چه کسی بود صدا زد درخت؟
خبرگزاری تسنیم: درخت و درختکاری با آن که در دین و فرهنگ اصیل ایرانیان جایگاه ویژهای دارد اما حکایتی شنیدنی هم دارد که شاید امروز بسیاری از مسئولان از آن غفلت کردهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سالهاست بر اساس مناسبتی که در تقویم و در 15 اسفند با آن مواجه میشویم، به یکباره نهضتی به راه میافتد که همگان به یاد درخت و درختکاری و فواید آن میافتیم؛ غافل از این که در طول سال با بیمهری تمام بر این موجود زنده میتازیم.
آری شاید واژه تاختن بر یک درخت کمی عجیب باشد اما آیا بریدن آن برای درست کردن چای زغالی و پختن آش رشته در سیزدهمین روز فروردین که از قضا روز طبیعت نیز نامیده شده است، تاختن نیست؟ نوشتن با چاقو بر روی تنه درخت که ای درخت! دوستت داریم، تاختن بر تنه بیدفاع درخت نیست؟
درختان را ارج نمینهیم، شاهد این ادعا همین بس که تاکنون در اکثریت قریب به اتفاق رسانهها پرونده ویژهای برای این موجودات زنده باز نکردهایم. با این وجود درخت و درختکاری در فرهنگ ما جایگاه ویژهای دارد و همواره به کاشت نهال در تمامی مراحل زندگی تأکید شده است.
در زندگی روزمره خودمان بارها و بارها جملات قصار از درخت شنیدهایم اما ظاهراً آنها را باور نداریم و تنها برای ارج نهادن به درخت، آن جملات را با روی کاغذهای قشنگ ابر و باد که اتفاقاً از تنه درختان ساخته شدهاند آنها را مینویسیم و بعضاً قاب زیبای چوبی که باز از درخت ساخته شده، آن را بر دیوار میکوبیم.
امروز دیگر کسی نیست که در جریان آلودگی هوای سمی و مهلک تهران و کلانشهرهای بزرگ این کشور نباشد غافل از این که درختان در کاهش آلودگی هوا و تولید اکسیژن ید طولایی دارند و هر جا که درخت و فضای سبز هست، طراوت هوا جان تازهای به ساکنان آن منطقه میبخشد.
با این که میگوئیم محبت را از درخت بیاموز که سایه را از سر هیزمشکن هم برنمیدارد اما ترجیح میدهیم در نقش یک هیزمشکن ظاهر شویم و لاجرم برای ساخت یک اتوبان، صدها درخت را از حالت عمودی خارج میکنیم تا کچلیهای سرزمینمان بیش از هر زمان دیگری خودنمایی کند.
راحتترین راه را شاید به خاطر هزینههایش انتخاب کنیم، مثلاً برای اینکه یک پل چند میلیاردی نسازیم و از فراز درختان عبور نکنیم، قلع و قمعشان میکنیم و بر روی زمین با این توجیه که در کنار اتوبان و یا کمی آنطرفتر دوباره درخت خواهیم کاشت، اتوبانی را سبز میکنیم.
از فردای ساخت اتوبان هم باز داد سخن برمینهیم که آلودگی هوای فلان شهر از مرز اضطرار گذشت و چه و چه شد، افراد بیمار و کودکان و بزرگسالان از خانه بیرون نروند اما یادمان میرود که به جای کاشت درختهای قطع شده تنها به کشیدن نقاشیهای خاطرهانگیز از فضاهای سبز بر روی ساختمانهای کنار اتوبانها بسنده کردهایم.
در کوچه پسکوچههای شهرمان فقط نارون و چنار و زبان گنجشک و گاهی اوقات بید مجنون میکاریم و معماست که چرا در خیابانهای شهر درختانی از جنس گیلاس، آلبالو، سیب، گردو، بادام، هلو، انار و انجیر پیدا نمیشوند؟ شاید میترسیم کسی از میوههای آن بخورد اما نمیدانیم شاید انگیزه مراقبت از این نوع درختان افزایش مییابد.
امروز بیش از هر روز دیگری برای درختان خسته و کج و معوج چنار در خیابانهای ولیعصر نگرانیم که شاید ممکن است هر لحظه با یک باد کم جان بر سر یک عابر یا یک خودرو آوار شوند اما این نگرانیها هم به خاطر کوتاهیهای ماست که به بهانه ضعیف بودن ریشههایشان آنان را رها کردیم.
یادمان باشد اگر میخواهیم رئیس سازمان عریض و طویل محیط زیست در نطقی تأمل برانگیز نگوید اگر فرزند خردسال دارید برای رهایی از آلودگی هوا بهتر است تهران را ترک کنید، باید درختان را ارج نهیم.
یادمان باشد اگر میخواهیم اتوبانی بسازیم تا اتومبیلها در آن جولان دهند، باید تضمین بگیریم که چندین برابر درختانی که قطع میشوند درخت جدید جایگزین شوند تا بلکه حجم بالای آلودگی که به شهر تزریق میشود، اندکی فروکش کند.
... و یادمان باشد که این موجود زنده را نیز همچون گل «غنیمت شمریمش صحبت» چرا که «عزیز» است و تک تک نفسهایمان با وجودش غنیمت است و غنیمت شمرده میشود. به امید این که گوش شنوایی باشد.
انتهای پیام/