشت:

روز دوشنبه اغلب روزنامه‌ها که در میان‌شان 2 تا هم زنجیره‌ای پیدا می‌شد، از قول نخست‌وزیر رژیم جعلی اسرائیل و در آستانه دور جدید مذاکرات هسته‌ای نوشتند: «ایران تا همین جای توافق ژنو هم، بی‌آنکه چیز خاصی از دست داده باشد، چیزهای زیادی به عنوان امتیاز از غرب گرفته. بخش مهمی از تحریم‌های ایران لغو شده و...».

یک بار دیگر به جملات نتانیاهو دقت کنید؛
- ایران در توافق هسته‌ای، چیز خاصی از دست نداده.
- ایران در توافق هسته‌ای، چیزهای زیادی به عنوان امتیاز از غرب گرفته.
- بخش مهمی از تحریم‌های ایران لغو شده.

این جملات برای شما آشنا نیست؟! آیا عینا همین جملات، توسط بعضی‌ها در این چند وقت اخیر، مکرر نقل نشده؟! این جملات، آیا تکرار همان سخنان معدودی از دوستان دیپلمات ما نیست؟! و آیا جز این است که اصلاح‌طلبان و زنجیره‌ای‌ها، دقیقا از همین جملات درباره توافق ژنو استفاده می‌کنند؟!طرفه حکایت اینجاست؛ با وجود این همه تشابه تامل برانگیز، بعضی‌ها در یک دروغ بزرگ و یک بی‌اخلاقی نابخشودنی، منتقدان توافق ژنو را همصدا با سران رژیم غاصب قدس معرفی می‌کنند. این در حالی است که اگر تشابهات ظاهری در واکنش به توافق ژنو، ملاک یکی شدن صدا با سران اسرائیل باشد، پای جماعت خوش‌بین به دشمن بی‌ادب و بددهان ملت، گیر است.

اولا؛ رئیس رژیم جعلی اسرائیل یعنی به عبارتی رئیس و پیشکسوت نتانیاهو، شیمون پرز، بارها و بارها روی خوش به توافق نشان داده. علت هم کاملا واضح است. اصولا هر آنچه دایره دستیابی ایران و ایرانی را به حق خود تنگ‌تر کند باعث خشنودی اسرائیل است. مگر ممکن است ما دُر غلتان هسته‌ای را با چند تا آب نبات صدقه‌ای معاوضه کنیم و اسرائیل بدش بیاید؟!

ثانیا؛ منتقدان توافق ژنو اگر از منظر حق و حقوق ملت ایران، توافق را لازم‌النقد می‌دانند، لیکن نتانیاهو از منظر شکم‌سیری‌ناپذیری نظام سلطه که هرگز به کم قانع نیست، این توافق را بد می‌شمرد. این 2 اگر فقط یک عبارت 2 کلمه‌ای «توافق بد» در کلام‌شان مشترک است اما در تشریح آنچه بد بودن توافق می‌خوانندش، فاصله‌ای بس بعید و دور با هم دارند. فلذا همصدایی اصل‌کاری با صهیونیست‌ها، اتفاقا از آنِ کسانی است که در داخل، توافق را خوب و عالی فرض کرده‌اند. چه نتانیاهو که به توافق ژنو می‌تازد و چه بعضی‌ها که به آن می‌نازند، هر 2 بر این باورند؛ «ایران، بی‌آنکه چیز خاصی از دست داده باشد، چیزهای زیادی به عنوان امتیاز از غرب گرفته. بخش مهمی از تحریم‌های ایران لغو شده و...» بنابراین تشابه در محتوا و همصدایی در متن، مربوط به نتانیاهو است که توافق را بد می‌داند با عده‌ای که در داخل، توافق ژنو را توافقی خوب می‌شمرند. این هر دو برای تشریح بد یا خوب بودن توافق ژنو، عینا و دقیقا به جملاتی شبیه هم استناد می‌کنند.

من در اینجا، مثالی که قبلا هم زده بودم، تکرار می‌کنم. در یک مسابقه فوتبال، هواداران تیم «الف» و طرفداران تیم «ب» هر دو با شعار «حمله، حمله» از تیم‌های‌شان «گل زدن» می‌خواهند. این تشابه ظاهری، دست بر قضا، اوج افتراق این دو گروه تماشاگر را می‌رساند، چرا که یکی پیروزی تیم «الف» را جست‌وجو می‌کند و دیگری برد تیم «ب» را. این وسط، همصدای با رقیب، آن طرفدار نادان تیم «الف» است که بازیکنان «الف» را با شعارهای خود، دعوت به وا دادن، گل خوردن و باختن کند! در عالم سیاست هم همین است. بعضی‌ها دشمن را بزک می‌کنند تا دوست را به امتیاز بیشتر دادن وادارند. و صدالبته چنین امر ناصواب و ناثوابی، فقط همصدایی با دشمن نیست، بلکه همراهی و همدلی با خصم نیز هست! بگذریم که آحاد مردم، به این گزاره مشترک یعنی «ایران تا همین جای توافق ژنو هم، بی‌آنکه چیز خاصی از دست داده باشد، چیزهای زیادی به عنوان امتیاز از غرب‌گرفته.

بخش مهمی از تحریم‌های ایران لغو شده و...» روز 22 بهمن پاسخ محکمی دادند، صرف‌نظر از اینکه گوینده که باشد و کجا؟! خواه نتانیاهو بگوید؛ «توافق به نفع ایران بوده»، خواه بعضی‌ها. ملت در 22 بهمن با شعارهای خود نشان داد با این نظر، اصلا موافقتی ندارد.  من خود به نیکی می‌دانم که متهم کردن بی‌ربط گروه‌های سیاسی مخالف به همصدایی با اسرائیل، از مصادیق بی‌تقوایی در کار سیاسی است؛ عمل غیر‌پرهیزکارانه‌ای که مکرر و متاسفانه بعضا از ناحیه دوستان دیپلمات، صادر شده است. صدالبته این را نیز عقیده دارم که همصدا خواندنِ همصدایان با اسرائیل، نه بی‌تقوایی سیاسی که مصداق شفافیت در امر اطلاع‌رسانی است. سال 88 شعار «نه غزه، نه لبنان...» همصدایی با اسرائیل بود. بی‌قانونی علیه 40 میلیون رای ملت، من‌جمله رای اکثریت، همصدایی با اسرائیل بود. تهمت تقلب به نظام 300 هزار شهید جمهوری اسلامی زدن، همصدایی با اسرائیل بود. «تقلب، اسم رمز آشوب»، همصدایی با اسرائیل بود.

فتنه علیه راه و رای ملت، همصدایی با اسرائیل بود. پول مالیات مردم آمریکا را گرفتن و کار کردن برای دولت آمریکا جهت براندازی انقلاب اسلامی، همصدایی با اسرائیل بود. حذف «اسلام» از شعار «استقلال، آزادی...»، همصدایی با اسرائیل بود. آتش زدن عکس امام، همصدایی با اسرائیل بود. اهانت به ساحت قدسی یوم‌العیار عاشورا، همصدایی با اسرائیل بود. هلهله و سوت و کف در جوار خیمه عزای این ملت، همصدایی با اسرائیل بود... و عاقبت، چیزهای زیادی بود که نتانیاهو را بر آن داشت تا از سران بدبخت فتنه به عنوان «دوستان خوب خود» یاد کند! کیلومترها جلوتر از همصدایی با اسرائیل، جماعتی را می‌شناسیم که رسما 40 میلیون رای ملت را و آرمان‌های خمینی بت‌شکن را به رژیم غاصب قدس فروختند و عامدانه یا از روی غفلت، بدل به ستون پنجم اسرائیل شدند. مع‌الاسف علیه این تندروی در خباثت و افراط در دنائت، لام تا کام صدایی از میانه‌روهای معتدلی چون آقای ناطق و بعضی روحانی‌های دیگر درنیامد، تا معلوم شود شعر «اعتدال» حتی نزد سرایندگانش نیز اندک ارج و قربی ندارد! در سیاست، افه‌هایی هست که هرگز به بعضی‌ها نمی‌آید! انقلابی‌ها را تندرو نخوانند، منتقدان را «بی‌سواد» ننامند، «آشتی‌ملی» پیشکش! «آشتی‌ملی» یوم‌الله 22 بهمن 92 وارد سی و ششمین سال حیات خود شد! نیست که بعضی‌ها به ملت و ساخت درونی کشور، اعتماد ندارند، نیست که فالوده به جای توده‌های نازنین ملت، با فتنه‌گران متمول می‌خورند، یادشان رفته 35 سال از عمر «آشتی‌ملی» این دیار می‌گذرد.

همه نوع تندروی دیده بودیم، الا تندروی در افه میانه‌روی! نان بزرگان خوردن و سنگ بازرگان به سینه زدن! دم از اخلاق زدن و متهم کردن منتقدان توافق سست ژنو به همصدایی با اسرائیل! کیست همصدا با اسرائیل؟! چند روز پیش نتانیاهو، خیلی واضح بیان کرد که «ما نه حق غنی‌سازی را برای ایران به رسمیت می‌شناسیم، نه چرخیدن هیچ سانتریفیوژی را». یعنی «هسته‌ای بی‌هسته‌ای». و اما این سخن نتانیاهو، شما خواننده عزیز را یاد چه می‌اندازد؟! براستی، چه جماعتی در داخل، همراه و هم‌رأی با دشمن و بدتر از همصدایی، بر بی‌خود بودن دانش هسته‌ای تاکید دارند؟! «هسته‌ای اصلا چه فایده‌ای دارد؟!»، «کشوری که نفت و گاز دارد، هسته‌ای می‌خواهد چکار؟!»، «ما اصلا هسته‌ای نداشته باشیم، چه می‌شود؟!» و... آیا تمنای گروهی هر چند قلیل از جماعت موسوم به اصلاح‌طلب نیست؟! و آیا جز این است که این عده بزدل و زبون، برای اهداف دشمن صهیونیستی، مشغول ایفای نقش سرباز هستند؟! و همان حرف، نیت و مراد او را عینا با همان ادبیات او، دنبال می‌کنند؟! از همه اینها گذشته، کلام زشت «ما اسرائیل را به رسمیت می‌شناسیم»، از کدام اردوگاه بیرون آمد؟! منتقدان توافق ژنو یا چاپلوسان دیپلماسی صدقه‌ای؟!
***
ما آن جماعتی هستیم که از حاج احمد متوسلیان و شهید طهرانی‌مقدم، خط می‌گیریم. ما همصدا با موشک شهاب 3 هستیم. ما همصدا با صدای رگبار اسلحه شهید اصغر وصالی هستیم. ما همصدا با قدس شریفیم نه غاصب آن. ما همصدا با خون شهدای «الی‌بیت‌المقدس»‌ایم نه سازشکارانی مثل بازرگان که هر چه بود -حتی اگر بنده خدا هم بود- بر خلاف خمینی و چمران، «سرباز خدا» نبود. ما همصدا با تنها چمران موجود، یعنی «چمران ولی‌فقیه» هستیم که زندگی در آمریکا را به نفع جنگ با صهیونیست‌ها بدرود گفت، که با همه عارف بودنش، آنجا که پای جنگ درمیان بود، سیلی به گوش زندگی و صلح و صفا زد، که گفت: «وقتی شیپور جنگ، نواخته شود، مرد از نامرد، شناخته می‌شود»، که خمینی از بازرگان، بسیجیان از ملی‌مذهبی‌ها، بچه‌رزمنده‌ها از سازشکاران، انقلابی‌ها از خیر سرشان میانه‌روها، شهدای هسته‌ای از همصدایان با اسرائیل و ملت غیور ایران از بعضی صاحبان تزویر. آری! اسرائیل، همان رژیم جلاد و بی‌قاعده و قانونی که طولانی‌ترین گروگانگیری تاریخ در پرونده اوست و سرنوشت نامعلوم حاج احمد متوسلیان ما، بخشی از جنایت اوست، هنوز هم دقیقا عین آمریکا، برای سران فتنه دل می‌سوزاند. خط را اگر از خمینی و خامنه‌ای بگیری با آزادی قدس همصدا می‌شوی، اما خط سیاسی را اگر به جای بزرگان که «سرباز خدا» هستند، از بازرگانِ‌پشیمان بگیری، به خود که بیایی می‌بینی بسیار بدتر از بازرگان، بدل شده‌ای به «دوستان خوب نتانیاهو».

زمانی که شیپور جنگ نواخته می‌شود، همین 22 بهمنِ سی و پنجم نشان داد ملت ایران، «ملت موقت» نیست. باشد که دولت‌ها، سرمشق استقامت را از مقاومت ملت بگیرند نه «دولت موقت». نیک اگر بنگری، دولت موقت، یکی هم در همصدایی با اسرائیل بود که انقلاب دوم شهیدان وزوایی و ورامینی علیه شیطان بزرگ را برنتافت. خداوند البته رحمت کند مهندس بازرگان را. آن مرحوم اینقدر صداقت داشت که از یک جا به بعد، دیگر نان امام و انقلاب را نخورد. حقا که بازرگان از یک جایی به بعد، دیگر نان بزرگان را نخورد! در شگفتم از بعضی‌ها که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز می‌خورند! و تازه متوجه شده‌اند آن مرحوم، اهل نماز و روزه هم بود! خدا می‌داند انقلاب، چقدر لطمه خورده از جماعتی که نان را به نرخ روز می‌خورند! 88 ساکت بودند و حالا برای ما ناطق شده‌اند! چند جمله بالاتر نوشتم؛ «در سیاست، افه‌هایی هست که هرگز به بعضی‌ها نمی‌آید!» اگر نماز و روزه، بعضی‌ها را یاد بازرگان می‌اندازد، مرا یاد بزرگان می‌اندازد، یاد خمینی، یاد سرباز خدا، یاد چمران، یاد علم‌الهدی. اگر دین، بعضی‌ها را یاد بازرگان می‌اندازد، مرا یاد آخرین نماز زین‌الدین می‌اندازد، یاد برادران دستواره، یاد بچه‌بسیجی‌ها، یاد رد قناسه بر پیشانی آن شهید روستایی، هنگام تشهد در نماز... یا بهتر بگویم؛ هنگام شهادت در خانقاه بازی‌دراز.

منبع:روزنامه وطن امروز 

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.