خطر برنامهی هستهای ایران توهم توطئه غرب است
خبرگزاری تسنیم: مفسر و تحلیلگر سیاسی آمریکایی میگوید آنچه ایران در مواجهه با نهادهای جهانی در این چند ماه از خود نشان داد به طور مطلق قابل دفاع است و شاید بزرگترین ضربه را در فضای رسانهای و افکار جهانی به دشمنان خود زد.
مارک میسون، مفسر و تحلیلگر سیاسی آمریکایی در مصاحبه اختصاصی با تسنیم میگوید ایرانیان که به واسطهی تاریخ درخشان و تمدن برجسته خود، حتی با وجود جنگ و انقلاب میتوانند تا این میزان در مدیریت موفق باشند طبعا عقلانیت بسیاری دارند و ترسهای غرب درباره خطر برنامهی هستهای این کشور یا بهانه جویی است یا توهم توطئه.
مشروح این مصاحبه را در ادامه می خوانیم:
تسنیم: چنان که میدانید نشستهای هستهای ایران در وین آغاز شد و علی رغم سنگ اندازیهای رژیم اشغالگر قدس، هر دو طرف فضای حاکم بر نشستها را مثبت توصیف کردهاند. آنها میگویند چارچوب نشست اواخر ماه آینده را تعیین کردهاند و گفتگویشان نتیجه بخش بودهاست. از سوی دیگر نشستهای سوریه را داریم که بدون هیچ نتیجهای عملا به کار خود پایان دادهاست و اندک امنیتی برای مردم سوریه به همراه نداشته است. به نظر شما اوضاع در این حوزه چگونه است و دلیل این پیروزی و آن شکست را چه میدانید؟
میسون: ایرانیان از دیدگاه تاریخی حسن نیت بسیاری دارند، راستگو و صبورند و انگیزههایی دارند که مرتبط با زندگی خودشان است. به همین دلیل است که حتی دشمنان مردم ایران نمیتوانند بسیاری از انگهای سیاسی امروز جهان را به آنها بچسبانند و این جای شگفتی و تحسین دارد.
از ابتدای نشستهای ایران با انگلیس و آمریکا درماه نوامبر، برای تمام جهان روشن بود که اگر هم مشکلی پیش بیاید، علت آن مسائلی نظیر نقض تعهد یا بدرفتاری از سوی مذاکره کنندگان ایرانی نخواهد بود.
دلیل این امر این است که حاکمیت ایران علی رغم مخالفت آشکاری که با عملکرد برخی نهادهای جهانی به خاطر وابستگیهای دولتی آن نهادها داشت، هرگز مانند دولت هند با آنها مخالفت نکرد.
همیشه در مواردی که تکریم و تشخص در روابط لحاظ میشد درهای تاسیسات هستهای ایران به روی بازرسان آژانس جهانی انرژی اتمی و نیروهای سازمان ملل باز بودهاست و این باعث میشود باب تهمت زنی و بهانه گیری از سوی غرب تا حد زیادی بسته شود.
ایران در بسیاری از موارد به نظر من حق داشت برای اعلام مخالفت با ماهیت تبعیض آمیز و متمایل به غربی که در ان پی تی بود حتی به نحو انسان دوستانهای از آن خارج شود یا این که در نشستهای جهانی به سخت گیریهای بی دلیلی که دنیا در برنامهی هستهای ایران وارد میکند انتقاد کند و آنها را به بستهتر کردن برنامهی هستهای اش تهدید کند ولی هرگز شاهد چنین رفتارهای خصمانهای از سوی دولت ایران نبودیم.
اینها نشان میدهد برخلاف تلقینات غرب دولت ایران دولتی است که با هیچ کس سر جنگ ندارد و به راحتی میتوان هر مسئلهای را با آنها در میان گذاشت و با گفتگو حل نمود. آن چه ایرانیان در مواجهه با نهادهای جهانی در این چند ماه از خود نشان دادند به طور مطلق قابل دفاع است و شاید بزرگترین ضربه را در فضای رسانهای و افکار جهانی به دشمنانی زد که مایلند وارثان انقلاب ضدسلطنتی 1979 را نسلی بی منطق و تندرو نشان بدهند.
خصوصا بهاین خاطر که فتنهی اسلام گرایی به معنایی که در افغانستان و عراق در دو سوی این کشور شاهد هستیم و نیز جداسرخواهی گروههای مسلح که در اکثر کشورهای منطقه وجود دارد و به نوعی مهمترین مانع در تحقق امنیت داخلی در هر کشوری است در ایران مجال طرح پیدا نکرد و این نشان میدهد کسانی که در این چهار دهه زمام امور را در این کشور به دست گرفتهاند نه تنها عقلانیتی کمتر از غرب ندارند بلکهاز تمام کشورهای منطقه، از جمله و مخصوصا دوستان غرب، در ادارهی اوضاع داخلی و خارجی بهتر ظاهر شدهاند.
کسانی که به واسطهی تاریخ درخشان تمدنی و گذشتهی چشم گیرشان حتی با وجود جنگ و انقلاب تا این میزان در مدیریت شان موفق هستند طبعا عقلانیت بسیاری دارند و ترسهای غرب ناظر بهاین که برنامهی هستهای خطرناکی در این کشور در جریان است یا بهانه جویی است یا توهم توطئه.
تنها گناه ایران این است که رای سیاسی خود را در تمام این مدت به هیچ کدام از ابرقدرتهای خودبرتربین جهان نفروخت و کوشید با تکیه بر خود هر آنچه را در چنته داشت به دنیا نشان بدهد و هیچ چیزی بهاندازهی استقلال کشورها برای استعمار نو وحشتناک نیست.
خصوصا به این خاطر که عاشقان استقلال در این کشور وقتی رای خود را به دنیا اعلام کردند که یکی از حکومتهای دست نشاندهی غرب را از مقام خود پایین کشیدند و باعث فرار او شدند. غرب میبیند ژاندارم منطقهاش را از تخت به زیر کشیدهاند و کسانی به جای او نشستهاند که حتی به محکومیتهای دل خوش کنکی که در آمریکا برای سردمداران نظام شاهنشاهی میبرند وقعی نمینهد.
چون ملت ایران به یاد داشتند تمام خشونتهایی که تا پیش از انقلاب میدیدند با تایید و حمایت بی دریغ غرب صورت میگیرد. به عقیدهی من تلاشهای تبلیغاتی ضد نظام جمهوری اسلامیکه در این چند دهه از سوی غرب شاهد بودهایم آخرین تیرترکش استعمار بوده که به سوی این نظام شلیک میشدهاست و تا امروز هم کاری جز این از پیش نبردهاند و برای تحلیلگرانی که جز ژورنالیسم مسموم لابی اسراییل حرفی برای گفتن ندارند احساس تاسف میکنم.
من از تمام کسانی که به هر دلیلی به عملکرد حاکمیت ایران انتقاد میکنند سوال میکنم آیا به این توجه دارند ایران یک تنه و با تمام کارشکنیهای منافقین و صهیونیسم بین الملل، مشکل ناامنیهای مرزی و قاچاق مواد مخدر را در مرزهای خود حل کردهاست در حالی که کارگران آمریکایی تمام سرزمین افغانستان را به کشتزار تریاک تبدیل کردهاند.
تسنیم: شما آیندهی این نشست را چگونهارزیابی میکنید؟
میسون: همان طور که از ابتدا روشن بود موفقیت کامل برای مردم ایران و تمام منطقه. هزینههایی کهاغلب دولتهای منطقه در تمام این مدت در برابر بهانه جوییهای غرب و هم پیمانانش دادهاند به خاطر انتخابهای نادرستی بودهاست که امثال صدام و قذافی از خود نشان دادهاند و باعث شدهاست غرب بتواند جو را بهترتیبی ضد آنها بشوراند که خواسته یا نخواسته با تجاوز مستقیم به خاک آن کشورها موافقت کنند.
نقطهی مقابل آن عملکرد جمهوری اسلامی ایران است که آرای مخالفین در باب این حکومت را کسی جز دست اندرکاران همان رسانهها نپذیرفت. تمام تلاشهای غرب برای باوراندن خشونت طلبی و سیاست ورزی غیرعقلانی از سوی دولت ایران با شکست کامل مواجه شد و البته نشستهای هستهای تنها رخدادی نبود که این رفتار را نشان داد.
اگر تاریخ مواجههی غرب با هستهای شدن کشورهای مختلف را در نظر بگیرید همهی کشورها یا چنین بودهاند که با تحمل سختیهای بسیار و جنگ زرگری بین موافق و مخالف هستهای شدند یا این که دست آخر تسلیم شدند و عرصه را به مخالف غربی خود وانهادند و از حقوق حقهی خود دست شستند چون هزینههای سیاسی هستهای شدن را نمیتوانستند بپردازند ولی جمهوری اسلامیبدون این که پا از موضع خود پایین بگذارد در تمام این مدت چیزی بیش یا کمتر از خواستههای معقول خود طلب نکردهاست.
این نشان میدهد موقعیت این دولت در چانه زنی از طرف غربی بهتر است چون واقعیت نشان میدهد آنها نهایتا توانستند سوی مقابل را به پذیرش تمام خواستههای خود وادار کنند بدون این که باجی بدهند. آن چه غرب فکر میکند به دست آوردهاست از ابتدا هم محقق بود و جمهوری اسلامیبارها اعلام کرده بود مقاصد خطرناکی که آنها را بترساند دنبال نمیکند.
اگر منظور توان مندی نظامیباشد در این کشور به قدری وجود دارد که هیچ همسایه یا ابرقدرتی در تمام این مدت نتوانستهاست به این کشور حمله کند و اگر ایدئولوژی حکومتی منظور باشد بر اساس قانون اساسی این کشور غیرقابل تغییر است و به همین وضعیت باقی میماند. ای کاش نظامهایی از این دست در منطقه بیشتر وجود داشت تا هم برای غرب الگوی آزادگی باشد و هم جلوی خشونت طلبی حق به جانب اسراییل را میگرفت.
دو دوره نشست هستهای این کشور علی رغم تمام مشکلات لابی اسراییل به خوبی برگزار شد و زمینههای برگزاری نشست سوم هم به خوبی ایجاد شدهاست. ولی متاسفانه دولت سوریه به خاطر جنگ افروزی همسایهی خونخوارش و نیز جانب داریهای ناحق سازمان ملل و لابی غرب از این وضعیت محروم است و میبینیم خشونت در این کشور کماکان پابرجاست و قربانی میگیرد.
نشستهای این کشور چنان که فرستادگان اسد میگفتند از ابتدا چینش بی معنایی داشت و به همین دلیل بی فایده به کار خود پایان داد. امیدوارم شکست سیاسی آشکار غرب و پیروزی آشکار جمهوری اسلامیایران در نشستهای جهانی برگزارکنندگان را بر سر عقل آورده باشد تا این بار نشست درستی برگزار کنند که این همه جان و مال مردم بی پناه سوریه در آن هزینه نشود و وضعیت فاجعه بار قاچاق سلاح، مواد مخدر و انسان در این کشور برای همیشه برچیده شود.
البته بیرون بودن ایران از آن نشستها اصلا به معنای قطع جریان کار سیاسی ایران نیست و هر کشوری صلاح تشخیص بدهد بر اساس سیاستهای بلندمدت خود چنان سابق دوستانی برای خود در منطقه انتخاب میکند.
انتهای پیام/