هدایت بلد بود چگونه بنویسد، اما بلد نبود درباره چه بنویسد
خبرگزاری تسنیم: رحیمپور ازغدی گفت: با خواندن داستانهای هدایت از یکطرف، از مهارت این نویسنده و قلمش لذت میبرید، اما از طرف دیگر میخواهید بالا بیاورید. به چنین نویسندهای باید گفت که تو بلدی بنویسی و چطور بنویسی، اما بلد نیستی درباره چه بنویسی.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم اختتامیه ششمین جشنواره سراسری داستان کوتاه دفاع مقدس، جایزه ادبی «یوسف»، پیش از ظهر امروز 30 بهمن ماه، با حضور سردار بهمن کارگر، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، گلعلی بابایی، رئیس سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس، سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد، حسن رحیمپور ازغدی، محمد سرشار و جمعی از نویسندگان ادبیات پایداری در مجتمع فرهنگی اسوه برگزار شد.
حسن رحیمپور ازغدی پژوهشگر در این مراسم طی سخنانی گفت: برخی فکر میکنند که داستان کوتاه تمرینی برای نوشتن داستان بلند است، این در حالی است که برخی دیگر از نویسندگان تازه پس از انتشار داستانهای بلند، بهسراغ داستان کوتاه رفتهاند. مهارتهایی که در نوشتن داستان کوتاه لازم است در داستان بلند مورد نیاز نیست.
وی با اشاره به جایزه ادبی یوسف گفت: با توجه به مفاهیم مورد توجه در این جایزه ذهنم بهسمت داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن رفت. بهنظرم داستان حضرت یوسف(ع) یک داستان کوتاه قرآنی است در حالی که داستان حضرت موسی(ع) یک داستان بلند است و بیش از صد و چند آیه درباره این پیامبر بنیاسرائیل در قرآن وجود دارد. داستان قرآنی به آن معنای مصطلح ادبیاتی، نیست اما شباهتهای مفهومی و معنایی دارد.
رحیمپور تصریح کرد: برخی میگویند ما آثاری تولید میکنیم که از ایدئولوژی بهدور باشد، اما اینکه سینما یا داستان، فاقد جهتگیری است، بیمعنا و اشتباه است، چرا که در پس هر اثر اندیشهای قرار دارد. بنابراین داستاننویسی غیرایدئولوژیک بهمعنای غیرهدفمند نداریم. حتی ابتداییترین داستانها هم هدف دارند. بحث، این نیست که داستان شما جهتگیری مکتبی یا اخلاقی داشته باشد یا نداشته باشد، بحث این است که چه جهتی داشته باشد. اگر یک فرد معتقد به اگزیستانسیالیسم داستانی بنویسد و یک بار هم نام اگزیستانسیالیسم را در اثرش نیاورد، میتوان اگزیستانسیالیسم را در کارش دید.
این پژوهشگر فرهنگی با بیان این مطلب که به صادق هدایت بهعنوان شروعکننده جریان داستان کوتاه در ایران احترام میگزارم، گفت: اما باید بررسی کرد که او چرا، چگونه و چهچیزی را مینویسد؟ با خواندن داستانهای هدایت از یکطرف، از مهارت این نویسنده و قلمش لذت میبرید اما از طرف دیگر میخواهید بالا بیاورید. این نویسنده در نامههایش هم اشاره کرده است که بیمار روانی است. خیلی دلم میخواست او را از نزدیک ببینم و با او به گفتوگو بنشینم. او در نامههایش میگوید: آینده هم مثل گذشته برایم بنبست است. به چنین نویسندهای باید گفت که تو بلد هستی بنویسی و چطور بنویسی اما بلد نیستی درباره چه بنویسی.
وی اضافه کرد: او دوباره در نامهای اشاره میکند که پاییز بهشکل کثیفی اظهار وجود میکند. شما بهعنوان خواننده فکر میکنید که قرار است درباره بهار، مطالب خوبی بخوانید، او بهار را هم بدتر از پاییز توصیف میکند. هدایت در نامهای به جمالزاده میگوید: شکست و بیزاری سر تا پایم را گرفته و حوصله اعتراض هم ندارم. همهچیز بنبست است، همهجا بنبست است. آقای هدایت، چنین واقعیتی که پاییزش بوگندو و بهارش آشغال است، واقعیت ذهنی شماست نه واقعیتی که در بیرون جریان دارد. اگر بهار واقعا آشغال و پاییز کثیف است، چرا هنرمندان دیگر بهار و پاییز را بهگونه دیگری توصیف میکنند؟
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: هیچ اثری از بیخ باطل نیست. خواهش میکنم اسیر این دو جریان نشوید. در مقابل جریانی که گفتم، جریان دیگری وجود دارد که اینچنین همهچیز را نفی میکند و میگوید اصلاً ذات رمان و شعر ضددین است. هیچ اثری از بیخ و بن باطل نیست و اصلاً افرادی را که میگویند سینما و تئاتر و داستان از اساس باطل و فاسد است، درک نمیکنم. هر محصولی نکات مثبت و منفی دارد. فلان نویسنده نثر خوبی دارد اما محتوای اثرش ارزش ندارد. دوستانی را دیدهام که میگویند ذات رمان، اومانیستی است، شعر ذاتش شیطانی است، سیاست ذاتش پستی است و ذات اقتصاد هم شرارت است. این حرفها را از کجا میآورید؟ این ذاتبازیها در نهایت همه عرصهها را به دشمنان انبیا تقدیم میکند. حالا عدهای با این منطق به غارنشینی رو میآورند و از جامعه کنار میگیرند اما عدهای هم از طرف دیگر پز روشنفکری میگیرند. افراد اینچنینی از آن غارنشینها خطرناکتر هستند چون آن غارنشینها حداقل در چشمت نگاه کرده حرفشان را میزنند و با چماق هم به سرت میزنند اما خسارتی که روشنفکرنماها وارد میکنند، بسیار عمیقتر است.
وی با اشاره دوباره به قصص قرآن بهویژه قصه حضرت یوسف(ع) گفت: داستان حضرت یوسف(ع) ظرافت دارد چون درباره موضوعی است که اگر تقوا و اخلاق در روایتش رعایت نشود، تبدیل به محصول پورنو میشود. اما با این سؤال میتوان مسئله را حل کرد که پایان داستان حضرت یوسف به خیانت تئوریزه ختم میشود یا تقوی پیشه کردن؟ متأسفانه اینگونه تصور میشود که داستانهای مذهبی فقط باید در محیط مسجد و حسینیه و هیئت جریان داشته باشند، نمونهاش هم سریالهای مذهبی ایام مختلف سال است که در مناسبتها پخش میشوند. اتفاقاً همین رویکرد، نگاه سکولار به دین و مذهب است. بعد میگویند دایره کار مذهبی، محدود و کوچک است.
انتهای پیام/*