شکست پیاپی توطئههای آمریکا و احتمال جنگ در سوریه
خبرگزاری تسنیم: شکست توطئههای متوالی آمریکا از زمان آغاز بحران سوریه، بار دیگر وزنه احتمال آغاز جنگ در این کشور را افزایش داد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، الشرقاوی در مقالهای در پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط به بررسی شکست های متوالی توطئه های آمریکا در سوریه و راهبرد جدید این کشور در سایه تحولات کنونی منطقه پرداخته و مینویسد: هنگامی که ما بپذیریم که مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی عامل اصلی تمام مصیبتهای امت عربی و اسلامی است، نه ایران و سوریه و حزبالله لبنان، در آن زمان است که از خواب بیدار شدهایم و جهل و نادانی را از خود رانده ایم. در آن زمان است که ما دوست و دشمن را از هم تفکیک کرده ایم و این آغازی برای بیداری ماست، البته این آغاز برای درک ابعاد شکست های ما به علت جهالتی که داشتهایم، کافی نیست.
مشکل اصلی در ضعف و ترس و تفرقه بین ما و عدم توانایی در ایجاد دیدگاه راهبردی واضح است. اقدامات ما مانند کف روی آب است که هیچ ارزش و وزنی ندارد و به حاکمیت ما این اجازه را می دهد که سیاستهایی را در پیش گیرد که با آمال و آرمانهای ما تطابق ندارد و دشمنان ما را در تجاوز به ما و بازی با مقدساتمان و از بین بردن کرامت انسانیمان تشویق می کند. در این صورت ما مجبوریم از واقعیت های بدی که خود با دست خود ساخته ایم، فرار کنیم تا بتوانیم به زندگی گَله ای و بدون شرافت خود ادامه داده و هر آن منتظر مصیبت تازهای باشیم که بر سر ما وارد می شود.
آمریکا شبانه روز برای مهار هوشیاری ما و از بین بردن مجد و شرافت قدیمی مان تلاش می کنیم و جنگهای بی فایده و سختی در این راستا بر ما تحمیل میکند تا ما احساس شکست دائمی را در وجودمان نهادینه کنیم و عقل خود و روش تفکر و مواضع خود را تغییر داده و این دیدگاه دروغین و پوشالی را با وجود تمامی مغایرت های آن با تاریخ و جغرافیا و قوانین زمینی و آسمانی بپذیریم که فلسطین هدیه ای الهی برای ملت برگزیده یهود است و کتاب های عهد قدیم و جدید امنیت اسرائیل را تضمین کرده و در همین راستا است که امنیت اسرائیل در کنار نفت به عنوان ساختار جدایی ناپذیر از امنیت آمریکا مطرح شده است. این امنیت نیز تنها زمانی محقق می شود که تمام کشورهای همسایه اسرائیل که عرب و با اسرائیل دشمن هستند، به رژیمهایی ضعیف و شکست خورده مانند برخی شیخ نشینهای عربی تبدیل شوند که حاکمان آن به صورت داوطلبانه به وکلای تجاری تبدیل شده اند که در بازار محاسبات آمریکا و اسرائیل کار می کنند. آنها دین خود را به وهابیت تغییر داده و هویت عربی خود را نیز با صهیونیسم معاوضه کردند.
شکست متوالی راهبردهای آمریکا در سوریه
در راستای تحقق این هدف و از بین بردن خطرات پیرامونی اسرائیل باید نقشهای جدید برای خاورمیانه طراحی شود که کاملا با طرح کنونی متفاوت است، در این راستا طرحی راهبردی برای تجزیه محور مقاومت و بازدارندگی ایجاد شد و اردن و مصر به همزیستی با استعمار مجبور شد و دولت و ارتش عراق با خشونت و زور از بین رفت و لیبی تخریب شد و به سومالی دوم تبدیل شد. سازشی سیاسی با عربستان سعودی صورت گرفت که بر اساس آن یمن به 6 امارت درگیر تقسیم شود که درگیریهای آن تاکنون ادامه دارد. در پایان نوبت به سوریه رسید که به عنوان عرصه انفجاری بزرگ آماده شود، چرا که این کشور حلقه اصلی محوری است که خطر موجودیتی برای اسرائیل به شمار میرود و وعده نابودی اسرائیل را داده است.
- آمریکا در ابتدا اعتقاد داشت که تغییر در سوریه از طریق ایجاد فتنه مردمی در راستای انقلابهای موسوم به بهار عربی امکانپذیر است. این کشور فکر میکرد می تواند سوریه را به لیبی دوم تبدیل کند و به این ترتیب زمینه های تقسیم سوریه در روی میز شورای امنیت به سه دولت کوچک شامل علویان، سنی ها و کردها را فراهم نماید.
البته بادها در عکس مسیر اهداف آمریکا وزید و از تحولات سوریه مشخص شد که این کشور عراق نیست و نمونه لیبی نیز برای اجرا در این کشور مناسب نیست. زمان نشان داد که راهبرد تنها گذاشتن کشورهای عربی نمیتواند در سوریه کارآیی داشت باشد، چرا که این کشور مانند یک کندوی زنبور عسل به صورت متحد و یکپارچه از خود و محوریت تاثیگذارش دفاع می کند تا باقیمانده شرافت و عربیت و اسلام را حفظ کند، این موضوع باعث شد تا آمریکا به فکر تغییر متوالی راهبردهای خود در سوریه بیفتد.
هر راهبردی که اجرا شد، آمریکا در براندازی دولت سوریه شکست خورد، این کشور سعی کرد جنگ داخلی را در این کشور ایجاد کند و از طریق تروریسم وهابی آن را بین ساختارهای مختلف مردمی در این کشور گسترش دهد تا آن را به دولتی ضعیف و واگرا و قابل تجزیه تبدیل کند.
- آمریکا در ترور بشار اسد رئیس جمهور سوریه بر اساس توطئه های آماده شده از سوی پنتاگون نیز که قرار بود از سوی سازمانهای جاسوسی آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل انجام شود نیز ناکام ماند، انتظار میرفت در صورت پیروزی این طرح، تجزیه نهادهای نظامی سوریه حتمی باشد و ساختارهای طایفهای و مذهبی در این کشور وارد جنگ سختی برای کسب قدرت شوند، جنگی که احتمالا با پیروزی سنیها که 70 درصد از بافت نظامی این کشور را تشکیل می دهند، به پایان خواهد رسید، این از آرزوهای اسرائیل و عربستان سعودی بود.
- آمریکا همچنین در توطئه براندازی هسته اصلی نظام (دستگاه ریاست جمهوری و ارتش و سازمان اطلاعات سوریه) از طریق اقدام نظامی نیز ناکام ماند، عوامل آن نیز امروز دیگر برای همه آشکار است، البته عامل برچیدن سلاح های شیمیایی سوریه تنها به عنوان دستاویزی بود که از سوی روسیه ارائه شد تا آبروی باراک اوباما حفظ شود و وی با مشارکت روسیه برای حل مسایل منطقه و جهان از راههای دیپلماتیک تشویق بیشتری شود و به تمامیت ارضی کشورها و مشروعیت سازمان ملل متحد بیشتر احترام بگذارد.
البته آمریکا به تازگی این مسایل را زیر پا گذاشته و با ایجاد تنش در جبهههای سوریه، اوکراین و مصر بار دیگر درگیریهای شدیدی بین دو طرف را علنی کرده تا بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و اتفاقات بعد از آن در تجزیه یوگسلاوی سابق، بوسنی و هرزه گوین، صربستان و حوادث کرواسی و لیبی، روند درگیری های این دو کشور همچنان ادامه پیدا کند. تلاش برای ایجاد انقلاب مردمی در اوکراین یا تلاش برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه با مصوبه شورای امنیت که با مخالفت روسیه مواجه شده، از تازه ترین این اقدامات است تا ائتلاف ناتو بتواند حریف روسی خود را از طریق اقتصادی در تنگنا قرار داده و زمینه های فروپاشی اقتصاد آن را از داخل با عوامل دیگر از جمله تروریسم و اعتراضات مردمی ایجاد کند.
- به راهبردهای آمریکا در سوریه بازگردیم، آمریکا همچنین در سرکوب رسانه های سوری برای ماههای طولانی نیز ناکام ماند. این کشور سعی کرد شبکه العالم را قطع کند و به جای آن برخی شبکههای بی بند و بار خلیجی را جایگزین نماید تا تحریف واقعیت ها را دنبال کنند.
- این کشور در تضعیف اقتصادی سوریه نیز شکست خورد، چرا که سعی داشت با کاستن از ارزش پول این کشور و کاستن از قدرت خرید شهروندان سوری این کار را دنبال کند، اما بعد از سه سال جنگ و تحریم، اقتصاد سوریه همچنان در عافیت است و اوضاع لیره واحد پول این کشور هم خوب است، حتی ارزش پولی آن با وجود شرایط کنونی نسبت به دلار آمریکا بهتر هم می شود و این واحد پولی در بازارهای سوریه و لبنان به صورت گسترده مورد معامله قرار میگیرد. سوریه به اندازه ای پشتوانه دلار دارد که اگر بیشتر از سرمایه گذاری سعودی ها برای تامین مالی تروریست ها باشد، کمتر از آن نیست.
شوک بزرگ برای آمریکا زمانی بود که مقامات دولت فدرال آمریکا متوجه شدند که ایرانی ها قدرتی دارند که می توانند مقادیر فراوانی از دلارهای تقلبی را تولید کنند که کشف آنها حتی با تجهیزات معمولی کنونی غیر ممکن است، تعدادی از شبکه ها و گروه های اصولی و جهادی در لبنان و سوریه این دلارها را دست به دست می چرخانند و حتی بانکهای دولتی نیز قادر به شناسایی تقلبی بودن این دلارها نیستند. آمریکا این موضوع را متوجه شده، اما در قبال آن سکوت کرده و این رسوایی را به بیرون درز نداده است؛ چرا که می ترسد ارزش دلار در بازارهای جهانی افول کند و این موضوع بر اقتصاد آمریکا تاثیر گذار شود.
البته این اقدام [ایران] درست است، چرا که آمریکا میلیاردها دلار اسکناس بدون پشتوانه مالی چاپ کرده است و با این روند به عمد در بالا رفتن میزان تورم جهانی تاثیر گذاشته و روند شتابان تخریب اقتصاد جهانی را تسریع بخشیده است، حال چرا ایران همین کار را نکند؟ آیا این جنگ فریبکاری نیست؟ آیا رمز موفقیت عربستان این نیست که از دلارهای آمریکایی برای جذب تروریست ها و مزدوران در سوریه استفاده میکند و به این ترتیب میتواند آنها را فریب دهد؟ از اینجا میتوان عمق نگرانیهای اروپایی ها و غرب نسبت به احتمال بازگشت این عناصر تروریستی به کشورهایشان را درک کرد، چرا که آنها مقادیر فراوانی از دلار در دست دارند که می تواند از آن برای اعلام جهاد علیه کفار استفاده کند. البته اروپا این موضوع را مخفی می کند، چرا که از تاثیرات این نگرانی بر بازارهای مالی خود و وحشت شهروندان می ترسد.
- از سوی دیگر آمریکا می خواهد با فریب، ایران را از سوریه دور کند، در همین راستا موضوع توافق هسته ای بین ایران و کشورهای 1+5 را مطرح کرده است، البته ایران بازی با زمان از سوی آمریکایی ها را میداند و بعید است که این کشور به پایان روابط با سوریه تن دهد. امام خامنهای مقام معظم رهبری ایران می داند که رد این پیشنهاد آمریکا می تواند باعث شکاف در ایران شود، به همین علت با عزیمت حسن روحانی رئیس جمهور ایران برای مذاکرات با آمریکا موافقت کرده است، اما ایشان می داند که این مذاکرات به شکست خواهد انجامید و در این روند البته ملت ایران خودش بار دیگر خبث طینت آمریکایی ها را خواهد شناخت. این چیزی است که تاکنون نیز محقق شده و وقتی دولت آمریکا موضوع صنایع موشکی ایران و حتی موضوع موشک های قاره پیما را مطرح کرده، ایرانیها این واقعیتها را درک کردند، البته تهران این موضوع را رد کرده است.
-
از سوی دیگر هم پیمانان آمریکا از جمله ترکیه و قطر و عربستان و اسرائیل نیز در جنگ نیابتی خود در سوریه شکست خوردهاند و نتایج ملموس این اتفاق را در موازنه های قدرت میدانی درک کردهاند. این در حالی است که آمریکا نیاز مبرمی داشت که از این برگه ها به عنوان اهرم فشار در کنفرانس ژنو 2 استفاده کند.
- واشنگتن در نهایت در فریب سیاسی نیز ناکام ماند و نتوانست چیزی که در معرکه میدانی از طریق تروریستها و فتنه های متفاوت دنبال می کرد را در عرصه سیاسی و مذاکرات ژنو 2 برای خود محقق کند. این کشور در نتیجه در ایجاد دولت انتقالی با اختیارات گسترده شکست خورد. در همین راستا بود که معارضه ای که آمریکا انتخاب کرده بود، نماینده هیچ کس نبود و تنها به دنبال منافع آمریکا و عربستان سعودی در منطقه بود و مذاکره درباره بند توقف خشونتها و تروریسم به عنوان مدخل طبیعی برای هر روند سازش سیاسی در منطقه که بر اساس متن بیانیه مذاکرات ژنو 1 بود را رد کرد. این گروهها از همین الان میدانند که بشار اسد رئیس جمهور سوریه بر تروریسم پیروز شده، این پیروزی هم در میدان جنگ هم در میدان اقتصاد محقق شده است و همین فرد نیز قادر است که عناصر تروریستی را به همانجایی که از آن آمدهاند ، باز گرداند. بشار اسد یک ماه قبل در گفتگو با شبکه الاخباریه سوریه نسبت به خطر بازگشت عناصر تروریستی به کشورهای اروپایی و منطقه هشدار داد، اما کسی در آن زمان مفهوم این سخن بشار اسد را درک نکرد.
- وقتی که آمریکا متوجه شد از طریق فریبکاری در کنفرانس ژنو 2 نیز نمیتواند دستاورد قابل توجهی برای خود داشته باشد و ثبات موضع سوری ها و زیرکی و نرمش هیئت سوری مانع از این اتفاق می شود، سعی کرد از طریق افزایش سقف شرایط سازش سیاسی، این کشور را به عقبنشینی وادار کند. یکی از این شرایط کناره گیری بشار اسد از قدرت بود. واشنگتن سعی کرد سوریه را مسئول شکست مذاکرات بنامد و بار دیگر موضوع سوریه را به شورای امنیت برود تا با سوء استفاده از موضوع کمک های انسانی تحت بند هفتم منشور سازمان ملل شاید بتواند نسخه صربستان را در این کشور پیاده کند.
با این وجود هیئت سوری از مواضع خود عقب نشینی نکرد و بر ادامه مذاکرات با ضرورت احترام کامل به متن بیانیه ژنو 1 و افزایش هیئت مخالفان به گونه ای که نماینده همه گروهها باشد، تاکید کرد. هیئت سوری همچنین تصریح کرد که ژنو 2 شکست نخورده است و سوریه مصمم است آن مذاکرات را تا بی نهایت ادامه دهد، حتی اگر مخالفان و آمریکا نیز خسته شوند. این موضع گیریها برگه های واشنگتن در شورای امنیت را از دست این کشور خارج کرد و پوشالی بودن ادعاهای این کشور و نیت بد و خباثت توطئه های این کشور را روشنتر کرد.
تمامی این مراحل باعث اوج دیوانگی آمریکا و احساس شکست این کشور شد، چرا که دانست دیگر هیچ برگهای در اختیار ندارد که بتواند بر سر آن معامله کند، کاخ سفید فهمید که سوریه و روسیه به همراه ایران و حزبالله لبنان با این کشور بر اساس قواعد بازی خود آن بازی کردهاند و از طریق رو کردن برگه های خود یکی پس از دیگری او را شکست دادهاند.
تازهترین توطئه آمریکا علیه سوریه
بعد از اینکه آمریکا وهم پیمانان این کشور به این اعتقاد رسیدند که تروریسم یک برگه سوخته و شکست خورده است، دیگر فایده ای برای حساب کردن روی آن در تغییر موازنه های قدرت در منطقه ندیدند، به همین علت بندر بن سلطان رئیس سازمان اطلاعات عربستان تاوان آن را داد و واشنگتن وی را اخراج کرد تا قواعد بازی آنها رد نشود، این کشور رابرت فورد را نیز بعد از شکست در تحریف واقعیتها و تشکیل هیئتی شامل تمامی گروههای سیاسی از مخالفان برکنار کرد و همچنان روی احیای مجدد ارتش موسوم به آزاد سوریه کار کرد. در این راستا فرمانده این ارتش یعنی سلیم ادریس نیز تغییر کرد و وی مسئول شکست در هماهنگی و وحدت بین مخالفان دولت و رساندن سلاح به دست عناصر تروریست و مزدور متهم شد.
واشنگتن از عربستان سعودی نیز خواست تا معارضان را با سلاح های پیشرفته از جمله موشک های حرارتی ضد هواپیماها و تانکها تجهیز کند، به همین علت بود که الجربا در جریان بازدید از مراکز ستیزهجویان در ادلب اعلام کرد که سازمان جاسوسی ترکیه ترتیباتی را فراهم کرده و عربستان سعودی نیز وعده حمایتهای نظامی را داده که میتواند موازنههای قدرت نظامی را تغییر دهد.
آمریکا تصمیم گرفته بار دیگر ارتشی از مزدوران مبارز "معتدل" را ترتیب دهد که تروریست ها در آن جایی نداشته باشند، چرا که میخواهد برگه مبارزه با تروریسم را از دست بشار اسد خارج کند، به همین علت عربستان سعودی نیز قانون جدید مبارزه با تروریسم را اتخاذ کرده و اقدامات عملی را در مرزهای ترکیه برای تسهیل بازگشت تروریست های تکفیری به داخل این کشور و تعیین وضعیت شان آغاز کرده و از تمامی مبارزان خارجی نیز خواست تا از سوریه خارج شوند. این کشور تصور می کرد، این اقدام می تواند بر حزبالله لبنان فشار وارد کند و آن را از سوریه خارج نماید. اما سخنرانی اخیر سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان عکس این موضوع را نشان داد. ترکیه نیز تصمیم گرفت اعزام عناصر تروریسم به سوریه به استثنای عناصر مورد توافق با سازمانهای جاسوسی آمریکا را متوقف کند. کویت نیز دو روز پیش هشدار داد که حدود 20 هزار خلیجی به کشورهای خود باز میگردند و اقدامات امنیتی لازم برای کنترل آنها و بازگرداندنشان به روند زندگی معمولی آغاز خواهد شد و آنها تحت کنترل کامل خواهند بود.
آمریکا نمیتواند فراموش کند که علت اصلی شکست در سوریه به ورود حزبالله در عرصه درگیریها باز میگردد، چرا که عناصر اطلاعاتی این حزب به گروه های تکفیری نفوذ کردهاند و گفتگوهایی را با آنها در مورد معاملههای مالی با بسیاری از آنها انجام دادند. این عناصر با همراهی ارتش عربی سوریه و گروه های مقاومت مردمی سوریه و عراق و ایران در تغییر قواعد بازی در سوریه و منطقه کاملا موفق عمل کردند و هجمه تبلیغاتی و فشارهای سیاسی شدید از سوی جریان 14 مارس لبنان نیز نتوانست حزب الله را به خروج از سوریه وادار کند.
البته تسلیم در برابر شکست مردود است و شایسته امپراتور جدید نیست، چرا که اعلام شکست به معنای تسلیم در برابر روسیه و ایران در سوریه و از دست دادن حاکمیت لبنان است، آنهم در زمانی که این کشور عراق را از دست داده و این کشور بدون اینکه تهران حتی یک گلوله در آن شلیک کرده باشد در آغوش ایران قرار گرفته است. در همین راستا کاخ سفید با امضای توافقنامه راهبردی امنیتی با افغانستان می خواهد در زمان عقب نشینی ذلیلانه از این کشور در اواخر سال جاری میلادی، نیروهایش را زیر چتر حمایتی خود داشته باشد. این در حالی است که این عقب نشینی نه تنها محور شیعی و مقاومت را در منطقه تقویت می کند، بلکه باعث تقویت هلال روسیه از مسکو تا افغانستان میشود و شاید مصر نیز به این هلال اضافه شود و الجزایر نیز به این کشورها اضافه شود.
این بدان معنی است که امنیت ملی آمریکا (اسرائیل و نفت) در خطر بزرگی قرار خواهند گرفت، خطری که میتواند معادلههای قدرت و موازنه های منافع جغرافیایی سیاسی بزرگ در منطقه و دنیا را رقم بزند و زمزمه های افول امپراتوری خودکامه آمریکا را حتی در چند مرحله هم که شده فراهم نماید.
در برنامه های آمریکا هیچ جایگزینی نسبت به سقوط دولت سوریه با هر هزینه یا زمانی وجود ندارد نیست، چرا که براندازی سوریه میتواند نقش آمریکا را به این کشور بازگرداند و توان این کشور را به رخ دیگران بکشد و سیطره تک قطبی و بلامنازع آن بر جهان را تقویت کند، اما چطور باید این اتفاق بیفتد؟
دخالت نظامی از طریق نظامیان کاملا بعید است، چرا که ملت آمریکا این ماجراجویی را نخواهد پذیرفت، اقتصاد آمریکا اجازه این کار را نمی دهد، چرا که سوریه به تنهایی وارد این جنگ نمیشود، ایران، عراق، حزبالله و روسیه نیز هستند که با فن آوری اطلاعات یا سلاح های پیشرفته خود یا برنامه های راهبردی در این موضوع دخالت خواهند کرد. بنابراین آمریکا باید بداند که هر ماجراجویی نظامی حساب نشده حتما اوضاع منطقه را به حالت انفجار خواهد رساند. در صورتی که ترکیه وارد عمل شود، ائتلاف ناتو نیز تبعا وارد عمل می شود، در این حالت روسیه دست بسته باقی نخواهد ماند. این مقدمات جنگ منطقهای است که ممکن است به سرعت به جنگ جهانی مستقیم کشیده شود، این در حالی است که قواعد بازی اقتضا می کند که درگیری بین بزرگان به صورت جنگهای نیابتی باقی بماند، حتی اگر نیاز به فرسایشی کردن این جنگها باشد.
البته نخبگان استراتژیست به اوباما نسبت به حساب کردن روی جنگ فرسایشی طولانی مدت بر اساس توصیه های اسرائیل هشدار دادهاند، چرا که در این صورت محور مقاومت آن را از این منظر خواهد پذیرفت که جنگ را به دیگر کشورهای منطقه از جمله اسرائیل و اردن و عربستان سعودی نیز بکشاند.
به نظر میرسد میشود سناریوی صربستان را در سوریه پیاده کرد، این موضوع از منظر کمکهای انسانی و ایجاد منطقه بیطرف در مرزهای اردن و عمق خاک سوریه قابل توجه است، منطقهای که پرواز هواپیماهای سوری در آن ممنوع باشد. همچنین ممکن است منطقه دیگری نیز به این شکل در شمال این کشور و مرزهای ترکیه تشکیل شود تا منطقه تحت نفوذ داعش از حملات موشکی دولت سوریه در امان بوده و امنیت ملی ترکیه و اروپا و آمریکا تامین شود، آنهم در شرایطی که مدیر دستگاه های جاسوسی آمریکا اعلام کرده که سوریه به امنیت ملی این کشور تبدیل شده است، این بدان معنی است که ناتو باید خود را برای هر احتمالی آماده کند.
همچنین با عنایت به این کمکهای انسانی میتوان محاصره سران ارتش آزاد را پایان داد و سلاح و عناصر مبارز را وارد عمق سوریه کرد. اقدامات لازم برای قرار دادن عناصر ارتش آزاد در طول مرزهای فلسطین اشغالی برای حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر هر حمله احتمالی زمینی از سوی مقاومت مردمی سوریه در راستای ورود به منطقه اشغالی جولان انجام شده است.
از سوی دیگر به نظر می رسد آمریکا و عربستان سعودی و اسرائیل تشکیل دور اول از ارتش جدید در اردن را به پایان برده اند، مبنای این ارتش از سوریهای جدا شده از دولت و پاکستانیها و دیگر مزدورانی تشکیل شده است که ارتباطی با دیدگاه های تکفیری ندارند، آمریکا تصمیم دارد 7 هزار نظامی آمریکایی و انگلیسی از نیروهای ویژه به منطقه اعزام کند، نیروهایی که به اعضای آنها برای مبارزه با تروریسم آموزشهای ویژه را داه و میتواند مأموریت از بین بردن سران تروریستها و بویژه جبه النصره را در مرزهای اردن دنبال کنند.
قطعا توطئه ورود کمک های انسانی برای ساکنان محاصره شده تحت بند هفتم منشور سازمان ملل در شورای امنیت از سوی چین و روسیه مورد موافقت قرار نخواهد گرفت، این دو کشور راهبردی عمیق را در ائتلاف جدید در مقابله با توطئه های آمریکا در منطقه دنبال می کنند. آمریکا این نکته را می داند، اما این آمادگی را دارد که از روی ادعای تعهد به مسئولیت اخلاقی در برابر افکار عمومی دنیا، سناریوی صربستان را در سوریه حتی بدون مصوبه شورای امنیت دنبال کند. کاخ سفید پیشتر این کار را انجام داده و با ادعای برتری داشتن قوانین انسانی بر قوانین حقوق بینالملل اقدام به دنبال کردن توطئه های خود در جهان کرده است.
فریب سیاسی در لبنان بخشی از طرح جهانی سوریه
قبل از آغاز حمله بزرگ به دمشق از اردن که بر اساس تحلیل کارشناسان و اطلاعات درز شده از منابع نظامی سوریه به رسانهها، بسیار نزدیک به نظر می رسد، از آنجاییکه که غرب از واکنش دمشق در عمق خاک اردن نگران است و می ترسد حزب الله نیز جبهه لبنان را فعال کند، آمریکا سعی کرد حزب را به بیطرفی بکشاند، این بیطرفی در مورد توقف دخالت در سوریه نیست، بلکه برای این است که این حزب جنگ مقدسی علیه اسرائیل از سوی اراضی جنوب لبنان را شروع نکند، جنگی که بتواند تمامی برگهها را به هم بریزد و افکار عمومی عربی را به سمت جنگی حیثیتی و بر سر موجودیت بکشاند که میتواند مقدمه ای برای آزادی بخشهای بزرگی از الجلیل برای تغییر نقشه منطقه باشد، این را در سخنرانی سید حسن نصرالهه دبیرکل حزب الله لبنان نیز شنیدیم. این در حالی است که ارتشی از قوم گرایان عربی و اسلامی از اهل تسنن نیز وجود دارند که برخی از گروههای فلسطینی نیز در میان آن هستند که حزب الهی لبنان آنها را آموزش داده و برای آزادی جولان مهیا کرده است.
از اینجاست که فشارهای دولت آمریکا بر عربستان سعودی و سعد حریری افزایش پیدا میکند تا آنها از شرط خود در مورد عدم مشارکت حزب الله در دولت این کشور کوتاه بیایند، آمریکا در غیر این صورت اعلام کرد که از جنگ در سوریه صرف نظر میکند. آمریکا دولت منافع ملی در لبنان را پذیرفت تا زمان برای ایجاد استراتژی جدید آن فراهم گردد. استراتژی که میتواند آغاز مناسبی برای ضربه زدن به تروریستها و دور کردن آنها از عرصه سوریه و جایگزین کردن ارتش آزاد و مخالفان جدا شده از دولت سوریه به جای آنها باشد، به این ترتیب بشار اسد نیز برگه مبارزه با تروریسم را از دست خواهد داد و انقلاب سوریه نیز می تواند به حجم بالای تبلیغاتی و "مشروعیت مردمی" خود بازگردد.
هنگامی که سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود از اوضاع حساس منطقهای و بین المللی سخن گفت، ابعاد این بازی و هدف از آن را به خوبی میدانست، وی به خوبی می داند که تشکیل دولت جدید لبنان زاییده توافق داخلی نیست، بلکه نمودی از اراده آمریکاست که به دنبال تحمیل موضعگیری های جدید به حزبالله است تا این حزب در پیچیدگی های معادلات سیاسی داخلی لبنان گرفتار شده و از نقش آن به عنوان یک قدرت منطقه ای که تا حد زیاد موجبات ترس اسرائیل و عربستان سعودی را فراهم کرده، کاسته شود.
البته پذیرش ورود در دولت منافع ملی از سوی حزب الله لبنان هدیهای است که در زمان مناسب به آن ارائه شد و در راستای منافع راهبردی این حزب بود، چرا که تشکیل این دولت فتنه مذهبی را که عربستان برای این کشور در نظر گرفته بود، از بین برد و جریان المستقبل را رو در روی محیط تروریسمپرور خود قرار دارد. به این ترتیب نهاد المشنوق و اشرف ریفی از حامیان اصلی تروریست ها باید توان خود را در مبارزه با تروریسم ثابت کنند تا شاید بتوانند افکار عمومی سنیها را که از دور سعد حریری پراکنده شدهاند، به روند خود در زمان قبل از انتخابات بازگردانند. این مأموریت البته تقریبا غیر ممکن است، چرا که تقریبا محبوبیت سعد حریری به علت تبدیل شدن بسیاری از جوانان لبنان به عناصر مزدور و تکفیری به حد صفر رسیده است. در این رابطه البته حزب الله لبنان اولویتی برای تهدید اسرائیل از خارج و تهدید تکفیری ها از داخل به صورت هم زمان ندارد، چرا که انفجارها در مراکز مربوط به این حزب ادامه پیدا می کند و تازه ترین آنها دو انفجاری بود که چهارشنبه گذشته در منطقه بئر حسن ایجاد شد تا این اقدامات در فاصله های زمانی کمتر از قبل ادامه پیدا کند.
درست است که این روند مانع از گشودن جبههای جدید از سوی حزبالله لبنان علیه اسرائیل می شود، اما اسرائیل نیز به خوبی میداند که تحریک حزب الله در این شرایط حساس برای آغاز جنگ، به نفع این رژیم نیست، چرا که سوریه بر اساس دیدگاههای راهبردی آمریکا هدف اول آنهاست و بعد از آن باید نوبت به حزبالله لبنان برسد. البته حزبالله لبنان امکانات مبارزه با اسرائیل در جولان را نیز دارد.
انتهای پیام/