واقعیت‌سنجی تهدیدات جنگی غرب علیه سوریه


واقعیت‌سنجی تهدیدات جنگی غرب علیه سوریه

خبرگزاری تسنیم: توقف پیشروی های ارتش سوریه در مبارزه با تروریسم، شکست سیاسی در نشست ژنو ۲ و انحراف افکار عمومی در شکست در سوریه بخشی از عوامل غوغاسالاری پوشالی غرب در حمله نظامی به جنوب سوریه است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، سمیر الفزاع تحلیلگر مسایل منطقه‌ای در مقاله‌ای در پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط به تبیین توطئه های غربی در منطقه و کشورهایی آسیایی پرداخته و ابعاد شباهت تحولات سوریه به اوضاع کنونی اوکراین و اهداف هجمه تبلیغاتی غرب در احتمال آغاز جنگ در سوریه را تشریح کرد:

در روزهای اخیر صحبت‌های زیادی در مورد باز شدن جبهه جنوبی در منطقه درعا تا جبهه جولان به میان آورده می‌شود، این موضوع در گزارش‌های خبری، خلاصه مطالب امنیتی و درز اطلاعات سیاسی به چشم می‌خورد و هر کدام از این رویکردها با بخش‌هایی از تحولات سیاسی و میدانی تطابق دارد، در اینجا به برخی تحولات منطقه که با این رویکردها تطابق دارند، اشاره می‌کنیم:

1- آمریکا، فرانسه و عربستان سعودی هیئت اعزامی جمهوری عربی سوریه را مسئول شکست دور دوم مذاکرات ژنو 2 اعلام کردند، این اتفاق در حالی رخ داد که همه منتظر ارائه گزارش رسمی اخضر ابراهیمی فرستاده سازمان ملل از این مرحله بودند.

2- کشورهای عربی و منطقه‌ای و بین‌المللی از تشکیل دولت لبنان بعد از 300 روز انتظار استقبال کردند.

3- دستور شاه سعودی در محکوم اعلام کردن اقدامات تروریستی به هر نوعی، صادر شد. این دستور دست داشتن شهروندان سعودی شامل نظامیان و غیر نظامیان و  تحریک کنندگان و فتوا دهندگان گروه های افراط گرای دینی در اقدامات تروریستی سوریه را نشان داد و اعلام کرد که سخت ترین مجازاتها برای آنها در  نظر گرفته می شود. عربستان سعودی سفارت این کشور در آنکارا و امان را مسئول ارائه تسهیلات برای بازگشت عناصر این کشور به داخل و بررسی اوضاع آنها کرد. این در حالی است که آمریکا نیز در عرصه عراق با این گروه ها وارد جنگ شده است.

4- گوشه گیری گسترده و ملموس میدانی و سیاسی و تبلیغاتی ترکیه در موضوع سوریه واضح است، این همان چیزی بود که عبدالله گل رئیس جمهور این کشور در نشست خود با سفرای این کشور در دنیا در تاریخ 14 ژانویه مطرح کرده و گفت: «اعتقاد دارم ما باید دیپلماسی و سیاست های امنیتی خود را بار دیگر مورد ارزیابی قرار دهیم، چرا که اتفاقات خاصی در جنوب کشور روی داده است». این سخن زمینه سیاسی و امنیتی برای ترویج گفتمان جدید ترکیه در برابر این سفرا را ایجاد کرد. در اینجا من لازم می دانم به سخن اردوغان در مورد سفر به تهران اشاره کنم که گفت: من چیزهای زیادی در این سفر یاد گرفتم.

5- وزرای دفاع و خارجه مصر اخیرا به مسکو سفر کردند، روسیه و مصر در این  سفر توافقنامه‌هایی را امضا کردند که از جمله آنها یک توافق نظامی بود، تعجیل در امضای این قرارداد و اظهارات ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در رئیس جمهور نامیدن عبدالفتاح السیسی خشم واشنگتن را به دنبال داشته و نفوذ این کشور در یکی از مهم ترین کشورهای هم پیمان آن در جهان را تهدید کرده است. آمریکا با این اتفاق به یاد روزهای تاریکی افتاد که در آن سعی می کرد با تمام قدرت خاطرات تلخ خود را از ذهن مصری‌ها پاک کند، یعنی زمانی که جمال عبدالناصر به دنبال ائتلاف با شوروی سابق بود.

6- شعله ور شدن بحران اوکراین و کشته شدن ده‌ها نفر در خیابان های این کشور و کودتا علیه نهادهای حاکم در این کشور و مخالفت آمریکا و اروپا با راه حل ارائه شده از سوی رئیس جمهور اوکراین در تعامل با مخالفان باعث ادامه بحران و درگیری‌های اوکراین شد. این در حالی است که این کشور گذرگاه اصلی انتقال گاز روسیه به اروپا و محل استقرار ناوگان دریایی روسیه در دریای سیاه است. ناآرامی در این بخش از جغرافیای حساس منطقه برای روسیه و امنیت ملی این کشور یک امر حیاتی به شمار می رود و غرب سعی دارد بین اوکراینی‌ها دشمنی ایجاد کند.

7- تحولات میدانی گسترده در ریف دمشق و الغوطه و حمص و حماه و دیرالزور و حسکه و ادلب و حومه‌های آنها تا حلب و شهر قدیم و حومه شرقی و غربی این شهر و برداشتن گام‌های بلند در باز کردن مسیر بین المللی حلب به دمشق و دستاوردهای دیگر دولت سوریه در ایجاد آشتی و سازش‌های مهم در کشور همچنان دنبال می شود.

8- جان کری وزیرخارجه آمریکا و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بیش از 13 دیدار علنی و محرمانه با یکدیگر داشته‌اند که هدف از این دیدارها ایجاد توافق در چارچوب سازش در مورد آرمان فلسطین بوده است. در این راستا فشارهای زیادی بر تمامی طرف‌ها بویژه بر طرف فلسطینی تا قبل از امضای این توافق در نیمه سال جاری میلادی وارد می شود.

9- افزایش زمزمه‌ها و اخبار در مورد باز شدن جبهه جنوبی در سوریه و حمله به این کشور از طریق خاک اردن.

برآوردها و ارزیابی‌ها:

الف: چیزی که قطعی است، این است که از کنفرانس ژنو 2 با روش و ابزارهای کنونی هیچ نتیجه جدی به دست نیامد و هیئت مخالفان به نمایندگی از آمریکا و عربستان سعودی و کشورهای حامی آن‌ها در نشست ژنو حضور داشتند، نتوانستند مشکلی را حل کنند.

ب: تصمیم شاه سعودی در مورد مبارزه با تروریسم و مأمور شدن محمد بن نایف در اداره پرونده سوریه به جای بندر بن سلطان برای همزیستی عربستان به دستور آمریکا هم‌زمان با شکست پروژه‌های بندر و پترائوس در استفاده از برگه گروه‌های تروریستی در سوریه برای تحقق اهداف سیاسی این کشورها صورت گرفت. این در حالی بود که مشارکت سعودی‌ها با دستورات آمریکایی نیز روز به روز در راستای مبارزه با این نسل خطرناک از گروه‌های تروریستی که همچنان روند رو به رشد دارند و بدون قاعده و قانون افزایش پیدا می‌کنند، بیشتر شده است، چرا که سعودی ها متوجه پیامدهای اختلالات گسترده حاصل از این اتفاق در یمن هستند.

ج: همه ما میزان کمک های آمریکا به دولت عراق برای مبارزه با گروه های تروریستی در الانبار را می‌دانیم، این در حالی است که بندر بن سلطان و دیوید پترائوس مدیر سابق دستگاه های جاسوسی عربستان سعودی و آمریکا نقش مهمی در تشکیل این گروه ها داشتند. یعنی آمریکا و عربستان امروز اقدام به دشمنی با ابزارهایی می کنند که پیشتر ابزار آنها در منطقه بوده است. این البته منوط به منافع این کشورهاست و از اینجاست که علت مبارزه آمریکا با داعش در عراق را می توان درک کرد. این در حالی است که آمریکا از جنایات این گروه در سوریه برای دنبال کردن پروژه سیاسی خود استفاده می‌کند. البته این کودتا علیه هم پیمانان قدیمی نمی‌تواند در عرصه داخلی عربستان یا منافع آمریکا بدون پیامد باشد، در همین راستا محمد بن نایف روی کار آمده است، همان کسی که روزگاری بنا به توصیف سعد حریری برای تحویل پرونده جنگ در سوریه آماده بوده و تجربه زیادی در مبارزه با این گروه ها دارد، آنهم در زمانی که چند سال پیش به دنبال ضربه زدن به این کشور بودند.

د: در مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی بیش از 15 هزار نیروی چند ملیتی اروپایی و آسیایی مستقر هستند که امنیت آنها و امنیت رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از منافع آنها عامل اصلی در تشکیل دولت لبنان بود. آنها به دنبال جلوگیری از چالش‌های بیشتر در عرصه حضور خود بودند بویژه اینکه جبهه تجاوز به سوریه از ترکیه بنا به دلایل داخلی و خارجی بسته شده است. بنابراین باید بخشی از چالش های کنونی در جبهه حساس اردن- رژیم صهیونیستی صورت گیرد، آنهم در زمانی که مطالبات در مورد اجرای پروژه سازش در آرمان فلسطین افزایش یافته و این پروژه مراحل نهایی خود را می‌گذراند. معنای این سخن این است که عرصه اردن و سرزمین های اشغالی اصلا ثبات ندارد و با اجرای یک توافقنامه چالشی و اختلافی این بی ثباتی افزایش پیدا خواهد کرد. در عین حال به صورت همزمان از اردن و اسرائیل خواسته می شود تا وارد پروژه نظامی امنیتی باز شدن جبهه جنوبی به روی سوریه شوند و به عنوان عوامل اصلی جنگ در این کشور علیه یک دشمن قوی و خطرناک با شبکه‌ای از هم پیمانان منطقه ایش  وارد نبرد شوند. شرایط منطقه برای محور ضد سوری بد است و مساحت جغرافیایی این عملیات نیز کمتر از حد مورد نیاز است و آنها مجبورند با این دو پروژه [حمله به سوریه و حذف آرمان فلسطین] به صورت همزمان وارد عمل شوند، چرا که هر دوی آنها با هم مرتبط هستند. از سوی دیگر شکست آنها در یکی از این طرح ها به معنای شکست در طرح دیگر است، پیامدهای این شکست نیز بسیار بیشتر از احتمالات خواهد بود، حال باید دید شکست همزمان در هر دو پروژه چه مصیبتی بر سر عاملان آن وارد خواهد کرد.

ه: بعد از جنگ 33 روزه در سال 2006 با یک ژنرال قدیمی روسیه صحبت می‌کردم، وی با تشکر از حزب الله لبنان گفت که این حزب اعتبار را به سلاح های روسی بازگرداند و سهم این سلاح ها را در بازارهای جهانی افزایش داد. امروز روسیه از سوریه تشکر می کند، چرا که مسکو را وارد فضای تصمیم سازی بین المللی کرده و بعد از چهار دهه رکود، این کار را با قدرت انجام داده است. سوریه تنها روسیه را به دایره تصمیم سازی های جهانی وارد نکرد، بلکه باعث شد تا این بازگشت دستاوردها و پیروزی های بیشتری را نیز برای روسیه در پی داشته باشد، پایداری سوری در جنگ اعلام شده علیه این کشور از سوی آمریکا و هم پیمانان آن که از سه سال پیش آغاز شده، فرصتی طلایی برای نشان دادن ثبات مواضع سوریه و مبانی آن به جهانیان است و باعث شد تا آنها بدانند که روسیه می تواند هم پیمانی قابل اعتماد برای فرار از یک جانبه گرایی های آمریکا یا کاستن از سیطره کاخ سفید و باج خواهی های این کشور باشد. این موضوع را به طور خاص می توان در روی باز مصر در قبال مسکو ملاحظه کرد، می توان گفت سوریه نقش اساسی در این گشایش داشته و بار دیگر روابط  تاریخی و قدیمی بین دو کشور را احیا کرده است، این آغازی بر شکست‌های بزرگتر آمریکا است و می‌تواند مقدمه ای بر اختلالات راهبردی در ثبات موازنه قدرت در مشرق عربی باشد. آمریکا از ترس این شکست و این تغییر در موازنه های قدرت از باز شدن جبهه ای جدید در جنوب سوریه سخن می‌گوید و از سوی دیگر بحران اوکراین را در دروازه های روسیه ترتیب داده است. در این معنی گویا آمریکا به روسیه می گوید: شکست من در دمشق مطابق با شکست شما در کی یف است و اهمیت پیروزی من در سوریه مساوی با پیروزی شما در گرجستان است و هر اختلال در روابط من با قاهره به معنی اختلال در روابط مسکو با کی‌یف است.

هنگامی که هیتلر در آستانه اشغال استالینگراد بود، استالین دستور شماره227 را صادر کرد که مبتنی بر این بود که نباید حتب یک قدم به عقب گذاشت، در آن زمان ارتش هیتلر در برابر ارتش سرخ در این شهر شکست خورد. چند سال پیش نیز هنگامی که میخائیل ساآکاشویلی رئیس جمهور گرجستان با حمایت آمریکا و اسرائیل به دنبال بازی با امنیت روسیه بود و می خواست زمینه‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل در این کشور را فراهم کند، روسیه به این کشور حمله کرد و اراضی آن را تا 60 کیلومتری تفلیس اشغال کرد و دو منطقه آبخازیا  اوستیای جنوبی را پس گرفت و آنها را به عنوان دو جمهوری مستقل اعلام کرد و آنها را به رسمیت شناخت. در آن زمان هیچ کس نتوانست کاری از پیش ببرد.  

امروز نیز در حالی که بخشی از مخالفان اوکراین دولت این کشور را با زور و حمایت آشکار آمریکا و غرب براندازی کردند و رئیس جمهور این کشور به منطقه خارکوف با اکثریت روسی پناه برد، باید منتظر واکنش روسیه باشیم، واکنشی که در ابعاد مختلف می تواند برگه ها را هم بریزد. در جنبه مالی مسکو 15 میلیارد دلار قبل از ناآرامی های اخیر به اوکراین کمک کرده است، در ابعاد نظامی همچنان ناوگان روسیه در دریای سیاه در بندر سیواستوبول اوکراین مستقر است و قرار است تا پایان سال 2042 در آنجا مستقر باشد، از منظر اقتصادی نیز یکی از مهم ترین خط لوله های گاز روسیه به اروپا و اوکراین، از اوکراین عبور می‌کند و در زمینه قومیتی نیز میلیون ها اوکراینی از لحاظ قومی وابسته به روسیه هستند.

اهداف ائتلاف غرب از باز کردن جبهه جنوب سوریه

بعد از توجه به این فضا می توان تصور معقولی از اهداف و انگیزه های آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی در باز کردن جبهه جنوبی سوریه به روی این کشور را تصور کرد، بخشی از این اهداف عبارتند از:

1- توقف پیشروی های ارتش عربی سوریه در حلب و شهرهای قدیمی و حومه این شهر یا لااقل راکد کردن این پیشروی ها، این موضوع می تواند در خلال تشدید اوضاع در جبهه جنوبی روی داده و البته نیازی به باز کردن کامل این جبهه نیست.

2- توقف اوضاع نابسامان گروه‌های مسلح و ایجاد وحدت بین آنها در دمشق و حمص و حلب و حومه های این شهرها. این در حالی است که برخی از این گروه‌ها از ترس عملکرد بسیار خوب ارتش عربی سوریه و نیروهای مبارز همراه آن، سازش هایی را با ارتش امضا کرده‌اند و شکاف های زیادی بین گروه‌های تروریستی دیگر ایجاد شده است و اختلالاتی نیز در مورد تسلط برخی از این گروه ها در برخی مراکز حساس به وجود آمده است.

3-  ارتش عربی سوریه عملیات بی سابقه و بسیار دقیق را به دور از دید رسانه ها آغاز کرده است که می تواند به زودی مسیر بین المللی حلب به دمشق را بازگشایی کند، این دستاورد تاثیر بسیار زیادی در تامین حمایت های معیشتی برای ساکنان حلب و تامین تجهیزات لوجستیک برای ارتش سوریه در این شهر دارد و قطعا در عِده و عُده نیروهای ارتش در این منطقه تاثیر خواهد گذاشت.

4-  در اواسط ژولای سال 2013 مانور شیر در کمین (الأسد المتأهب) در صحرای اردن آغاز شد که 15 هزار نیروی نظامی و ناظر از 19 کشور دنیا در آن حاضر بودند. در آن زمان بسیار در مورد ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه - و نه باز کردن جبهه ای جدید- سخن به میان آمد. انجام دهندگان این مانور فهمیدند که ایجاد منطقه پرواز ممنوع یا احداث گذرگاه های انسانی امن نیازمند استفاده از نیرو برای تحمیل جنگی است که اعتبار و تاثیرگذاری داشته باشد، اما آنها مانور خود را انجام داده و دنبال کار خود رفتند. در سپتامبر 2013  نیز اوباما بار دیگر سوریه را تهدید کرد و دولت آن را به استفاده از سلاح های شیمیایی علیه مردم در غوطه شرقی متهم کرد، این کشور ناوهای جنگی خود را که مجهز به موشک های کروز و توماهوک بودند به سواحل سوریه فرستاد، اما بعد از اینکه یک جنگنده اف 22 رابتور و 4 موشک توماهوک در یکی از شب ها در اردن سقوط کرد، جرأت نکرد کاری انجام دهد.

5- چندین هزار تروریست در سوریه حضور دارند که در اردن و عربستان آموزش دیده‌اند، اگر این عناصر در آوردگاه با ارتش عربی سوریه ورد نشوند تا از بین بروند، پس چطور باید آنها را از بین برد و چه کسی این بار سنگین را تحمل می کند؟ اگر آنها می خواهند عملیاتی با این حجم را آغاز کنند، پس چرا این همه سر و صدا در مورد آن وجود دارد؟ واضح است که هدف آنها ایجاد جنجال و نه اقدام عملی در راستای جنگ است.

6- پر کردن خلأ بین دور دوم و سوم نشست ژنو 2 با هر دستاوردی هر چند اندک می طلبد که این سر و صداها ایجاد شود.

7- ترس رژیم صهیونیستی از آغاز عملیات مسلحانه مقاومت در آزاد سازی جولان سوریه از دست صهیونیست‌ها از جمله عوامل این غوغا سالاری است، بویژه اینکه بشار اسد بارها از این موضوع سخن گفته و سید حسن نصرالله نیز تمایل خود را برای شرکت در آن اعلام کرده است. اقدامات تروریست ها در سوریه می تواند سدی منیع در برابر این تهدیدات علیه اسرائیل باشد، این همان چیزی است که صهیونیست‌ها نام "دیوار خوب" را برای آن در نظر گرفته‌اند.

8- سرپوش گذاشتن بر شکست های آمریکا و هم‌پیمانان این کشور در جریان جنگ در سوریه. این شکست ها بیش از آن است که شمارش شود، اما به برخی از آنها می توان اشاره کرد: کناره گیری بندر بن سلطان و استعفای رابرت فورد و نشان داده شدن عیوب ائتلاف حامی غرب و میزان توطئه آن علیه سوریه، انزوای اردوغان و حزب وی در ترکیه، ایجاد ائتلاف عمیق بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی از جمله خسارت های غرب در این پرونده است.

حال با وجود تمام اینها باید دید غرب جرأت باز کردن جبهه جنوب را خواهد داشت، این در حالی است که آنها می‌دانند که بعد از این اقدام باید در مجدل شمس و الجلیل و بعد از این دو شهر در بشوق منتظر ما باشند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی